به عنوان چریک انقلابی سالها در سلول انفرادی تحت شکنجه بود و بعد از زندان به پرورش گل پرداخت. در دوران ریاست جمهوری او، سقط جنین، ازدواج همجنسگرایان و مصرف ماریجوانا قانونی شد. روز اول مارس، دوران پنج ساله ریاستجمهوری خوزه موخیکا به پایان میرسد.
خوزه موخیکا به خوبی آدمها باور دارد و خودش را بهترین نمونه این اعتقاد میداند. در غیر این صورت تحمل سالها زندان و به عهدهگرفتن مسئولیت کشوری بحرانزده در سن ۷۴ سالگی امکانپذیر نبود.
اکنون دوران ریاست جمهوری او به پایان رسیده و طبق قوانین اروگوئه انتخاب مجدد او ممکن نیست، دستاوردهای او طی ۵ سال گذشته کم نیستند: اروگوئه از آزادترین کشورهای دنیاست، سقط جنین، ازدواج همجنسگرایان و مصرف ماریجوانا در آن قانونی شده است.
او به عنوان مارکسیستی معتقد در اواخر دهه شصت میلادی، در صف شورشیهای توپامارو، مبارزه علیه دیکتاتوری نظامی را آغاز کرد. بعد از بازداشت، بیش از ۱۴ سال را در زندان به سر برد که ۷ سال آن در سلول انفرادی گذشت. در خلال این مدت، یک سال از حمام و سالها از خواندن کتاب محروم بود.
سال ۱۹۸۵ بعد از آزادی از زندان به کار پرورش گل مشغول شد. سال ۲۰۰۵ فعالیت سیاسی خود را به عنوان نماینده مجلس سنا ادامه داد و سال ۲۰۱۰ در سن ۷۴ سالگی با رای مردم رئیس جمهور اروگوئه شد. او این مقام را روز اول مارس ۲۰۱۵ در سن ۷۹ سالگی، تحویل رفیق سیاسیاش، پزشک متخصص سرطان، تاباره واسکز میدهد.
سگ سهپا و فولکس قورباغهای
در حیاط خانهای روستایی، بسیار ساده و تقریبا فقیرانه، گاراژی قدیمی و یک گلخانه به چشم میخورد. اتاق نشیمن کوچک این خانه ۴۰ مترمربعی پر از کتاب است.
او میگوید به بیشتر از این نیاز ندارد: «اگه خونه بزرگی با خدمتکار داشتم، دائما نگران بودم که اموالم را ندزدن و خیلی راحت نمیتوونستم لخت برم حمام. این جوری زندگی به شکل وحشتناکی پیچیده میشد و من نمیخوام زندگی پیچیدهای داشته باشم… هر کسی باید طوری زندگی کنه که دوست داره.»
و این رهنمود رئیس جمهور، شامل علاقمندان مصرف ماریجوانا (گراس) هم شد. به عنوان اولین کشور دنیا، اروگوئه ماریجوانا را قانونی کرد. مکانهایی به نام «کلوب ماریجوانا» اجازه پرورش حداکثر ۹۹ گلدان شاهدانه را دارند و هر نفر مجاز به مصرف ۴۰ گرم در ماه است. قرار است به زودی، گراس در داروخانهها هم عرضه شود.
گزارشهای بسیاری در باره زندگی خصوصی او منتشر شده که در دنیای سیاست به گوش نمیخورند: او ۹۰ درصد حقوق حدود ۱۲ هزار دلاریاش را به سازمانهای غیرانتفاعی و مردم نهاد میبخشد، وسیله رفت و آمدش یک فولکس قورباغهای قدیمیست و در خانه روستایی و سادهای زندگی میکند که به همسرش ارث رسیده و سگی سه پا به نام مانوئلا دارد.
داستان زندگی موخیکا از چنان جذابیتی برخوردار است که تا کنون چند فیلم در باره آن ساخته شده است: توپاماروس (راینر هوفمان، هایدی اسپکوگنا ۱۹۹۷)،پهپه موخیکا (هایدی اسپکوگنا ۲۰۱۴) و فیلم در حال ساخت «آخرین قهرمان» توسط کارگردان معروف بوسنیایی امیر کوستاریتسا.
فیلم مستند «پهپه موخیکا»، او و همسرش «لوسیا توپولانسکی» را در گذار انجام وظایف دولتی و زندگی خصوصی در مزرعه همراهی میکند. موخیکا در شرایط مختلف با خونسردی، برخوردی دوستانه و جذابیتی آمیخته به شیطنت از عهده کارها برمیآید.
