روند اختلاسهای مسئولان و مدیران دولتی از اموال عمومی بیشتر شبیه به فیلمهای وسترن آمریکایی است. در این فیلمها یک گروه با اسلحه وارد بانک میشوند و پول و طلاها را بار اسبهای خود کرده و به مکزیک فرار میکنند. در ایران نیز یک گروه از مسئولان دولتی به دستکاری اسناد بانکی و دولتی و با خارج کردن رقمهای مالی بسیار درشت از کشور، یا به خارج فرار میکنند و یا آزادانه به زندگی در ایران ادامه میدهند.
روزنامه شرق در تابستان ۱۳۹۰ لیستی از اختلاسهای افشا شده را منتشر کرد. در زمستان ۱۳۹۳ اختلاس مقامات رده بالای کشور به یک پدیده عادی تبدیل شده است. رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی به جرم گرفتن رشوه و تحصیل مال نامشروع قرار است در زندان باشد. محسنی اژهای، از متهمان اصلی قتلهای زنجیرهای که اینک سخنگوی قوه قضاییه است، ادعا میکند که فساد مدیران نظام در سطح مدیران درجه دو و سه است.
اگر سیدعلی خامنهای و روسای سه قوه را مدیران درجه اول نظام در نظر بگیریم، به اعتراف معاون اول قوه قضائیه در ایران، پای بعضی از وزرای دولت، قضات، نمایندگان مجلس، روسای ادارات، شخصیتهای نظامی و غیره در اختلاسها و فسادهای مالی گیر است.
اگر تا سال ۱۳۹۰ اختلاس فاضل خداداد و مرتضی رفیق دوست به مبلغ ۱۲۳ میلیارد تومان در صدر فهرست اختلاسها در ایران قرار داشت، طی ریاست محمود احمدینژاد که از نظر رهبر ایران به عنوان خدمتگذارترین دولت جمهوری اسلامی ایران معرفی شد، اختلاسهای نجومی مانند ۳۰۰۰ میلیارد تومان، ۷۵۰۰ میلیارد تومان و یک حباب مالی ۹۴۰۰۰ میلیارد تومانی به ثبت رسیدهاند. طبق خبرها، از زمینهای ملی گرفته تا پس انداز مردم در بانکها؛ و از کارخانه ذوب فولاد گرفته تا گلههای گوسفند جهاد کشاورزی، «خودیها نظام» هرچه را جلوی دستشان باشد غارت میکنند.
برای تهیه این گزارش فهرستی از ۲۰ اختلاس بزرگ مالی به چند نفر از شهروندان ایرانی ارائه شده و از آنها خواسته شده که بگویند تا چه حد از اخبار مربوط به آنها مطلع هستند و چه نظری نسبت به افزایش چشمگیر فسادهای دولتی در ایران دارند.
خبر داشتم اما نه اینقدر!
یک کارمند بانک با مشاهده لیست برخی اختلاسها و فسادهای مالی در ایران میگوید: «…قسمتهای بانکی را چرا، اما از بقیه موارد زیاد خبر نداشتم. خبرهایی که مربوط به بانکها است بالاخره چون خود ما کارمند بانک هستیم، خبر داریم. در اخبار میخوانیم یا دوستان و همکاران میفرستند و دست به دست میچرخد.»
او ادامه میدهد: «…البته معلوم بود وضع به این خرابی است. خبر دارند مردم که این دزدیها هست اما نه اینقدر! به هر حال اینجوری که نبود. قبل از احمدینژاد یک نیمچه قانونی در کشور وجود داشت به هر حال اما چند سال است همه چیز به هم خورده است. معلوم است که این پولها دارد به جیب یک افرادی میرود.»
