رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۵۲ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
شوكت پس از پايان شام به سپهدار مىگويد كه فردا به خانه مادرش خواهد رفت و بچهها را نيز نخواهد برد. سپهدار آزاد است كه فكرهايش را بكند و اگر صلاح ديد بچهها را به او بدهد. روز بعد شوكت چمدان در دست به خانه مادرش مىرود. به او پيشنهاد مىكند كه اتاق اضافى خانه او را كرايه كند. خانم لقا دلش براى شوكت مىسوزد و متوجه مىشود كه كارد به استخوان زن رسيده است. شوكت در خانه مادرش مستقر مىشود. از سوى ديگر «آذرماه» كه در كشتن يك سرباز روس مصمم شده آنقدر در اينباره حرف مىزند كه آرين اشكانى يك چاقوى ضامندار به او مىدهد و پيشنهاد مىكند يك سرباز روس را جداً بكشد. «آذرماه» و فروغ و آرين تاكسى گرفته و براى كشتن سرباز به مقابل سفارت شوروى مىروند و…