آرمانگرایان خرسند
لوسیا توپولانسکی، همسر موخیکا هم دوران مبارزه چریکی را پشت سر گذاشته است و اکنون عضو مجلس سنا و از سالها پیش همراه و شریک زندگی موخیکا است. لوسیا در دیدگاههای سیاسی و به ویژه در مسائل مربوط به زنان، کمی تندتر از همسرش است، در حالیکه موخیکا در نظر اول «بیخطر» به نظر میرسد.
تنها از چشمها و نگاه موخیکا میتوان به هوشمندی استثناییاش پی برد و این که در پس ظاهری ساده، مردی پنهان شده که در انتظار فرصتی برای بیان دیدگاههایش است.
ظاهر لوسیا اما اراده محکم بانویی را نشان میدهد که مخاطب ترجیحا از مخالفت با او پرهیز میکند. این دو به شکل کمنظیری یکدیگر را تکمیل میکنند؛ چیزی که نشانه عشقی عمیق و اهداف مشترک است.
نگاه به زندگی آنها حاوی این پیام است که هنوز هم سرمشقها و آرمانگرایانی در دنیای سیاست یافت میشوند که عمیقا معتقدند با اعمال خوب، میتوان و باید دنیا را تغییر داد. و آنها سند زنده این مدعا هستند که قدرت سیاسی، الزاما به فساد منجر نمیشود.
سوسیالیسم جدید
موخیکا اصلاحات سیاسی بسیاری را به انجام رساند که جزء وعدههای انتخاباتی او نبودند: بیش از همه حقوق شهروندی لیبرال.
اروگوئه، این کشور کوچک ۳،۵ میلیون نفری در مقایسه با دیگر کشورهای آمریکای لاتین، در وضعیت خوبی بهسر میبرد. دارای ثبات اقتصادی، تورم تحت کنترل و فقر رو به کاهش است. با این وجود، موخیکا به بعضی از وعدههای انتخابیاش عمل نکرد؛ از جمله مبارزه با جرم و جنایت و اصلاحات وسیع آموزشی.
اینک دولت در حال آمادهسازی مزرعهای وسیع است تا شرکتهای خصوصی برای کاشت شاهدانه از آن استفاده کنند. موخیکا میگوید: «میخواهیم بازار را از دست قاچاقچیها خارج کنیم، چون بدتر از اعتیاد، معاملات غیرقانونی مواد مخدر است.»
این آزمایشی بزرگ برای کشوری کوچک است که تا پیش از این حدود ۷۰ درصد معاملات قاچاق آن شامل ماریجوانا میشد.
این را که او یک قهرمان است یا نه، باید به قضاوت مردم اروگوئه سپرد؛ اما میتوان او را از سرسختترین و بهترین سیاستمداران دوران کنونی دانست. کسی که از قرار موبایل و کارت بانکی ندارد، بدون کراوات به دیدن باراک اوباما در کاخ سفید رفته و بعد از ملاقات گفته است: «پارچهای کهنه که از گردنم آویزان باشد نشانه هیچ چیزی نیست.» او در مراسم تحلیف خود هم از زدن کراوات امتناع کرده بود.
میراث موخیکا در پایان دوران ریاست جمهوریاش نوع جدیدی از سوسیالیسم در آمریکای لاتین است که با سازگاری میانه دارد، اما موفقتر از نمونههای دیگر از آرژانتین تا کوبا بوده است.
هر چند پایان خوش فعالیت مرد خاکی جهان سیاست میتوانست بازگشت به مزرعه با فولکس قورباغهای در کنار یار و همرزم دیرین و پرورش گل باشد، اما او در انتخابات دور جدید مجلس سنا در اکتبر ۲۰۱۴ شرکت کرد و نه تنها انتخاب شد، بلکه حزبش هم به اکثریت مطلوبی دست یافت.
درست مانند خمینی و خامنه ای! این دوتا بسیار خاکی و بی آلایش و بی ادعاتر هستند! این همه بنیاد و ستاداجرایی فرمان امام و آستان امام رضا و امام زاده های تقلبی و ثروت بی حساب از نفت خام مردم و هزینه های بی حساب و نجومی و ….. ملت ایران را از وضع رقت بار سال 56 به این رفاه و بزرگی و سربلندی رساندند.
دهوند / 01 March 2015
«میراث موخیکا در پایان دوران ریاست جمهوریاش نوع جدیدی از سوسیالیسم در آمریکای لاتین است که با سازگاری میانه دارد، اما موفقتر از نمونههای دیگر از آرژانتین تا کوبا بوده است.»
