گسترش اینترنت در ایران ابزاری در اختیار فعالان حقوق زنان گذاشته تا بتوانند ضمن تولید اندیشه٬ آن را با دیگران به اشتراک بگذارند و زمینه فعالیت خود را وسیعتر کنند. اینترنت به کمک شبکههای اجتماعی توانسته تا حدودی از شکاف ایجاد شده میان فعالان خارج و داخل ایران بکاهد و بر آگاهیشان از یکدیگر بیفزاید؛ هرچند به دلیل محدودیتهای ایجاد شده از سوی حکومت در دسترسی به اینترنت، این فضا بیشتر مورد استفاده فعالان زنان خارج از ایران است.
زنان از همان سالهای گسترش اینترنت در ایران و پیش از پیدایش شبکههای اجتماعی٬ حضور خود را با تارنماهایی که مطالبات و اعتراضهایشان را بازتاب میداد٬ در فضای مجازی حضور داشتند. تارنماهای کانون زنان ایرانی٬ مدرسه فمینیستی٬ میدان زنان و کمپین یک میلیون امضا از جمله فضاهایی بود که در اختیار فعالان جنبش زنان ایران قرار داشت. این تارنماها ضمن انتشار اندیشههای برابریطلبانه٬ تبعیضها و حقوق برابر زنان را یادآور میشد و منبع خبری بود که صرفا حول موضوعات مربوط به زنان فعالیت میکرد. در آن زمان فعالیت معترضان به نابرابری زن و مرد در ایران با مذاکره با مسوولان یا گاه تجمعهای خیابانی پیش میرفت. در این میان کمپین یک میلیون امضا به خانههای مردم نیز راه پیدا کرد. این کمپین و بعدتر همگرایی زنان پیش از انتخابات ۸۸ از جمله همبستگیهای موفق جنبش زنان ایران به شمار میآیند.
از سال ۸۸ اما شبکههای اجتماعی که پیشتر صرفا برای دوستیابی استفاده میشد٬ به روزنامههای شخصی بدل شد که وقایع روز را اطلاعرسانی میکرد. در آن زمان که همه چیز تحت تاثیر جنبش سبز قرار گرفته بود، فعالان جنبش زنان مثل دیگر گروههای معترض سیاسی یا اجتماعی با تهدید مواجه شدند و بسیاری از چهرههای آن ایران را ترک کردند. اما شبکههای اجتماعی باعث شد که این گروه از مهاجران خلاف مهاجران پیش از خود در عرصههای فعالیت همچنان باقی مانده و ارتباط مداوم خود را با داخل ایران و کنشهای اجتماعی زنان حفظ کنند.
ناامن شدن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از همان سال سرعت بیشتری گرفت. در دادگاههای نمایشی که در پی تحولات انتخابات ۸۸ برپا شده بود٬ دادستان علیه فیسبوک به عنوان یکی از ابزارهای جرم دادخواستی خواند و از همان سال برای فعالیتهای اینترنتی تعیین جرم صورت گرفت و بسیاری از فعالان این محیط بازداشت شدند. فیلترینگ نیز از آن تاریخ باعث سانسور گستره بیشتری از اطلاعات و فضاهای مجازی موجود شد. اگرچه پیشتر نیز رسانههای زنان کنترل شده و فعالان آن مورد سوال و جواب یا بازداشت قرار میگرفتند٬ اما با خروج شمار بالایی از آنها٬ شبکههای اجتماعی و محیط مجازی را به پلی میان زنانی تبدیل کرد که ماندن یا مهاجرت را انتخاب کرده بودند.
جنبش زنان در فیس بوک
طی سالهای اخیر زنان فعالیتهایی را در شبکههای اجتماعی خصوصا فیسبوک و توییتر دنبال کردند. برخی از آنها صفحههای تارنماهای زنان در فیس بوک است و برخی دیگر یا به اطلاعرسانی مشغولاند یا درصدد برانگیختن حساسیت کاربران هستند.
در میان کمپینها و صفحههای فیسبوکی زنان٬ صفحه «آزادیهای یواشکی زنان ایران» با ۷۷۴۷۲۷ دنبالکننده٬ بیشترین مخاطب و تاثیر را داشته. این کمپین با محوریت «حجاب» به سخنان ائمه جمعه تهران نیز راه یافت. زنان بسیاری عکسهای بدون حجاب خود را از داخل و خارج از ایران در این کمپین منتشر کردند تا بگویند که حجاب برایشان امری اختیاریست و به اجبار به آن تن دادهاند.
