از کودتای ژانویه ۲۰۱۵ تا به امروز، یمن صحنه درگیری گروههای مسلح داخلی و دخالت نظامی کشورهای منطقه شده است. علاوه بر تخاصم گروههای داخلی، جمهوری اسلامی ایران و متحدانش از یک سو، عربستان سعودی و ائتلاف عربی در کنار ایالات متحده از سوی دیگر، یمن را به جبهه رویارویی خود بدل کردهاند.
ایران بارها ادعاهای آمریکا را مبنی بر تامین تسلیحاتی حوثیها تکذیب کرده اما واکنش این کشور به حمله نظامی عربستان به شمال یمن، بر گمانهزنیها دامن میزند. اعزام ناوگان ارتش جمهوری اسلامی به یمن، فاش شدن مشارکت تعدادی از افسران سپاه پاسداران در حملات حوثیها در استان شبوه، دستگیر شدن دو مقام ارشد سپاه پاسداران در شهر عدن و گزارشی مبنی بر ارسال اسناد محرمانه آمریکا به ایران توسط حوثیها، نمونههایی از ارتباط آشکار ایران با حوثیهای یمن است.
به علاوه، پس از قبول مشروط پیشنهاد آتشبس توسط حوثیها، معاون ستاد کل نیروهای مسلح ایران، آمریکا و عربستان سعودی را تهدید به اقدامات تلافیجویانه کرد. با وجود آن که ایران ادعا میکند که ناوگانهای اعزامی این کشور حامل «کمکهای انسان دوستانه» است، در پاسخ به ادعای ایالات متحده و موتلفان، به آنها هشدار میدهد که منطقه را به آتش خواهد کشید.
اما آیا واقعا حوثیها به طور مستقیم از طرف جمهوری اسلامی ایران حمایت میشوند؟ آیا یمن جبهه خارج از مرز رویارویی ایران و ایالات متحده و عربستان سعودی است، یا یمن درگیر اختلافات قبیلهای، سیاسی و فرقهای داخلی شده است؟
درگیریهای دیرینه داخلی در یمن
قطببندی یمن شمالی و جنوبی و رویارویی جدی نیروهای این دو منطقه به طور خاص از اواسط دهه ۶۰ میلادی آغاز شد. این درگیریها در پی قیامهای ملی علیه استعمار انگلستان شکل گرفت و در شمال به رهبری زیدیها به جنگ داخلی کشیده شد.
در فاصله سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۰، دو جمهوری یمن شمالی و جنوبی سه جنگ را تجربه کردند که در هر سه جنگ هر یک از دو دولت، طرف مقابل را به استفاده از کمکهای نظامی خارجی متهم میکردند.
پس از یکپارچگی یمن شمالی و جنوبی در ماه مه ۱۹۹۰، دولتهای عربی حامی هر یک از جمهوریهای پیشین یمن، مانند کویت، عربستان سعودی و عراق، در جهت کوتاه کردن دست کشورهای غیر عربی از یمن به توافق نرسیدند و مخاصمات خارج از مرز این کشورها در یمن آغاز شد.
این تحولات حدودا در زمانی رخ داد که شیعیان زیدی در شمال یمن با اقتدا به رهبری روحالله خمینی و با ادعای الگوبرداری از حکومت اسلامی در ایران و ادامه راه حزبالله لبنان در یمن، تحت نام انصارالله، شروع به فعالیت کردند.
فعالیتهای انصارالله در اوایل دهه ۹۰ میلادی بیشتر بر آموزش دروس مذهبی شیعی و سخنرانیهای محمد حسین فضلالله و سید حسن نصرالله در کمپهای تابستانی متمرکز بود. اما از آغاز هزاره سوم و به خصوص پس از حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان و سپس عراق، انصارالله وارد فاز جدیدی از فعالیت در سطح تحرکات نظامی، بمبگذاریها و عملیات انتحاری شد. با کشته شدن رهبر آنها، حسین الحوثی، این گروه به نام حوثیها و با شعارهای « مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسراییل»، «نفرین بر یهود» و «پیروز باد اسلام» شناخته شد.
حوثیها در قیام یمنیها در سال ۲۰۱۱ مشارکت داشتند، اما با حفظ فاصله از ائتلاف انقلابیون یمنی که عمدتا شامل احزاب اسلامی، سکولار و احزاب چپ میشد، در برابر دولت ائتلافی یمن در نوامبر ۲۰۱۱، ایستادند و صف مستقلی را تشکیل دادند. تحرکات اعتراضی حوثیها توانست به سرعت به تصرف صعده، الجوف و سواحل دریای سرخ و در نهایت به استعفای دولت منصور هادی بیانجامد.
در برابر حوثیها، دو گروه شبه نظامی سنی، انصار الشریعه (شاخهای از القاعده در یمن) و داعش از یک سو، حزب الاصلاح (شاخه اخوانالمسلمین در یمن) در کنار نیروهای طرفدار دولت منصور هادی از سوی دیگر صفآرایی کردهاند.
آرایش نیروهای متخاصم خارجی در یمن
دخالت دولتهای منطقه در یمن، گاه در حد حمایت دیپلماتیک برای برقراری توازن قوای جدید و گاه در سطح علنی همراه با تحرکات نظامی بوده است.
