نیویورک تایمز در مقالهی ۲۵ مارس ۲۰۱۴ خود، دومین فیلم بلند کارگردان ۳۷ سالهی ایرانی، شهرام مکری را “معجزهای” در سینمای ایران میخواند. این “معجزه”، ثبت تصویری رویدادهای فیلم “ماهی و گربه” با یک دوربین سیال است؛ دوربینی که محمود کلاری، فیلمبردار زبردست فیلمهای “جدایی نادر و سیمین” و “گذشته” از اصغر فرهادی در دست داشته و هدایت کرده است.
پلانسکانس ۱۳۰ دقیقهای
مکری در این فیلم، ساختار هندسی ویژهای را دنبال میکند که از رفت و بازگشتها در خطی مستقیم، چرخیدن دور دایرهها و مکث روی تکرارها و تلاقیها بر مبنای نظمی دقیق و هدفمند تشکیل میشود. “معجزهی” بهوقوعپیوسته در این است که تمامی این شعبدهبازیها و بالانسهای هندسی در یک پلانسکانس ۱۳۰ دقیقهای، بدون قطع یا کاورشدن پلانها صورت میگیرد.
تنها نمونهی فیلم تکپلانی تا به امروز، “کشتی نوح روسی” از الکساندر سوکورف است که در کاخ زمستانی موزهی ارمیتاژ در سنت پترزبورگ در یک روز فیلمبرداری شده است. این محصول ۹۸ دقیقهای آلمان ـ روسیه که در سال ۲۰۰۲ به نمایش درآمد، داستان راوی غایبی را بازگو میکند که در کاخ زمستانی موزه با شخصیتهای واقعی و غیر واقعی ۳۰۰ سالهی اخیر تاریخ روسیه روبرو میشود و با آنان به گفتوگو مینشیند.
شخصیت اصلی فیلم “ماهی و گربه” هم نامریی است. او در آغاز کار، مانند تماشاگر، بریدهای از گزارش یک روزنامه را میخواند که حاوی خبری هولناک و مشمئزکننده است: رستورانی در میان راه تهران ـ چالوس خوراکهای خود را با “گوشت غیر حیوانی” میپخته و به فروش میرسانده و از اینرو از سوی مقامات تعطیل شده است. پس از قطع این سکانس – پلان، دوربین در میان درختان جنگلی تُنُک به جستجو میپردازد. این اولین و آخرین قطع فیلم ۱۳۰ دقیقهای “ماهی و گربه” است. سپس دوربین، در نقش کارآگاهی ماهر که در پی کشف معمای “منبع گوشت غیر حیوانی” است، نقش اصلی در فیلم را به عهده میگیرد و تحقیق و بررسی خود را در جنگل و پیرامون دریاچهی نزدیک رستوران، “مخفیانه” آغاز میکند.
کارآگاه نامریی
دراماتورگی فیلم “ماهی و گربه” بر اساس ساختار فیلمهای جنایی طرحریزی شده است که دوربین در آن بیوقفه کارآگاه غایب را دنبال میکند. این تصویرگر سمج، در برخورد با جوانانی که تنها یا در گروههای دو ـ سه نفری بهطور پراکنده در حال چادر زدن در کنار دریاچهاند، پرسشی مطرح نمیکند، گفتوگوهای آنان را میشنود و پس از مکثی کوتاه راه میافتد و به سراغ دیگران میرود.
ابتدا به نظر میرسد، اطلاعاتی که بازرس کنجکاو از خلال گفتوگوهای جوانان بهدست میآورد، او را به کشف راز “منبع گوشت غیرحیوانی” نزدیک نمیکند: اکثر آنها به تنهایی یا در گروههای کوچک نامنسجم، سالی یک بار برای یک شب به کنار دریاچه میآیند تا در “مسابقهی بادبادکهواکنی” شرکت کنند. بعضی در گذشته با هم “سر و سرَی” داشتهاند و حالا هر یک به راه خود رفته است. بعضی دیگر در حال برقراری رابطهی عاشقانه با یکدیگرند و هنگام گفتوگوها دربارهی مسابقه، شرکتکنندگان در آن و مسایل دیگر از هم دلبری میکنند. مشکلات خانوادگی، رابطه با پدر و مادر و جامعه و تنگناهای اجتماعی و مواردی از این دست، اغلب موضوع گفتوگوهای کوتاه میان این جماعت است.
