سال ۱۳۹۳ سیاست خارجی ایران عمدتا در سایه فعل و انفعالات پرونده هسته‌ای بود. هم روند مذاکرات بر سر این پرونده و هم برخی فعل و انفعالات دیگر شکاف میان ایران و برخی از کشورهای منطقه را بیشتر کرد. تحولات سال ۱۳۹۴ اهمیتی تعیین‌کننده در این مباحث و مسائل دارد.

Iran Atom

سال ۱۳۹۳ سیاست خارجی ایران در وجه عمده به پرونده هسته‌ای مشغول بود. در حالی که ۶۹ ماه مذاکرات دولت احمدی‌نژاد به گروه ۵+۱ و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای پایان‌دادن به مناقشه هسته‌ای بی‌نتیجه مانده بود، دولت روحانی نیز در راستای پایبندی به شعارانتخاباتی خود، یعنی عبارت معروف «سانتریفیوژها باید بچرند، ولی زندگی مردم هم باید بچرخد»، مذاکرات هسته‌ای را  ادامه داد.

سمت‌گیری این مذاکرات، تلاش برای کاهش یا لغو سریع تحریم‌ها و رفع هر چه بیشتر خطر احتمالی حمله نظامی به ایران بود.  سیاست دولت روحانی در سال ۱۳۹۳ کماکان معطوف به آن بود که ایران از آستانه ورشکستگی کامل اقتصادی و آستانه خطر جنگ، به مسیر عادی‌سازی وضع اقتصادی و به آستانه صلح برگردد.

به رغم خوشبینی‌های اولیه مذاکرات پیچیده‌تر و مطالبات طرفین فراتر از آن بود که به سرعت و سادگی به توافقی بیانجامد. توافق مقدماتی آذر ۱۳۹۲ اما منشا امیدی بود که چشم‌انداز مذاکرات را تا حدودی روشن نگاه می‌داشت.

در ۹ ماه اول سال ۱۳۹۳ مذاکرات به سرانجام نرسید، ولی قطع مذاکره و اعلام شکست آن هم برای هیچ‌کدام از طرفین سودی نمی‌داشت. برای همین یک سال پس از توافق مقدماتی سال ۱۳۹۲، دوباره در آذر ۱۳۹۳ قرار بر تمدید مذاکرات و به نتیجه رساندن آن تا خرداد ۱۳۹۴ شد.

عواملی که موثر شدند

مسائلی که مذاکرات را روان‌تر و چشم‌انداز آن را روشن‌تر کرده‌اند، بیشتر شده‌اند. در ایران پرونده هسته‌ای تا حدود زیادی از حالت تقدس خارج شده و نظامی‌ها و امنیتی‌ها هم کمتر از گذشته بر سر آن شعار می‌دهند. آیت‌الله خامنه‌ای هم در مجموع با اظهاراتی دو پهلو از مذاکرات حمایت کرده است.

تیم مذاکراتی ایران هم سعی تمام داشته ثابت کند ایران به رغم شائبه‌ها و سوءظن‌های مربوط به مخفی‌کاری در برنامه هسته‌ای‌اش، به دنبال استفاده احیانا نظامی از برنامه هسته‌ای نیست. در همین مسیر و به رغم مخالف‌خوانی‌های تندروها در داخل، ایران گام به گام بیشتر به محدود‌سازی برنامه هسته‌ای خود رضایت داده است.

حالا خبرها نه تنها از رضایت ایران به تبدیل مرکز غنی‌سازی اورانیوم در فردو به یک مرکز صرفا تحقیقاتی و نیز تغییر خط کار نیروگاه آب سنگین اراک برای ممانعت از تولید پلوتونیوم حکایت می‌کنند، بلکه دستکم تا ده سال، تعداد سانتریفیوژهای فعال در ایران نباید از حدود ۶ هزار فراتر برود، غنی‌سازی باید در حد پنج درصد بماند و میزان اورانیوم غنی‌شده در انبارها هم از ۳۰۰ کیلوگرم فراتر نرود.

