در حالی که همه چشم‌ها در خاورمیانه به درگیری‌های باریکه غزه میان اسرائیل و حماس دوخته‌ شده بود، در وین، پایتخت اتریش فصل جدیدی از تاریخ این منطقه پرتنش جهان شکل می‌گرفت.

در مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵، مذاکره‌کنندگان گام بزرگی به جلو برداشتند. آن‌ها بر سر نگارش سندی توافق کردند که راه‌‌حل‌هایی برای مناقشه بزرگ و مداومی ترسیم می‌کند که از یک دهه قبل وجود داشته. چنین سندی هنوز ابهام‌های بسیاری دارد، اما نقطه‌های تعیین‌کننده آشکارا در آن مشهود هستند.

iran-busher-atomreaktor
نیروگاه اتمی بوشهر

هم‌زمان، بر سر تمدید گفت‌وگوهای وین حداکثر تا پایان ماه نوامبر ۲۰۱۴ توافق شد. اما اگر هدف جلوگیری از معوق ماندن توافق جامع هسته‌ای با ایران، رقابت‌های انتخابات میان‌دوره‌ای پارلمان و فرمانداران بعضی ایالت‌های آمریکا باشد، هیأت‌های مذاکره‌کننده باید به مراتب زودتر از موعد برگزاری انتخابات آمریکا در ابتدای نوامبر، به اتفاق نظر برسند.

افزایش خوش‌بینی در روزهای اخیر

احتمال پایان دادن به تنش میان واشنگتن و تهران بر سر برنامه اتمی ایران، هیچ‌گاه تا این حد زیاد نبوده است. به نظر می‌رسد همه طرف‌های مذاکره قصد دارند با جزئیات بغرنج این مناقشه با خلاقیت روبه‌رو شوند. یکی از موضوع‌های اختلاف، تعداد سانتریفوژهای پربازده مورد نیاز برای غنی‌سازی هستند. ایران به‌طور رسمی اعلام کرده که قصد دارد ظرفیت کنونی خود را محدود کند: این کشور ۱۹ هزار سانتریفوژ در اختیار دارد که از این میان، ۱۰ هزار دستگاه آماده کاربرد هستند اما غرب بر کاربرد تعداد بسیار پایین‌تری از این میزان تأکید دارد.

در حالی که هر دو طرف تا چندی پیش به تناقض‌های اساسی بر سر پرونده هسته‌ای اشاره می‌کردند، اکنون بر بخت تفاهم بیشتر و توافق تأکید می‌کنند.

با شرط وجود خواست اولیه برای موافقت هسته‌ای، می‌توان به فرمول توافقی برای تعداد سانتریفوژها نیز دست یافت. آنجا که مشکل در حد تعداد دستگاه‌های مورد اختلاف باشد، می‌توان با ترفندهای محاسباتی بعضی مسائل را حل کرد. همچنین در مورد دومین خواسته‌ اصلی غرب مبنی بر کنترل تأسیسات هسته‌ای ایران، شواهد حاکی از نزدیکی دو طرف است.

دیپلمات‌های ایرانی نیز که مدت‌ها مقاومت می‌کردند در حال حاضر عبارت‌هایی بر این مبنا پیشنهاد می‌کنند که هر آنچه را بر سر آن توافق صورت بگیرد، می‌توان به تأییدهای لازم بعدی نیز رساند. در حالی که هر دو طرف تا چندی پیش به تناقض‌های اساسی بر سر پرونده هسته‌ای اشاره می‌کردند، اکنون بر بخت تفاهم بیشتر و توافق تأکید می‌کنند.

حتی آنجا که اتفاق نظر به سختی قابل تصور است، بعضی شواهد نشان‌دهنده‌ تعدیل مواضع دو طرف است. با این حساب، قدرت‌های غربی برای راکتور آب سنگین اراک، ساختاری کاملاَ متفاوت را در نظر دارند، تا امکان تولید پلوتونیوم مورد نیاز برای ساخت بمب اتمی را محدود کنند. با وجود این، به نظر می‌رسد که دو طرف آماده‌اند اختلاف نظرشان را در این زمینه، به گونه‌ای، در اعماق پیوست فنی توافق‌نامه‌ هسته‌ای احتمالی دفن کنند.