در پایان نوشتار شاهد نتیجهگیری هستیم که نویسنده چنان آن را بدیهی میشمرد، که تنها به ذکرش بسنده میکند و از هر توضیحی پرهیز.
نوع جدیدی از سوسیالیسم را از ایشان میشنوید و در بودن و نبودنش چون گویا محکی نمیشناسیم، لاجرم به سوسیالیسم بودن این موجودیت گردن میگذاریم.
این از آن دست گزارشهای بیبیسیمآبانه است که همواره فرض را بر حمق و اطاعت خواننده از منطق نداشتهاش میگذارد و چون چنین پندارد، چنان؛ چاراسبه به هرکجا که خواهد، میتازد…
خسته نباشید!
امید / 01 March 2015
و رفاه امروز بی شک نشانه مجاهدت های بینظیر رهبر کنونی ایران است.معلمان و فرهنگیان ماهیانه 10 هزار دلار حقوق دارند و در مقام مقایسه یک دبیر و معلم اروپایی 83 سال کار کند به اندازه یک سال یک معلم ایرانی کسب درآمد می کند و معلمی برترین شغل کشور عزیز ماست..تازه شنیده ایم ایشان اصلا حقوقی دریافت نمی کند و در کوچه محل زندگیشان گربه سه پایی وجود دارد که هر از گاهی لقمه نان جوینی را در که به عنوان جیره خود در نظر گرفته آنرا به دو نیم مساوی تقسیم و به گربه سه پای سر کوچه فلانی چپ می دهد… بسیار خوشحال شدم دیدم یک نفر دیگر هم مثل مقتدای و قبله عاشقان سینه چاک دو عالم ماست ..نه ابشان به گرد غبار آقا و مراد ما نمی رسد…مراد ما درب زندانها را کاهگل کرده و یک زندانی نداریم و کاتبان و خفیه نویسان را نداریم و در هر کوی و برزن چشمان بیدار نداریم و همه ملت غرق در آسایش و دایما در حال نیایشند…شنییده که چه عرض کنم مشاهده کرده ایم فرزندانشان هم به همین بزرگواری اند…تا کنون حتی باعث آزار مورچه ای هم نشده اند و…و مردم ما ایشان را هر روز می بینند که با ژیان هندلی در تردد هستند و از سفری که در جوانی به آبادان داشته اند یک گوزن دست آموز را از مغازه ای در کنار سینما رکس خریده اند و انرا به باغ وحش اهدا نموده اند تا مبادا از گرسنگی آسیب ببیند.باز هم بگویم تا دلتان خون شود. ایشان به اندازه ای مقید به نگهداری و پاسداشت دوستان خود هستند که حدی ندارد و بارها گفته اند برای من هیچ کسی فلانی نمی شود….یا هنگامی که مردم دسته دسته به حضورشان شتافتند و ایشان افسار قدرت را به گردن عشق اول مردم ایران انداخت تا 8 سال در ناز و نعمت غرق باشیم..البته ایشان و خانواده اولترا خاکی ایشان ابدا در مدیریت ها دخالت نمی کنند ایشان تا کنون به تندی و تشر با احدی برخورد نکرده اند و دوستان جان جانی خود را در جاهایی امن نگه می دارند….(اشکم بسان رودی خروشان به جوشش آمد..)
عاشق سینه چاک آغا / 01 March 2015
او خطی خوش بر صفحه روزگار نوشت که هرگز تکرارش خستگی ندارد
او بر صحیفه خاطرات جهان باقی ماند و دنیا در هر فرصتی وی را بخاطر خواهد اورد
او روح مدلی از زیست است که نیاز بشریت امروز است. زمین و منابعش بیش از حد مورد سو استفاده هستند…دیگر اقتصاد مبتنی بر نابودی منابع زمین قابل دوام نیست …باید سادگی پیشه کرد همانگونه که خوزه موخیکا پیشه کرد
رضا عموزاده / 02 March 2015
سلام. در جواب امید باید گفت اشاره شده که موخیکا حقوق شهروندی لیبرال را به خلاف کشورهای سوسیالیسیت دیگر تضمین کرده . الگوی دولتی و رفتاری او هم جا به جا در نوشته شخص شده و من به عنوان یک خواننده متن،چنین برداشتی نکردم که مقاله به طور یک طرفه و ذهنی ادعایی کرده است. ضمنا امید گرامی چقدر عصبانی هستید، داستان چاراسب و بیبیسیمآبی و حمق و اطاعت خواننده چیست؟
قربان شما
مهبانو
مهبانو / 03 March 2015
Trackbacks