مردم به امید آن هستند که مذاکرات هسته‌ای هر چه زودتر ختم بخیر شود. حکومت از «توافق خوب» سخن می‌گوید. از نظر یک کارمند ۳۸ ساله دولت، «توافق خوب توافقی است که اجرا کنند واقعا، و زیرش نزنند و این وضیعت تمام شود». توضیح این شهروند کشورمان از «این وضعیت» به شرح زیر است: «والا من نمی‌دانم به خاطر قیمت دلار است یا به خاطر تورم است ولی مهمترین مسئله به نظر من این است که قیمت‌ها بالا رفت و دیگر پایین نیامد. حقوق‌ها را قرار بود با تورم بالا ببرند ولی بالا نبردند. آنها که شغل آزاد دارند قیمت‌ها را بردند بالا ولی ما حقوق ببر دولت هستیم و از جای دیگری درآمد نداریم. امیدمان به افزایش حقوق بود که زیاد نکردند.» او ادامه می‌دهد: «مردم عادی با این حقوق‌ها نمی‌توانند زندگی کنند و کسانی که وضع زندگی‌شان مثل ماست، خیلی تحت فشار هستند.»

atom_and_pepole_Iran
“غنی‌سازی” به قیمت فقیرسازی

گزارش از میان مردم

با نزدیک شدن به پایان ضرب‌العجل تعیین شده برای توافق ایران و گروه ۵+۱ درباره پرونده هسته‌ای ایران، میزان اخبار، اظهار نظرات درباره این موضوع و همچنین رفت و آمد مقامات سیاسی و شایعات پیرامون آنها به حد گیچ کننده‌ای افزایش یافته است.

آیا نظرات مردم ایران به واقع همان است که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود؟ آیا خط قرمزهای مردم و مقامات حکومتی در پرونده هسته‌ای ایران یکسان است؟ مردم توافق می‌خواهند یا «توافق خوب»؟ توافق خوب از نظر مردم چه نوع توافقی است؟

هر مقام سیاسی یا خبرنگاری در ایران یا کشورهای ۵+۱ بر مبنای شنیده‌ها و گفته‌های منابع خبری غیر رسمی خود گمانه‌زنی‌هایی را مطرح می‌کنند. در این میان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان توپخانه تبلیغاتی نظام به طرز بی‌سابقه‌ای اقدام به پخش انیمیشن‌ها، میزگردها، مستندها و برنامه‌هایی با محوریت «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» می‌کند. قبل و پس از بیشتر نوبت‌های خبری و در ساعات پر بازدید مانند دقایق پیش از پخش سریالهای پر مخاطب، در این برنامه‌ها از تاثیر شگرف انرژی هسته‌ای در تولید برق، افزایش تولیدات کشاورزی، تولید داروهای مقابله با سرطان و همه بیماری‌های مهم دیگر، تشخیص سموم مواد غذایی، شیرین‌سازی آب دریا، تولید سوخت زیردریایی هسته‌ای و مسائل دیگر صحبت می‌شود. در آخرین برنامه‌های از این دست، از تعدادی از افراد خواسته شده است اظهارات علی خامنه‌ای، حسن روحانی و دیگر مقامات جمهوری اسلامی درباره «خط قرمزهای هسته‌ای» حکومت را بازخوانی کنند و با به هم چسبانده شدن قسمتی از عبارات هر فرد یک کلیپ تبلیغاتی درباره همراهی و هم‌نظری «مردم ایران» با نظرات رسمی مقامات جمهوری اسلامی تهییه شده است. صدا و سیما از زبان افرادی به نام “مردم” بر این نکته تاکید دارد که تحریم‌های روی “ما” اثری نداشته است.