قدرت‌گیری هیولای داعش براندازی رژیم اسد را  از اولویت خارج کرد. نظر به پیوند تنگاتنگ این رژیم با جمهوری اسلامی، کم‌ترشدن خطر سقوط آن به سود تهران تلقی شده است.

گروه ۱+۵ (مرکب از اعضای دائم شورای امنیت و آلمان) و در اصل آمریکا هم به نوبه خود در مذاکرات عقب‌نشینی‌هایی کرده‌ است. حالا دیگر بر خلاف دو سال پیش از تعلیق و توقف کامل غنی‌سازی در ایران یا توقف کامل ساخت نیروگاه ساخت اراک یا تعطیل کامل فعالیت در فردو صحبتی نیست و اصرار بر حل نگرانی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مورد ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران قبل از آنکه توافقی منعقد شود، به موضوعی که نباید در حصول توافق مانع ایجاد کند تغییر کرده است.

موضوع‌های اصلی مناقشه در حال حاضر، یکی دو مسئله فنی حساس، چگونگی لغو تحریم‌ها، زمان اعمال محدودیت‌ها بر برنامه هسته‌ای ایران و نیز امکان دیدارهای سرزده از تمامی تاسیسات هسته‌ای ایران است

ایران از خواست لغو کامل و یک‌باره تحریم‌ها به عنوان اهرم فشار در مذاکرات استفاده می‌کند، ولی می‌داند که دولت اوباما در شرایطی نیست که این خواست را تمام و کمال متحقق کند. در کنار تحریم‌های سازمان ملل، شمار متعددی از نهادها و آژانس‌های دولتی و بین‌المللی طی سال‌ها به تحریم‌ها کمک کرده‌اند و لغو همه تحریم‌ها مستلزم ایفای نقش همه آنهاست. در میان همه این تحریم‌ها، شاید لغو دستکم بخشی از تحریم‌های سازمان ملل و اتحادیه اروپا ساده‌تر از سایر موارد باشد.

بیم و امیدهای مذاکرات

در داخل آمریکا که بخش عمده تحریم‌ها علیه ایران را کنگره وضع کرده است، کار چندان آسان نیست. کنگره با توجه به ترکیب آن و حضور لابی قدرتمند اسرائیل در آن نه تنها از همین حالا با هرگونه توافقی در مختصات یادشده با ایران از در مخالفت درآمده، بلکه با نامه بی‌سابقه ۴۷ عضو سنا به مقام‌های ایرانی عملا محملی در اختیار تندروها در ایران قرار گرفته که آنها نیز در راه مذاکرات تلاش برای کارشکنی را افزایش دهند.

نامه ۲۶۰ نماینده مجلس که «لغو تمام تحریم‌ها به صورت یکجا و مختومه کردن پرونده جمهوری اسلامی در شورای امنیت و بازگشت آن به حالت عادی»، شرط آغاز اجرای توافق جامع هسته‌ای است، از حلقه‌های کنش و واکنش تندروها در دو سوی ماجراست.

دولت اوباما می‌تواند بخشی از تحریم‌های کنگره را باتوجیه آن که با امنیت ملی آمریکا سازگار نیست، هر شش ماه یک بار به حال تعلیق درآورد، ولی انجام چنین اقدامی از سوی رئیس جمهوری بعدی که در سال ۲۰۱۷ بر سر کار می‌‌آید، لزوما قطعی نیست. نتیجه انتخابات پارلمانی اسرائیل که کم‌وبیش به بقای جبهه نتانیاهو در قدرت انجامید نیز شاید کار دولت اوباما را آسان‌تر نکند.

«عدو سبب خیر شد»

مذاکرات تا همین جا هم مناسبات ایران و آمریکا را از انجماد سی و پنج ساله تا حد محسوسی خارج کرده است. برآمد هیولایی به نام داعش که سال ۱۳۹۳ بخشی از عراق را به تسلط خود درآورد، زمینه‌ای برای همکاری غیرمستقیم واشنگتن و تهران فراهم آورده و آمریکا را به تامل واداشته که منزوی‌ نگه‌داشتن ایران بیش از آن که سود داشته باشد مضر است. متحدان سنتی واشنگتن در منطقه نیز به ویژه در سال‌های اخیر با حمایت از افراطی‌گری دردسرشان کم نبوده است.

