فیلم «گل سرخ» با دراماتیزه کردن یک رویداد پرتنش سیاسی معاصر (جنبش سبز)، به تأثیر سیاست بر زندگی و سرنوشت دو نسل می‌پردازد. فیلم، داستان دختری به نام سارا (با بازی مینا کاوانی)، از هواداران جنبش سبز است که در روزهای درگیری خیابانی بعد از انتخابات ۸۸ به آپارتمان مرد میانسال تنهایی به نام علی (با بازی واسیلیس کوکالانی) پناه می‌برد و خیلی طول نمی‌کشد که کشش و رابطه‌ای عاطفی و جنسی بین آن‌ها به وجود می‌آید.

سارا (مینا کاوانی) و علی (واسیلیس کوکالانی) در نمایی از «گل سرخ» ساخته سپیده فارسی
سارا (مینا کاوانی) و علی (واسیلیس کوکالانی) در نمایی از «گل سرخ» ساخته سپیده فارسی

سارا و علی هر کدام قرار است نماینده یک نسل باشند. علی نماینده نسلی از روشنفکران چپ شکست‌خورده ایرانی است که روزگاری آرمان‌های بزرگی در سر داشته و پس از به زندان افتادن و توبه، از سیاست سرخورده شده و کنج عافیت گزیده و به کسب و کارش چسبیده است. به گفته سارا او‌‌ همان «فاوستی است که روحش را به شیطان فروخته». علی منتظر است خانه و زندگی‌اش را هم بفروشد و به زن و بچه‌اش که در کانادا منتظرش هستند ملحق شود اگرچه در طول فیلم و از طریق گفت‌وگوهای تلفنی او و همسرش می‌فهمیم که رابطه عاطفی محکمی بین آن‌ها وجود ندارد و علی هم در رفتن تردید دارد و با اکراه می‌خواهد این کار را بکند و حالا با دیدن سارای جوان، زیبا و سکسی، تردیدش در رفتن بیشتر می‌شود.

از آن طرف سارا، دختری آنارشیست و نماینده نسل جوانان عصیانگر کنونی است که برخلاف نسل آرمان‌خواه علی، سودای تغییر جهان را در سر ندارند بلکه تنها هدفش به گفته خود سارا، تغییر وضع خودشان است. او با اینکه مذهبی نیست اما در جنبش سبز و شعار الله اکبر، مفهوم رهایی را جست‌وجو می‌کند. در جواب علی که از او می‌پرسد: «بعد از اینکه جنبش‌تون پیروز شد چی می‌شه؟»، می‌گوید: «همه خط قرمز‌ها پاک می‌شه. اون‌وقت این آخوند‌ها سوت می‌شن می‌رن کره ماه. اون‌وقت هر کاری عشقمون بکشه می‌کنیم. با این تستوسترونی که توی تخم پسر‌ها جمع شده می‌فرستیمشون کره ماه.»

سپیده فارسی از الگوی آشنای ورود ناگهانی و سرزده یک غریبه به زندگی قهرمان داستان در یک موقعیت بحرانی استفاده می‌کند. این الگو را جعفر پناهی هم در فیلم «پرده» به کار بسته بود. موقعیت شخصیت‌های دو فیلم «پرده» و «گل سرخ»، از این لحاظ به هم شبیه است اما در فیلم پناهی بر خلاف فیلم «گل سرخ»، رابطه بین دختر جوان و مرد نویسنده تنهای صاحبخانه، به رابطه‌ای عاطفی تبدیل نمی‌شود بلکه در مسیر دیگری حرکت می‌کند چرا که آنجا، دختر غریبه، محصول خیال مرد نویسنده است.

سپیده فارسی در ساختن شخصیت‌های تیپکال سارا و علی تا حد زیادی موفق است اما در جوش خوردن رابطه آن‌ها و ایجاد رابطه جنسی- عاشقانه بین آن‌ها بسیار شتاب‌زده عمل می‌کند.

آپارتمان بزرگ و زیبای علی که پر از کتاب و فیلم و آلبوم‌های موسیقی است و دیوارش با عکس بزرگی از فروغ تزیین شده، برای هر دختر جوانی مثل سارا می‌تواند جذاب و وسوسه‌کننده باشد اما این‌ها ماندن سارا نزد علی و بعد همخوابگی فوری با او را توجیه نمی‌کند مگر اینکه این استدلال سارا را که «یه تخت و یه مرد توش» او را به آنجا کشانده، بپذیریم. سارا مثل همه دختران هم‌نسل‌اش، دختری جسور و بی‌پرواست. هر قدر سارا رادیکال، جسور و بی‌پرواست، در مقابل علی، محافظه‌کار، ترسو، محتاط و عافیت‌طلب است. علی می‌گوید که سهم‌اش را به انقلاب قبلاً ادا کرده و دیگر حاضر نیست وارد این بازی‌ها شود اما در ‌‌نهایت او نیز به خاطر عشق به سارا و با دیدن زخم‌ها، جسارت‌ها و بی‌باکی‌های او متحول می‌شود اگرچه این تحول بسیار شعاری و باسمه‌ای اجرا می‌شود. بازی بد واسیلیس در صحنه بازجویی نهایی فیلم، تشر‌ها و فریادهای بازجوی خارج از کادر، میزانسن صحنه و نور‌پردازی آن بسیار اغراق‌آمیز و تصنعی است.