آیا نظرات مردم ایران به واقع همان است که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود؟

آیا خط قرمزهای مردم و مقامات حکومتی در پرونده هسته‌ای ایران یکسان است؟

مردم توافق می‌خواهند یا «توافق خوب»؟

توافق خوب از نظر مردم چه نوع توافقی است؟

آنچه در زیر می‌آید نظرات متنوعی از درون جامعه ایران است که به عنوان «مشت، نمونه خروار» منعکس می‌گردد.

 توافق خوب، چه توافقی است؟

علی خامنه‌ای در دیدار با برخی کارگزاران نظام گفته است: «در ایران، همه از جمله بنده، دولت، مجلس، دستگاه قضایی، دستگاههای امنیتی و نظامی و همه نهادها خواهان توافق خوب هسته ای هستیم توافقی که عزتمندانه، منصفانه و مطابق با مصالح و منافع ایران، تدوین شود…ا گر چه دنبال لغو تحریم‌ها هستیم اما آنها را از زاویه‌ای نوعی فرصت می‌دانیم چرا که باعث شده به نیروها و ظرفیتهای داخلی توجه بیشتری داشته باشیم.» ولی فقیه حاکم بر ایران ضمن مخالفت صریح با «بازرسی‌های غیر متعارف»، «پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی» را از دیگر خطوط قرمز هسته ای اعلام کرده است. از نظر دستگاه‌های تبلیغاتی، مردم ایران با این نظرات موافق هستند اما واقعیت چیز دیگری است.

از نظر یک بازنشته کشوری که پدر چهار فرزند است، «توافق خوب توافقی است که زودتر بنویسند و امضا کنند.» او می‌گوید: «اینها دیگر گندش را درآورده‌اند برای اینکه بروند سفر و با زن‌های خارجی حرف بزنند، هر روز، هر روز می‌گویند از اول مذاکره کنیم. بسه دیگه! چقدر شما مذاکره کنید رضایت می‌دهید و دل می‌کنید؟»

Nuclear-Talks
حوصله مردم از مذاکرات هسته‌ای سر رفته است. مدام می‌شنویم که می‌گویند: یک کاریش بکنند زودتر!

از نظر یک کارمند ۳۸ ساله دولت، «توافق خوب توافقی است که اجرا کنند واقعا، و زیرش نزنند و این وضیعت تمام شود». توضیح این شهروند کشورمان از «این وضعیت» به شرح زیر است: «والا من نمی‌دانم به خاطر قیمت دلار است یا به خاطر تورم است ولی مهمترین مسئله به نظر من این است که قیمت‌ها بالا رفت و دیگر پایین نیامد. حقوق‌ها را قرار بود با تورم بالا ببرند ولی بالا نبردند. آنها که شغل آزاد دارند قیمت‌ها را بردند بالا ولی ما حقوق ببر دولت هستیم و از جای دیگری درآمد نداریم. امیدمان به افزایش حقوق بود که زیاد نکردند.» او ادامه می‌دهد: «مردم عادی با این حقوق‌ها نمی‌توانند زندگی کنند و کسانی که وضع زندگی‌شان مثل ماست، خیلی تحت فشار هستند.»

یک خانم ۳۱ ساله و مجرد: «توافق خوب، یعنی اینکه زودتر راحت بشویم… به خدا وضعیت ایران شده مثل تیمارستان. هیچی معلوم نیست. نه کار هست، نه اینکه، … اصلا همه مردم نا امید هستن. این باید درست بشه. با هر کسی صحبت می‌کنی نمی‌داند برای چی زنده است. مردم از روی عادت دارند زندگی می‌کنند.»

از نظر یک مامور نیروی انتظامی که پدر دو فرزند است، «توافق خوب یعنی اینکه دلار ارزان بشود.» او می‌گوید: «برای ما فرقی ندارد جایی تعطیل بشود یا غنی سازی کم و زیاد بشود. دلار ارزان شود، قیمت‌ها ثابت می‌ماند. درستش این است که دلار ارزان شود و قیمت‌ها بیایند پایین ولی قیمت‌ها پایین نمی‌آید. حداقل ثابت می‌ماند ولی. به اینش هم راضی هستیم.»

