در سال ۱۳۹۰ وقتی خبر رسید که ۱۳ رشته از رشته‌های علوم انسانی از دانشگاه علامه حذف می‌شود، جامعه دانشگاهی ایران در حیرت فرورفت.

دانشگاه علامه و حذف و بازگشت رشته‌های علوم انسانی

محمدحسین پناهی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه، جمعه، ۱۳ دی‌ماه اعلام کرد که رشته‌های حذف شده در مقطع کارشناسی به دانشگاه علامه بازمی‌گردد.

حمیدرضا آیت‌الهی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی در بهمن ماه ۸۹ گفته بود، به دلیل اظهار نگرانی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران از محتویات رشته‌های علوم انسانی می‌بایست این رشته‌ها بازنگری شوند. او گفته بود خامنه‌ای از تحصیل حدود میلیون دانشجو از سه و نیم میلیون دانشجوی کشور در رشته‌های علوم انسانی، نگران است.

عده‌ای نیز حذف رشته‌های علوم انسانی را از اقدامات سید صدرالدین شریعتی، رئیس معزول دانشگاه علامه می‌دانستند. شریعتی که در آغاز کار دولت یازدهم برکنار شد، یک روحانی محافظه‌کار سنتی است که دوران ریاستش در دانشگاه علامه، از تاریک‌ترین روزهای این دانشگاه است. تفکیک جنسیتی گسترده، بازنشسته کردن اجباری اساتید، جذب یک‌شبه نزدیکان احمدی‌نژاد به عنوان هیئت علمی، برخوردهای انضباطی گسترده با دانشجویان، و حتی شکایت از دانشجویان و فرستادن آن‌ها به اوین، از جمله اقدامات اوست.


بیشتر بخوانید: درخواست بیش از چهارصد دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاه علامه طباطبائی از مقامات دولت یازدهم برای برکناری صدرالدین شریعتی


اکنون اما انتشار خبر بازگشت تعدادی از رشته‌های محذوف سال ۹۰ ، بار دیگر این بحث را پیش کشیده که چرا رشته‌های مهم علوم انسانی، از مهم‌ترین دانشگاه علوم انسانی کشور حذف شدند و چرا قرار است برگردند؟ آیا حاکمیت از بازنگری در علوم انسانی عقب‌نشینی کرده یا حذف رشته‌های علوم انسانی از ابتکارات و سیاست‌های صدرالدین شریعتی بوده و با رفتن او، شرایط آموزش علوم انسانی در دانشگاه علامه بهبود خواهد یافت؟ تعدادی از دانشجویان، فارغ‌التحصیلان و البته از تحصیل‌بازماندگان دانشگاه علامه در دوران صدرالدین شریعتی، نظرشان درباره این موضوع را با رادیو زمانه در میان گذاشته‌اند.

بنیان‌های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و علوم انسانی

یکی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه، موضوع حذف و بازگشت برخی از رشته‌های علوم انسانی را با اشاره به بنیان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی تبیین می‌کند. او معتقد است حکومت ایران، همانطور که پیش از این در مدارس تجربه کرده بود، قصد دارد هژمونی فرهنگی‌اش را بر نظام دانشگاهی ایران تحمیل کند. او بومی‌سازی دانشگاه‌ها، اخراج اساتید و حذف رشته‌های علوم انسانی را در راستای این پروژه می‌داند: پروژه بلندمدت بازنگری در علوم انسانی.

یکی از فارغ‌التحصیلان رشته مطالعات زنان: « در سال ۸۸ وقتی خبر اضافه شدن ۳۰ واحد فقه به رشته ما را دادند، دانشجویانی که با کلی آرزو این رشته را انتخاب کرده بودند، سرخورده شدند. یکی از دانشجوها بعد از شنیدن این خبر های‌های گریه می‌کرده که چرا این بلا را سر رشته‌اش آورده‌اند.»

او ترس حاکمیت از رشته‌های علوم انسانی، به خصوص پس از [ناآرامی‌های] سال ۸۸ را، دلیل اصلی این رویکرد حذفی می‌داند: «مسئولان ترجیح می‌دادند که دانشجوی کمتری وارد این‌گونه رشته‌ها شود، خصوصاً علوم اجتماعی که ابتدا تک‌جنسیتی شد و بعد در اقدامی غیر منتظر حذف شد. گرایش‌های ارتباطات مثل ICT حذف شد و مطالعات فرهنگی و مطالعات زنان از بین رفتند در حالی که متقاضیان زیادی برای ورود به این دو رشته‌ وجود داشت.»

