پرسوجو در میان مردم به سادگی گویای این واقعیت تلخ است که شهروندان هنوز با مسئله کمآبی در کشور که میرود به فاجعه بیآبی تبدیل شود، آشنا نیستند. حکومت هم ندانمکار است و خود تشدیدکننده مشکل است.
مصرف بالا، تعرفه پایین
با وجود آنکه سرانه مصرف آب در بین شهروندان ایرانی از الگو و استاندارهای جهانی بیشتر است اما نباید فراموش کرد متهمان اصلی و دانه درشت مصرف بیرویه آب، خود نهادهای حکومتی و دولتی هستند.
مدیر دفتر مدیریت ستاد مصرف آب و انرژی (آبفای تهران) میگوید: «فقط ۵تا ۶درصد مشترکان ما ۲تا ۳برابر الگوی مصرف ملی آب مصرف میکنند و سایر مشترکان به عنوان پر مصرف شناخته نمیشوند، اما از جمله مشترکانی که مصارف بالایی دارند و در زمره پر مصرفها تلقی میشوند مراکز آموزشی، مراکز نظامی و انتظامی هستند.»
مهندس محمد علی رحیمی بی پرده فاش میکند که «مراكز نظامی و انتظامی به علت برخورداري از تأسيسات با فرسودگی بسيار بالا، از بازديد و مراجعه مأموران شركت آب و فاضلاب ممانعت ميكنند و برخي مراكز مذهبي نيز اخيراً كاربريهاي حاشيهاي مانند طبخ غذا هم پيدا كردهاند كه اين هم مزيد بر علت است. اين مراكز چون از تعرفه بسيار پايين يا در مواردي رايگانبرخوردارند، الزامي به رعايت مصرف نميبينند و به همين علت جزو پر مصرفها تلقي ميشوند.»
این تمام نقش نهادهای خاص نظامی و مذهبی در اتلاف آب شرب و منابع طبیعی نیست. از زمانی که هاشمی رفسنجانی − رئیس جمهور وقت ایران − گاه و بیگاه در صدا و سیما در حال افتتاح یک سد نشان داده میشد تا به امروز، به سد سازی به عنوان خاطراتی افتخار آمیز و نماد پیشرفت و کارنامه مثبت در زمینه آبادانی کشور نگاه میشود و حالا که سدهای پرشمار ساخته شده در ایران بلای جان محیط زیست و منابع آبی ایران شدهاند طبق معمول همه کاسه و کوزهها بر سر دولت محمود احمدینژاد و سدسازیهای دوران او شکسته میشود. نمیتوان منکر این شد که تب سدسازی در ایران در دوران مسئولیت آقای زنگنه در وزارت نیرو بالا گرفته و تا امروز ادامه یافته است.
وزیر نیروی فعلی ایران میگوید «در چند سال گذشته در سدسازی افراط کردیم چون تمام این سدها بالغ بر ۷۶ میلیارد متر مکعب را میتوانند تنظیم کنند در حالی که میزان آب موجود در این سدها ۴۶ میلیارد مترمکعب است.»
باید سوال پرسید چرا؟ مگر میزان حجم ورودی آبها عددی غیر قابل پیشبینی بوده است که تقریبا دو برابر این ظرفیت سد سازی شده است؟ شاید پاسخ این باشد که «سد سازی، پولسازترین پروژه عمرانی در ایران است» آنقدر که فرمانده سپاه دیگر لزومی به ورود قرارگاه خاتم الانبیا به پروژههای زیر ۱۰۰ میلیارد تومان نمیبیند. اسامی تعدادی از سدهای در حال احداث به دست سپاه در سایت رسمی قرارگاه خاتم قابل مشاهده است.
