اعتصاب کارگران معدن سنگ آهن مرکزی بافق، از مهمترین اعتصابهای کارگری پس از انقلاب ۵۷ بهشمار میرفت. در این اعتصاب، بیش از پنج هزار کارگر این معدن شرکت داشتند و در نهایت اعتصاب خود را با تحقق یکی از مهمترین مطالبات صنفی شان پایان دادند.
این کارگران پس از ۳۹ روز اعتصاب، دولت را وادار به عقبنشینی موقت کردند و به اعتصاب خود پایان دادند. آنان خواستار لغو واگذاری ۲۸ و نیم درصد سهام این شرکت به فولاد خوزستان بودند. چراکه واگذاری سهام شرکت به بخش خصوصی به پایین آمدن دستمزدها و بدتر شدن شرایط کاری آنان منتهی می شد.
اهمیت اعتصاب کارگران معدن بافق را باید در هماهنگی آنان جست و جو کرد. علاوه بر آن کارگران توانستند حمایت مردم شهر را نیز به این اعتصاب جلب کنند.
افزون بر آن ۳۹ روز مقاومت معمولا بدون کمکهای صندوق اعتصاب غیر عملی به نظر میرسد. اکثر کارگران این معدن با قراردادهای موقت کار میکنند و این خود عاملی بود که پافشاری کارگران بر خواست خود یعنی عدم واگذاری سهام کارخانه به بخش خصوصی را تشدید میکرد.
کارگران معدن بافق خواستهای دیگری نیز داشتند مثل ایمنی محیط کار و افزایش دستمزد به خاطر شغل سخت و زیانآور معدن.
اعتصابها و اعتراضهای کارگری در ایران به طور کلی پراکنده و بدون ارتباط با یکدیگر هستند و از ضعف سازماندهی و نداشتن تشکلهای مستقل کارگری رنج میبرند. برای مثال کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز که دومین کارخانه قند در ایران محسوب می شود ازسال ۸۷ تعطیل شده و سهام آن ۵۰ درصد به بانک ملی و ۵۰ درصد بانک ملت واگذار شده است.
چندی پیش، در پی عدم پرداخت دستمزد بیش از ۴۵ ماه کار و فعالیت، کارگران این کارخانه، در پی بیتوجهی مسئولان به تهران آمدند و در مقابل این دو بانک دست به اعتراض زدند.
اعتصابهای اخیر کارگران در ایران محورهای مختلفی داشته است؛ مثل لغو قراردادهای موقت، افزایش دستمزدها، پرداخت دستمزدهای معوقه، بیکاری و اخراج کارگران، دستگیریها و کارگران زندانی.
زمانه در مورد اعتصاب کارگران معدن بافق، اعتصابات کارگری و محورهای آن در یک گزارش رادیویی با ایوب رحمانی و علیرضا نوایی دو کنشگر کارگری به گفتوگو نشسته است.