جمهوری اسلامی شاید نتواند به یک باره از سیاست نفی موجودیت اسرائیل چرخش کند، ولی پافشاری بر این شعار و تداوم حداکثری تنش با اسرائیل، موفقیت توافق هسته‌ای را با خطر همراه خواهد کرد.

قدرت‌گیری هیولای داعش براندازی رژیم اسد را هم از اولویت خارج کرد و در غرب حتی این نظر قوت گرفت که شاید برای زدن آن، همکاری با رژیم اسد اجتناب‌ناپذیر باشد. با توجه به پیوند تنگاتنگ این رژیم با جمهوری اسلامی، کم‌ترشدن خطر سقوط آن به سود تهران تلقی شده است.

سال ۱۳۹۳ همچنین در یمن حوثی‌های شیعی متمایل به ایران حوزه نفوذ و سلطه خود را از شمال به پایتخت و بندر مهم حدیده در کنار دریای سرخ گسترش دادند که که برکناری دولت مورد حمایت عربستان از پیامدهای آن بود. در نگاه اول این تحول نیز می‌تواند به افزایش توان و قدرت ایران در منطقه و به ضرر رقیب عرب آن، عربستان سعودی تعبیر شود. ولی بی‌ثباتی و شکاف‌‌ها در یمن جدی‌تر از آن است که اقلیت حوثی بتواند به تنهایی و بدون حصول توافق با سایر مدعیان قدرت دولتی مقتدر در این کشور تشکیل دهد و از این رهگذر برای ایران پایگاهی باثبات بسازد.

شکاف‌هایی که بیشتر شده‌اند

در واقع، علاوه بر توافق هسته‌ای احتمالی و نیز نزدیکی نسبی تهران و واشنگتن، مسائلی مانند حضور بیشتر ایران در صحنه نظامی و سیاسی عراق برای مقابله با داعش که با نگاه مثبت آمریکا توام شده و نیز بهبود ثبات رژیم اسد، به علاوه تحولات یمن، حساسیت‌ها و نگرانی‌هایی را در میان رقیبان منطقه‌ای ایران مانند عربستان و اسرائیل دامن زده است. این نگرانی‌ها و حساسیت‌ها گرچه تا حدودی بزرگ هم می‌شوند، ولی رفتار و رویکردهای تهران نقشی مهم در کاهش یا افزایش آنها دارد. دولت روحانی تلاش‌هایی را برای کاهش تنش و سردی در مناسبات با عربستان آغاز کرده که نتیجه خاصی نداشته است.

اگر تلاش‌ها و شعارهای منطقه‌ای جمهوری اسلامی انسجام هم پیدا کند، مادام که این تلاش‌ها معطوف به کاهش تنش فی‌مابین در کل منطقه و پایان‌دادن به جنگ‌های نیابتی نباشد و یافتن راه‌حل‌های مشترک و معطوف به حل مناقشات در کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان، بحرین و یمن را در جهت تامین ثبات و امنیت در منطقه دنبال نکند، بعید است که به نتیجه بیانجامد یا نتیجه پایداری به دنبال داشته باشد.

جمهوری اسلامی شاید نتواند به یک باره از سیاست نفی موجودیت اسرائیل که شعار دائمی آن بوده، چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای بکند، ولی پافشاری بر این شعار و تداوم حداکثری تنش با اسرائیل، موفقیت توافق هسته‌ای را با خطر همراه خواهد کرد و در بهبود مناسبات ایران و غرب نیز همچنان مشکل‌زا خواهد بود.

به این ترتیب سال ۱۳۹۴ برای ایران هم از منظر پرونده هسته‌ای، و هم از جنبه فعل وانفعالات منطقه‌ای و هم بهبود یا انسداد در مناسبات با غرب، سالی نسبتا مهم و تعیین‌کننده است.