فیلمساز با استفاده از تصاویر آرشیوی مربوط به تظاهرات مردم و درگیری‌های خیابانی معترضان و نیروهای بسیجی و لباس شخصی که از دید علی یا سارا و از پنجره آپارتمان علی دیده می‌شود، فضای ملتهب و پرتشنج آن روزهای تهران را تا حدی خوب ساخته است. فیلم با نماهایی لرزان و غیر واضح موبایلی از تظاهرات و درگیری‌های خیابانی شروع می‌شود و دوربین همراه با عده‌ای از جوانان معترض، وارد ساختمانی مسکونی می‌شود. بعد از آن با اینکه دوربین در آپارتمان حبس می‌شود اما فیلمساز به کمک نماهای آرشیوی از خیابان‌های تهران، موفق می‌شود این فضای بسته را بشکند و بین آنچه که در فضای درونی و فضای بیرونی می‌گذرد، ارتباط ایجاد کند.

پیش‌پرده فیلم «گل سرخ» ساخته سپیده فارسی

RED ROSE Trailer | Festival 2014 from TIFF on Vimeo.

تأثیر فیلم‌هایی از نوع «آخرین تانگو در پاریس» یا «رویابین‌ها» (دریمرز) برتولوچی بر «گل سرخ» آشکار است. در «رویابین‌ها»، برتولوچی، سه شخصیت جوان را از خیابان به داخل آپارتمان کشانده و آنجا حبس می‌کند و به جای پرداختن به آنچه که در خیابان و جنبش می ‌۶۸ می‌گذرد، به روابط اروتیک و فرویدی بین این سه جوان می‌پردازد. در «رویابین‌ها»، دیالکتیک بین درون و بیرون در ‌‌نهایت منجر به خودآگاهی و بلوغ کاراکتر‌ها می‌شود و برتولوچی این تحول را به ما می‌قبولاند اما این اتفاق در «گل سرخ» نمی‌افتد و این تأثیر‌پذیری تنها در سطح جاری است و به عمق فیلم‌هایی مثل «رویابین‌ها» یا حتی «آخرین تانگو در پاریس» نمی‌رسد.

مشکل اصلی فیلم «گل سرخ» این است که شخصیت‌های آن بیش از حد تیپکال‌اند. آن‌ها خیلی شبیه تصویر کلیشه‌ای مبارزان چپ شکست‌خورده و یا جوانان عاصی و خشمگین جنبش سبزی‌اند که رسانه‌ها از آن‌ها ساخته‌اند و هیچ ویژگی منحصر به فردی در رفتار و گفتار آن‌ها نیست. دیالوگ‌های آن‌ها درباره شولوخوف، فروغ، چپ و جنبش سبز، عقب‌تر از سطح بحث‌هایی است که امروز در فضای مجازی فارسی جریان دارد. حتی بی‌پروایی سارا در سکس و همخوابگی با علی نیز غافلگیرکننده نیست. شاید این صحنه‌های بی‌پروای جنسی و استفاده از زبان صریح و به کارگیری واژگان ممنوعه مثل «گاییدن» یا «تستوسترون تخم» و «جنده»، از نظر شکستن تابوهای جنسی در فضای سینمای ایران، جسورانه و تازه باشد اما قطعا برای فیلمی که می‌خواهد روحیه نسل امروز و تضادهای فکری، عاطفی و ایدئولوژیک او را بیان کند، کافی نیست.

یکی از بد‌ترین صحنه‌های فیلم، صحنه ورود یک مأمور اطلاعاتی است که در قالب خریدار آپارتمان علی، به خانه او می‌آید. او کلیشه‌ای‌ترین تصویر از یک مأمور اطلاعاتی است که از‌‌ همان اول با فضولی‌ها و نگاه‌ها و ژست‌های اغراق‌آمیز و ناشیانه‌اش، ماهیتش بر تماشاگر (و نیز علی و سارا) برملا می‌شود. همچنین استفاده مأموران امنیتی از علی که هیچ نقش و فعالیتی در جنبش نداشته و از نظر سیاسی مهره سوخته‌ای محسوب می‌شود، نگاهی ساده‌اندیشانه به وضعیت پیچیده سیاسی در ایران است.

«گل سرخ» در محدوده سیاست نمی‌ماند بلکه می‌خواهد فیلم عاشقانه‌ای هم باشد اگرچه در ترسیم این عشق هم ناتوان است و عشق در آن از سطح یک رابطه تن‌خواهانه و استعاره سیاسی- جنسی فرا‌تر نمی‌رود. صحنه‌های هماغوشی علی و سارا و ناله‌های شهوت‌آلودشان که با فریادهای تظاهرکنندگان خیابانی می‌آمیزد، استعاره میل سرکوب‌شده‌ای است که اکنون فرصت ظهور و فوران یافته. شاید استفاده از سکس از نظر تئوریک برای سپیده فارسی مفهومی سیاسی داشته و به مثابه نوعی اکت رهایی‌بخش مطرح باشد نه یک عمل جنسی ساده یا عنصری برای ایجاد جذابیت نمایشی در فیلم یا جلب گیشه اما او در عمل موفق به فرا‌تر رفتن از این برداشت‌ها نمی‌شود هرچند به گفته خودش موفق می‌شود با آزادی عملی که در فضای خارج ایران دارد، تابوی نمایش سکس بی‌پروای بازیگران ایرانی در سینمای ایران را بشکند.

با این حال فیلم سپیده فارسی نسبت به فیلم‌های دیگر فیلمسازان ایرانی که تاکنون در مورد جامعه و فضای معاصر ایران در خارج از ایران ساخته شده، واقع‌بینانه‌تر و باورپذیر‌تر است.