جب بون، سردبیر سابق «یمن پست» و تحلیلگر سیاسی مسایل یمن، در گفتوگو با رادیو زمانه، نقش حمایتی جمهوری اسلامی ایران از حوثیها را در پیشروی این گروه در یمن کمرنگ دانسته و میگوید: « تمام سیاستها در یمن، محلی است. حوثیها این مساله را درک کردهاند و بر آن اساس حرکت میکنند. البته آنها به سلاحهایی که از تهران برایشان فرستاده میشود دست رد نمیزنند، اما از دولت یا ارتش ایران فرمان نمیگیرند. ائتلاف آنها با علی عبدالله صالح، رییس جمهور سابق یمن، که مسیر را برای به قدرت رسیدن حوثیها هموار میکند، تا به امروز مهمترین ارتباط حوثیهاست.»
این خبرنگار گلوبال پست، که خود از نزدیک شاهد انقلاب سال ۲۰۱۱ یمن بوده است، درگیریهای داخلی یمن را به عنوان همسایه جنوبی عربستان سعودی، به نفع ایران میداند و میافزاید: «ورود عربستان به صحنه جنگ در یمن، شرایط چانهزنی را برای ایران در تلاش برای نفوذ در جهان عرب مهیا میکند.»
آنچه در گرماگرم این مخاصمات به وضوح به چشم میخورد، قطببندی ایران-عربستان و زورآزمایی سابقهدار این دو قدرت در منطقه است اما دولتهای دیگری نیز وارد این مخاصمه شدهاند. مصر که در سوی دیگر دریای سرخ، همواره از کانال سوئز به عنوان اهرم فشار در برابر تنگه بابالمندب استفاده برده، این بار نیز آمادگی خود را برای دخالت نظامی و پیوستن به ائتلاف عربی همپیمان با عربستان سعودی اعلام کرده است.
محمد بَزی، رییس سابق دفتر خاورمیانه روزنامه “نیوزدی”، در تشریح دلایل گسترش حضور دولتهای دیگر منطقه در مخاصمه یمن، نقش امروز مصر را وابسته به کمکهای مالی و نظامی عربستان میداند و میگوید: «بر خلاف عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه، مصر از لحاظ امنیتی به طور مستقیم تمایلی به مداخله در یمن ندارد.» او با ذکر پیشینه مداخله عربستان در یمن، حمله ایالات متحده آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ را عاملی برای گسترش نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان، بحرین و یمن بیان میکند که قدرتهای کلاسیک منطقه، یعنی مصر، عربستان سعودی و دولتهای حوزه خلیج فارس را «مضطرب» کرده است.
مهرونیسا قیوم، بنیانگذار مرکز مشاوره و سیاستگذاری بینالمللی و توسعه «پیتا پالسی» و محقق سیاسی حوزه خاورمیانه، بر این باور است که درگیریهای یمن در اثر صفکشی دو سر قدرت نیست و وجود «عناصر تفرقهافکن» موجب شکلگیری ائتلافهای کوتاه مدت «بازیگران خارجی» میشود. او یادآوری میکند که دستکم یک دهه از آغاز تحرکات عناصر القاعده در یمن میگذرد و میافزاید: «البته ایالات متحده به یمن چشم دارد و به همین دلیل از بمباران یمن توسط عربستان حمایت میکند. اما حتی اگر عربستان سعودی بتواند تلفات زیادی به حوثیها وارد کند و دست ایران را از یمن کوتاه کند، چه تضمینی برای توقف دخالتهای عربستان سعودی در این کشور وجود دارد؟»
چرا یمن اهمیت دارد؟
موقعیت سوقالجیشی یمن در جغرافیایی که شاهرگ اقتصادی نه تنها خاورمیانه بلکه غرب از آن عبور میکند، پس از پایان جنگ سرد و چند قطبی شدن صفکشی نیروهای بینالمللی، اهمیت یمن را بیش از پیش کرده است.
اهمیت باب المندب از آن روست که این تنگه که بین مرزهای آبی یمن، سومالی، جیبوتی و اریتره قرار دارد، محل تردد ناوگانهای نفتی، تجاری و نظامی است.
جمهوری اسلامی ایران با ایجاد رابطه نزدیک با دو دولت سومالی و جیبوتی و نیز مذاکرات با دولت اریتره، کشورهای بخش جنوبی این تنگه را همپیمان خود کرده است. چنانچه یمن، بخصوص غرب این کشور و بندر عدن که امروز زیر سیطره حوثیهاست به این اتحاد بپیوندد، نفوذ ایران در اتحاد دولتهای خلیج و اوپک بیش از پیش میشود و این مساله میتواند دولتهای غربی و ایالات متحده را به مذاکره با ایران وا دارد.
از این رو، قدرتگیری حوثیها در یمن، مطلوب جمهوری اسلامی ایران و شکست آنها هدف عربستان سعودی و دیگر دولتهای همپیمان آن در منطقه است.
در همین زمینه:
چرا ایران خواهان نفوذ در “حیاط خلوت” عربستان است؟