به گفته دبیر کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران، «از ۲۳ میلیون و ۸۳۴ هزار و ۵۵۱ نفری که جزو جمعیت فعال کشور محسوب می‌شوند، ۲۱ میلیون و ۳۴۶ هزار و ۱۷۹ نفر در بازار کار اشتغال دارند»، «دست کم ۵ میلیون نفر در کشور دوشغله هستند»، «بخش قابل توجهی از بازنشستگان پس از طی دوران ۳۰ ساله کاری خود به بازار کار باز می‌گردند» و «چند میلیون جوان بیکار و فارغ التحصیل دانشگاهی مشغول به کار نشده در کشور وجود دارد». این آمار را می‌توان با افزودن نکاتی ساده به آینه‌ای برای نشان دادن وضعیت نابه‌سامان نیروی کار در ایران تبدیل کرد.

kargaran2
دست کم ۵ میلیون نفر در کشور دوشغله هستند

پیش از آغاز سال ۱۳۹۲دبیرکل مجمع عالی نمایندگان کارگران اعلام کرد: «مسئولان وزارت تعاون کار و رفاه معتقدند که تنها ۲۰درصد حداقل‌بگیر در کشور وجود دارد اما بنا به آمارهای تشکل‌های کارگری نزدیک به ۶۰درصد کارگران حداقل‌بگیر هستند

منظور از حداقل بگیر، کارگرانی هستند که حداقل حقوق قانونی تعیین شده توسط شورای مزد را دریافت می‌کنند. نباید فراموش کرد تعداد زیادی فروشنده نیروی کار با دستمزدی بسیار پایین‌تر از حداقل حقوق قانونی تعیین شده وجود دارند که اغلب آنان را کودکان و زنان تشکیل می‌دهند. با این حال علیرضا محجوب، نماینده مجلس شورای اسلامی در تیر ۱۳۹۲ اعلام کرده بود که «مجموعه کارگران سراسر کشور بیش از ۱۰میلیون نفر است»؛ عددی که مورد موافقت تشکلات مستقل کارگری قرار نگرفته است.

یک فعال کارگری: «حرف جامعه کارگری ایران این است که وقتی حقوق کارگران را نمی‌‌دهید و حمایت نمی‌‌کنید، نصف بیشتر مردم ایران آسیب می‌بینند. صحبت سر این بی توجهی است.»

به عنوان مثال یک فعال کارگری می‌گوید: «تعریف‌شان از کارگر با ما تفاوت دارد. ما می‌گوییم هرکس برای ادامه زندگی‌اش نیروی کارش را می‌فروشد و چاره‌ای جز این ندارد، کارگر است. اگر به صورت رسمی هم محاسبه شود حدود ۱۵ میلیون نفر یا بیشتر است. آمارهای دولتی در ایران همیشه اختلاف دارد. یک سازمانی می‌گوید اینقدر است و یک سازمان دیگر می‌گوید بیشتر است، آن یکی می‌گوید کمتر است. فرقی هم ندارد. ده میلیونِ محجوب را قبول کنیم فرق ندارد. آمار کودکان کار و خیابان، کارگران بدون قرار داد، زنان فروشنده، دستفروشان، کارگران فصلی و تعداد بیکاران را اضافه کنید. اینها را حساب می‌کنند؟ برای کسی در دولت و مجلس مهم است؟… بعدش حرف ما این نیست. ۱۰ میلیون نفر کارگر هم داشته باشیم، خانواری دست کم سه نفر حساب کنیم، جامعه کارگری ایران ۳۰ میلیون نفر است با این آمار. شما مطمئن باشید رقم واقعی‌اش ۴۵ میلیون نفر هم بیشتر است. حرف جامعه کارگری ایران این است که وقتی حقوق کارگران را نمی‌‌دهید و حمایت نمی‌‌کنید، نصف بیشتر مردم ایران آسیب می‌بینند. صحبت سر این بی توجهی است.»

دولت حسن روحانی و وضعیت جامعه کارگری ایران

در چند روز اخیر با تصمیم دولت و تائید مجلس ایران، قیمت سوخت افزایش یافته و بلافاصله روند افزایش قیمت‌ها شروع شده است.

با آنکه دولت اعلام کرده است سهمیه وسایل حمل و نقل عمومی را تغییر نداده و بنابراین افزایش قیمت به بهانه افزایش قیمت سوخت را غیر قانونی می‌داند، اما بازار آزاد ایران منتظر هر بهانه‌ای برای افزایش قیمت‌هاست و دولت توانایی مهار آن را ندارد.