او می‌گوید صحبت از بازگشت این رشته‌ها به معنای عقب‌نشینی حاکمیت نیست: «آیا وقتی می‌بینیم که در سطح سیاسی، انتخاباتی برگزار می‌شود و دوباره فضای امیدبخشی به جامعه تزریق می‌شود، به این معناست که حاکمیت عقب‌نشینی‌ کرده؟ نه. مسلماً اینطور نیست. این موضوع را می‌توان به حذف و بازگشت رشته‌های درسی هم تعمیم داد.»


بیشتر بخوانید: بازگشت رشته مطالعات زنان به دانشگاه علامه طباطبایی


به نظر این دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی، دلیل دیگر حذف ناگهانی ۱۳ رشته از رشته‌های علوم انسانی رفتار سلیقه‌ای برخی مدیران و مسئولان دانشگاه‌هاست: «این که رئیس دانشگاهی دوست دارد مجموعه ذی‌ربطش را مثل پادگان ارائه کند و هر چیزی که خلاف میل او باشد باید از بین رود، مثل انحلال گروه توسعه در دانشکده. درست است که حاکمیت با کمرنگ شدن این رشته‌ها مخالف بود اما آنها دلشان نمی‌خواست که این چنین برخورد ضربتی‌ای صورت بگیرد. چون فشار و هزینه زیادی را باید متقبل شوند.»

این دانشجو در نهایت به فرآیند بازگشت رشته‌ها «خوش‌بین» نیست. به نظر او پذیرش دوباره این رشته‌ها به گونه‌ای خواهد بود که یا از محتوا خالی شده‌ باشند، یا کم‌کم از محتوا تهی ‌شوند.

می‌گوید: «فقط نمایشی خواهد بود به این منظور که ما ظرفیت پذیرش ایدئولوژیک این‌گونه رشته‌ها را داریم تا به مردم القا شود که در فضای آزادی زندگی می‌کنند.»

حتی احتمال بازگشت رشته مطالعات فرهنگی مطرح نشده است. یک دانشجو فارغ‌التحصیل رشته مطالعات فرهنگی : «ذات این رشته با مصادره به مطلوب‌های مذهبی سازگار نیست. در آن زمان گفته شد کلاس‌های مطالعات فرهنگی به مکان پرورش دانشجویان چپ‌گرا تبدیل شده است. این امر یک خطر جدی برای کسانی به شمار می‌رفت که آرزوی‌شان یک‌دست شدن فضا و به دست آوردن همه ابزارهای آکادمیک بود. این جریان خطر بازگرداندن این رشته را نمی‌پذیرد.»

این دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی از رشته‌ مطالعات زنان مثال می‌آورد: «نام مطالعات زنان به “حقوق زن در اسلام” تغییر پیدا کرد و در دانشگاه‌های دیگر باقی ماند. اما کسی نمی‌تواند منکر این باشد که سرفصل‌های مطالعات زنان کجا و حقوق زن در اسلام کجا!»

یک فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه نیز، نظر مشابهی دارد و بازگشت ۱۳ رشته از رشته‌های علوم انسانی را بر خلاف خواست رهبری نمی‌داند: «از اول هم قصد بر بازنگری رشته‌ها بود که در مورد رشته‌هایی مانند مطالعات زنان، به نظر من این بازنگری به غلبه هرچه بیشتر مفاهیم و سوگیری‌های اسلامی و تراشیدن یک شیر بی‌یال و دم منجر خواهد شد که کمترین نسبتی با رشته مطالعات زنان به مفهوم آکادمیک آن نخواهد داشت.»

در این میان باید توجه داشت که تاکنون حتی احتمال بازگشت رشته مطالعات فرهنگی مطرح نشده است. این دانشجو که فارغ‌التحصیل رشته مطالعات فرهنگی است می‌گوید: «ذات این رشته با مصادره به مطلوب‌های مذهبی سازگار نیست. در آن زمان گفته شد کلاس‌های مطالعات فرهنگی به مکان پرورش دانشجویان چپ‌گرا تبدیل شده است. این امر یک خطر جدی برای کسانی به شمار می‌رفت که آرزوی‌شان یک‌دست شدن فضا و به دست آوردن همه ابزارهای آکادمیک بود. این جریان خطر بازگرداندن این رشته را نمی‌پذیرد.»