صفحه «برابری زن و مرد» دیگر فضای فعالیت برابریخواهان است که ۳۵۳۱۰۰ دنبالکننده دارد. دغدغهای که همواره در این صفحه به آن اشاره میشود٬ نابرابری حقوق زنان است و گردانندگان صغحه با انتشار اخبار و رویدادهای جنبش زنان در جهان و خصوصا ایران٬ خواهان برابری حقوق انسانها فارغ از هر جنسیتی هستند.
صفحه تارنمای مدرسهی فمینیستی نیز از جمله صفحههای فعال در فیسبوک است که مطالب منتشرشده در تارنمای خود را در آن منتشر میکند. این صفحه نیز ۲۰۳۹۰ دنبالکننده دارد. دیگر صفحههایی که مربوط به تارنماهای زنان است٬ صفحات «کانون زنان ایرانی»٬ «پلهایی برای زنان» «بیدارزنی» – که پیشتر با عنوان «تا قانون برابر خانواده» شناخته میشد – و «ماهنامه زنان امروز» هستند که به ترتیب ۳۹۴۶ ٬ ۳۳۹۲ ٬ ۱۹۸۵ ٬ ۲۰۳۹۰ دنبالکننده دارند.
صفحه «صدایی دیگر» نیز در فیسبوک به برنامهای به همین نام در رادیو فردا اختصاص دارد که مطالب تهیهشده را بازنشر مینکد. این صفحهها با انتشار مطالب تارنماهای خود٬ بازتابدهنده فعالیتشان در شبکههای اجتماعی هستند.
صفحه «همسری« اما با ۴۱۰۰ دنبالکننده که توسط برخی از فعالان حقوق زنان و حقوقدانها راهاندازی شده٬ هدف خود را آگاهیرسانی پیرامون «شروط ضمن عقد» عنوان کرده. در معرفی این صفحه آمده است: «به عقیده ما سخت کردن طلاق، تعیین سقف برای مهریه، محدود کردن اختیارات زن در خانواده و تمهیداتی از این دست فقط به فرسایش روانی بیشتر افراد جامعه منجر میشود و درد اصلی را دوا نمیکند».
در کنار این صفحهها٬ کمپینهایی نیز به راه افتاده است. در فیسبوک صفحهای با عنوان «مبارزه علیه ختنه زنان» فعال است که خود را «صدا»ی دختران و زنانی معرفی میکند که قربانی مثلهسازی زنان شدهاند. این صفحه با ۲۷۵۰ دنبالکننده در معرفی خود تاکید دارد که «هیچ وقت شک نکنید که گروهی از انسانهای اندیشمند و متعهد قادرند که دنیا را تغییر بدهند، در حقیقت این تنها چیزی است که تاکنون توانسته است که دنیا را تغییر بدهد».
«تحریم محصولات تبلیغکننده تبعیض جنسیتی» نیز یکی دیگر صفحههای فیسبوک است که به تازگی فعالیت خود را آغاز کرده. این صفحه محصولاتی را معرفی و تحریم میکند که در تبلیغهای آنها در صدا و سیما «کلیشههای جنسیتی» بازتولید میشود. این صفحه نیز ۱۲۰۵ نفر را همراه خود دارد.
«کار خانگی» صفحه دیگریست که با ۲۰۸۵ دنبالکننده، در تلاش است تا نشان دهد که کارهای خانه وظیفه همه اعضای خانواده است. کارهای خانه یا همان خانهداری در جامعهی ایران وظیفه زن شناخته میشود و اگر مردانی در این راه همراهی کنند٬ آن را «کمک» در نظر میگیرند. این صفحه سعی در ایجاد برابری میان زنان و مردان در امور مربوط به خانه و خانهداری دارد.
«خشونت در روابط عاشقانه» نیز یکی دیگر از صفحههاییست که سعی دارد تابوی این نوع خشونت را از بین ببرد. در حالی که به طور معمول خشونتهایی که در روابط عاشقانه و زناشویی اتفاق میافتد٬ پنهان مانده و کمتر علنی میشودة این صفحه با ۳۳۵۱ دنبالکننده خود را چنین معرفی میکند: «این پیج به حذف و مبارزه با انواع خشونت در روابط عاشقانه و همسری میپردازد».
در پی اسیدپاشیهای زنجیرهای در تهران و انتشار بیشتر اخبار مربوط به این مساله٬ صفحهای با عنوان «روبان سفید» در راستای مبارزه با خشونت علیه زنان به راه افتاد. این صفحه که ۱۷۴۹ نفر را همراه دارد٬ در معرفی خود تنها یک سوال را مطرح کرده: «چه سیاستی بر تن ما اسید میپاشد؟» روبان سفید فعالیت خود را در توییتر نیز دنبال میکند.