این کارمند بانک در پاسخ به اخبار مربوط به آشنایی ۱۰۰ هزار کارمند بانک موجود در کشور به راه و رسم اختلاس و تقلب مالی میگوید: «من سالهاست دارم کار میکنم. این اواخر کلیددار خزانه هستم. به خدا اگر جرات کنم به این مسائل فکر کنم. جوک میگویند آقا. به مردم بگوئید از این خبرها نیست. مگر شوخی است که یک کارمند بانک، شما اصلا فرض بگیرید معاون شعبه یا رئیس شعبه؛ این کارها آشنا میخواهد بیرون بانک. حالا من نمیدانم دقیق اما طبق حساب و کتاب کار ما، این قدری که من در جریانم و دارم انجام میدهم باید آدمهایی در حد شعب سرپرستی، چراغ سبز را نشان بدهد و کل کارمندهای یک شعبه یا نفرات اصلی، دستشان توی یک کاسه باشد. من نمیگویم خبری نیست. به هر حال در نوبت وامها، قبول وثیقهها، آن زمانی که خرید و فروش سکه بود، در بانک ممکن است کسی کار آشنای خودش را راه بیاندازد، نوبتش را جلو بیاندازد؛ در همین حد، نه بیشتر! اینها مطمئن باشید که صد نفر آشنا و پارتی بیرون بانک داشتهاند وگرنه آدم عادی جرات نمیکند طرف این ارقام و این مبلغها برود.»
یک معلم آموزش و پرورش معتقد است «مقابله با فساد یک مسئله ملی است.» او میگوید: «دو دسته آدم که بیشتر نداریم. افرادی که سود میبرند از این سوءاستفادهها که مجرم هستند و نظرشان مهم نیست. باقی افراد معلوم است که مخالف این هستند که در کشورشان فساد وجود داشته باشد و اموال کشور اینقدر راحت با پارتی بازی از بین برود و بیافتد دست اشخاصی که به فکر مردم و به فکر این کشور نیستند.»
او اضافه میکند: «با دزد چکار میکنند؟ ما درگیر یک پرونده ماشین بودیم که دزدش پیدا شد. آگاهی پیگیری کرد و اجناسی که از روی ماشین باز کرده بودند مشخص شد کجا فروخته شده و کسانی را که به اصطلاح مالخر بودند بازداشت کردند. برخورد با اختلاس هم باید مثل دزدی معمولی باشد. اکتفا نکنند که چه کسی امضا کرده یا پول دست چه کسی است، هر کسی را که همکاری داشته و نقش داشته شناسایی کنند و به دادگاه ببرند.»
رئیس قوه قضائیه میگوید آنها که میگویند نفهمیدیم پرونده فساد چهشد خودشان را به نفهمی زدهاند. اما رفتارهای جمهوری اسلامی در مقابل فسادهای اقتصادی و اداری سوال برانگیز است. آخرین نمونه، دادن مرخصی ۷ روزه به معاون اول احمدینژاد پس از ۱۴ روز تحمل زندان است.
البته این شهروند نظر مثبتی به روند برخورد با جرایم اقتصادی و دولتی در ایران ندارد. او میگوید: «مردم میفهمند که دستهایی پشت پرده است و آدمهای عادی و معمولی این کار را نمیکنند. حمایت میشوند اینها. من راستش نمیخواهم اسم بیاورم که چه کسانی؛ اما مردم میدانند. خود شما هم میدانید. پلیس و دادگستری هم میداند. این آقایی که اعدام کردند و سه هزار میلیارد تومان دزدیده بود این آقا مگر تنها بوده است؟ نگفتند به مردم که از کجاها حمایت شده است. این مهم است. مهم این است که با این قسمتهایش برخورد بشود که نمیشود. مردم میدانند چرا نمیشود.»
«نفهم خودش است»
یک کارگر ۳۸ ساله که در کار نصب کمدهای دیواری و درهای کشویی است به صحبتهای رئیس قوه قضائیه در ایران واکنش تندی نشان میدهد. انعکاس همه گفتههای این شهروند کشورمان ممکن نیست. بخش زیادی از صحبتهای او، الفاظ تند و فحشهای رکیکی است که به آملی لاریجانی میدهد: «نفهم خودش است و…! نفهم خودش است و آن طایفه…! نفهم آن برادرهای دزدتر از خودش است که همه کاره مملکت شدهاند و هر غلطی دوست دارند میکنند. فیلمش را همه مردم دیدهاند. روی گوشیها هست. احمدینژاد فیلم گرفته بود از برادر اینها که رفته بود برای دلالی و… کسی را کرده بود که نفت مملکت را خورد.»
