در یورشی که مأموران وزارت اطلاعات ایران، اطلاعات سپاه پاسداران و بيش از ۱۰۰ نفر از سربازان گارد سازمان زندانها به بند ۳۵۰ اوين انجام دادند، بيش از ۳۰ زندانی سیاسی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و گروهی از آنها به سلولهای انفرادی منتقل شدند.
وبسایت «کلمه» با اعلام این خبر نوشته است این حمله صبح روز پنجشنبه ۲۸ فروردینماه صورت گرفت و تعداد زندانیانی که به سلول انفرادی منتقل شدند ۳۲ نفر بود.
«کلمه» از این یورش بهعنوان «بیسابقهترين برخورد و خشونت عليه زندانيان سياسی طی دو دهه گذشته» نام برده است.
حمله مأموران پس از آن صورت گرفت که زندانیان نسبت به آنچه «برنامه خشن بازرسی» گزارش شده اعتراض کردند. این بازرسی بيش از پنج ساعت به طول انجاميده است و زندانیان تنها به سرودخوانی پرداخته بودند.
هرانا، تارنمای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نوشته است: «مأموران امنیتی که از کلیه مراحل فیلمبرداری میکردند، پس از اعتراض چند تن از زندانیان به نحوه برخوردشان دستور ضرب و شتم زندانیان سیاسی توسط سربازان گارد را صادر کرده و در این بین تعدادی از زندانیان سیاسی بهشدت مجروح شدند.»
هرانا افزوده است چهار تن از زندانیان سیاسی بهدلیل شدت جراحتها به مراکز درمانی خارج از زندان اعزام شدند.
«کلمه» در ادامه گزارش خود آورده است ضرب و شتم زندانیان چنان شدید بود که بههنگام انتقالشان به انفرادی و بهداری زندان اوین، مينیبوس حامل آنها خونين شد و محوطه هواخوری اين بند نيز به خون زندانيان آغشته شد.
در این یورش عماد بهاور، عضو جوان نهضت آزادی ایران بهشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت، رگ دست امید بهروزی، درویش زندانی پاره شد، دنده اسماعيل برزگری، زندانی سیاسی متهم به جاسوسی شکسته شد و اکبر امینی، زندانی سیاسیای که در بهمنماه ۱۳۸۹ در حرکتی اعتراضی بر روی جرثقیل بازداشت شده بود، دچار شکستگی سر شد.
همچنین يک مورد شکستگی جمجمه، یک مورد حمله قلبی منجر به اعزام به سیسیيو، چندين مورد شکستگی و جراحت انگشتان دست و پا، زخمی شدن صورت و آثار کبودی ناشی از باتوم بر روی بدن تعداد زيادی از زندانيان، گزارش شده است.
مأموران بهطور عمده سر زندانيان را از بالای پلهها هدف باتوم قرار دادهاند و مسئولان حفاظت زندان شاهد و آمر این رویداد بودند.
زندانيانی که به سلولهای انفرادی منتقل شدهاند پس از انتقال از تونل، مأموران باتوم به دست به ضرب و شتم آنها که با دستبند و چشم بند بودند پرداختند و زندانیان را به انفرادی ۲۴۰ و يا مکان ديگری منتقل کردهاند.
از وضعيت سلامتی اين زندانیان سیاسی اطلاعی در دست نيست.
در این حملات و وحشیگریها معمولاً نیروهای وظیفه، بخصوص سربازان وظیفه شرکت میکنند. نکته اینجاست تا به امروز هیچ برنامهای برای آگاهی این سربازان از نتایج رفتارشان دنبال نشده و هیچ پیگیری در مورد رفتار نیرویهای وظیفه نبوده. دقت کنید اکثر برنامههای سرکوب عمومی سازمان زندانها با تعداد زیادی سرباز وظیفه انجام میشود و میبینیم که سربازهای بسیاری هراسی از اطاعت از این دستورات ندارند، نیروهای کادر تعدادشان آنقدر زیاد نیست که توان سرکوبهای عمومی را داشته باشند. چرا این نادیده گرفته میشود؟ احتمالاً برای اینکه دوگانه مردم و حکومت را حفظ کنیم و یکی را ظالم بدانیم و دیگری را مظلوم. اما آگاهی و پیگیری در این مورد قطعاً توان سرکوبهای عمومی را کم خواهد کرد و این را باید به حساب بیتفاوتی ما گذاشت. ایکاش زمانه در این مورد گزارشی تهیه میکرد یا مورادی برای مصاحبه پیدا میکرد تا کمکم این نوع همکاری مطیعانه تقبیح شود.