یکی از فارغ‌التحصیلان رشته مطالعات زنان هم می‌گوید: « در سال ۸۸ وقتی خبر اضافه شدن ۳۰ واحد فقه به رشته ما را دادند، دانشجویانی که با کلی آرزو این رشته را انتخاب کرده بودند، سرخورده شدند. یکی از دانشجوها بعد از شنیدن این خبر های‌های گریه می‌کرده که چرا این بلا را سر رشته‌اش آورده‌اند.»

این دانش‌آموخته دانشگاه علامه می‌گوید: «تا آن زمان، رشته را کاملاً حذف نکرده بودند؛ بلکه با این تغییرات در واقع رشته مطالعات زنان بلااستفاده شده بود.»

رویکرد متفاوت دولت جدید؟

سمیه رشیدی، فارغ‌التحصیل کارشناسی جامعه‌شناسی که در مقطع کارشناسی‌ارشد ستاره‌دار و از تحصیل محروم شد، هرچند حذف رشته‌هایی مانند مطالعات زنان را در راستای سیاست کلی حاکمیت در حرکت به سوی اسلامی کردن رشته‌های علوم انسانی می‌داند، اما به تفاوت دولت‌ها در تسهیل یا بازدارندگی در قبال این سیاست‌ها نیز اشاره می‌کند: «این که چرا این سیاست در زمان دولت احمدی‌نژاد اجرا شد و در دولت فعلی تغییر کرده، بیشتر مبنی بر نگاه دولت‌ها به مسائل، مشکلات، اولویت‌بندی آن‌ها و تفاوت کلی دو دولت است. در زمان دولت احمدی‌نژاد نگاه ستیزه‌گرایانه دولت نسبت به رشته‌های علوم انسانی و پژوهش‌های اجتماعی-سیاسی از همان روزهای آغازین کاملاً قابل مشاهده بود. کاهش بودجه پژوهش‌های اجتماعی، چرخش در موضوعات پژوهش، تغییر در سرفصل‌های رشته‌های علوم اجتماعی، حذف بعضی دروس اساسی، جابه‌جایی اساتید منتقد و کم‌کم پروژه بازنشستگی اجباری و حتی اخراج اساتید، فشار بیشتر روی دانشجویان، شدید کردن حکم‌های انضباطی و ستاره‌دار کردن گسترده دانشجویان، همه و همه مواردی هستند که از رویکرد دولت احمدی‌نژاد نشان دارند.»


بیشتر بخوانید: سرپرست جدید دانشگاه علامه: فضای بانشاط سیاسی و اجتماعی ایجاد می‌کنم


رشیدی مدیریت دانشگاه در آن سال‌ها را نیز در حذف رشته‌های علوم انسانی تأثیرگذار می‌داند: «آقای شریعتی نقش عمده‌ای در سرعت بخشیدن به این سیاست‌ها به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن داشتند و فضای دانشگاه علامه را ظرف چند ماه به فضای نظامی تبدیل کردند.»

با این‌حال سمیه رشیدی که در کنکور فوق لیسانس در چند رشته، ستاره‌دار شده است، به بازگشت رشته‌های حذف‌شده، تا حدی خوش‌بین است و می‌گوید: «قاعدتاً نمی‌توان منکر تفاوت زیاد بین شریعتی و سلیمی (رئیس جدید دانشگاه علامه) شد. امیدوارم که بازگشت این رشته‌ها معطوف به یک نمایش ظاهری و بازگرداندن یک رشته نباشد و مطالعات زنان و سایر رشته‌های علوم اجتماعی به جایگاه اصلی خود بازگردند که قاعدتاً همراه با بازگشت سرفصل‌های اصلی این رشته‌ها، بازگرداندن دروس اساسی و تدریس از طریق اساتید متخصص و منتقد است.»

کنترل سیاسی، این‌بار به شکلی دیگر

یکی از دانشجویان اخراجی رشته روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه، حذف ۱۳ رشته‌ علوم انسانی را بخشی از کل طرحی می‌داند که جمهوری اسلامی موفق شد در سال‌های ۸۴ تا ۹۲ در دانشگاه پیاده کند. او معتقد است که بومی‌سازی (با هدف جلوگیری از تحصیل دختران دانشجو در شهرها و جدا شدن آن‌ها از خانواده) در کنار تفکیک جنسیتی (هم در پذیرش رشته‌ها و هم در محیط آموزشی)، در کنار بستن فضای فعالیت و کنترل پوشش (در جامعه و در دانشگاه) در سایه سرکوب عمومی رخ داد.

