شلیک موشک به اسرائیل و در مقابل، بمباران و شلیک موشک به غزه وضع جاری خاورمیانه است. در بلندمدت، چشم‌انداز تنش‌زدایی واقعی میان اسرائیل و فلسطینی‌ها مدام دورتر می‌شود.

Gaza 4
غزه: فلسطینی‌ها در حال جمع‌آوری وسایل خانه منهدم‌شده‌ محمود الزهار، مقام ارشد حماس در روز ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۴.

با وجود درگیری‌های جاری، تاریخ معاصر باریکه‌ غزه آشفته است. از سال ۲۰۰۷، یعنی زمانی که حماس عملاَ قدرت را در غزه به دست گرفت و سازمان آزادی‌بخش فلسطین، «الفتح» را با خشونت غیرفعال کرد، همواره حمله‌های موشکی از غزه به خاک اسرائیل وجود داشته است. البته این حمله‌ها تا کنون نسبتاً‌ بی‌اثر بوده‌اند، زیرا موشک‌های حماس اغلب به فضای باز و غیرمسکونی اصابت کرده‌ و زیان‌های اندکی به بار آورده‌اند. اما شلیک آنها به این معنا بود که به هر حال قدرتی فلسطینی وجود داشته که حاضر به پذیرش اسرائیل به عنوان واقعیتی موجود نبوده است. حمله‌های موشکی از غزه، اسرائیلی‌ها را در مناطق مورد هدف واداشته به پناهگاه‌های زیرزمینی بروند، به‌خصوص در منطقه‌هایی که در نزدیکی مرز اسرائیل با غزه بوده‌اند.

حصر مداوم

دولت‌های وقت اسرائیل دا‌ئماَ با در تنگنا گذاشتن غزه، به موشک‌اندازی‌ها از آن منطقه واکنش نشان داده‌اند. این سیاست از سال ۲۰۰۷ تا کنون، طوری پیش رفته که یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفری که در آنجا زندگی می‌کنند، از گرسنگی از پا درنیامده‌اند، اما در عین حال بی‌کار و نیازمند کمک شده‌اند.

به لطف کمک‌ کشورهای عربی و غربی ساکنان غزه توانسته‌اند تا کنون با زحمت بسیار دوام بیاورند و به زندگی ادامه دهند. تدابیر محدودکننده دولت اسرائیل علیه غزه با نوعی تنبیه جمعی یکسان بوده است. شاید هدف این تدابیر آن بود که مردم باریک غزه علیه رهبری حماس شورش کنند. البته تا امروز چنین اتفاقی نیفتاده است.

اقدام‌های ویرانگر

گذشته از حصر نفس‌گیر غزه، عملیات نظامی دوره‌ای نیز وجود داشته که مرتباً به‌ ویرانی‌های گسترده‌ای در آن منطقه انجامیده است. فعالان و غیرنظامیان بسیاری نیز در این میان کشته شده‌اند. غزه بسیار بیشتر از اسرائیل از درگیری‌ها رنج می‌برد. مهم‌ترین حمله‌های نظامی اسرائیل عملیات «زمستان داغ» و «سرب گداخته» بودند. عملیات زمستان داغ در فوریه سال ۲۰۰۸ صورت گرفت و سپس، بعد از شش ماه آتش‌بس، عملیات «سرب گداخته» با حمله‌های هوایی در روز ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ شروع شد و سپس با حمله‌ زمینی از روز ۳ ژانویه ۲۰۰۹ ادامه یافت. این عملیات نیز با اعلام آتش‌بس‌های یک‌جانبه‌ از سوی اسرائیل در روز ۱۸ ژانویه در گام نخست و سپس از سوی حماس پایان یافت.

این، خونبارترین جنگ دو طرف در دوره اخیر بود. در درگیری‌ها بنا بر ارزیابی‌های گوناگون از طرف فلسطینی بین ۱۱۶۶ تا ۱۴۱۷ نفر کشته شدند و اسرائیل نیز ۱۳ کشته داد. زیان‌های این جنگ آن‌قدر سنگین بودند که هنوز به‌طور کامل برطرف نشده‌اند، هر چند از کشورهای عربی و غربی ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار کمک مالی برای بازسازی اهدا شده بود.

در پایان اکتبر ۲۰۱۲ حمله بزرگ دیگری صورت گرفت که این بار فقط شامل بمباران هوایی بود. ۱۵۸ فلسطینی کشته شدند، از جمله ۱۰۲ غیرنظامی. در آن طرف، اسرائیل نیز پنج کشته داد که چهار غیر نظامی و یک سرباز را در بر می‌گرفت.