افراط در سد سازی به دلیل سودآور بودن آن برای پیمانکاران سبب خارج شدن چرخه طبیعی آب از تعادل شده است. کارشناسان معتقد هستند به دلیل شرایط آب و هوایی ایران، حجم تبخیر آب از سدهای ایران به خصوص در مناطق گرم و خشک بسیار بالا است و این امر مثبت بودن کارکرد سدسازی در نقاط زیادی از ایران را زیر سوال میبرد. برای نمونه تنها در حوزه آبخور دریاچه ارومیه تعداد ۱۰۳ سد در حال ساخت، ساخته شده و در دست اقدام، سبب خشک شدن بزرگترین دریاچه داخلی ایران شده است. نتیجه مرگ این دریاچه ایجاد بیابانی با چند میلیارد تن نمک بوده است.
آنکه میخندد هنوز خبر فاجعه را نشنیده است
اوضاع و احوال آب در ایران چگونه است؟ مرور تیتر وار اخبار و اظهارت مدیران حکومتی در این زمینه، همچون دنباله بیانتهایی از اخبار بد و بسیار بد، روشن کننده عمق فاجعه است.
ذخیره سدهای تامین کننده آب تهران نسبت به سال گذشته ۲۲۶میلیون مترمکعب کسری آب دارند و نباید فراموش کرد مطابق اعلان رسمی، ایران در دو سال گذشته نیز در شرایط خشکسالی قرار داشته است. این بدان معنی است که کمبود ذخیره آبی امسال نسبت به یک سال طبیعی و به اصطلاح پرآب سنجیده نشده است و شرایط خشکسالی در ایران در حال وخیمتر شدن است.
معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست میگوید ۳/۵ برابر بیشتر از ظرفیت زیستی کشوراز این منابع بهرهبرداری شده است. ۱۰۰سفره آب زیرزمینی در حال خشک شدناست.
سی و پنج سال پیش تنها ۵۰ میلیون متر مکعب از آبهای زیرزمینی ایران برداشت میشده و امروزه با برداشت ۱۷۰ میلیارد متر مکعب آب در شرایط خشکسالی، فرصتی برای تجدید سفرهها ی زیر زمینی آب وجود ندارد و سطح آبهای زیرزمینی در ایران به شکل ترسناکی پائین رفته است. این کاهش طی ۱۰ سال ۵۰ درصد و در سال ۱۳۹۱ معادل شصت متر برآورد شده است.
بستر زاینده رود زمین فوتبال کودکان شده است. شرح وضعیت در استان سیستان و بلوچستان و تصاویر بحران کم آبی در خمین همچون پر کاهی در مقابل خرواری از نمونههای مشابه کمآبی و بیآبی در ایران است. خبرها حاکی از محرومیت ۴۰۰۰ روستای سیستان و بلوچستان از آب شرب است، روستایی در این استان در هفته فقط نیم ساعت آب دارد، آخرین جنگ بر سر آب در روستایی از توابع شهرستان سراوان چهار کشته به جای گذاشته است و این استان بدون آب و نان در حال تبدیل شدن به یک بیابان غیر مسکونی است.
در استان تهران حدود ۲۲ هزار حلقه چاه غیر مجاز حفر شده که سالانه بالغ بر ۳۷۰ میلیون متر مکعب آب از آنها برداشت میشود و برای تعیین تکلیف آنها مشکلات قانونی وجود دارد! درگیریهای قومی بین استانهای یزد، اصفهان و چهارمحال و بختیاری بر سر انتقال آب بالا گرفته است. دخیره سدها به کمتر از ۴۰ درصد کاهش یافته و زنگها برای جیرهبندی آب به صدا در آمده است.
مردم عادی در بیاطلاعی کامل از مسائل کلان
یک پسر ۱۸ ساله در یک محله فقیر نشین میگوید مشکل کم آبی تقصیر زنان ایران است. «شیر آب را باز میگذارند در آشپزخانه. یا در حال ظرف شستن هستند و یا تمیز کردن.»
آن سوتر، در یک محله اعیانی، دختر ۱۵ ساله تقصیر را به گردن اصلاح کردن صورت مردان میاندازد و میگوید: «شیر آب را باز میگذارند وقتی ریششان را میزنند. ژیلت را میگیرند زیر آب که تمیز شود. هم دستشوئی را کثیف میکنند هم آب اسراف میشود.»
