Opinion-small2

حسنی مبارک رییس جمهور پیشین مصر که مدت ۳۰ سال در رأس قدرت در این کشور بود، از اتهام قتل و فساد مالی تبرئه شده است. این حکم به خودی خود شگفت‌آور است اما، عجیب‌تر اینکه برای محمد مرسی، رئیس جمهور بعدی که تنها برای یک سال در مسند قدرت بود، تقاضای اعدام شده است.

EGYPT-POLITICS-MUBARAK-TRIAL

دادگاه رسیدگی به اتهامات حسنی مبارک، دو فرزندش (علا و جمال)و وزیر کشورش (حبیب عدلی) از چنان اهمیتی در مصر برخوردار بود که مصری ها آن را “دادگاه قرن” نام نهادند. اینک دادگاه چهار افسر عالیرتبه، عدلی و مبارک را از اتهام سرکوب خونین مردم مبرا دانسته است.

تقاضای اعدام برای مرسی و تبرئه مبارک، از احکام قضایی شگفت‌انگیز در تاریخ مصر است تا آنجا که سازمان شفافیت بین‌المللی حکم برائت مبارک را “شکست کلیه تلاش‌ها برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت و مبارزه با مفاسد مالی” توصیف کرد. سازمان عربی حقوق بشر نیز این حکم را دلیل بر فروپاشی نظام قضایی مصر دانست.

صرف‌نظر از جنبه قضائی این حکم که پایان زود هنگام انقلاب مصر را رقم زد، چنین حکمی افزودن هیزم به آتشی خشم کسانی است که خود را مال و جان باختگان دوران حکومت مبارک و انقلاب مصر می‌دانند. این حکم می‌تواند بر شدت ناآرامی‌های مصر بیافزاید و از هم اکنون می‌توان منتظر بروز تنش و ناآرامی در مصر بود.

صرف‌نظر از جنبه قضائی تبرئه مبارک که پایان زود هنگام انقلاب مصر را رقم زد، چنین حکمی افزودن هیزم به آتشی خشم کسانی است که خود را مال و جان باختگان دوران حکومت مبارک و انقلاب مصر می‌دانند.

اگر دادگاه مصر برای مبارک و مرسی (که هر دو از قدرت سوءاستفاده کردند) احکامی مبنی بر محکومیت‌شان صادرمی‌کرد، می شد انتظار داشت که جریان‌های سیاسی مصر بر این اصل توافق کنند که دوران مبارک و مرسی هر دو سپری شده و حکم عدالت درباره هر یک تا اندازه‌ای به اجرا گذاشته شده و باید به مصالحه ملی تن در داد.

اما، ازجنبه منطقه‌ای و بین‌المللی نیز حکم به برائت مبارک تاثیرات مهمی خواهد داشت. در اینجا به بررسی موضع جمهوری اسلامی می‌پردازیم.

مرور مواضع جمهوری اسلامی

پادشاه بحرین نخستین کسی بود که در ساعات اولیه صدور حکم برائت مبارک، در تماسی تلفنی با رئیس جمهور پیشین مصربه او تبریک گفت. به اعلام خبرگزاری رسمی بحرین، حمد بن عیسی آل خلیفه، طی تماسی با «برادرش حسنی مبارک صدور حکم برائت او را تبریک گفت و مبارک نیز به خاطر این اظهارات پاک که نشان از برادری و دوستی دارد، از پادشاه بحرین تشکر کرد.»

این گونه فعل و انفعالات قاعدتاً نباید از چشم جمهوری اسلامی به دور باشد. جمهوری اسلامی معترض به سرکوب انقلاب بحرین توسط آل خلیفه است؛ هم او که اینک به مبارک تبریک می گوید.

مبارک در ادبیات جمهوری اسلامی به نام «فرعون مصر» شناخته می‌شود. حسنی مبارک در جنگ هشت ساله جانب صدام حسین را گرفته بود و سربازانی نیز به جبهه جنگ اعزام کرد که تعدادی از آنان به اسارات نیروهای ایرانی در آمدند. در طول ریاست جمهوری حسنی مبارک، سطح روابط سیاسی دو کشور هرگز از سطح دفتر حفاظت منافع فراتر نرفت.

جز تلاش دولت محمد خاتمی برای تجدید رابطه با مصر (که به دیدار او و حسنی مبارک در سال ۲۰۰۵ منتهی شد) موضع آیت‌الله خامنه‌ای به شدت علیه مبارک بوده است. آیت‌الله خامنه‌ای حتی یک بار او را “حسنی نامبارک” خواند وگفت: «او با نوکری امریکا ملت مصر را ذلیل کرد.»

آیت‌الله خامنه‌ای هم‌چنین اسرائیل را نگران اصلی تحولاتی دانست که منتهی به سقوط مبارک شد. او گفته بود: «صهيونيست‌ها بيش از همه نگرانند و می‌دانند كه اگر مصر از هم‌پيمانی آنها دست بكشد و در جايگاه حقيقی خود قرار بگيرد چه اتفاق عظيمي در اين منطقه خواهد افتاد.»