طبقه متوسط، طبقه کارگر و طبقات پایین جامعه که از چند سال گذشته با فشارهای اقتصادی متوالی ناشی از افزایش نرخ تورم، کاهش ارزش پول ملی و تحریم‌های بین‌المللی، تلخی زندگی را بیشتر حس می‌کنند نسبت به تصمیم دولت در اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها شکایت دارند. یک شهروند ایرانی با سه فرزند و حقوق یک میلیون و چهارصد هزار تومان می‌گوید: «آقای روحانی گفتند شیب‌ها کند (ملایم) است ولی بنزین ۷۵ درصد افزایش قیمت داشت. ما به روحانی رای دادیم تا یک نفر مثل احمدی‌نژاد پشت سر هم به مردم دروغ نگوید. ۷۵ درصد شیب تند است. به مردم دروغ گفتند.»

یک کارگر ساختمانی هم اعتقاد دارد: «چون دولت کم آورده است می‌خواهد از جیب مردم کم کند.»

او می‌گوید: «به راننده تاکسی گفتم اخبار اعلام کرده کرایه نباید زیاد شود، زد بغل و گفت پیاده شو. قیمت هم اینجوری است که اگر رفت بالا دیگر نمی‌‌آید پایین. قبض برق آمده بود در خانه، مادرم نزدیک بود سکته بزند. گرانی‌ها از اول دوباره شروع شد.»

یک فعال کارگری اهل کردستان می‌گوید: «دولت فکر می‌کند چون کارگر اسمش کارگر است، سواد ندارد و نمی‌‌فهمد. چطور اول حقوق کارگر را زیاد می‌کنند و بعدش هدفمندی را اجرا می‌کنند که گرانی شود؟ این به ضرر کارگر است. اول هدفمندی را اجرا می‌کردند، بعد که گرانی‌اش خودش را نشان داد، آنوقت حقوق اداره کار را معلوم می‌کردند. کارگر با این حقوق چکار می‌تواند بکند؟ ۳۰ درصد حقوق ما با تورم از بین می‌رود، قیمت گاز، آب، بنزین و برق را گران کرده‌‌‌‌اند. کرایه خانه، همه چیز گران می‌شود.»

با آنکه دولت اعلام کرده است سهمیه وسایل حمل و نقل عمومی را تغییر نداده و بنابراین افزایش قیمت به بهانه افزایش قیمت سوخت را غیر قانونی می‌داند، اما بازار آزاد ایران منتظر هر بهانه‌ای برای افزایش قیمت‌هاست و دولت توانایی مهار آن را ندارد.

یک کارگر ۴۹ ساله که در انبار یک شرکت تولید مواد لبنی کار می‌کند درباره سیاست‌های دولت حسن روحانی پیرامون جامعه کارگری ایران می‌گوید: «من نمی‌‌دانم. احمدی‌نژاد بود اینطوری بود. این یکی هم فرقی نکرده. خواهش‌ ما از مسئولان این است که برای گرانی یک فکری کنند، یک چاره‌ای درست کنند. ما اینقدری سر در نمی‌‌آوریم که مثلاً بگوییم دولت چطوری کند ولی زور بیاورند به اداره کار که حقوق‌ها را زیاد کند. ما نمی‌‌رسیم. حقوق پسرم را می‌گذارم برای کرایه خانه، حقوق خودم برای خرجی. بیمه من افتادگی دارد وسطش؛ باید تا ۶۰ سالگی کار کنم. به خدا در توانم نیست. همین حالا قانون گذاشته‌اند انباردار باید به جز بار خالی کردن، ماشین هم بار بزند. فوق آخرش مگر مرا چقدر دیگر اینجا نگه می‌دارند؟ می‌خواهند یک نفر جوان‌تر بیاورند. با این سن کسی به من کار نمی‌دهد.»

یک فعال کارگری اهل استان البرز با «غیر قابل تحمل» خواندن وضعیت زندگی کارگران ایران می‌گوید: «جامعه کارگری ایران از این زندگی راضی نیست. یک زمانی هست حداقل‌ها را داریم و به خاطر وضعیت بهتر اعتراض می‌شود. الان اینطوری نیست. کارگر جماعت برای زنده ماندن باید اعتراض کند.»

آمارهایی که شوکه می‌کنند

از سال ۵۸ تاکنون روند افزایش دستمزد کارگران نسبت به روند افزایش هزینه‌های زندگی خانواده‌های کارگری ۳۰۰ درصد عقب‌تر بوده‌ است.