این کارگر با اطمینان میگوید:«مردم نفهمیدند چی شد. این مردم اصلاً کی خبردار میشوند در این مملکت چه خبر است که این یکی فرق داشته باشد با بقیه؟ این همه تلویزیون و اخبار هست اگر برادر خودش را گرفته بودند همه جا خبر میپیچید. به اینها کسی نمیگوید بالای چشمت ابرو. خوشم آمد از احمدینژاد. به خدا مرد بود. هیچ کس دل و جرات احمدینژاد نداشت که این دزدیها را اعلام کند. بابای اینها معلوم نیست چندتا بچه پس انداخته. یکشان مجلس را گرفته، یکشان دادگستری را گرفته. یکی توی این فیلم احمدینژاد بود. یک نفر دیگر هم دارند کپی همین داداشی است که آخوند است. فقط عمامه ندارد. چند نفرند اینها؟ چاقو که دسته خودش را نمیبرد. معلوم است که نمیگذارد برادر خودش زندان برود.»
قدرت متمرکز و فقدان احزاب سیاسی
یک مهندس ۴۰ ساله از ارتباط وجود احزاب سیاسی و مقابله با فسادهای سازمانیافته در حکومتها میگوید: «وقتی در کشور احزاب سیاسی مختلف وجود داشته باشند آن چیزی که آنها را در قدرت نگه میدارد رای مردم است. تا زمانی که مردم به یک حزب بیشتر رای بدهند پستهای دولتی دست آن حزب باقی میماند و اگر مردم رای ندهد احزاب دیگر، جای آنها را میگیرند. حتما دیدهاید در خیلی از کشورها یک حزب تنها نمیتواند دولت تشکیل بدهد و دو حزب یا بعضی وقتها چند حزب میآیند با هم دولت تشکیل میدهند. درجه فساد خیلی پائین میآید چون قدرت دست یک عده خاص نیست که بدون مزاحمت اختلاس کنند و کارهای دیگر.»
این شهروند ایرانی ضمن مقایسه وضعیت ایران با کشورهای دارای سیستم چند حزبی میگوید: «راستش را بخواهید من زیاد امید ندارم که در کشور ما به این زودیها، شرایط تغییر کند. مذاکرات هستهای را که در نظر بگیریم از اینجا گفتگو جدی شد که آقایان تا آخر ماجرا رفتند و شرایطشان بد شد. ایران دارد مستقیم با آمریکا مذاکره میکند. جلوی دوربین و خبرنگاران؛ و مخفی نیست. چند سال پیش کسی جرات نداشت بگوید، مذاکره کنیم. آقای خاتمی گفت مردم ایران و آمریکا با هم گفتگو کنند. احمدینژاد را هم اجازه ندادند. به نظر من آقای روحانی برای اینکه اجازه بدهند که با آمریکا مذاکره کند، بی خیال فسادهای دولت قبل شد. اینطور به نظر میرسد. همه میدانند که دولت قبلی ۸۰۰ میلیارد دلار پول را خرج کرده است. مقدار اختلاسها از رقمهایی که تا حالا اعلام شده است بسیار بیشتر است. من خودم فکر م یکنم نصف این ۸۰۰ میلیادر دلار را اختلاس کرده باشند.»
یک خانم ۶۵ ساله به گفتههای طرفداران حکومت اشاره میکند: «میگویند دست خودش توی کاسه نیست. اما مگه میشه؟ یکجا یه رئیسی باشه، یه همهکارهای باشه، بدون اینکه اجازه بگیرن یا خبر داشته باشه، میشه؟ یکی میگه سید اولاد پیغمبره، یکی میگه دزده…» این خانم مشغول صحبت درباره شخص اول رژیم حاکم بر ایران است. نظرات درباره او متفاوت است اما مردم عادی که به قدرت وابسته نیستند، او را مقصر میدانند.
کتابفروشی که کنار پیادهرو بساط کرده است درباره خامنهای میگوید: «… آخه اینها میگویند خبر ندارد. هدفشان این است که دور خامنهای یک حالت مقدس ایجاد کنند و بگویند این دزدیها ربطی به خامنهای ندارد. در صورتی که بدتر است. اختلاسهای ایران در صدر همه خبرگزاریهای بینالمللی است. مدرسه که تعطیل میشود بچههای مدرسهای من شنیدهام که از سه هزار میلیارد تومن حرف میزنند. بچه مدرسهای میداند، رئیس یک حکومت نداند؟! حالا گیریم خبر ندارد؛ کسی که خبر ندارد درست نیست حکومت کند. این سریال جلالالدین را نگاه میکنید در تلویزیون؟ شاه خوارزم خبر نداشت زیردستهایش چه کارهایی میکنند. شاه مثل مترسک آن بالا بود. معنی حرفشان این است که این هم مثل شاه خوارزم است. جز این است؟ »
همه چیز را جوک میکنیم!
