جشنواره فیلم لوکارنو در سال ۲۰۱۴ با اهدای یوزپلنگ طلایی افتخاری به آنیس واردا (Agnès Varda)، از این سینماگر برجسته و مستقل فرانسوی و از پیشگامان موج نوی سینمای فرانسه تقدیر می‌کند. آنیس واردا بعد از کیرا موراتووا، دومین سینماگر زنی است که این جایزه به او تعلق می‌گیرد. به علاوه در بخش ویژه‌ای، مجموعه‌ای از فیلم‌های این کارگردان برجسته زن فرانسوی (با تبار یونانی) از جمله «کلئو از پنج تا هفت»، «مخلوقان»، «عشق شیر‌ها»؛ «آواره» (خانه به دوش) و «سواحل آنیس»، به نمایش درمی‌آید.

جشنواره فیلم لوکارنو، از ۶ تا ۱۶ اوت
جشنواره فیلم لوکارنو، از ۶ تا ۱۶ اوت

کارلو چتریان، مدیر هنری فستیوال فیلم لوکارنو در مورد اهدای این جایزه سینمایی به واردا می‌گوید: «خوشحالم که آنیس واردا به لوکارنو می‌آید. او شاهد و روایتگر برخی از مهم‌ترین رویدادهای قرن بیستم بود و تجربه‌های آزادانه و فرمال، ویژگی ثابت کار‌هایش است. واردا به ما یادآوری می‌کند که سینما عملی خلاقانه است که از پشت دوربین، سوژه را به چنگ آورده یا آن را از نظر عاطفی و سیاسی هدایت می‌کند. در جشنواره‌ای که به سینمای مستقل می‌پردازد، اهدای یوزپلنگ طلایی افتخاری به آنیس واردا، نه تنها به معنای تأیید یک چهره مدرن سینمایی است بلکه نشانه راهی است که باید در آن قدم گذاشت.»

آنیس واردا که اکنون ۸۶ سال دارد، قبل از شروع فیلمسازی، عکاس صحنه‌های تئا‌تر بود. او اولین فیلم بلند خود را در سال ۱۹۵۴ با نام «لاپوان کورت» با بازی فیلیپ نوآره در اولین نقش سینمایی‌اش ساخت. این فیلم که به وسیله سینماگر بزرگ فرانسوی، آلن رنه تدوین شد، تأثیر زیادی بر سینماگران موج نوی فرانسه گذاشت. واردا با سبک سینمایی منحصر به فرد و نگاه تجربی، مستندگونه و آوانگاردش، خود را به عنوان یک چهره مهم در فضای روشنفکری فرانسه شناساند. «لاپوانت کورت» با رویکرد مستندگونه، پلان سکانس‌ها و تصاویر سیاه و سفیدش اگرچه تحت تأثیر نئورئالیسم ایتالیایی بود، اما ساختار روایی فیلم و بیان سینمایی واردا در تشریح تنش عاطفی بین زوج جوان فیلم، آن را از آثار نئورئالیستی متمایز می‌کرد.

آنیس واردا
آنیس واردا

آنیس واردا را باید از کارگردانان مهم موج نوی سینمای فرانسه و یکی از آخرین بازماندگان این جریان سینمایی به شمار آورد. واردا به همراه آلن رنه و لوئی مال، در سال‌های دهه ۱۹۵۰ بسیار زود‌تر از سینماگران نسل کایه (گدار، تروفو، شابرول)، با ایده‌ها و فرم‌های جدید وارد سینما شدند و شاخه‌ای از موج نوی فرانسوی را جدا از شاخه منتقدان- سینماگران مجله کایه دو سینما شکل دادند و فضا را برای ظهور نسل بعدی موج نو آماده کردند. آن‌ها نماینده گرایشی بودند با عنوان «چپی‌ها» (Left-bank) که وجه مشخصه سینماگرانی چپ‌گرا از نظر سیاسی با پس‌زمینه ادبی، مستند و تجربی بود که با رویکرد ضد ادبی سینماگران نسل کایه تفاوت داشت. رویکرد سینمایی واردا، در زمان خود بسیار آوانگارد و تجربی بود. او را به همراه کریس مارکر باید از ابداعگران فرم «سینما-مقاله» در سینما به حساب آورد.

