بعد از فروپاشی شوروی و برداشته شدن دیوارهای آهنین حتمی دیدنی و شنیدنی های زیادی بودند که باعث شگفتی پارسی زبانان آن سوی مرزها شدند. برخی از این شگفتی ها با مرور زمان و با کسب اطلاعات بیشتر برطرف شدند. شاید بشود گفت که برخی از این شگفتی‌ها برخاسته از پیچیدگی های تاریخی بوده که به دلیل قطع روابط بین کشور های همسایه به گوشه تاریکی تبدل شده شدند. حتی امروز نیز می شنوم که بسیاری از پارسی زبانان به این اندیشه اند که سمرقند و بخارا بخشی از کشور امروزی تاجیکستان است، و وقتی می فهمند در ازبکستان است می پرسند چه طور این شهرهای مهم مردم پارسی زبان در قلمرو کشور تاجیکان قرار ندارد؟

Screen shot 2014-07-08 at 22.35.40
صدرالدین عینی. سمرقند ۱۹۴۰

در این مقاله می خواهم از مردی بگویم که بی اغراق، بدون فعالیت های ادبی و سیاسی و اجتماعی او همین مرز کوچک و کوهستانی امروزی تاجیکستان نیز وجود نداشت. صدرالدین عینی، یکی از روشنفکران بانفوذ مردم فارسی زبان در زمان حمله لشکر روس به آسیای میانه بود. عینی با وجود این که بین زد وخورد های ترک و تاجیک و قرقیز و قزاق در محوطه ترکستان شوروی سردرگم بود، به همراه دوستانش فعالیت های میهن پرستانه خود را در تأسیس دادن مدارس سبک جدید، که از پیروان جریان جدیدیه در آسیای میانه در اوایل قرن نوزده بودند، شروع کرد.
روشنفکران تاجیک در حال انتشار اولین روزنامه به زبان مادری خود و انتشار کتاب های درسی برای نسل نو بودند که دیگر ملت های برادر ازبک و قرقیز، صاحب اصلی زمین های آسیای میانه شدند. به نقشه آسیای میانه در سال  ۱۹۰۰ اگر توجه کنید می بینید که تمام این قوم ها کنار هم در یک سرزمین به سر می برده اند و سرزمین بر اساس ولایت ها تقسیم می شده.

در سال ۱۹۲۲ با تاسیس کشور ترکستان و قرقیزستان، ترکان آسیای میانه با این که صاحب زمین رسمی شدند اما به درگیری های قومی داخلی بین دیگر قوم های ترک و همین طور تاجیک مشغول بودند. تاجیکان در برابر ازبک ها نتوانستند از هویت و اصالت خود دفاع کنند و میراث نیاکانشان را از دست دادند. در عوض ازبک ها دارنده شهرهای پارسی زبان آسیای میانه شدند.

[metaslider id=160137]

صدرالدین عینی تنها نبود. با او گروه زیادی از متفکران پارسی زبان بخارایی و سمرقندی و فرغانگی و خجندی و تاشکندی کوشیدند برای فارسی زبانان آسیای میانه هویتی درست کنند. در واقع تمام نیروی خود را بر سر آن گذاشتند که بتوانند ثابت کنند تاجیکان، پارسی زبانان آسیای میانه با این که پارسی زبانند اما ریشه و اصالت خاص خود را دارند. تمام نیروی آنها بر سر ادبیات کلاسیک پارسی بود اما روسها پافشاری می کردند که این چهره ها ایرانی و یا افغانستانی اند و تاجیکان ازبکان فارسی شده اند. از این جا نقش اصلی صدرالدین عینی به عنوان بنیانگذار ادبیات معاصر تاجیک شروع می شود. تنها او می توانست در طول کمتر از ده سال ملتی را متحد سازد، ادبیات برایشان بنویسد، مدرسه سبک جدید بسازد و کتاب های درسی تولید کند.

Screen shot 2014-07-08 at 22.42.55
صدرالدین عینی با ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی در مسکو

البته باید تاکید کرد که صدرالدین عینی این همه را با کمک شاگردان فدایی خود انجام داد که به تک-تک آنها اعتماد ویژه داشت. گفته می شود که عینی برخی از رمانها و یادداشتهایش را یک بار نوشته است و شاگردانش آنها را بازنویسی کرده اند. در این مورد بحث های زیادی ست که وارد آن نمی شویم. نقش ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی را نیز نباید در این ده سال ملت سازی تاجیکان نادیده گرفت. صدرالدین عینی سیاستمدار زیرک و دقیقی بود و رابطه دوستانه و برادرانه خود را با روشنفکران ازبک حفظ کرد و حتی به زبان ازبکی نیز تولید کرد تا ازبکها نیز بتوانند در برابر قرقیزها و قزاق ها نمونه ادبیات بیشتری داشته باشند. از این جاست که نقش روشنفکران در موفقیت صدرالدین عینی و گروهش کم نیست. بدون کمک و پشتبانی روشنفکران ازبک تاجیکان نمی توانستند شهر خجند را از خود کنند.

به رغم خدماتی که از صدرالدین عینی چهره ای برجسته ساخته است، میراث او در سالهای اخیر در تاجیکستان دستخوش نقد و تردید شده است. امروز تاجیکانی هستند که در کشور ویژه تاجیکان و در پایتخت آن که از صفر ساخته شده به این مرد که بنیانگذار آن است خرده می گیرند و اورا مقصر بدبختی ها و عقبماندگی های فرهنگی زبانی تاجیکان امروز می دانند. او را مقصر می دانند که تاجیکان از دیگر مردم پارسی زبان همسایه دور افتاده و جدا شده است. اورا مقصر می دانند که زبان تاجیکی امروز و ادبیات معاصر تاجیک بر پایه لهجه شمالی که لهجه مردم سمرقند و بخاراست زبان ادبی معاصر تاجیک را شکل داده است. برخی اورا مقصر می دانند که تاجیکان حالا با خط سیریلیک می نویسند و برخی هم او را به اسلام ستیزی متهم می کنند.