مرد بازنشستهای که قبلا به عنوان کادر پزشکی بیمارستانی مشغول به کار بوده، از جدی نبودن ایرانیان شکایت دارد: «این همه جوک، منطقی نیست. خنده خوبه، بد نیست، اما خنده با چی؟ با همه چی؟ ایراد ما اینه که همه چیز را به جوک میگیریم. پول مملکت را با تریلی و هواپیما از مملکت میبرند آنوقت ما به جای اینکه اعتراض کنیم، جوک درست میکنیم و میخندیم. به ریش خودمان داریم میخندیم. به آینده بچههای خودمان داریم میخندیم. بچههای ما، نوههای ما آیندهای در این مملکت ندارند. چند سال دیگر میشویم مثل این کشورهای بدبخت و قحطی زده که هیچ چیزی ندارند.»
یک خانم ۳۷ ساله از نبودن ایدههای اعتراضی در جامعه ایران میگوید: «من همیشه به این فکر میکنم که با این وضعیت چکار میتوانیم بکنیم. با همکارانم صحبت میکنم. هیچ کس راضی نیست که پولهایی که مال خود ماست را افراد دیگر برای خودشان بردارند.» او اما اذعان میکند که چیزی به نظرش نمیرسد: «با بقیه هم که صحبت میکنم کسی فکر خوبی ندارد. یک نفر از همکاران من میگوید مردم باید جمع شوند جلوی مجلس و تظاهرات کنند ولی نمیدانم کسی میآید یا نه. مردم میترسند. حق دارند. خیلیها دلشان میخواهد تظاهرات کنند اما کسی دلش نمیخواهد برود زندان.»
یک رفتگر شهرداری از برخوردهای متناقض مردم با مسائل سیاسی و اجتماعی میگوید: «به حرف شاید، ولی پایش بیافتد نمیآیند. این آشغالهایی که از در خانه مردم بر میداریم… کسی که ندارد این همه غذا را میریزد سطل آشغال؟ در محله ما خانوادههایی هستند که همین سوختهها و ماندههای برنجی را که اینها دور میریزند، میخورند. همین را ندارند.»
او درباره ارتباط این رفتار به موضوع فساد مالی و حکومتی در کشور میگوید: «دروغ دیگر! حرف من، دروغ است. اگر مردم خودشان به خودشان راست بگویند، کسی که مسئول است راحت دروغ نمیگوید. مردم راحت دروغ میگویند. زن به شوهر، شوهر به زن، همسایه به همسایه،…! از آن طرف اصل کاریها به همه ما راحت دروغ میگویند. با خودش میگه چه فرقی داره؟ همه میدانند دروغ است ولی وقتی آدم به دروغ عادت کنه، همین میشه که جلوی دروغ، کاری نکنه.»
خانمی به صحبتهای خامنهای درباره یکی از فسادهای اقتصادی در ایران اشاره میکند و میگوید: «وظیقهشان این است که پیگیری کنند. بعد این آقا میگوید کشش ندهید. هر کسی باشد پررو تر میشود. وقتی رهبر میگوید دنبال نکنید و دربارهاش حرف نزنید، بقیه اختلاسها! خیالشان راحت میشود که کسی دنبال ما نمیکند. مردم حق دارند شک کنند که پای یک نفری گیر است که نمیخواهند اسمش باشد. یا خودش است یا پسرش است، نمیدانم، هر کسی هست عیب از این است که نمیخواهند آن یک نفر لو برود. مگر این رحیمی نبود که با سر و صدا بردند زندان. بهش گفتند تو ساکت باش، اسم بقیه را نیاور ما میآوریمت بیرون. ۱۴ روز نشده گفتند بفرما مرخصی. مثل روز روشن است همینطوری بیرون میماند و پشت سر هم مرخصی میدهند تا مردم یادشان برود و آزاد بشود برای خودش.»
آقاطاهر ، ترا به جان هر کس که دوست داری ( اگر حوصله و وقت داری ) یک بررسی هم ( برای دو سه نمونه) در باره درامدهای نفتی سالهای 86 و 87 و 18/5 میلیارد دلار طلا و ارزی که در مرز گیر دولت ترکیه افتاد بکنید تا اینهمه این سه هزار میلیارد تومان ناقابل بزرگترین نمونه فساد به مردم معرفی نشود.