از نظر یک خانم ۳۱ ساله و مجرد، «توافق خوب، یعنی اینکه زودتر راحت بشویم.» این خانم معتقد است: «به خدا وضعیت ایران شده مثل تیمارستان. هیچی معلوم نیست. نه کار هست، نه اینکه، … اصلا همه مردم نا امید هستن. این باید درست بشه. با هر کسی صحبت می‌کنی نمی‌داند برای چی زنده است. مردم از روی عادت دارند زندگی می‌کنند.» این خانم به یک ماجرای قابل تامل و مهم اشاره می‌کند: «موبایل مرا دزدیدند. سه روز موبایل نداشتم، وای داشتم دیوانه می‌شدم. فهمیدم ای وای من؛ روزی چند ساعت از وقت من با موبایل تلف می‌شده. بدون اینکه خودم حواسم باشه. این سه روز وقت زیاد داشتم اول فیلم نگاه کردم بعد که خسته شدم فکر و خیال آمد سراغم. من فکر می‌کنم اینکه می‌خواستند وایبر و تلگرام را فیلتر کنند ولی نکردند برای این است که مردم سرشان به موبایل گرم باشد و وقت نداشته باشند به مشکلاتشان فکر کنند.»

او ادامه می‌دهد: «…دوست من ماشین دارد گفتیم بیا دسته جمعی برویم بیرون. گفت باید پول بنزین را کارت به کارت کنید ماشین بنزین ندارد. گفتم یعنی خاک بر سرت سی هزار تومان نداری بنزین بزنی؟ گفت به خدا ندارم. فکر کنید که سر کار می‌رود ولی نوزدهم برج، سی هزار تومان برایش نمانده بود.»

انتظار و تشویش بر بازار مالی ایران سایه افکنده است

ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داده است تا هیچ‌ پیش‌بینی‌ای درباره «آینده بازار» پس از توافق هسته‌ای، قاطعیت نداشته باشد. نوسانات نرخ هر اونس طلا در بازار جهانی به همراه بحران در حوزه مالی یورو به دلیل عدم تمکین دولت یونان در مقابل اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول سبب شده است که به درستی نتوان تشخیص داد بالا و پایین شدن نرخ دلار، یورو و طلا در بازار تهران متاثر از روند تحولات جهانی است یا تاثیرات روانی ناشی از احتمال اعلام توافق هسته‌ای در روزهای آینده.

کارمند یک صرافی از «بازی الاکلنگی دلار و یورو» در بازار می‌گوید و معتقد است بخشی از آن به دلیل تاثیرات جهانی و بخش دیگر به خاطر این است که: «اگر تحریم‌ها برداشته بشه قیمت یورو باید افت کنه چون دیگه اینها مجبور نیستند به یورو معامله کنن. حالا یک چیز دیگه هم هست که چون دلار می‌ریزه توی بازار، شاید افت قیمت بده.» او اضافه می‌کند: «یه سری هم میگن تحریم‌ها برداشته بشه ارز تک‌نرخی میشه که …بانک مرکزی باید قیمت ارز دولتی را ببره بالا و معلوم نیست بازار چطوری واکنش نشان بده.» او گفته‌های خود را با این عبارات به پایان می‌رساند: «خودمون هم نمی‌دونیم والا. اینجور وقتها باید صبر کنی و ببینی همون روز چی میشه. زیاد اعتباری به این خبرها نیست.»

یک معامله‌گر خیابانی اما نظر دیگری دارد و با لحنی رسمی و شبیه به کارشناسان هواشناسی تلویزیون می‌گوید: «بعد از توافق ما شاهد این خواهیم بود که مردم هجوم می‌آورند به اصطلاح و به دلیل افزایش هجوم مردم برای فروش ارز، قیمت‌ها دو روز یا نهایتا سه روز می‌شکند ولی آدم‌های اصلی بازار این سه روز ارز‌ها را جمع می‌کنند. مردم محترمی که ارز خریداری کرده‌اند و در دستشان است مراقب باشند این ریزش، موقتی است.» این دلال خیابانی می‌گوید درباره قیمت سکه نظری ندارد زیرا «راسته کار ما نیست. ما ارز کار می‌کنیم فقط.»