واردا بیان سینمایی‌اش را فیلم به فیلم، غنای بیشتری بخشید و در فیلم «کلئو از ۵ تا ۷» به اوج خود رساند. طرح داستانی فیلم «کلئو از ۵ تا ۷»، شاید در سینمای کلاسیک، مسخره به نظر برسد. فیلمی که دو ساعت از زندگی یک خواننده زن پاپ را نشان می‌دهد که آزمایش سرطان داده و منتظر دریافت جواب آن است. اما برای موج نوی فرانسه چنین داستان‌هایی نه تنها عجیب و غریب نبود بلکه کاملاً معقول و پذیرفتنی به نظر می‌رسید. بر اساس منطق سینمای موج نو، یک فیلم نمی‌بایست حتماً منطقی باشد. در فیلم «کلئو از ۵ تا ۷»، شخصیت اصلی یعنی کلئو رو به دوربین حرف می‌زند و ترانه‌ای برای تماشاگران می‌خواند. او وارد مغازه‌ای می‌شود و کلاه‌های زیادی را امتحان می‌‌کند، به سینما می‌رود و یک فیلم کمدی اسلپ استیک تماشا می‌کند یا به گردش در خیابان‌های پاریس می‌پردازد. برای تماشاگر سینمای کلاسیک، این کار‌ها عجیب و بی‌معنی بود اما منطق سینمای موج نو این‌ها را می‌پذیرفت. پارادوکس زندگی کلئو این است که او این کار‌ها را برای کشتن وقت می‌کند در حالی که نمی‌داند مدت زیادی از زندگی‌اش باقی نمانده است. «کلئو از ۵ تا ۷» همچنین، از نظر روایت سینمایی، شیوه نمایش زمان داستانی و نگاه فمینیستی انتقادی به بازنمایی بدن زنانه و زیبا که در آستانه فنا شدن است، اثر جسورانه‌ای در آن زمان بود. فیلمی که آگاهانه مرز بین سینمای داستانی و مستند را به هم ریخته و زمان سینمایی و زمان واقعی در آن تقریباً یکی شده بود.

درونمایه آثار واردا، بسیار فمینیستی است. فیلم «خانه به دوش»، یکی از مهم‌ترین فیلم‌های فمینیستی او محسوب می‌شود. در آغاز فیلم، جسد یخ‌زده دختر جوانی به نام مونا (با بازی فراموش‌نشدنی ساندرین بونر) در کنار جاده‌ای دور از شهر یافت می‌شود؛ دختری که هویت او مشخص نیست و ما چیزی از زندگی او نمی‌دانیم. پس از آن دوربین سوبژکتیو واردا در موضع یک کارآگاه پلیس یا ژورنالیستی که نمی‌بینیم، ذره ذره و به‌تدریج به گذشته این دختر آواره نقب می‌زند و زندگی تراژیک او و ماجراهایی را که از سر گذرانده از زبان مردانی که با او ارتباط داشته‌اند در ۴۷ اپیزود مختلف غیر خطی روایت می‌کند. استفاده از مردم محلی به جای بازیگران حرفه‌ای و گفت‌وگوی مستقیم رو به دوربین، ادامه رویکرد مستندگونه واردا بود که با این فیلم به کمال خود رسید. واردا به خاطر این فیلم، جایزه شیر طلایی فستیوال ونیز ۱۹۸۵ و جایزه سزار سال ۱۹۸۶ را دریافت کرد. (این فیلم، سال‌ها قبل با حذف برخی صحنه‌ها، در بخش ویژه جشنواره فیلم فجر تهران نمایش داده شد.)

آنیس واردا همسر ژاک دمی، کارگردان برجسته فرانسوی بود که در سال ۱۹۹۰ درگذشت. واردا بعد از مرگ ژاک دمی، فیلمی مستند درباره زندگی و مرگ او ساخت به نام «ژاک اهل نانت».

واردا در سال ۱۹۶۴ جایزه سینمایی معتبر «لوئی دلوک» را به دست آورد. «سواحل آنیس»، آخرین ساخته اوست که جایزه بهترین فیلم مستند در جوایز سزار را کسب کرد. او همچنین در سال ۲۰۱۱ به خاطر خدماتش به فرهنگ و هنر فرانسه، به مقام لژیون دونور دست یافت.

شصت و هفتمین دوره جشنواره فیلم لوکارنو از ششم تا شانزدهم اوت در شهر زیبا و کوچک لوکارنو در سوئیس برگزار می‌شود.

برخی از آثار آنیس واردا

[metaslider id=162301]