اما جدای از این صفحهها٬ حرکتهایی نیز برای ایجاد حساسیت در شبکههای مجازی دنبال میشود؛ «سکسیسم روزمره» که صفحهای با ۱۸۹۵ دنبالکننده است با همین عنوان هشتگی را در توییتر ایجاد کرده که موارد سکسیسم را در عادتها روزمره یادآوری میکند. این هشتگ در فیسبوک و توییتر نیز جای خود را باز کرده و کاربران در پستهای فیسبوکی یا توییتهای خود، سکسیسم روزمرهای را که با آن مواجه میشوند٬ یادآوری میکنند.
۸ مارس امسال در شبکههای مجازی
با نزدیک شدن به ۸ مارس سال جاری، حرکتهای دیگری نیز در شبکههای مجازی به راه افتاد که هشتگهای آن نیز در توییتر دنبال شد. «من فمینیست هستم» و «کار خانگی» از جمله آنها هستند. فعالان برابریخواه با مطرح کردن این دو حوزه از کاربران دعوت کردند که تجربهها یا نظر خود را درباره این دو موضع بیان کنند. موضوعاتی مانند اینکه آیا فمینیست هستند؟ چرا فمینیست شدند؟ تجربه مردان و زنان از کار خانگی چیست و به آن چطور نگاه میکنند؟ این دو مساله در فیسبوک و توییتر موجی به راه انداخته و دیدگاههای بسیاری را به دنبال خود داشته است.
گسترش شبکههای اجتماعی در فضای اینترنت اما به مانند دنیای واقعی٬ آزارهایی نیز برای زنان به همراه داشته. بیشتر کاربران زن در فضای مجازی نیز با خشونتهای جنسیتی مواجه شدهاند. کامنتهای عمومی یا پیغامهای خصوصی که جنسیت زن را نشانه رفته یا آنها را بدون در نظر گرفتن نظرشان به روابط جنسی دعوت میکند. این آزار و اذیتهای اینترنتی البته مسالهای جهانیست که باعث شده سازمان ملل ذیل کمپین «پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران» تعریفی از خشونت و آزار اینترنتی ارایه کند: «هر نوشته و رفتار تحقیرآمیز در کامنتهای کاربران٬ اجبار به عمل جنسی در فضای اینترنت٬ تهدید و استفاده از الفاظ جنسی در همچنین تهدید کلامی و رفتارهای خشن٬ خشونت علیه زنان محسوب میشود».
محسن فرشیدی٬ گرداننده صفحه «برابری زن و مرد» در تحلیل فعالیتهای زنان ایران در شبکههای اجتماعی به رادیو زمانه میگوید: «کشورهایی که به سطح قابلتوجهی از قوانین برابریخواهانه رسیدهاند٬ برای فرهنگسازی این امر را به کودکان نیز آموزش میدهند. نقطه مشترک تمامی پیشرفتهای جوامع دموکراتیک باورهای عمومیست که به وسیله حرکتهای برابریخواهانه در عرصههای اجتماعی ادامه پیدا کرده. در ایران اما که حاکمیت فعلی سیستماتیک و بر اساس ایدئولوژی خود استعدادها و حضور فعال زنان را در اجتماع سرکوب میکند. همین امر اهمیت ایستادگی جنبش زنان را دو چندان کرده اما همچنان آموزشی در این خصوص ارائه نمیشود.
در سالهای گذشته عمده حرکتهای برابریخواهانه در چند کمپین مجازی از سوی افرادی دنبال شد که گروهی را میان خود تشکیل داده بودند. این کمپینها به تنهایی نمیتواند تاثیر شگرف و ملموسی در سطح عمومی داشته باشد و صدای خود را به لایههای مختلف جامعه ایران برساند. عدم استمرار نیز یکی دیگر از آسیبهاییست که این کمپینها با آن مواجهاند».
با وجود تنوع و تعدد فعالیتهای جنبش زنان در اینترنت، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به دلیل محدودیتهای ایجاد شده از سوی جمهوری اسلامی و فضای ناامن هنوز نتوانستهاند در داخل ایران به ابزاری قدرتمند تبدیل شوند اما فعالان این حوزه در خارج از ایران با در اختیار داشتن آزادیهای بیشتر٬ سعی کردهاند که با فعالیتهای خود در شبکههای مجازی و اجتماعی حضور داشته باشند و مطالبات و اعتراضهای زنان را به خارج از مرزهای ایران بکشانند.
Trackbacks