«داستانهای محبوب من» منتخبی از داستانهای کوتاهیست که در فاصله بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۸۰ توسط نویسندگان ایرانی پدید آمده است. رضا خندان مهابادی و علی اشرف درویشیان، از اعضای کانون نویسندگان ایران این منتخبات را گرد آوردهاند و بر هر داستان نیز درآمد و نقدی نگاشتهاند.
تاکنون شش جلد از این مجموعه انتشار یافته و برخی مجلدات آن نیز تجدید چاپ شده. اکنون وزارت ارشاد اسلامی تجدید چاپ این منتخبات را متوقف کرده است. دراینباره با رضا خندان مهابادی، عضو هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران گفتو گویی انجام دادهایم.
تجدید چاپ برخی از مجلدات مجموعه «داستانهای محبوب من» از کی شروع شد؟
رضا خندان مهابادی – از دو سال پیش این مجموعه به مشکلاتی برخورد. در آن زمان ناشر جلد سوم مجموعه را برای صدور مجوز جهت تجدید چاپ به وزارت ارشاد ارسال کرد. ممیزی هم اصلاحاتی برای کتاب اعلام کرد. قاعدتاً ما نمیتوانستیم اصلاحات را اعمال کنیم. برای مثال در یکی از داستانهای این مجموعه، نویسنده برای بازآفرینی لحن و کلام شخصیت داستانش نوشته: «تخم سگ» یا «پفیوز». ارشاد اسلامی میگوید باید این کلمات را حذف کرد. ما نمیتوانستیم در داستانها دست ببریم. برای همین از خیر بازنشر کتاب گذشتیم.
حدوداً یک سال تا یک سال ونیم پیش هم جلد دوم این مجموعه برای چاپ سوم از طریق ناشر به اداره کتاب ارسال شد. یا جواب نمیدادند و یا میگفتند که در دست بررسی است، تا اینکه یک روز به ناشر گفتم چاپ سوم این جلد به کجا رسید که گفت مجوز را از ما گرفتهاند. باقی جلدها هم تقریباً آماده هستند، اما بهاینترتیب این مجموعه کلاً ممنوع از چاپ شده است و اگر مابقی مجلدات را هم به اداره کتاب ببریم این مصیبت به سر داستانها خواهد آمد.
یکی از وعدههای دولت حسن روحانی باز شدن فضای چاپ و نشر بود، به نظر شما رییس جمهوری ایران به چه اندازه به وعده انتخاباتی خود پایبند بوده است؟
صرفنظر از مشکلاتی که برای مجموعه «داستانهای محبوب من» به وجود آوردهاند، به نظرم در وضعیت چاپ و نشر و ممیزی کتاب هیچ اتفاقی نیفتاده است و وضعیت همان طوری است که بوده. برای ما نویسندگان هیچ تغیری ایجاد نشده است. همانطور بوده که هست.
مخالفت با انتشار و تجدید چاپ منتخبات شما آیا به خاطر حساسیتهایی است که نسبت به نام درویشان و شما وجود دارد یا مشکلی است که همه کتابهایی از این دست با آن روبرو هستند؟
این امکان وجود دارد که با نام ما مشکل داشته باشند. از پشت پرده ماجرا خبر نداریم و نمیتوانیم به صراحت بگوییم مبنای این سختگیریها چیست. جلد اول این منتخبات تا به حال سه بار و جلدهای بعدی هم حدااقل دو بار تجدید چاپ شده. علاوه بر این، اصولاً نسبت به آثار تألیفی حساسیت بیشتری وجود دارد. بنابراین میتوان چنین پنداشت که ظاهراً به نام ما حساسیت داشتهاند.
شیوا ارسطویی که رمان «من و سیمین و مصطفی» او را از نمایشگاه کتاب تهران جمع کرده بودند در گفتو گو با رادیو زمانه اعلام کرد که با ممیزان وزارت ارشاد اسلامی جلساتی برگزار کرده. آیا شما را هم به چنین جلساتی دعوت کردهاند؟
من تا به حال چنین جلساتی با وزارت ارشاد اسلامی نداشتهام. میتوانم درک بکنم که آدمها تحتفشار آن چیزی که درونشان هست را صادقانه نگویند. بسیاری از نویسندگان در زمانهای مختلف به خاطر فشارهایی که به آنها وارد شده در برابر سانسور سر خم کردهاند. اما اینکه کسی بیایید این وضعیت را تبدیل کند به شرایط خوب و دوستانه که میشود از آن درس گرفت، پذیرفتنی نیست. اینگونه رویکردها به گمانم فقط یک دفاع مفلوکانه از سانسور است و بس.
در چه شرایطی حاضر به ادامه انتشار منتخبات خود از ادبیات داستانی ایران هستند؟
قاعدتاً در شرایطی که به جلدهای قبلی مجوز انتشار بدهند، در شرایطی که جلد سه را آنگونه سلاخی میکنند، مجوز جلد دو را آنطور از ناشر پس میگیرند، قاعدتاً برای جلد هفتم این مجموعه هم مجوزی صادر نخواهند کرد. هر وقت که تکلیف جلدهای قبلی را مشخص کردند و منتشر شد، فکری به حال انتشار جلدهای بعدی هم خواهیم کرد. من واقعاً نمیدانم چرا در قرن بیستویکم ما باید دنبال مجوز انتشار کتابهایمان قبل از انتشار باشیم. کجای دنیا اینگونه است که قبل از انتشار مؤلف و ناشر باید برود بگویید اجازه بدهید ما کتاب منتشر کنیم.
در همین زمینه:
شیوا ارسطویی: سوءتفاهمی پیش آمده
مهدی خزعلی: «احمد جنتی خروس ما را سر برید، علی جنتی انتشارات ما را»