یک راننده تاکسی طبق معمول راننده‌های تاکسی در ایران به نقل از یک منبع “موثق” می‌گوید: «یارو از این کله گنده‌ها بود. ما دنده عوض می‌کردیم، طرف ارز و سکه با تلفن جابه‌جا می‌کرد. گفت سکه قیمتش میاد پایین‌تر. گفتم داداش گلم ما یه کمی پول داریم باهاش چه کنیم که دو زار بمونه ته جیب؟ گفت اگر آشنا دارید برو بورس بخر! اگر آشنا نداری پولت را تلف نکن و بگذار بانک. تو نمیری از قیافه ما فهمید این کاره نیستیم. گفت بازار بالا و پایین میشه و شماها که کننده این کار نیستید، می‌سوزید.»

یک خانم میان‌سال می‌گوید برای فروش ارز به بازار رفته اما سرگردان شده است: «می‌رفتیم داخل این مغازه می‌گفت ۳۲۹۰ می‌رفتیم آن مغازه می‌گفت ۳۲۸۵ بر می‌گشتیم مغازه قبلی، همان مغازه که از آن آمده بودیم بیرون عدد پشت شیشه را می‌کرد ۳۲۹۵ انگار بخواهند سر به سر من بگذارند. یک آقایی خیر ببینند از من پرسید چقدر داری؟ گفتم هزار و دویست دلار برادرم برایم فرستاده. گفت خانم بیکاری مگه؟ فرقش در نهایت برای شما میشه ۵ تا ۱۰ هزار تومان. دیدم راست میگه. فروختم و سریع برگشتم خانه.»

این خانم ادامه می‌دهد: این مردمی که ارز می‌خرند و می‌فروشند خیلی اعصاب دارند به خدا. آدم سکته می‌کنه هر دقیقه قیمت عوض میشه. از آقاهه پرسیدم که همکارهای شما برای ۱۰ هزار تومان اینقدر قیمت عوض می‌کنند؟ گفت نه خانم شما خودت را نگاه نکن اصل معامله‌ها تلفنی است و رقمش بالاست. گفت اینها که پول نقد می‌فروشند به عنوان خرده کاری است و برای مسافر‌هاست.» لازم به ذکر است منظور این خانم از «مغازه» همان صرافی است.

خط قرمزهای هسته‌ای مردم چیست؟

یک شهروند ۴۸ ساله و صاحب یک شرکت بزرگ پیمانکاری می‌گوید که «خطوط قرمز هسته‌ای را بروید از همان‌هایی سؤال کنید که این الم‌شنگه را به راه انداختند.» او از وضعیت کار در ایران به شدت گلایه دارد اما می‌گوید: «با یک سری حرفها البته مردم مخالف نیستند. مثل اینکه بیایند داخل ایران و جاسوسی کنند. دلیلی ندارد با کسی حرف بزنند. می‌توانند پلمپ کنند هر چیزی را خواستند ولی به نظرم درست نیست با دانشمندها حرف بزنند. اسرائیل ترور کرد چند نفرشان را. اینها به هر حال دانشمند هستند و متعلق به ایران هستند نباید به این راحتی کشته بشوند.»

یک فارغ‌التحصیل دانشگاه که بعد از سربازی اکنون از طریق بازاریابی برای یک شرکت پخش شکلات امرار معاش می‌کند معتقد است: «خط قرمز فکر می‌کنم باید اینطوری باشد که مردم خبر داشته باشند. این درست نیست که همه دنیا خبر داشته باشند چه خبر است ولی در ایران کسی درست و حسابی نمی‌داند واقعیت ماجرا چیست. درست بخواهیم نگاه کنیم این مردم بودند که بیشتر هزینه‌ها را دادند به همین خاطر هر طوری شده باید باخبر شوند که اینهمه مردم اذیت شدند آخرش به چی رسیدیم.»