بگزارش روزنامه های داخلی ( از جمله روزنامه اعتماد ملی ) رحیمی رئیس دیوان محاسبات ( که بعد معاون اول شد ) به مجلس گزارش رسمی داد که نیمی از درامدهای نفتی سال 86 بمبلغ سی و سه میلیارد دلار ( تکرار میکنم سی و سه میلیارد دلار ) به خزانه واریز نشده. سال بعد باز هم گزارش رسمی به مجلس داد که نیمی از درامدهای نفتی سال 87 ( رقمی بالاتر ) هم به خزانه واریز نشد. به آن نشانی که الهام سخنگوی دولت خندید و گفت بروش خودش (؟!) به خزانه واریز میشود! که حتی اگر واریز هم شده باشد آن همه ارز دلاری در آن مدت کجا بود. فرصت های از دست رفته و برنامه های عقب افتاده چه میشوند؟ در مدت حدود دوسال آن همه دلار کجا و در اختیار چه کسی بود؟ کی به خزانه برگشت و چرا علام نکردند؟ و ….. ؟ هیچ وقت هم اعلام نکردند که دلار ها را به خزانه واریز کردند.
تحلیلگران و روزنامه نکاران خارج کشور هم لال شدند و صدایشان در نمی آید. تازه بعضی هم که چند بار در باره دلارها و طلاهایی که مرزبانان ترکیه گرفتند حرفی زدند بجای 18/5 میلیارد دلار 18 میلیارد دلار می گفتند ! یعنی نیم میلیارد دلار ارزش نداشت که اقایان خود را خسته کنند و بزبان آورند !
در مدت ریاست احمدی نژاد بیشتر دلارها را تحویل خامنه ای دادند. برادر رهبر مسلمین جهان در گلوگاه درامدهای نفتی در وزارت نفت است. احمدی نژتد کم خدمت به رهبر نکرد. ای بسا که آن همه دلار و طلاهایی که خریدند و داشتند در انبارهایی در جنوب لبنان باشد. یا در خارج کشور بنام این و آن سرمایه گذاری کردند/
عده ای موضوع را ساده می کنند و احمدی نژاد را نفر اصلی این غارتها نشان می دهند ! رقمهای نجومی درامدهای نفتی و بنیادها و ستاد اجرای فرامان امام و آستان امام رضا و ….. و پیمانکاری های سپاه و گروه های اقتصادی و صنعتی و …. و شرکت های به غارت رفته دولت مانند مخابرات را مختصر و کوچک می کنند یا نادیده میگیرند. جای تعجب بسیار است
دهوند / 03 March 2015
جناب دهوند ممنون که با توهماتتتون موجبات خنده ما رو فراهم اوردید!
ما / 04 March 2015
جناب ما ! دراین زمانه که هر روز خبرهای تاسف بار و فاجعه آمیز پیاپی در راهند، از این که مایه خنده یکی از هم میهنان شدم ناخشنود نیستم. ولی پرسش و تاسف در این است که شما به چه چیز می خندید و چه چیزی را توهم میخوانید؟ آیا گزارش های رسمی رئیس دیوان محاسبات عمومی به مجلس توهم است؟
روزنامه های داخلی از جمله روزنامه اعتمادملی مورخ 4 و 5 تیرماه سالهای 87 و 88 را بخوانید، یا بهتر و مستندتر از آن گزارش های رئیس وقت دیوان محاسبات عمومی (آقای رحیمی) به مجلس را بخوانید. آقای رحیمی را که می شناسید، همین کسی که در پاکترین دولت پس از مادها معاون اول رئیس جمهور شد را عرض میکنم. می گویند اکنون در زندان تشریف دارند. با این که گفتند هرکار کردند با اطلاع رهبر بوده و رهبر هم تکذیب نکرد.
آیا سخن آقای الهام سخنگوی پاکترین دولت که گفته اند ارزها «بروش خودش» (!؟) واریز میشود توهم است؟ روزنامه های داخلی نوشتند.
آیا یک تریلی دلار و طلا که گیر مرزابانان ترکیه افتاد توهم و خنده دار است؟! وقتی نزدیک بیست میلیارد دلار ارز و طلای این مردم گرسنه را مرزبانان ترکیه گرفتند، سروصدا بلند شد، ولی رئیس پاکترین دولت مانند جناب عالی خندید و آن را توهم خواند که چنین چیزی امکان ندارد!