صحبتهای این پسر و دختر جوان نشان میدهد که تبلیغات تلویزیون دولتی کار خودش را کرده است و از سنین پائین این تفکر در کودکان و جوانان شکل میگیرد که مشکل کم آبی در ایران فقط ناشی از مصرف خانگی است.
در بین بزرگسالان نیز اوضاع به همین منوال است. یک شهروند ۵۰ ساله کشورمان کلیشهای از دیدگاههای رایج درباره کم آبی را ارائه میدهد: «هرچی به سرمان میآید به خاطر بیفرهنگی و زیادهخواهی خودمان است. در خارج، مردم آب را در این بطریهای آب معدنی میخرند. برای حمام کردن وان را پر میکنند و با همان آب خودشان را آب میکشند. مثل ما نیستند که از اول تا آخر زیر دوش آب بیاستیم و آواز بخوانیم و لیف بزنیم. خدا وکیلی حمام رفتن من ۵ دقیقه است… ماشین خودشان را با آب شیر میشورند. اینقدر آدم خسیس باشد که پول کارواش ندهد؟…»
داستان تکراری مردمی که خودشان آب را درست مصرف میکنند و فکر میکنند بقیه مردم مقصر مصرف زیاد آب هستند، ماجرائی مفصل و ادامهدار است.
یک زن ۵۶ ساله از همسایه خود شکایت میکند که: «لباس لختی میپوشد، نمیکند یک چادر بکند سرش و بیاید قشنگ با جارو تمیز کند. دستش را از لای در بیرون میآورد و نیم ساعت شلنگ آب را میگیرد توی کوچه که جلوی خانهاش تمیز شود.» زنگ در خانه مورد اشاره را میزنم و خانم ۴۷ سالهای با برگرداندن انگشت اتهام به سمت همان خانم ۵۶ ساله میگوید: «چهارشنبه شب عروسها و دامادش میآیند خانهاش. هر کدام یک ماشین دارند که میشویند…استخر بادی برای نوههایش پر میکند. این اصراف است. سازمان آب باید آب کسانی که مثل اینها آب را هدر میدهند برخورد کند و آبشان را قطع کند.»
فقدان کار تحقیقی از سوی نهادهای مدنی
یک فعال محیط زیست معتقد است عدم اطلاع و آگاهی فعالان محیط زیست و خبرنگاران از وضعیت دقیق معضلات زیست محیطی سبب شده است مردم عادی نیز از مسائل به اطلاع بمانند. او میگوید: «ما همین اواخر بحث مفصلی در ان.جی.او خودمان داشتیم که به جز سد سیوند و مسئله دریاچه ارومیه که حالت سیاسی پیدا کرد، روی مسائل دیگر فوکوس نشد. به عنوان مثال شما از من درباره دریاچه ارومیه سوال کردید و من هم فقط درباره دریاچه ارومیه میتوانم صحبت کنم. نمیتوانم بگویم چه سدهایی باعث خشک شدن دریاچههای دیگر شده است. چون درباره آنها تحقیق نشده است. نمیدانم آیا توانستم منظورم را برسانم یا نه. فعالیت ان.جی.او محیط زیست برنامه جمع آوری زباله نیست. ان.جی.اوهای ما متاسفانه کار تحقیقی و جمعآوری اطلاعات و مدارک انجام نمیدهند.
یک کارشناس با سابقه محیط زیست که اکنون در دوران بازنشستگی به سر میبرد ابعاد دیگری از موضوع را روشن میکند. او برعکس فعال محیط زیست قبلی، معتقد است در مورد دریاچه ارومیه کار تحقیقی و علمی صورت نگرفته است و میگوید: «یک فهرست تهیه شده است از تعداد زیادی سد و ادعا میشود این سدها میزان آب ورودی به دریاچه را کاهش داده است که باید گفت حرف درستی است اما فقط همین؟ من هرچه جستجو کردم به جز فهرست سدها به عامل دیگری اشاره نشده بود.