ایران در جایگاه دوم شاخص فلاکت در بین کشورهای جهان قرار گرفته است. بیش از۳۸ درصد زنان جوان در ایران بیکار هستند. حتی در پایتخت ایران و در انظار عمومی، ۱۶ ساعت کار روزانه برای حقوق زیر یک میلیون تومان رواج دارد. ۸۲ درصد زنان سرپرست خانوار بیکار هستند.

kargaran3
بیش از۳۸ درصد زنان جوان در ایران بیکار هستند.

قدرت خرید کارگران – با حقوق تعیین شده اداره کار – به ده روز در ماه کاهش یافته است. نرخ بنزین در ایران طی یک شب ۷۵ درصد افزایش یافته است. نرخ تورم در ایران همچنان بالای ۳۰ درصد است. دختران و زنان زیادی برای حفظ شغل خود مجبور به ارائه خدمات جنسی به کارفرمایان خود هستند، اما هیچ آمار رسمی‌ای از تجاوز به دختران و زنان در محیط‌های کاری وجود ندارد.

در سال ۹۳، در روزهایی که قیمت دلار بالای ۳۳۰۰ تومان است و حداقل حقوق اداره کار ۶۰۸ هزار تومان تعیین شده است، زنان بسیاری در شهرهای مختلف ایران بدون داشتن قرارداد، در شغل‌هایی مشغول به کار هستند که به ازای حداقل هشت ساعت کار روزانه، حقوقی کمتر از ۳۰۰ هزار تومان دریافت می‌کنند.

تا پیش از شروع مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها، خط فقر برای یک خانواده ۴ نفری در ایران یک میلیون و هشتصد هزار تومان تعیین شده بود، اما تاکنون مشخص نشده است در پی کاهش بیشتر ارزش پول ملی ایران در روزهای اخیر و جهش قیمت‌های به دنبال اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها، میزان خط فقر با چه دستمزدی هم‌تراز شده است.

«آقای روحانی شما به خاطر ۴۵ میلیون نفر سخنرانی‌ات را کنسل کن»

یکی از خواست‌های مشترک همه فعالان کارگری در ایران بعد از «آزادی ایجاد تشکلات مستقل کارگری»، آزادی برگزاری راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز صنفی و «قانونی شدن حق برگزاری اعتصاب» است.

این در حالی است که به گفته یک کارگر سندیکالیست، «برگزاری راهپیمایی روز جهانی کارگر در ایران برای کارگران ایران به رویا تبدیل شده است.»

وزیر کار ایران اعلام کرده است: «مراسم روز جهانی كارگر به ناچار در سالن سرپوشیده برگزار می‌شود چرا که سخنرانی رئیس جمهور و راهپیمایی کارگران به طور همزمان ممکن نیست.»

یک فعال کارگری اهل استان البرز با «غیر قابل تحمل» خواندن وضعیت زندگی کارگران ایران می‌گوید: «جامعه کارگری ایران از این زندگی راضی نیست. یک زمانی هست حداقل‌ها را داریم و به خاطر وضعیت بهتر اعتراض می‌شود. الان اینطوری نیست. کارگر جماعت برای زنده ماندن باید اعتراض کند.»

یک راننده شرکت واحد که خود را عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه معرفی می‌کند با «مسخره» خواندن «بهانه ربیعی» می‌گوید: «می‌ترسند مثل اسپانیا و آفریقای جنوبی اعتصاب بشود. دولت بهتر از هر کسی می‌داند دستمزد کارگران به اندازه تورم بالا نمی‌‌رود و کارگران و زن و بچه‌شان وضعیت زندگی خوبی ندارند. من فقط عضو عادی هستم و حرف‌های اصلی را نمایندگان محترم سندیکا اعلام می‌کنند. من از جانب خودم به عنوان شخصِ یک کارگر می‌خواهم بگویم آقای روحانی چرا کارگران به خاطر یک نفر راهپیمائی نکنند؟ شما به خاطر ۴۰ میلیون نفر آدم سخنرانی نکن. شما کلی تا همینقدر که رئیس‌جمهور بوده‌ای حرف زده‌ای حالا یک بار حرف دل کارگر‌های ایران را چرا گوش نمی‌‌کنی؟»

یک کارگر اهل استان آذربایجان غربی درباره راهپیمایی روز جهانی کارگر می‌گوید: «یک بار رفتیم. جلوی سفارت سابق آمریکا در ایران بود. یک نفر از کارگرها، یک دانه نان بربری را زده بود سر چوب و گرفته بود بالا. چند نفر گفتند آبرو ریزی است. بعضی گفتند توهین به آذری‌هاست، بیارش پائین. ولی گوش نکرد. خوشم آمد سر حرفش ماند. می‌گفت حرف ما همین است که کارگر با یک لقمه نان زنده است و می‌خواهند همین یک لقمه نان را از دست ما بگیرند. من آن روز نفهمیدم حرفش چی است ولی الان می‌بینم همانی که آن موقع بهش می‌خندیدند و موافقش نبودند، بهتر از بقیه فهمیده بود قرار است چه بلایی سر کارگر بیاورند.»