ولی آقای اردوغان جلوی خبرنگاران سند آن را نشان داد و گفت خدا این پول را به ما رساند ! دیگر صدای هیچ کس در نیامد ! رهبر مسلمین جهان و مراجع عظام و روحانیت معظم و امت حزب اله و قوه قضائیه و بازرسی کل و وزارت اطلاعات و مجلس و …. هیچ کس بوی خود نیاورد ! همین ها که برای یک تار موی زنها و صدای زن و موسیقی و …. سروصدایشان گوش فلک را کر میکند لال شدند ! میدانید چرا؟ آقای حداد عادل پاسخ دادند ، ایشان فرمودند این ارز و طلاها مال آقا مجتبی نبود! میدانید یعنی چه ؟
آیا اینها توهم است؟ شما به چه چیزی میخندید؟ دلار هفت تومانی را به حدود چهار هزار تومان، نان پنج ریالی را به هزار تومان، بنزین هشت ریالی را به هزار تومان، گوشت پنج – شش تومانی را به بیش از سی هزارتومان رساندید و …… گذرنامه ایرانی را بی ارزش و بی اعتبارکردید و …. ! از کجایش بگویم؟ چه چیزی توهم است و به چه چیزی میخندید؟
آبروی ملتی بزرگ را بردید و به این تیره روزی انداختید ، باز هم میخندید؟ وقتی دیپلمات های امریکایی ها را گروگان گرفتید ( انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول !) آن همه هشدار دادند که این کار نادرست و ادامه اش خطرناک است، ولی رهبرتان خندید و هشدار دهنگان و دلسوزان را متوهم خواند تا یکی از اثرهای آن یعنی حمله یک جنایتکار فرومایه به ایران رخ داد. با جانبازی این مردم پیروزی های نسبی به دست آمد ، عده ای به دست و پا افتادند و حتی بگفته آقای رفسنجانی حکومت عربستان حاضر شد خسارت بپردازد و …. ولی هشدار ها را نپذیرفتید و آنچه فحش میدانستید به هشداردهندگان دادید و آنها را متوهم و خائن خواندید و برای فتح کربلا و قدس و نابودی اسرائیل و امریکا شعار دادید و حتا شعارهای جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم سر دادید ! چوب حراج به سرمایه های ملی زدید و هزاران نفر را به کشتن و خانواده ها را برباد دادید و این همه معلول روی دست این ملت گذاشتید و …. و پس از سرکشیدن جام زهر، بیست و چند سال است که با هزینه این ملت گرسنه جشن پیروزی هم می گیرید و می خندید! تازه بجای گرفتن خسارت جنگ از دولت عراق هزارها میلیارد تومان در سامرا و کربلا و نجف و … هزینه می کنید !
آیا میدانید هزینه های جنگ هشت ساله و اصرار بر ادامه آن تا رفع فتنه از عالم (!) چقدر هزینه جانی و حیثیتی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی براین ملت و مردم منطقه وارد کرد که تا نسلها دامنگیر این مردم است؟
در سوریه چه بگویم که برای نگه داشتن دولت بعثی سوریه ( عضو کنفرانس 6 + 2 خلیج ! ) چه هزینه ها که نکردید و نمی کنید و جان جوانان این کشور را حراج زده اید. بر مبارزه (!) با امریکا و نابودی اسرائیل پافشاری کردید. اسرائیل هست و سران عرب خلیج فارس را عربی و خوزستان را عربستان میخوانند وخواهان تجزیه ایران هستند، وای به آن روزی که اسرائیل نباشد ! شعار استقلال و آزادی سر دادید و رهبرتان قول آب و برق و اتوبوس مجانی و تقسیم پول نفت داد و گفت که ما را به مقام انسانیت میرساند و معنویت ما را درست می کند ولی ببینید که چه بلاهایی به سر این مردم آوردید ! وابسته به روسیه و چین وامارات عربی شدیم و تحقیر شدیم و ….. !
جناب ما ! چه چیزی توهم است و به چه چیز میخندید؟! من خود نزد خانواده ام شرمنده ام و هیچ جا به من کار نمیدهند و …. در خانه جوان مهندس بیکار دارم و ….. برای بیماری و جراحی به قرض افتادم و …. دیگرانی بدتر از من هستند و بسیار هم هستند . شما به چیز میخندید؟ با چه رویی باز هم میخندید و اینها را توهم میخوانید!