رویا / 17 April 2014
آقای خامنه ای! این “بیچاره سرا” همان ژاپن اسلامی است؟ مجتبی واحدی
اندکی بیش از دهسال قبل یعنی در روز اول اسفند سال هشتاد و دو، انتخابات مجلس هفتم برگزار گردید. هنوز نتایج رسمی انتخابات و مراحل تشریفاتی رسیدگی به شکایات انتخاباتی به پایان نرسیده بود که در همه محافل سیاسی از ریاست شاعر دربار رهبر و پدر زن مجتبی خامنه ای بر مجلس، سخن گفته می شد. حداد عادل هم با ذوق زدگی فراوان از این ارتقای مقام، سریالی از گفتگوهای خبری به راه انداخته بود و نسبت به همه امور اظهار فضل می کرد. او در فاصله روزهای ششم و هشتم اسفند ماه همان سال، سه وعده شیرین به مردم داد. برقراری ارتباط میان مجلس هفتم و مجلس نمایندگان امریکا، تصویب پروتکل الحاقی در آن مجلس و تبدیل ایران به ژاپن اسلامی، وعده های زودرس حداد عادل به ایرانیان بود. سه ماه بعد از این وعده ها، اختیار مجلس به طور کامل به دست یاران خامنه ای افتاد و یک سال بعد از آن هم، عروسک دست ساز خامنه ای، ریاست دولت را به عهده گرفت. به عبارت دیگر از روزی که وعده دادند ایران به ژاپن اسلامی تبدیل شود بیش از” نه سال” اختیار کشور به طور کامل در دست کسانی بود که خامنه ای آنان را نزدیک ترین یاران خویش می دانست و بارها از تسلط آنان بر ارکان حکومتی اظهار شادمانی کرد. البته پیش از آن نیز “وتو” های خودخواهانه و بی کفایتی های گسترده خامنه ای، همواره بر زندگی ایرانیان سایه افکنده و مسئولیت نابسامانی های کشور در همه سالهای گذشته بیش از هرکس به عهده او بوده است . اما در دهه اخیر خامنه ای به صورت خاص از دولت و مجلس حمایت کرده و دست نشاندگان او قرار بوده ایران را به ژاپن اسلامی تبدیل نمایند و لذا مسئولیت بیشتری به عهده او بوده است………………
دهسال بعد از روزهایی که حداد عادل به نمایندگی از سوی رهبر، تشکیل ژاپن اسلامی را به ایرانیان بشارت داد، شاعر دربار رهبر دوباره زبان گشوده اما این بار از ” سختی شرایط کشور” سخن گفته است. سختی شرایط از نگاه حداد عادل تا حدی است که او از یاران میر حسین هم خواسته است برای نجات کشور از شرایط سخت فعلی، کمک کنند. این درحالی است که موسوی و یارانش در پنج سال گذشته، همواره “فتنه گر” نامیده شده اند….
…………………………
اگر در ایران کوچک ترین امکان پرسش از رهبر وجود داشت قطعاٌ یکی از نخستین سؤالها از او این بود که ” آیا بیچاره سرای نظام جمهوری اسلامی، همان ژاپن اسلامی است که دست نشاندگان رهبر وعده داده بودند؟” خامنه ای به این پرسش پاسخ بدهد یا ندهد یا اگر مانند همیشه برای ارضای عقده های خویش دم از پیشرفت های بی سابقه در جمهوری اسلامی بزند آنچه غاصبانه بر ایران حکومت می کند بیچاره سرایی بیش نیست که هیچ شباهتی به ژاپن اسلامی ندارد!!
hamid / 18 April 2014
در جواب کامنت رویا: با انداختن تقصیر به سربازان وظیفه ! نمیتوان حقیقت تلخ را پوشاند!:
روایت یک از زندانیان بند٣۵٠
فعالان در تبعید: صبح روز پنج شنبه، ٢٨ فروردين، تعداد کثيرى ماموران لباس شخصى که از عوامل اطلاعات بودند، به صورت وحشيانه اى به قصد بازرسى به داخل بند ٣۵٠ زندان اوين، ريختند.
اعضاى اتاق ٣ بند ٣۵٠ با خواسته عوامل اطلاعات مبنى بر خروج اعضا از اتاق مخالفت کردند و در اتاق ماندند.
عوامل اطلاعات عربده کشان به سوى تخت ها و لوازم زندانيان هجوم برده و شروع به پاره کردن دفترها و کتاب هاى زندانيان به هم ريختن هر آنچه در اتاق بود، کردند.
لوازم زندانيان به طرزى به هم ريخته شده بود که در وسط اتاق تلى از پتو، قاشق، بشقاب و کتاب و دفترهاى پاره شده، تشکيل شده بود.
اين حرکت وحشيانه، با اعتراض اعضاى اتاق ٣ و همچنين بقيه زندانيان همراه شد، بطوريکه زندانيانى که در هواخورى زندان بودند، با صداى بلند شروع به سردادن شعار “مرگ بر ديکتاتور” کردند.