این کارگر می‌گوید: «دیگه آخری همون شد که جلوی خیابان طالقانی بود. دیگه اجازه ندادند جمع بشویم در خیابان. آن روز از همه جا با اتوبوس آمده بودند تهران. بعضی‌ها خودشان را تنهایی رسانده بودند. اگر مجوز بدهند بیشتر کارگرهای ایران شرکت می‌کنند چون الان حق کارگران را دارند می‌خورند.»

مطالبات کارگران ایران چیست؟

اولین مطالبه کارگران معمولا در اولین جمله صحبت‌هایشان انعکاس دارد. «افزایش سطح دستمزد‌ها» و «اجرای قانون افزایش حقوق به میزان نرخ تورم سالیانه» دو عبارت مشترک بسیاری از درد و دل‌های کارگران است. بعد از این خواسته، «مقابله با گرانی» دومین دغدغه زندگی کارگران است. مسئله قراردادهای کار و بیمه نیز از مهمترین نگرانی‌های جامعه کارگری ایران است.

kargar
در پایتخت ایران، ۱۶ ساعت کار روزانه برای حقوق زیر یک میلیون تومان رواج دارد.

خسرو یک کارگر جوان است که می‌گوید هیچ کدام از ۱۸ نفر کارگران کارگاه‌شان قرارداد ندارند.

خانمی که به همراه ۱۹ نفر دیگر مشغول ویزیتوری برای یک شرکت است می‌گوید: «اولش قرارداد امضا کردیم. دست کسی است که برایش کار می‌کنیم. سفید امضا کردیم.»

از این قراردادهای سفید برای دور زدن بازرسی‌های اداره کار و بیمه استفاده می‌شود. یک زن فروشنده می‌گوید وقتی یک نیروی کار قرارداد سفید امضا تحویل کارفرمای خود می‌دهد «به کارفرما اجازه می‌دهد هر زمانی که دلش خواست، او را اخراج کند. حتی اگر فروشنده یا کارگر طلب داشته باشد، دستش به جائی بند نیست.»

این خانم اضافه می‌کند: «وقتی کار نیست مردم مجبور هستند. یک ثانیه اگر دیر امضا کنی، یکی دیگر امضا می‌کند و تو باید باز دنبال کار بگردی.»

ناصر از بیمه می‌گوید. او که کارگر یک کارگاه کوچک است می‌گوید:«اول برایم مهم حقوق بود. گفت بیمه‌ات را روی حقوق‌ات می‌دهم. من هم گفتم قبوله. تا اینکه برادرم تصادف کرد و خرجش بدون دفترچه زیاد شد. پدرم گفت خریت نکن و برو دنبال بیمه. ترسیدم. راست می‌گفت. الان خرج دکتر و بیمارستان مثل قبل نیست، باید بیمه داشته باشد آدم. به صاحب کار می‌گویم بیمه کن، می‌گوید باید از اول می‌گفتی. می‌پیچاند و قول دروغ می‌دهد. نمی‌‌خواهد بیمه کند. رفتم اداره کار، گفت باید قرارداد داشته باشی برای شکایت. ما نداریم.»

کارگران باید مبارزه جدی را شروع کنند

یک فعال کارگری که در بخش خودروسازی مشغول به کار است می‌گوید: «به خاطر کارهای هسته‌ای که انجام داده‌اند ورشکسته شده‌اند. هیچ کشوری پول نفت ایران را نمی‌‌دهد. مجبور هستند تولیدات به درد نخور کشورهای دیگر را وارد کنند. برنج آلوده و وسایل چینی و ته مانده کشورهای درجه سه و چهار. با پول دولت ایران برای مردم کشورهای دیگر شغل و سود درست می‌شود. بودجه ندارند برای همین شروع کرده‌اند به حدف یارانه‌ها تا از سهم مردم بودجه را پر کنند. بعضی‌ها می‌گویند هدفمندی را بردارند تا همه چیز بشود مثل قبل. لازم داشته‌اند که اجرا کرده‌اند وگرنه اجرا نمی‌‌کردند. می‌دانسته‌اند دارند چکار می‌کنند.»