راستی نمیدانید که ماموریت امثال بابک زنجانی و بسیاری مانند او چیست؟ این که ایشان اعلام کردند من جلوی ویترین هستم معنایش چیست؟ شما را به خدا آیا نمیدانید که رهبر بابصیرت بنام اشخاص دیگر چه اندازه در خارج کشور سرمایه میگذارند؟ تمرکز این همه بنیادها و ستاد اجرایی فرمان امام و پیمانکاری های بدون رقیب و بدون مناقصه سپاه و نهادهای وابسته به رهبری و آستان امام رضا و شرکت های به غارت رفته دولتی و ….. در دست یک نفر و آثار فاجعه بار آن آیا توهم است؟
چرا امثال آقای پالیزدار را پس از افشاگری گوشه ای از غارتها و جنایتها و خیانتها می گیرند و ساکتشان می کنند ولی آدمخواران و غارتگران سرمایه ها آزاد و عزیزند؟ چرا انتقاد و حتی سؤال از رهبر پیامدهای خطرناک دارد؟ چرا این همه روزنامه نگار تبعید و زندانی و خانه نشین هستند؟
آقای احمدی نژاد می گفتند تورم نیست و اینها توهم است ! رهبر مسلمین جهان هم هشدار دهندگان را بی بصیرت میخواند و می گفتند بحران نیست ، انقدر از بحران حرف نزنید! می گفتند قطار پیشرفت کشور با سرعت در حال حرکت است ولی مردم آن را حس نمی کنند! آیا آثار این همه فساد و جنایت و خیانت توهم است؟ این همه فقر و بیکاری و اعتیاد و اختلاس و غارت و گرسنکی و فحشا و . . . توهم است؟
جناب ما ! میدانید بر سر همین داستان اتمی چند صد میلیارد دلار به این کشور خسارت خورد و به فاجعه ها به بار آمد و چه فرصت ها از دست رفت؟ خدا میداند که بخش مهمی از خسارت ها ناپیدا هستند ، مانند همه خسارت های دیگری که این نظام پربرکت ببار آورد .
خودشان بدترین دشمن این مردمند ولی ما را از دشمن دیگری می ترسانند! سران عرب برنامه ریزی دارند تا با تغییر نام خلیج فارس و کنفرانس 6 + 2 ( با شرکت و همکاری دولت بعثی سوریه ) سه جزیره و خوزستان را بگیرند ، ولی حکومت شما ما را از اسرائیل میترساند! میخواهند اسرائیل نابود شود تا اینها با خیال آسوده بیایند سراغ ما !
اوباما را قابل اعتماد نمیدانند ولی به پوتین چسبیده اند و به روسیه امتیاز میدهند و بازارهای ما را از کالاهای بنجل چینی پر کرده اند!
تا کی میخواهید اینها و هزارها مصیبت دیگر مانند اینها را توهم بخوانید و به این همه تیره روزی و ذلت مردم بخندید؟ تا کی ؟ مگر چقدر عمر دارید؟
آقای ما ! رئیس پاک ترین دولت از زمان مادها میفرمودند که این قطعنامه ها ورق پاره اند و برای ما اثرهای خیلی هم خوب دارند! رهبر فرزانه مسلمین جهان و پیش از ایشان بنیانگذار جمهوری اسلامی از این حرفها میزدند ! نتیجه چه شد؟
تاریخ جمهوری اسلامی مملو از دروغ و نیرنگ و جنایت و خیانت و سرکوب و شکنجه و اعدام و خونریزی و اختلاس و غارت و چپاول است. ببینید چه کشوری را تحویل گرفتید و امروز چه کشوری ساختید.
از نظر اقتصاد و صنعت و دانشکاه و ارزش پول و اعتبار گذرنامه و آبادانی و حتی از نظر اخلاق عمومی و امنیت اجتماعی و محیط زیست، در سال 56 کره جنوبی و امارات عربی و ترکیه و چین و سنگاپور و مالزی و مانند اینها چه وضعی داشتند و امروز چه وضعی دارند؟ ببینید ایران در آن زمان در چه وضعی بود و امروز در چه وضعی است؟
هزینه های جانی و حیثیتی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و … و زیست محیطی جمهوری پرکت اسلامی و نظام مقدس را با وضعی که امروز دچار آنیم بسنجید !