سرنخ قتل
مسایلی که دو صاحب رستوران دربارهی آنها با یکدیگر صحبت میکنند، هر چند از جنس دیگر است، با اینحال نه تنها به کارآگاه صامت کمک چندانی نمیکند، بلکه او را دچار تردید هم میسازد. حرکات مردد دوربین در میانهی فیلم از این استیصال خبر میدهد؛ وقتی که پس از شکار یک گفتوگوی بینتیجه، ناامید سر جای خود میایستد، به چپ و راست مینگرد، روی زوایایی از جنگل و دریاچه و جوانانی که در چشمانداز آن پراکندهاند مکث میکند، کلافه از اینکه هنوز نشانهای از قتل و قاتل به دست نیاورده، دوباره به راه میافتد و به سراغ “اولین مظنون” میرود: او نوجوانی است که در ابتدای فیلم، پس از بحث و جدل با پدر خود دربارهی عشق و خطرات آن در جوانی راهی کنار دریاچه میشود و دوربین او را (در نمایی کلوزآپ و از پشت سر) دنبال میکند. وقتی دختری در گفتوگو با او نام مارال، دوستی که ناگهان ناپدید شده را بر زبان میآورد، جستجوی بازرس ـ دوربین شتاب و هیجان بیشتری به خود میگیرد: مارال، کلید کشف راز پیچیدهی “منبع گوشت غیر حیوانی” است… شهرزاد سیفی و پریناز طیب، نقشهای اصلی این دو دختر را بازی میکنند.
رنگ سیاست
فیلم “ماهی و گربه”، تنها یک فیلم جنایی پر راز و رمز نیست. شهرام مکری در کنار پرداختن به رابطهی فنی میان مرزهای مکانی و سیالیت در فضا، موضوعهایی چون عشق، جوانی، خانواده و معنای زندگی را نیز مطرح کرده است. ناگفته پیداست که در این مجموعه، سیاست هم جای خاصی دارد: گاهی، در میان رفت و آمدهای بازیگران متعدد به قاب دوربین، مردی ژولیده هم سراسیمه از راه میرسد و از وقوع سیل بزرگی خبر میدهد که اگر “شیر اصلی” بسته نشود همه جا را فرا خواهد گرفت: «بابا فقط باید این مهندسه رو صدا کنین بیاد شیر رو ببنده، تموم …»
سینماگری از کرمانشاه
شهرام مکری، مانند بسیاری از کارگردانان جهان با ساختن فیلم کوتاه، وارد دنیای سینما شده است: “طوفان سنجاقک” و “محدودهی دایره” که ابتدا قرار بود “ماهی و گربه” در حال و هوای آن ساخته شود، از جمله فیلمهایی هستند که نام این فیلمساز جوان را بر سر زبانها انداختند.
“اشکان و انگشتر متبرک و چند داستان دیگر”، نخستین ساختهی بلند اوست که به گفتهی کارگردان پس از نمایش آن، ۹ سرمایهگذار و تهیهکننده به سراغ او رفتند و او را به همکاری دعوت کردند. ولی مکری همهی این پیشنهادها را رد کرده است: «تمامی آنها بین من و سینمای مورد علاقهام فاصله میانداخت. آنها از من میخواستند به شکلی دیگر فیلم بسازم؛ بر اساس چرخهای که آنان چیدهاند و دوست دارند. من حاضر به پذیرش ایجاد این تضاد در کار و نگاهم نشدم.»
“ماهی و گربه” که برای نخستین بار در جشنواره فیلم فجر بهطور محدود به نمایش درآمد، تاکنون در ۱۵ جشنوارهی جهانی دیگر شرکت کرده و جوایز برتر آنها را از آن خود کرده است؛ جشنوارهی فیلم پرتغال، آسیاپاسیفیک و نیویورک از جملهی آنهاست.
ویدئو: پیشپرده “ماهی و گربه” ساخته شهرام مکری