در اين ميان، عوامل اطلاعاتى که با مقاومت شجاعانه زندانيان روبه رو شده بودند، گارد ويژه زندان متشکل از نزديک به ۶٠ نفر با باتوم و مجهز به تجهيزات ضد شورش را وارد بند کرده و در راهروهاى زندان مستقر کردند. عوامل اطلاعات با ضرب و شتم اعضاى اتاق ٣، آنها را از اتاق خارج کرده تا از تونل وحشتى که گارد در راهرو ايجاد کرده بود، عبور کنند.
با عبور زندانيان از راهرو ها، درست مانند تونل هاى وحشت اردوگاه اسراى ايرانى در عراق، گارد ويژه به صورت سنگدلانه اى به ضرب و شتم وحشيانه زندانيان اقدام کرد.
سهيل بابادى، سروش ثابت، سعيد متين پور و سمکو خلقتى از جمله زندانيانى بودند که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
به هنگام عبور سمکو خلقتى از تونل وحشت، گارد ويژه، پيراهن و لباس هاى وى را از تنش در آورده و مستقيما به پشت و گردن و کتف لخت وى با شدت مى کوبيدند. شدت باتوم هاى وارده بر بدن سهيل بابادى چندان شديد بود که گردن و کتف و بازوى وى به شدت کبود و دچار خونمردگى شده بود.
درست مانند کسى که حد شرعى شلاق در موردش اجرا شده باشد.
سروش ثابت و سعيد متين پور نيز با عبور از اين تونل گوشتى، توسط گارد ويژه مورد ضربات باتوم قرار گرفتند.
حدود ١١ نفر از اعضاى اتاق ٣ با ضرب و شتم از اتاق بيرون برده شده و سپس از تونل وحشت به مکان نامعلومى منتقل شدند.
اين حرکت اسف بار و رقت انگيز تا ساعت ٢ بعد از ظهر به طول انجاميد.
اسامى زندانيان منتقل شده به انفرادى:
١.سعيد متين پور ٢. سروش ثابت ٣. ياشار دارالشفا ۴. داور حسينى وجدان ۵. سعيد حائرى ۶. مهدى خدايى ۷. محمد صديق کبودوند ٨. سيمکو خلقتى ۹. بهنام ابراهيم زاده ١٠. سهيل بابادى ١١. على عسکرى ١٢. غلامرضا خسروى ١٣. مجيد اسدى ١۴. اسدالله اسدى ١۵. رضا اکبرى منفرد ١۶. جواد فولادوند ١۷. مهرداد آهن خواه ١٨. سهيل عبدى ١۹. امير قاضيان ٢٠.. .. داورى ٢١.آرش همپاى ٢٢. بهزاد عرب گل ٢٣. اميد بهروزى ٢۴.مصطفى عبدى ٢۵. محمد شجاعى ٢۶. عبدالفتاح سلطانى ٢۷. مصطفى ريسمان باف ٢٨. محمد امين هادوى ٢۹. هوتن دولتى ٣٠. اسماعيل برزگرى
farid / 18 April 2014
جناب farid من تقصیر بر گردن کسی ننداختم، تقصیر بر گردنِ دیگری انداختن کار کسیست که میخواهد سهم خودش را فراموش کند. من یک واقعیت خیلی ساده و فراموششده را بیان کردم. اگر یادتان نیاید حتماً شنیدهاید که پیش از انقلاب سربازان وظیفه پادگانها را ترک کردند تا مجبور به رویارویی با مردم نشوند. من حتا اعتقادی به این ندارم. یک سرباز میتواند در برابر دستور وحشیانه اطاعت نکند، یا اضافه میخورد یا یک هفته میرود بازداشگاه و درست آخر هم که ببینند به درد چنین کارهایی نمیخورد میفرستندش جای دیگر. یک سوال ما چقدر کادر رسمیِ سازمان زندانها یا سپاه داریم؟ چقدر از این نیرو وظیفه است؟ فکر میکنید اگر نیروهای وظیفه ار سرباز تا افسر حاضر به همکاری نبودند امورات اینها چطور بود؟ در تصاویر مختلف از سرکوب دراویش تا کارگران سرباز باتوم بدست در حال زدن ندیدهاید؟ تا حالا از دست یک سرباز وظیفه جلوی اوین کتک خوردهاید؟ مقصری نیست، مقصریم همه باهم، هر وقت فکر نکردیم که حکومت از آسمان نازل شده و سهم خودمان را پیدا کردیم و پذیرفتیم، آنوقت میدانیم چه باید بکنیم که اینطور نباشد. بدی اگر کم باشد چطور میتواند بر خوبی حکومت کند؟
رویا / 18 April 2014
Trackbacks