دادگاه نورنبرگ که نوامبر ۱۹۴۵ برای محاکمه شماری از دستاندرکاران ارشد رژیم نازی آغاز به کار کرد، صرفا به لحاظ حقوقی در دنیا بیسابقه نبود. این دادگاه از جنبه بازتاب رسانهای هم در جهان همتا نداشت. در نورنبرگ برای اولین بار فناوریهای نوین مربوط به اثبات جرم به کار گرفته شد و دستکم بخشی از جهان توانست برای اولین بار به کمک رادیو و تلویزیون روند دادگاه را پی بگیرد.
دادگاه نورنبرگ به زادگاه یک حرفه جدید هم بدل شد: ترجمه همزمان. با توجه به این که مقامهای حقوقی دادگاه را نمایندگانی از کشورهای متفقین تشکیل میدادند قرار بر این شد که کل مباحث دادگاه همزمان به چهار زبان روسی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی ترجمه شود تا رسانههای این کشورها هم بتوانند از پس پوشش مباحث دادگاه برآیند.
اما مسئله این بود که شمار چشمگیر مترجم برای ۲۱۸ جلسه دادگاه در طول ۱۱ ماه را از کجا باید تامین کرد؛ آن هم مترجمی که بتواند پا به پای مباحث دادگاه و گفتوگوهای آن پیش رود؟ در این زمینه، شماری از تبعیدیان و گریختگان از چنگال رژیم هیتلری که در کشورهای دیگر زبان دومی آموخته بودند به کار آمدند. برخی از فارغالتحصیلان تنها دانشکده ترجمه در اروپا (در ژنو) هم بخش دیگری از نیروهای لازم را تامین کردند.
مراکز ارتباط تلفنی برخی از کشورها نیز که در آنها مترجمانی مشغول به کار بودند، به عنوان منبعی دیگر مد نظر قرار گرفت. منتهی هیچکدام از اینها در ترجمه همزمان تجربه و سررشتهای نداشتند. تا قبل از نورنبرگ کسی صحبت میکرد، مترجم یادداشت برمیداشت و در انتها به زبان مقصد ترجمه میکرد. ترجمه همزمان واقعی تنها زمانی مطرح بود که متن ترجمه شده سخنرانی را به مترجم میدادند و او پس از جملات سخنران آن را میخواند.
حتی خود مترجمهای ماموریتیافته برای دادگاه نورنبرگ هم تردید داشتند که ذهن انسان آن قدر فعال بشود که بتواند از پس ترجمه همزمان برآید. علاوه بر این، این سوال مطرح بود که آیا ترجمه همزمان درست انجام میشود یا نه. در دادگاهی این چنین حساس چه پیش میآید اگر مترجم کلمه یا جملهای را درست متوجه نشود و یا واژه و مفهومی را نداند.
برای ممانعت از بروز چنین نواقصی، در هر جلسه دادگاه برای هر زبان سه مترجم حی و حاضر بودند و نوعی خودکنترلی در جریان بود. مانیتورینگ هم در جریان بود که اگر دو مترجم دیگر نسبت به ترجمه ارائه شده اشکال دارند فوری مطرح شود.
سازماندهی تیم مترجمان را به لئون دورستت، مترجم ژنرال آیزنهاور سپرده بودند. طرفه این که با توجه به شروع کار دادگاه، زمان کمی برای تمرین بود و بسیاری از مترجمان بلافاصله باید شروع به ترجمه همزمان مباحث دادگاه میکردند.
سالن دادگاه با توجه به بیسابقگی این نوع ترجمه، از فناوریها و تجهیزات چندانی برخوردار نبود. مترجمان را پشت یک دیوار شیشهای بدون سقف جا داده بودند و آنها برای آن که مزاحم همکارانشان از زبانهای دیگر نشوند، میبایست تا حد ممکن آهسته در میکروفون صحبت کنند.
عدهای از مترجمان یا خود زخمخورده رژیم هیتلری بودند و از شر آن راه آوارگی و فرار پیش گرفته بودند، یا بستگانی در اردوگاههای مرگ نازیها از دست داده بودند. حال آنها باید واقعیتهای دهشتناکی را که از دهان متهمان بیرون میآمد و دفاعیات عاملان و آمران آن جنایتها (گورینگ، هس و …) را ترجمه کنند که گاه بدون ابراز پشیمانی و با غرور ابراز میشد. برخی از این مترجمان به لحاظ روحی و روانی دوام نیاوردند و مجبور شدند که از ادامه کار عذر بخواهند.
اما جامعه جهانی مدیون کار مجموعه این مترجمان شد که با ترجمه شفاهی همزمان و نیز پروتکلنویسی سریع مباحث دادگاه، چشم جهان را بر روی واقعیتهای دهشتناک جنگ جهانی دوم گشودند و به سهم خود اولین دادگاه بینالمللی را الگویی برای اعمال عدالت در جهان کردند. آنها پیشگامان حرفهای شدند که امروز جهان میتوانست بدون وجود آن در ارتباطات خود لنگ بزند.