«…پسر ارشد خود بنده معتقد است خشک شدن دریاچه ارومیه تقصیر سپاه است. من معتقدم شش دولت و سه رئیس جمهور مسئولیت مستقیم در خشک شدن دریاچه ارومیه داشتهاند. صحبت یک گالن آب نیست که به دنبال دلیل آن در دیروز و روز پیشتر بگردیم. اگر سپاه کرده است باید دید از چه زمانی و با چه طرحهایی چنین مشکل بزرگی در سطح ملی ایجاد شده است و چه کسی به سپاه مجوز داده است. سازمان محیط زیست چرا سکوت و کوتاهی کرده است.»
حرفهای این کارشناس محیط زیست را قطع کرده و درخواست کردم که از نظر خودشان چند عامل دیگر در خشک شدن دریاچه ارومیه را نیز روشن کند. پاسخ داد: «ببینید صحبت بر سر دریاچه ارومیه نیست. شما متوجه عرایض بنده نشدید. در مورد تمامی دریاچهها، رودخانهها و حوزههای آبی باید به همه مسائل توجه داشت. چقدر زمین زیر کشت در منطقه بوده است؟ چند درصد این زمینها از منبع آبی مورد اشاره تغذیه میشده است؟ طی چند سال، چند درصد افزایش زمین کشاورزی به وجود آمده است؟ میزان برداشت از منبع آبی مورد مطالعه چقدر افزایش داشته است؟ میزان آبخور این منبع آبی در همین مدت چقدر بوده است؟ تعداد چاههای حفر شده در این حوزه آبی چقدر است؟ چقدر برداشت میکنند؟ فعالیت معدنی یا صنعتی در منطقه وجود دارد یا خیر؟ نقشه دقیق حفاریهای آنان ترسیم شود. میزان آآآلایندهها و تاثیر آن بر کیفیت بارش منطقه بررسی شود…»
آبِ مجانی، راحت از دست میرود
آقای میثمی در نشریه چشمانداز از پول آب و برقی میگوید «که ارتش گاهی میدهد و گاهی نمیدهد» و «سپاه که اصلاً نمیدهد». هزینه و حق انشعاب برق، آب و گاز برای حوزههای علمیه، مساجد، دارالقرآنها، حسینیهها و اماکن دینی رایگان است. همچنین بدهی ادارات، سازمانها و موسسات دولتی به سازمان آب در هر مرکز استان عددی بالای ده میلیارد تومان است و این روال با اعداد و ارقام پائینتر در تمام شهرهای ایران قابل مشاهده است.
صاحب یک مغازه تجهیزات برش صنعتی از فرمول «مفت باشد، کوفت باشد» میگوید: «توی ایران مردم برای هر چیزی مفت باشد هجوم میآوردند. وقتی پول آب را مجبورند بدهند برای جیبشان هم که شده رعایت میکنند اما وقتی طرف میداند پولش را قرار است دولت بدهد، فکر میکند اگر کم مصرف کند سرش کلاه رفته است.»
یک نجار از شستن هر روزه ماشینهای شخصی در اداره مخابرات روبه روی محل کارش میگوید:«ما هم ماشین داریم. همه ماشین دارند. طرف مرسدس بنز و شاسی بلند هم داشته باشد هر روز ماشینش را نمیشوید که اینها هر روز سمند و پژو را میشویند. امکانات دولت دست هر کسی میافتد دیوانه میشود و شروع میکند از این کارها. فکر میکنند بزرگی است. خدائیش ما ایرانیها جنبه نداریم.»