«خط قرمز فکر می‌کنم باید اینطوری باشد که مردم خبر داشته باشند. این درست نیست که همه دنیا خبر داشته باشند چه خبر است ولی در ایران کسی درست و حسابی نمی‌داند واقعیت ماجرا چیست. درست بخواهیم نگاه کنیم این مردم بودند که بیشتر هزینه‌ها را دادند به همین خاطر هر طوری شده باید باخبر شوند که اینهمه مردم اذیت شدند آخرش به چی رسیدیم.»

خط قرمز مذاکرات هسته‌ای از نظر یک معلم آموزش و پرورش این است که «هر طوری شده اموال ایران که بلوکه شده است را آزاد بکنند و برگردد به کشور. عدد خیلی نمی‌گویند ولی در ماهواره من یکبار شنیدم که ۴۰۰ میلیارد دلار است. دلار در بازار فکر کنم ۳۳۰۰ تومان باشد. صحبت خیلی پول است که این مال ایران است و زودتر برگردانند بهتر است. چند سال این پولها مانده است در بانک‌های خارجی، چه از نظر سودش بخواهیم حساب کنیم و چه از نظر اینکه با این پولها جای دیگر تجارت کرده‌اند؛ تاسف می‌خورد آدم. بقیه چیزهای زیاد مهم نیست. خیلی نگران این هستم که هند و چین به جای پول به ما جنس به درد نخور بدهند. خود پول را باید پس بگیرند.»

یک خانم خانه‌دار و مسن می‌گوید: «من سر در نمی‌آورم ولی آخرش یکجوری باشد که کرایه‌خانه ارزان بشود، جوان‌‌ها بروند خانه بخت، کار نیست؛ کار گیر بیاید که پسرها نروند سراغ دزدی و خانه نشین نشوند، ارزانی بشود، گوشت و نان و کرایه خانه گران نشود. حالا که چند سال است می‌گویند صبر کنید اشتون اجازه بدهد که راه باز بشود و ایران را دیگر تحریم نکنند. بلکه جانب از خدا، گشایش باز شود در کار مردم. نمی‌دانم چکار می‌کنند که از وقتی تحریم شده باران درست و حسابی هم نیامده. می‌گویند کافر اند ولی چون اهل دزدی نیستند خدا به حرف آنها بیشتر از حرف ما گوش می‌دهد. تقصیر خود ما است که با هم خوب نیستیم برای همین خدا هوای یهودی‌ها و ارمنی‌ها را بیشتر از ما که خیر سرمان مسلمان هستیم، دارد. باران بیشترش برای آنها می بارد.»

این حرفها را به گوش مسئولین برسانید

Iran_unemoloyment_4
مشکل بزرگ: بیکاری گسترده مخصوصا در میان جوانان. بسیاری از مردم حل مشکل اتمی را گامی در جهت حل این مشکل می‌دانند. آیا امیدواری‌شان بیهوده است؟