اگر مقامات جمهوری اسلامی موضع اصولی در برابر تحولات خاورمیانه داشته باشند، باید واکنشی در خور در برابر تبرئه حسنی مبارک و بر باد رفتن “بیداری اسلامی” از خود نشان دهند.

آیت‌الله خامنه‌ای، تحولات سال‌های اخیر خاورمیانه را نه بهار عربی بلکه «بیداری اسلامی” توصیف کرده و می‌گوید این تحولات الگوی خود را از انقلاب اسلامی گرفته‌اند. او تا آنجا پیش رفت که گفت: «این حرکت بیداری تا قلب اروپا پیش خواهد رفت.»

اینک سکوت جمهوری اسلامی در برابر تبرئه مبارک و سرنوشت محمد مرسی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در برابر چالش و پرسش‌هایی چند قرار می‌دهد. برخی از آن پرسش‌ها عبارتند از این که:

– چرا جمهوری اسلامی در برابر جریاناتی که قصد ریشه‌کن کردن بیداری اسلامی (مدعای تهران) را دارند، بی‌تفاوت است؟ این پرسش وقتی به جاست که ادعای خامنه‌ای را باور داشته باشیم که بیداری اسلامی ملهَم از انقلاب اسلامی ۵۷ است.

– علی اکبر ولایتی (مشاور عالی خامنه‌ای در امور بین‌المللی) گفته بود که اخوان‌المسلمین نزدیک‌ترین نحله فکری به جمهوری اسلامی است. سکوت جمهوری اسلامی به سرکوب گسترده اخوان‌المسلمین و تقاضای صدها تن از وابستگان این جنبش اسلامی از جمله تقاضای اعدام برای محمد بدیع رهبر آن و محمد مرسی رییس جمهور اخوانی مصر، چشم پوشی بر همفکران عقیدتی خود است.

– جمهوری اسلامی همواره خود را حامی مسلمانان جهان قلمداد کرده است. اگر چنین است چرا تاکنون در برابر قتل صدها شهروند مصری پس از عزل مرسی سکوت اختیار کرده است؟

– با استناد به سخنان خامنه‌ای، اسرائیل باید از بازگشت نظامیانی که خود را متعهد به پیمان کمپ دیوید می‌دانند، خشنود باشد. چرا جمهوری اسلامی نباید در این خصوص واکنش نشان دهد؟

– از این گذشته چرا تهران باید با اعزام نماینده در مراسم تحلیف سیسی شرکت کند تا دلیلی باشد از رضایتمندی برای به قدرت رسیدن نظامیانی که متعهد به کمپ دیوید هستند؟

مرسی متهم به جاسوسی برای ایران

اگر مقامات جمهوری اسلامی دارای موضع اصولی در برابر تحولات خاورمیانه باشد باید واکنشی در خور در برابر تبرئه حسنی مبارک و بر باد رفتن “بیداری اسلامی” از خود نشان دهند.

کافی است به موضع اصولی ترکیه در برابر تحولات مصر بنگریم که از آغاز تاکنون سرنگونی محمد مرسی را “کودتای نظامی” دانسته و بر این موضع اصرار ورزیده است. اینک رابطه مصر و ترکیه یکی از تیره‌ترین دوران‌های خود را می‌گذراند و دو کشور سفیران خود را فراخوانده‌اند.

شاید بتوان گفت که دولت روحانی با رویکرد تنش‌زدایی در روابط خارجی، حاضر به موضع گیری علیه تبرئه حسنی مبارک نیست؛ ولی سکوت در برابر اتهام جاسوسی محمد مرسی برای تهران، موجه به نظر نمی‌رسد.

از سوی دیگر، خاموش بودن جمهوری اسلامی در برابر حکم تبرئه مبارک در حالی است که تهران ماه‌هاست در برابر کیفرخواست انتسابی به محمد مرسی مبنی بر اتهام جاسوسی او برای تهران نیز سکوت پیشه کرده است.

شاید بتوان گفت که دولت حسن روحانی (نه آیت‌الله خامنه‌ای) با رویکرد تنش‌زدایی در روابط خارجی، حاضر به موضع گیری علیه تبرئه حسنی مبارک نیست؛ ولی سکوت در برابر اتهام جاسوسی محمد مرسی برای تهران، موجه به نظر نمی‌رسد.

اگر سکان سیاست خارجی ایران در دست خامنه‌ای است، او باید به عنوان رهبر مسلمانان جهان در برابر سرکوب بیداری اسلامی که خشنودی اسرائیل و آل خلیفه را در پی داشته، سکوت نکند و اگر سکان سیاست خارجی در دست حسن روحانی است او لازم است اتهام جاسوسی مرسی برای ایران را تکذیب کند.

اگر پاسخ به پرسش‌هایی از این دست‌، آن است که جمهوری اسلامی مانند هر نظام سیاسی دیگر رفتاری عملگرایانه در برابر رویدادها اتخاذ کرده، معنای تلویحی موضع تهران می‌تواند این باشد که جمهوری اسلامی از ماهیت ایدئولوژیک خود (هویت اسلامی) تهی شده است که حاضر به سکوت در برابر سرکوب “بیداری اسلامی” و خشنودی اسرائیل و بحرین شده است.