موشک‌‌ها در هر دو طرف

حمله‌ جدید اسرائیل که در حال حاضر هنوز کامل متوقف نشده‌، در روز ۸ ژوئیه آغاز شد. باریکه غزه از هوا و زمین هدف حمله‌ هواپیماهای جنگنده و توپخانه قرار گرفت.

Gaza

موشک‌هایی که حماس به اسرائیل شلیک می‌کند، این بار برد بیشتری نسبت به گذشته دارند. اما آن‌ها نیز با دفاع موثر سامانه‌ دفاع موشکی «گنبد آهنین»، محصول همکاری اسرائیل و آمریکا روبرو می‌شوند، طوری‌که تا کنون مانند موشک‌های گذشته حماس بی‌اثر باقی مانده‌اند. اما پدیده جدید این که ارتش اسرائیل با ریختن اعلامیه از آسمان و تماس تلفنی به ساکنان خانه‌هایی که قصد حمله به آن‌ها را دارد، پیشاپیش هشدار می‌دهد.

اتهام‌زنی‌های نه چندان مستدل

ویرانی در منطقه‌ بیت لحیه در شمال غزه بیشتر به چشم می‌خورد. در این منطقه پس از هشدارهای بمباران اسرائیل، ویرانی‌های سریعی صورت گرفت. این وضع موجی از آوارگان به راه انداخت. می‌توان هشدارهای پیش از حمله را نوعی تلاش انسانی برای نجات جان انسان‌ها در نظر گرفت، یا با تأملی طعنه‌آمیزتر گفت که در میان‌مدت، افراد بی‌خانمان مشقت بیشتری برای یک جامعه فراهم می‌کنند تا جان‌باختگان در اثر بمباران.

شاید مهم‌تر از همه، پیام روانی‌ای باشد که اقدام‌های اسرائیل بر جا می‌گذارد و به فلسطینی‌ها می‌گوید: «ما دقیقاً همه شما را می‌شناسیم و حتی شماره تلفن شما را هم داریم، و ما سرنوشت شما را تعیین می‌کنیم.»

اما چه کسی این درگیری را آغاز کرد؟ هر یک از دو طرف دیگری را در این زمینه متهم می‌کند و هر طرف نیز دلیل‌های کافی در اختیار دارد که مسئولیت در گرفتن جنگ را به طرف مقابل نسبت دهد. پیوسته، رویدادهای جانبی کوچک و بزرگی وجود داشته است. این رویدادها نیز به نوبه خود همیشه پیامد حمله‌ها یا اقدام‌های جنگی محدودتر یا گسترده‌تر گذشته بوده‌اند. می‌توان به‌دلخواه در مورد این موضوع بحث کرد که چه کسی ابتدا، یا عمیق‌تر از آن، برای نخستین بار پیش از این رویدادها، درگیری را آغاز کرد.

هدف‌های حماس

حماس از اقدام‌های نظامی خونبار و ویرانگر چه هدفی دارد؟ این سازمان می‌خواهد صریحاً بگوید که رهبری آن همچنان با اسرائیل در وضعیت جنگی به سر می‌برد. حماس می‌خواهد مردم را به همکاری در این «جنگ» وادار کند، حال هزینه آن هر چه باشد، مهم نیست.

البته در آغاز قدرت‌گیری حماس، بسیاری از ساکنان باریکه غزه با برنامه‌ها و اقدام‌های رهبری آن موافقت کردند. اما این که آیا هنوز موافق رویکردهای حماس هستند یا خیر، مسأله دیگری است. نشانه‌های انتقادی آرام از اقدام‌های حماس در غزه وجود دارند، اما منتقدان قادر به بلند کردن صدای‌شان نیستند، چون حماس برای مقابله، یکه‌بزن‌های مسلح در اختیار دارد.

اهداف اسرائیل

اسرائیل می‌گوید هدف جنگش پایان دادن به موشک‌اندازی از باریکه غزه است. اما این هدف تا کنون همواره موقتی حاصل شده است. دیر یا زود، فلسطینی‌ها شلیک موشک از غزه را از سر گرفته‌اند، آن هم از پایگاهی جدید یا به بهانه‌ای تازه.