گام‌ اعتماد

ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا با تمایل به گذار از اختلاف‌ها، گام قابل توجهی به سوی ایران برداشته‌اند، چون تهران در حال حاضر با این کار در موقعیت بسیار بهتری نسبت به غرب قرار می‌گیرد. اگر توافق میان ایران و غرب یک بار هم به اجرا گذاشته شود، هیچ‌ چیز و هیچ‌کس نخواهد توانست این کشور را از ساختن بمبی اتمی در آینده بازدارد. اما اگر غرب تحریم‌های خود را علیه ایران لغو کند، در حالت واقع‌بینانه بازگشتی برای آن‌ها وجود ندارد.

به نظر می‌رسد که دو طرف آماده‌اند اختلاف نظر در مسائل مورد مذاکره را به گونه‌ای، در اعماق پیوست فنی توافق‌نامه‌ هسته‌ای احتمالی دفن کنند.

در صورت نقض همه‌جانبه پیمان احتمالی از سوی ایران، امکان وضع اقدامات تنبیهی جدید در شورای امنیت وجود خواهد داشت اما بازگشت به تحریم‌های موجود می‌تواند وارد روندی وقت‌گیر و حتی غیرممکن شود. مسکو با توجه به جو سیاسی نامساعد بر سر بحران اوکراین، به سختی دست یاری به غرب برای بازگشت تحریم‌ها علیه ایران خواهد داد، هر چند کرملین نیز قصد دارد مانع تجهیز ایران به سلاح اتمی شود.

بنابراین غرب برای آن‌که در این بازی همه برگ‌ها را از دست ندهد، می‌تواند تحریم‌ها را نخست به حالت تعلیق درآورد تا ایران را در یک دوره‌ گذار به بهبود رفتار وادار کند. اما زمانی این موعد مقرر به پایان می‌رسد و تحریم‌ها به‌شکلی غیرقابل بازگشت برداشته می‌شوند. با این روند تدریجی، هدفمندی اقدام‌های اولیه و اعتماد غرب به ایران کم‌اهمیت و کم‌رنگ نمی‌شوند.

تندروها کم نیستند

با روند فعلی چندان جای تعجب نیست که دیپلمات‌های هفت طرف مذاکره، یعنی ایران و شش قدرت جهانی، بر سر برنامه‌ اتمی در پاییز سال جاری پیش‌نویس توافق‌نامه‌ای را ارائه کنند. این که آیا این متن پس از انتقاد تندروها در واشنگتن و تهران باقی خواهد ماند یا خیر، روی دیگر سکه است. اما انتقاد تندروها، مسأله سیاست داخلی ایران و در نتیجه مساله زمین بازی متفاوتی است.

در زمینه سیاست خارجی، با دستیابی به توافق هسته‌ای وضعیت برای هر دو کشور تغییری اساسی می‌کند، چرا که هر دو طرف دشمن سال‌های متمادی خود را از دست می‌دهند.

در زمینه سیاست خارجی، با دستیابی به توافق هسته‌ای وضعیت برای هر دو کشور تغییری اساسی می‌کند، چرا که هر دو طرف دشمن سال‌های متمادی خود را از دست می‌دهند.

برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) ممکن است وضع عادی در روابط دوجانبه ایران و آمریکا برقرار شود. البته حمله‌های موشکی حماس به اسرائیل و حمله زمینی اسرائیل به غزه، یادآوری می‌کنند که هنوز به اندازه کافی، خطوط درگیری دیگری برای دو طرف وجود دارند.

اسرائیل، مصر و عربستان سعودی معمولاَ‌ در چنین درگیری‌هایی یک سو قرار می‌گیرند و ایران و متحدان آن در سوی دیگر. این بلوک‌های قدرت و تضاد منافع آن‌ها در خاورمیانه در آینده‌ای نزدیک محو نخواهند شد.

در آینده نیز گروهی تندرو مانند «حماس»، «حزب الله لبنان» یا «دولت اسلامی» در سوریه و عراق پیدا خواهد شد که آتش اختلاف را شعله‌ور کند. بنابراین خاورمیانه جدید بسیار بیشتر از آنچه اغلب، دیگران می‌پسندند به خاورمیانه قدیم شباهت خواهد داشت.