«افزایش سطح دستمزد‌ها» و «اجرای قانون افزایش حقوق به میزان نرخ تورم سالیانه» دو عبارت مشترک بسیاری از درد و دل‌های کارگران است. بعد از این خواسته، «مقابله با گرانی» دومین دغدغه زندگی کارگران است.

این فعال کارگری از لزوم وارد شدن کارگران به عرصه مبارزات اجتماعی صحبت می‌کند و می‌گوید: «باید جلوی دولت را گرفت. کارگران باید مخالفت کنند و جلوی این برنامه‌‌ها بیاستند….با اعتصاب.»

یک خانم شاغل در بخش خدمات منزل می‌گوید: «مردم حرفی نزدند، مرحله دوم اجرا شد. چشم به هم زدیم اول شروع شد، دوم هم شروع شد. سوم هم شروع می‌شود. همه را حذف می‌کنند از یارانه‌ها.»

یک فعال کارگری که به دلیل پرونده‌سازی امنیتی از کار اخراج شده و اکنون برای سیرکردن شکم خود مجبور به ۷۰۰ کیلومتر دوری از خانواده و کار کردن در عسلویه است اعتقاد دارد: «تا کارگران مبارزه جدی خود را آغاز نکنند، نمی‌‌توان در مقابل جمهوری اسلامی ایستاد.»

این فعال کارگری می‌گوید: «همه چیز برمی‌گردد به آموزش و آگاهی‌رسانی. حساسیت جمهوری اسلامی درباره تشکلات کارگری و اعتصابات برای همین است. می‌ترسد آگاهی کارگران بالا برود.»

این فعال کارگری معتقد است: «اگر سال ۸۸ و ۸۹ اعتراض‌های کارگری شروع می‌شد، جمهوری اسلامی نمی‌توانست جلوی مردم را بگیرد. مشکل اصلی این است که همه روزنامه‌‌ها و سیاسی‌ها از اسم کارگر و جنبش کارگری می‌ترسند. اپوزیسیون راست، اندازه جمهوری اسلامی از جنبش کارگری می‌ترسد که نکند جنبش کارگری قوی باشد. اینها می‌خواهند خودشان رئیس باشند. ما به فکر وضعیت زندگی مردم هستیم. آنها به فکر اینکه خودشان به جای جمهوری اسلامی رئیس شوند.»

یک فعال کارگری که عضو «کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری» است معتقد به رابطه بین وضعیت بد زندگی کارگران در ایران با پایین بودن آگاهی کارگران است.

او می‌گوید: «تا وقتی کارگر قدرت خودش را نشناسد و دنبال بقیه باشد تا حقش را بگیرند، هر روز بدبخت‌تر می‌شود. ما به کسی نیاز نداریم، همه جای ایران دست خودمان است. نفت این کشور دست ماست، پتروشیمی، پالایشگاه‌‌ها، فرودگاه‌‌ها، از کارخانه فولاد گرفته تا ساختمان‌سازی. بیشتر خانواده‌‌ها حداقل یک نفر کارگر داخل خودشان دارند. ما اگر قدرت خودمان را بشناسیم کوه جلوی ما نمی‌‌تواند بایستد. چند نفر را می‌خواهند بگیرند؟ پلیس زورش به این همه آدم نمی‌رسد… نماینده ما را باید خودمان تعیین کنیم. نماینده ما نماینده مجلس نیست که شریک دزد است. مجلس و دولت دست‌شان توی یک کاسه است. قانون می‌گوید حقوق ما به اندازه تورم باید زیاد شود. بقیه دستمزد ما کجا می‌رود؟ خرج سوریه و اتم می‌کنند. آقای روحانی می‌گوید دولت قبلی بد بود، برای کاخ ریاست جمهوری استخر و سونای هفت میلیارد تومانی درست کرده است. به مدیران دولت حقوق ده میلیونی و بیست میلیونی می‌دهند. پاداش‌های پنجاه میلیونی می‌دهند. بنزین را به دلار حساب می‌کنند بعد به کارگر می‌گویند با ۶۰۸ هزار تومان زندگی کن. هیچ کس به فکر ما نیست، خودمان باید به فکر خودمان باشیم. ما توانش را داریم. رمزش این است که باید متحد باشیم و همگی بفهمیم چه قدرتی داریم.»