100415095728_manuscript226
دستخط صدرالدین عینی در ورقی از داستان کوتاه «مرگ سودخور»

از درگذشت صدرالدین عینی شصت سال می گذرد و در این شصت سال گذشته رابطه تاجیکان آسیای میانه، روز تا روز رو به کاهش است. تاجیکانی که با ساختار آموزشی شوروی شکل گرفته بودند و مثل بقیه ملت های شوروی از کشور خود مواد آموزشی و فرهنگی دریافت می کردند حالا با فروپاشیدن این ساختار کاملا فلج شده و از تمام مراکز فرهنگی پارسی زبانان دست و پا بریده  شده اند. تاجیکان سمرقند و بخارا که چه بسا هر روز از کنار خانه صدرالدین عینی می گذرند شاید دیگر توجهی به آن ندارند که این خانه-موزه رنگ و رو رفته و کوچک تنها بازمانده آن دوران پرتلاطم ملت تاجیک است که بین هستی و نیستی جانبازی کرده اند تا از هویت باستانی خود دفاع کنند.

صدرالدین عینی تا آخر عمرخود دوست داشت با خط فارسی بنویسد و با وجود تهدیدها، فارسی نوشتن را ادامه می داد و هیچ گاه خط لاتین و سیریلیک، دو خط تحمیل‌شده و غالب در جماهیر شوروی، را نیاموخت. او به فارسی می نوشت و شاگردانش به سیریلیک برگردان می کردند. شاگردان نزدیک به او گفته بودند عینی همیشه دوست داشت سراینده غزل های عاشقانه باشد و گوشه گیر بماند. اما زمانه او را واداشت که در میدان جنگ و جدال بر سر تقسیم میراث سرزمین نیاکانش به هر اسلحه ای که دستش رسیده چنگ اندازد.

با گذشت حدود یک قرن از این فعالیت های میهن دوستانه و هویت ساز صدرالدین عینی راه و روش های بهتری رو به روی ماست و شرایط و امکانهای تازه ای پیش روی ماست و درهای بیشتری باز است، دیوارهای بلند آهنین افتاده است، دستمان به همزبانان دیگر آن سوی مرزها می رسد. اگر او حالا زنده بود طور دیگری عمل می کرد و طور دیگری ما را هدایت می کرد. مشکل این است که او دیگر نیست و روشنفکران تاجیک درمانده اند که از کجا شروع کنند؟ چه کسی چون عینی می تواند امروز رهنما باشد تا مسیر اصلاحات زبان و ادبیات فارسی آسیای میانه ادامه پیدا کند؟

داخونده ها، آدینه ها و گلنارها (قهرمان های رمان های معروف عینی که همه از طبقات پایین جامعه اند که به نوعی هر سه وضعیت امروزی کارگران سیاه و غیرقانونی تاجیک در روسیه را دارند) در دوران ما نه رمانی دارند و نه شعر و ترانه ملی که بیانگر حال و هوای آنها باشد. ادبیات تاجیک باز مثل قبل از جریان جدیدیه غرق عشق و رومانتیسم تخیلی ست و صرف و نحو زبان همچنان روسی ست. تلاش های صورت گرفته هنوز در سطح کلمه و اصطلاح اند و ریشه ای به موضوع پرداخته نشده. مقاومت های عمیق و شدید در برابر برگشتن به خط فارسی جامعه تاجیکستان را چارمیخ بر پای گذشته نگه داشته است.

Screen shot 2014-07-08 at 22.47.54
کشتی در بندر نخادکا به نام صدرالدین عینی

بسیاری از جوانان و دانشجویان به طور خودآموز فارسی را از بر می کنند ولی چون رابطه سیاسی ایران و افغانستان و تاجیکستان به خاطر گرایش های دینی و مذهبی اختلاف دارد، مواد خواندن برای این جوانان کمیاب است. به طور کلی اگر به رشد زبان فارسی بنگریم در دوران عینی نیز زبان فارسی در آسیای میانه در همین سطحی بود که امروز است: محلی، محدود، فاقد دانش و اصطلاحات سیاسی و علمی و فاصله از زمین تا آسمان با کشورهای همسایه مثل ترکیه و ایران.

در دیگر کشورهای همسایه مثل ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان وضعیت بهتر از تاجیکستان نیست. اما آنها یک فرد مشخص و برجسته ای مثل صدرالدین عینی ندارند تا انگشت روی او بگذارند. تغییرات سیاسی و مرزبندی های دوران شوروی در این کشورها از راه های سیاسی و معامله های پشت پرده صورت گرفت. اما در تاجیکستان این تغییر و تحولات با کوشش جانفدایانه گروه جدیدان و معارف پروران اتفاق افتاد. حالا این که از این گروه باید قدردانی کرد یا خرده گیری، این بر وجدان نسل آینده تاجیکان است که مسلما بعد از گذشت یک قرن دیگر بهتر می توانند تلاش های قرن عینی و قرن ما را مقایسه  کنند.

در همین زمینه

ویدیوی خانه موزه صدرالدین عینی در مرکز شهر سمرقند

خدمت یا خیانت صدرالدین عینی؟

صدرالدین عینی، زبان، قدرت و ملت تاجیک

 فیلم سینمایی «داخونده» بر اساس رمان صدرالدین عینی، ۱۹۵۶