تنها یک قلم بگویم که آمارهای و گزارش های رسمی حکایت از این دارند که اعتیاد به مواد مخدر در میان کودکان دبستانی شیوع دارد، بیماریهای روانی در میان مردم بیداد میکند، فقر و گرسنگی و بیکاری و انواع جنایتها و ناامنی گسترده است ! میانگین سن طلاق به زیر 25 سال رسیده، سن فحشا پایین آمده به حدود 12 سال رسیده، بسیاری از زنان خودفروش متأهل هستند و با آگاهی شوهر خودفروشی می کنند ! و ….. !
در پی قاچاق زنان و دختران ایرانی به امارات و پاکستان ، تازگی پلیس مالزی گزارش داده که صد زن و دختر خودفروش را دستگیر کرده اندکه 54 نفرشان ایرانی بودند ! زنها و دختران ایرانی در مالزی خود فروشی میکنند ! در امارات و دبی که موضوع عادی شده ! این واقعیت های شوم و فاجعه بار تمامی ندارد. در همین سایت گویا و زمانه می توانید گزارش ها را ببینید. نمی شود دیگر پنهان کرد.
دریا دریا نفت و سرمایه های کشور غارت می شود ولی دولت اعلام میکند که حتی پول برای پرداخت یارانه ندارد! خواهشمندم بودجه سال 94 را نگاه کنید ببینید برای سپاه و حوزه های علمیه آخوندی و امثال مصباح و وووو بنیادها و مرکز نشر آثار (!) امام خمینی و …. وووو چه ارقام نجومی گذاشته اند!
آیا یادتان هست که در روزهای اول همین دولت برای سبد کالا چه افتضاح ها ببار آمد؟ مردم گرسنه در صفها ….. ! این هم توهم بود؟ به چه چیزی میخندید؟ انکار واقعیت ها چیزی را عوض نمی کند. کمی شرم بد نیست.
میدانم که باز هم میخندید و …. سی و شش سال است که میخندید! ولی تاکی؟! این دوره هم میگذرد! عمر شما هم ابدی نیست همانگونه که عمر رهبرتان و یادگارشان به پایان رسید.
دهوند / 05 March 2015
طاهرجان ( و همکارانشان در سایت زمانه ) ما را ببخشند، درد و سوز دل ما از خود مقاله بیشتر شد !
دهوند / 05 March 2015
امریکن اینترپرایز»:
مشکل آمریکا در ایران حضور یک “ابر حریف” به نام “آیت الله خامنه ای” است که نقشه راه را می داند و مردم به او “اعتماد آمیخته به اعتقاد” دارند!
امریکایی *** فهمید ولی برخی متوهمین نه!
علت تخریبهاتون این نیست؟!
12 / 05 March 2015
ری تکیه»، عضو ارشد اندیشکده «شورای روابط خارجی» و کارشناس سابق وزارت خارجه آمریکا در امور ایران در یادداشتی دستاوردهای فعلی ایران در مذاکرات هستهای را مدیون نبوغ آیتالله العظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب دانست. وی در این یادداشت با عنوان «نبوغ راهبردی رهبر عالی ایران» در روزنامه واشنگتنپست،به مواضع محکم آیتالله العظمی خامنهای در برابر جریانسازیهای غربی در برابر برنامه هستهای ایران اشاره کرده و مینویسد: «در حالی که [آیتالله] خامنهی محکم ایستاده بود، قدرتهای جهانی مترلزل بودند.» – تکیه در پایان این یادداشت، موفقیتهای ایران در دستیابی به اهدافش در مذاکرات هستهای را مرهون نبوغ رهبر ایران دانسته است؛ وی مینویسد: «دستاوردهای امروز ایران مدیون نبوغ یک روحانی فروتن است.» به نوشته او آیتالله خامنهای در حال حاضر فرماندهی پراهمیتترین کشور با مرزهایی گسترده از خلیج فارس تا سواحل مدیترانه را به عهده دارد. این تحلیلگر مشهور غربی یادداشت خود را اینگونه به پایان رساند: «او (رهبر ایران) با خالیترین دست وارد مذاکرات شد و در قویترین موضع قرار گرفت. خداوند واقعاً بزرگ است
شکوهمند / 05 March 2015