برانگیزنده اقدام‌های خشونت‌آمیز کنونی قتل سه نوجوان اسرائیلی و در پی آن بازداشت ۲۴۰ تن از اعضای سیاسی حماس از سوی اسرائيل است. در میان دستگیرشدگان نمایندگان مجلس از کرانه باختری رود اردن نیز به چشم می‌خورند. اسرائیل بازداشت‌ها را با استدلال دست داشتن حماس در قتل سه نوجوانان یادشده توجیه می‌کرد. این ادعا اثبات‌نشده باقی مانده و حماس نیز هر گونه مسئولیتی را در قتل‌ها رد کرده است.

Israelis Soldiers
سربازان اسرائیلی مستقر در مرز باریکه غزه

بدون شک در پس دستگیری‌های گروهی اسرائیل، نیت از بین بردن توافق آشتی میان حماس و سازمان آزادی‌بخش فلسطین نهفته است. این توافق به تشکیل دولت موقت فلسطینی با پذیرش حماس و سازمان آزادی بخش فلسطین انجامید. هدف این اقدام‌ها برگزاری انتخابات برای رهبری متحد فلسطینیان بود. دولت اسرائیل این واقعیت را که چنین وضعی را تحمل نخواهد کرد، با صراحت تمام بیان کرده است.

خطای محاسباتی حماس

اما چرا حماس بار دیگر تصمیم گرفت به سوی اسرائیل موشک پرتاب کند. پیش از این وضع، دستگیری اعضای حماس و قتل نوجوانی فلسطینی در انتقام کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی زمینه‌ساز درگیری بود. حماس به هر حال باید می‌دانست که هر شکل ازسرگیری حمله‌های موشکی به واکنش‌های شدید اسرائیل خواهد انجامید. چنین واکنش‌هایی نه تنها رهبران حماس، بلکه تمام ساکنان باریکه غزه را در رنج و سختی قرار می‌داد. با این حساب چرا حماس دوباره به اسرائیل راکت شلیک کرد؟

شاید رهبری حماس گرفتار این توهم شده بود که موشک‌های قاچاقی تازه‌اش که دارای برد بیشتری هستند، می‌توانند در اسرائیل زیان‌های قابل توجهی به بار بیاورند. اما احتمالا وضعیت اضطراری مالی و سیاسی رهبران حماس، در این تصمیم نقش مهم‌تری ایفا می‌کرد.

حماس مهم‌ترین متحدان خود را در میان کشورهای عربی از دست داده است. این سازمان که خود شاخه‌ای از «اخوان‌المسلمین» به شمار می‌رفت، به محمد مرسی، رئیس جمهوری سابق مصر، امید داشت که با پیروزی اخوان‌المسلمین در مصر به قدرت رسیده بود. قطر، دوست اخوان‌المسلمین مصر، به یکی از تأمین‌کنندگان مالی اصلی حماس تبدیل شده بود. از سوی دیگر، عربستان سعودی نیز به مخالفت با اخوان‌المسلمین مصر و در حال حاضر مخالفت با حماس روی آورد.

ایران و مصر؛ مخالف حماس

در جنگ داخلی سوریه، حماس پس از کمی تردید طرف مخالفان سنی بشار اسد، رئیس جمهوری علوی آن کشور را گرفت. پیامد این وضع نیز گسست حماس از ایران بود. تهران پیش از این از تأمین‌کننده‌ مهم پول و موشک برای حماس بود. پس از سرنگونی محمد مرسی در مصر، عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهوری کنونی این کشور دشمن حماس شد.

او از اخوان‌المسلمین نفرت دارد و معتقد است حماس تروریست‌هایی را که هر از گاهی در شبه‌جزیره سینا برای مصر مشکل ایجاد می‌کنند، هدایت می‌کند و به آن‌ها سلاح می‌رساند. با روی کار آمدن سیسی در مصر، ارتش آن کشور بسیاری از صدها تونل زیرزمینی‌ای را که پیش‌تر از راه آن‌ها سوخت، سیمان و کالاهای مصرفی و البته سلاح، به غزه فرستاده می‌شد، تخریب کرد.

سیسی با این کار به اقتصاد تونلی به سود غزه پایان داد. پدیده‌ای که بقایای اقتصاد باریکه غزه بر آن استوار بود. پرداخت‌های کمرگی برای این تونل‌ها یک راه تأمین مالی حماس بود.