یک خانم کارمند معتقد است مصرف آب در ادارت دولتی در مقابل شهرداریها ناچیز است. او میگوید:«شما اگر در پارکها نگاه کنید خیلی از شیرهای آب آشامیدنی همین طور باز است و در کل مدت آب آنها هدر میرود.» از سوی دیگر یک نیروی فضای سبز شهرداری با تایید وجود شیرهای آب خراب در پارکها میگوید: «مردم شیرهای سالم را هم نمیبندند. اعتراض که میکنیم به ما میگویند فرقی ندارد. میرود پای درختها. ما آب چاه داریم و خودمان درختها را آب میدهیم. به مردم بگوئید رعایت کنند و شیرها را ببندند.»
انتظامات یک پاساژ با اشاره به مصرف آب در مساجد میگوید: «من خودم دیدهام قالیهای مسجد را با آب لولهکشی میشویند. در صورتی که میتوانند این را بدهند قالیشوئی که با آب چاه شستشو میکنند. همه مسائل که فقط پول نیست. این آب برای خوردن است. حیف است.»
یک جوان ۲۷ ساله ایرانی با اشاره به هدر رفتن آب در پادگانها میگوید: «من سه سال قبل سربازی بودم. از روزی که آموزشی را تمام کردم تا روز آخر خدمت دو تا از شیرهای پائین برجها باز بود. چون فاصله زیاد بود کسی خبردار نمیشد. باز میگذاشتند که گلها و درختها خشک نشوند، دیگر کسی آنها را نمیبست. کادریها به فکر این چیزها نبودند. سربازها هم که دلشان نمیسوخت. توی آشپزخانه یک پمپ بسته بودند سر راه لوله و ظرفها را با فشار آب میشستند که راحت تر باشد. به اندازه یک پارک آبی آب مصرف میشد.»
راننده یک تاکسی سرویس زنانه معتقد است مردم در مصرف آب و برق از دولت الگو میگیرند و میگوید: «موقعی که به دلیل سرما گاز برخی ادارات را قطع کردند مردم ترسیده بودند و میگفتند وقتی گاز ادارت قطع شده حتما گاز خانهها هم قطع میشود. برای همین صرفهجوئی میکردند. وقتی در ادارات دولتی آب و برق اصراف میشود مردم مشکل کم آبی را جدی نمیگیرند. صرفه جوئی اگر از خود ادارات دولتی شروع شود نظر مردم هم عوض میشود و رعایت میکنند.»
در همین زمینه
«دولت به تنهایی امکان مدیریت بحران آب را ندارد»
«بحران آب در تهران کمتر از آلودگی هوا نیست»
کشوری که برنامه هایش را بصورت بخشی می بیند و نمی تواند ارتباط این بخش ها با هم را درک کند عاقبت بسیار بدی در انتظارش خواهد بود. وقتی آب نبود تمام بخش های توسعه با بحران مواجه خواهند شد. ایران 78 میلیونی که تا چند سال دیگر جمعیتی بالای 100 میلیون خواهد داشت نمی تواند چنین بحرانی را از سر بگذراند الا با درایت: متاعی که در ایران وجود ندارد
بیایید روز شماری کنیم ببینیم بالاخره چه وقت مردم و مسئولان ایران متوجه بزرگی خطر می شوند. اگر به تقدیر اعتقاد داشته باشیم می توان پیش بینی کرد که ایران به دلیل جهل مفرط مردمانش از بین خواهد رفت
Samrad / 07 August 2014
همه ی این مطالب درست؛ اما شما به مشکل اصلی نپرداختید. مصرف آب شهری و مصارف دیگر، مانند بخش صنعت، بیش از سی درصد از میزان آب مصرفی نیست. عمده ی آب در بخش کشاورزی مصرف می شود و این بخش کشاورزی با روشهای سنتی و بسیار ابتدایی آبیاری می شود. بسیاری از کشورهای دیگر هم کشاورزی می کنند و با مصرف بسیار کمتر آب، راندمان به مراتب بهتری در تولید دارند.