همیشه در هنگام تهییه گزارش‌های مختلف، افرادی وجود دارند که به جای جواب دادن به سوالات یا اعلام نظراتشان درباره موضوع گزارش، درخواست دارند صحبت‌هایشان به گوش مسئولین رسانده شود. یک کشاورز همدانی که چند سالی است به دلیل بیماری و عدم توانایی در کار کردن به شهر کوچ کرده است می‌خواهد که به «آقای خامنه‌ای» گفته شود: «این رسمش نیست. ما برای این مملکت برای این انقلاب کار کرده‌ایم اندازه خودمان. بچه‌ام شهید شده، خودم ترکش دارم در بدنم. موقع انقلاب ما به جایی وصل نبودیم ولی رفتیم در تظاهرات‌ها. یکی در این سالها نیامد به ما گوید شما مشکلات‌تان چی است… فرض کنید اینها بچه‌های خودتان هستند. همه‌اش شده مواد، این جوان‌ها همه گرفتار شده‌اند… جنگ بشود کی قرار است برود و بجنگد؟ برای مملکت، برای اسلام، برای خاطر قرآن به داد این جوان‌ها برسید.» او ارتباط بحث اعتیاد و مواد مخدر را به مذاکرات هسته‌ای را اینچنین توضیح می‌دهد:«هر کجا را می‌گوییم خراب است، می‌گویند هسته‌ای است و تحریم کار را خراب کرده. زودتر درست بکنند مگر از جنگ با عراق سخت‌تر است. قطعنامه کنند تا زودتر جوان‌ها بروند سر کار. بیکاری آفت است. پشت سرش زندان، اعتیاد، خلاف و صد مشکل دیگر باهاش می‌آید.»

یک خانم سرپرست خانوار می‌گوید برای گرفتن یک وام از کمیته امداد، هشت ماه است که در نوبت است و با اینکه با درخواست وام موافق شده است پول را به حساب واریز نمی‌کنند. «دو میلیون تومان وام کمیته امداد آخر چه ربطی به تحریم دارد؟» او از مسئولین تقاضا دارد «زودتر توافق کنند» تا بتواند از کمیته امداد وام بگیرد.

یک راننده تاکسی با موهای سفید که با چشمانی نیمه بسته رانندگی می‌کند، می‌گوید: «به خاطر بمب هسته‌ای که نمی‌شود مملکت را برد به زمان اسب و درشکه. سهمیه را برداشته‌اند و بنزین را کرده‌اند هزار تومان. وزیر نفت گفته باید تا ۱۵۰۰ تومان هم بالا برود. توی همین سال. با این بساط گرانی لوازم یدکی و گرانی ماشین باید چند وقت دیگر مثل هند بمب اتم داشته باشیم ولی با دوچرخه و سه چرخه توی خیابان مسافرکشی کنیم. به چه دردی می‌خورد؟» این شهروند کشورمان می‌خواهد که به خامنه‌ای، رفسنجانی و روحانی گفته شود: «…اگر ناموس سرتان می‌شود ول کنید لجبازی را. ملت افتاده‌اند دنبال زن و بچه همدیگر. مرد چهل ساله، دختر مدرسه‌ای، یعنی یک بچه را سوار کرده بود داشت می‌برد خانه. شما نمی‌دانید ما صبح تا شب چی‌ها می‌بینیم و چی‌ها می‌شنویم.»

بیشتر بخوانید: درباره مذاکرات هسته‌ای

او موردی دیگری را تعریف می‌کند: «مرتیکه پفیوز با یک من اتوکلان نشسته توی ماشین به همکارش می‌گوید نرو دنبال دخترها؛ توی شرکت برو سراغ زن‌های شوهردار. با شوهرهای‌شان مشکل دارند راحت مخشان زده می‌شود. به شرفم قسم ماشین را زدم بغل با قفل فرمان افتادم دنبالشان. آدم بمیرد، خونش بریزد توی خیابان بهتر از این است ببیند زن‌های این مملکت که یک زمانی در نجابت بهترین زن‌ها بودند در دنیا، شده‌اند لقمه یک مشت بی‌شرفِ هوس‌باز.» او ادامه می‌دهد: «به چه دردی می‌خورد انرژی هسته‌ای؟ ول کنید. مردم سقوط کرده‌اند. به مردم برسید. ایران را داده‌اند دست یک مشت بچه بسیجیِ ریقویِ صیغه‌باز که حقوق مفت می‌گیرند و هی شعار می‌دهند حق مسلم. پدرسگ‌ها شرف این مملکت را به باد داده‌اید برای هسته‌ای؛ دست بردارید!»