یک دانشجوی اخراجی: «با گزینش اعضای جدید هیئت علمی از میان افراد وابسته و سرسپرده و تعطیلی انجمن‌های اسلامی، امکان تحرک از دانشگاه گرفته شد. حالا هم در سایه سکوت قبرستانی، با وجود پایان دوران احمدی‌نژاد و صدرالدین شریعتی، تفاوت معناداری در فضای دانشگاه رخ نداده است.»

این دانشجو که در دوران ریاست شریعتی از دانشگاه اخراج شده، می‌گوید: «با گزینش اعضای جدید هیئت علمی از میان افراد وابسته و سرسپرده و تعطیلی انجمن‌های اسلامی، امکان تحرک از دانشگاه گرفته شد. حالا هم در سایه سکوت قبرستانی، با وجود پایان دوران احمدی‌نژاد و صدرالدین شریعتی، تفاوت معناداری در فضای دانشگاه رخ نداده است.»

این دانشجوی اخراجی روزنامه‌نگاری بر آن است که سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی در مورد دانشگاه در سال‌های گذشته پی‌ریزی شده و در کنار خصوصی‌سازی آهسته و بی‌صدای آموزش عالی، لزومی به پیگیری سیاست‌های تند پیشین نیست.

او می‌گوید: «اگر به این نکات توجه کنیم، می‌بینیم که هیچ تغییر بنیادینی در نگاه کنترلی و امنیتی به آموزش عالی در ایران اتفاق نیفتاده و در کنار آن حالا همان سیاست‌ها در سایه‌ رفتار مهندسی‌شده دولتمردان جمهوری اسلامی، با هماهنگی و همراهی بیشتری پیگیری می‌شوند.»

نگاه غیر سیاسی

اما فرشید مقدم، فارغ‌التحصیل علوم اجتماعی دانشگاه علامه، مسئله را بر اساس فضا و امکانات دانشگاه تبیین می‌کند. او که در کنکور فوق‌لیسانس ستاره‌دار شد، یادآور می‌شود که هیچ‌وقت اعلام نشد که حذف رشته‌ها، بر اساس بازنگری در رشته‌های علوم انسانی بوده، بلکه سیاست دانشگاه بر مبنای فضا و امکانات اندک، این بود که پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد را افزایش دهد و در عوض، در برخی رشته‌ها در مقطع کارشناسی دانشجو نگیرد.

این دانشجوی محروم از تحصیل، از جهت امکانات آموزشی نیز این تصمیم را نقد می‌کند: «در دوره ریاست قبلی وقتی تصمیمی می‌گرفتند از اساتید نظرخواهی نمی‌کردند، هیئت امنای دانشگاه نیز تضعیف شده بود و در مقابلِ رئیس دانشگاه قدرتی نداشت، تشکل‌های دانشجویی هم تعطیل یا به شدت تضعیف شده بودند. در واقع استادان و دانشجویان از تصمیم‌سازی‌ها بیرون گذاشته شده بودند. فضای انتقاد هم وجود نداشت. لذا تصمیم‌هایی که از خارج از دانشگاه دیکته می‌شد یا تصمیم‌های شخص رییس دانشگاه مورد سنجش و بررسی قرار نمی‌گرفت. در این فضا، تصمیماتی در دانشگاه گرفته شده که آثار و نتایج بلندمدت یا شاید حتی کوتاه‌مدت آن بر دانشگاه بررسی نشده بوده است. یک مثال همین کاهش نسبت دانشجویان کارشناسی به کارشناسی ارشد است که با عدم پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی پی گرفته شد.»

و می‌پرسد: «در حالی که نه فضای آموزشی توسعه یافته و نه تعداد هیئت علمی افزایش پیدا کرده، چند برابر کردن تعداد دانشجوی تحصیلات تکمیلی چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟»

فرشید مقدم همچنین فضای آموزشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه را نسبت به تعداد دانشجو کم می‌داند و می‌گوید: «الان نتیجه این سیاست در کاهش کیفیت آموزش و سقوط رتبه دانشگاه دیده می‌شود. دیگر گروه‌های آموزشی آن هدایت و نظارت سابق را بر پایان‌نامه‌ها ندارند. هم‌زمان سیاست‌های دیگری هم در دانشگاه پیاده شده که مجموعاً فضای امید و اعتماد را از دانشگاه و اهالی آن گرفته است و الان وقتی ما می‌خواهیم دانشگاه علامه را با وضعیت ده سال پیش آن مقایسه کنیم، باید آه بکشیم و افسوس بخوریم.»

در همین زمینه

دانشگاه علامه طباطبایی؛ خبر و گزارش