مشکل اصلی در اصلاح کشاورزی ایران به نظرم حجم جمعیتی است که در بخش کشاوری شاغل هستند. در کشور آمریکا که من زندگی می کنم، تنها دو تا سه درصد مردم کشاورز هستند؛ این میزان در دهه های نخست قرن بیستم چیزی در حدود نود درصد جمعیت آمریکایی بود. این دو تا سه درصد از جمعیت در حدود یک چهارم از غذای جهان را تولید می کنند. یعنی نه فقط غذای آمریکایی ها از دسترنج این جمعیت تامین می شود بلکه بخش عمده ای از جهان هم از این محصولات استفاده می کنند. اگر روزی قرار باشد آمریکا در بخش کشاورزی تحولی ایجاد کند فقط باید برای دو تا سه درصد جمعیتش چاره بیاندیشد. متاسفانه در ایران وضع به این منوال نیست. کشاوری به شیوه ی بسیجی وار و بدون مطالعات جمعیتی و بدون توجه به اقلیم طبیعی کشور رشد کرده. اگر امروز قرار باشد تغییری در بخش کشاورزی انجام شود با توجه به شرایط بد اقتصادی کنونی، احتمالا میلیون ها نفر از کار بیکار می شوند. چون بخش بزرگی از جمعیت بجای بخش هایی مانند صنعت و خدمات در کشاورزی فعال هستند که عملکرد درست اقتصادی ندارد.
برای مملکتی که رهبرش یک روز بالای منبر می رود و می گوید جمعیت باید دو برابر شود بدون اینکه به عواقبش بیاندیشد، یا مملکتی که اقتصادش بر پایه رانت حکومتی اداره می شود؛ تصور چنین اصلاحاتی که نیازی به دوراندیشی، شجاعت، هماهنگی و دقت زیاد دارد به نظرم امکان پذیر نباشد. بنابر این من با این نظر موافقم که ایران به سمت نابودی منابع طبیعی می رود؛ احتمالا باید ظرف یک یا نهایتا د و-سه دهه ی آینده منتظر وقوع فاجعه باشیم.
فرهاد / 08 August 2014
شاید همین عامل انشالله باعث سرنگونی رژیم شود
حسن / 09 August 2014
متاسفانه آب در ایران به عنوانه یک کالای کم ارزش شناخته میشه و این را میتوان به راحتی در همهٔ اقشأ جامعه دید. حتا از دید مسئولین هم این یک کالایی هست که ارزش کم دارد و با التماس به دعا و نماز هر لحظه که بخواهند اراده کنند میتوانند که باران ببارد. حال که شروع کردند آب را از کشورهای همسایه وارد میکنند ولی آن هم مشکل را حل نمیکند، چون تا زمانی که آب را بی ارزش بدانیم این مصرف بالا و نسنجیده و این مدیریت نادان هست.
پیمان / 10 August 2014
ما اگر فکر کنیم که در این دولت و این حکومت کسی دلش به حال آب می سوزد اشتباه بزرگی کرده ایم.
بدون شک اگر هم حکومت اقدامی بکند در جهت حفظ قدرت خودش انجام میدهد نه حل بحران آب.
افزایش جمعیت در این بحران فقط به این معنی است که مردم گرسته و تشنه تر شوند که حکومت بر آنها راحت تر باشد.
بحران آب هم در حدی حل خواهد شد که مردم از تشنگی نمیرند.
اگر کسی بیش از این امیدوار باشد زیادی خوش خیال است.
ایران ویران شد رفت پی کارش.
هادی / 14 August 2014
من هم با نظر فرهاد موافقم. طبق آمار رسمی سازمان ملل بالای ۸۰ درصد آب در جهان صرف کشاورزی میشود و رشد جمعیت در این معضل نقش بسیار مهمی ایفا میکند. این مقاله زمانه به نظرم یک چماق است به سر جمهوری چماقداران . حیف که یک سایت معتبر با موضوعی حیاتی این طور ساده برخورد میکند و این گونه «مقاله علمی» منتشر میکند که حتی شیوه نگارش آن هم *** به نظر میرسد.
مینو کاشفی / 24 August 2014
http://arq.ir/649/
ناسر رهیمی / 09 May 2015
Trackbacks