اقدام‌هایی از سر یأس

مجموع این تحولات، رهبری حماس را در وضعیت اضطراری مالی و انزوای سیاسی قرار داده بود. اتحاد مد نظر حماس با سازمان آزادی‌بخش فلسطین «فتح» بدون شک به این موضوع برمی‌گردد. اگر این اتحاد پا می‌گرفت، به راحتی به پایان حماس یا دست‌کم پایان یافتن خط مشی سیاسی پیشین و افراطی آن منجر می‌شد. انتخابات در میان فلسطینی‌ها نیز به‌سختی ممکن بود به سود سیاست فعلی حماس جریان یابد. بسیاری از فلسطینی‌ها در این میان آموخته‌اند که سیاست حماس تنها باعث فلاکت آن‌ها می‌شود.

Khalid Mashal
خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس

بنابراین می‌توان تصور کرد که رهبری فعلی حماس با خود گفته باشد: «چشم‌انداز آینده سازمان ما نامناسب است. باید در انتظار پایان سیاسی جریان خود باشیم. اما هنوز توان نظامی و موشک‌‌های خود را (که طبق برآوردهای اسرائیل احتمالاَ‌ به ۱۰ هزار فروند می‌رسند) در اختیار داریم که آن‌ها را با زحمت بسیار و هزینه‌ قابل توجه به منطقه خود آورده‌ایم. بهتر است آن‌ها را دوباره به کار بگیریم. شاید باعث دگرگونی دید و تغییر موضع ساکنان باریکه غزه یا حتی اعراب کشورهای اطراف نیز بشود، به‌گونه‌ای که آن‌ها بار دیگر به ما رو بیاورند. به هر حال، چیزی را از دست نمی‌دهیم.»

اما قتل سه نوجوان اسرائیلی بار دیگر به تنش‌های فزاینده میان دو طرف انجامید. همزمان، اسرائیل می‌کوشد از اتحاد دوباره میان فلسطینیان، با توافق فتح و حماس، جلوگیری کند. رهبری حماس نیز همه این عوامل را دلیل یا بهانه‌ای قرار داد تا بار دیگر موشک‌های خود را به سوی اسرائیل شلیک کند.

تأثیرهای روند جاری بر سال‌های آینده

بمباران‌های جاری در غزه و شاید حمله‌ زمینی زودرس اسرائیلی‌ها به این منطقه، دشوار بتوانند باعث محو حماس شوند. به هر حال، حمله‌های اسرائیل باعث نابودی غزه با یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر ساکن آنجا نخواهد شد.

نرخ رشد جمعیت در غزه بالاتر از ۲ درصد، یعنی بیش از ۳۲ هزار نفر در سال است. گاهی نظامیان اسرائیلی، وقتی می‌خواهند عملیات جدیدی را در مقیاس بزرگ علیه غزه انجام دهند، به طعنه از عبارت «چمن‌زنی»‌ استفاده می‌کنند. با وجود این، چمن‌ها دوباره به رشد ادامه می‌دهند و اقدام‌های دروکنندگان انسان‌ها، به وجهه اسرائیل آسیب می‌رسانند. به‌ویژه به این دلیل که چنین اقدام‌هایی را امروزه به آسانی می‌توان در قالب تصاویر به نمایش گذاشت.

با وجود این، ممکن است بمباران‌ها از سوی اسرائیل باعث شکست تلاش‌های وحدت فلسطینیان شوند. اما نقطه مقابل این احتمال نیز قابل تصور است که حمله‌های اسرائیل باعث شتاب در وحدت فتح و حماس شوند. این موضوع که آیا وحدت دوباره‌ای صورت خواهد گرفت که در چارچوب آن حماس یا فتح دست بالا را داشته باشد، هنوز مشخص نیست. بخش عمده این روند به واکنش اسرائیل به چنین اتحاد مجددی بستگی دارد.

احتمال دارد که خون‌ریزی کنونی در منطقه، بیشتر به حساب اسرائیل گذاشته شود. میزان کشته‌ها و خسارت‌ها آشکارا همه چیز را بیان می‌کند. خونریزی‌ تنش‌ها را افزایش می‌دهد و نفرت را عمیق‌تر می‌کند. به این ترتیب بخت برقراری صلح که در حال حاضر بسیار ناچیز است، کم‌تر نیز می‌شود. اگر قرار باشد به برقراری صلح و آرامش فرصتی بدهند، باید نخست تنش‌های جاری کاهش یابند، نه این که پیوسته آن‌ها را از نو شعله‌ور کنند.