حسن قشقاوی، معاون کنسولی، حقوقی و پارلمانی وزارت امور خارجه طی مصاحبهای با روزنامه شرق خبر از راهاندازی ایمیلی برای ایرانیان خارج از کشور داد که طی آن هر یک از اتباع ایران میتوانند توسط آن با استعلام از وزارت خارجه وضعیت قضائی خود را جویا شوند و در صورت فقدان پروندهای مفتوح، با خیالی آسوده به کشور مراجعت کنند.
قشقاوی در این مصاحبه گفته است: «غیر از مواردی که تحت تعقیب قضائی هستند و دارای پرونده قضائی هستند، بقیه همه آزادند که به سرزمین مادری رفت وآمد داشته باشند.»
قشقاوی با قبول این واقعیت که بسیاری از اتباع ایرانی نگران ممنوع الخروج شدن خود پس از بازگشت به کشور هستند، چنین ترسی را بیمورد دانسته و گفته است: «فضایی که عمدتاً اپوزیسیون برانداز و رادیوهای بیگانه ایجاد میکنند، یک ترس غیر واقعی است. ممکن است فردی ۳۰ سال خارج از کشور باشد ولی هیچ پروندهای نداشته باشد و “عمل مجرمانهای” انجام نداده باشد. این فرد مشکلی برای ورود به کشور ندارد.»
آیا پس از دعوت وزیر اطلاعات حسن روحانی برای بازگشت ایرانیان به کشور، غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل کشور، به صراحت فعالان سیاسی خارج از کشور را تهدید به تعقیب قضائی در صورت مراجعت نکرد؟
معاون کنسولی وزارت امور خارجه سپس با معرفی یک نشانی پست الکترونیکی (ایمیل) برای استعلام هموطنان خارج از کشور، تلاش کرد این شائبه را از اذهان بزداید که چنین اقدامی نوعی تلهگذاری برای دستگیری افراد پس از بازگشت است. وی گفت: «ما به افراد دروغ نمیگوییم چون اگر در یک مورد هم دروغ بگوییم اعتبار وزارت خارجه زیر سئوال میرود.»
آیا این اقدام وزارت خارجه (معرفی ایمیل برای استعلام)، رافع نگرانی اقشار مختلف ایرانیانی است که جلای وطن کردهاند؟ آیا وزارت خارجه اساساً مرجع قابل اعتمادی برای اعلام وضعیت قضائی افراد است؟ “عمل مجرمانه” در سخن قشقاوی به چه معناست؟
آمار وحشتناک ایرانیان مهاجر
بنا به اعلام «سازمان بینالمللی مهاجرت» ایران کشوری «مهاجرپذیر» و مهاجرفرست» است. تنها به دنبال ناآرامیهای داخل افغانستان، ایران پذیرای رقمی بالغ بر دو میلیون مهاجر افغانی بوده است.
در سوی دیگر اما در خصوص ایرانیانی که جلای وطن کردهاند آمارهای متفاوتی بین دو تا پنج میلیون نفر اعلام شده است. حسن قشقاوی، معاون وزارت خارجه (به عنوان یک مرجع رسمی) در این مصاحبه آمار مهاجران ایرانی را بالغ بر پنج میلیون نفر (برابر با جمعیت کشوری مثل فنلاند) اعلام کرده است. به گفته او تنها در پی ناآرامیهای سال ۸۸ رقمی بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر از ایران مهاجرت کردهاند.
در حالی که وی هیچ اشارهای به ویژگی کیفی مهاجران ایرانی (که بسیاری صاحبان سرمایه و دانش و تخصص هستند) نمیکند، با لحنی تحقیرآمیز میگوید: «از مجموع پنجمیلیون ایرانی، این آمار ۵۰ یا صدهزارنفر مگر چقدر زیاد است؟ …این تعداد نسبت به کلیت آمار ایرانیان در خارج از کشور، آمار بالایی نیست که از لحاظ آماری قابل اعتنا باشد.»
فرار مغزها
معاون وزیر خارجه در حالی مهاجرت پنجاه تا صدهزار نفر ایرانی را در سال ۸۸ ناچیز تلقی میکند که ایران از نظر «فرار مغزها» معمولاً در صدر کشورهای جهان قرار دارد.
قشقاوی با قبول این واقعیت که بسیاری از اتباع ایرانی نگران ممنوع الخروج شدن خود پس از بازگشت به کشور هستند، چنین ترسی را بیمورد دانسته و گفته است: «فضایی که عمدتاً اپوزیسیون برانداز و رادیوهای بیگانه ایجاد میکنند، یک ترس غیر واقعی است.
طبق آمار صندوق بین المللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام میکنند. ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان مقام اول را در سال ۲۰۰۹ داشت که برابر با خروج ۵۰ میلیارد دلار سرمایه سالیانه از این کشور است.
چنین آمار هولناکی موجب شده بود که مسئولان امر، فرار مغزها را منکر و روند خروج این همه سرمایه انسانی از کشور را «هجرت فرهنگی- علمی» تعبیر کنند. مهرداد بذرپاش، رئیس وقت سازمان ملی جوانان گفته بود: «باید به جای واژه فرار مغزها از كلمه هجرت فرهنگی-علمی برای معرفی افتخارات كشور به دنیا و كسب تجربههای بسیار استفاده شود.»
انکار فرار مغزها، یک سوی این ماجرا تلخ است. سوی دیگر آن چیزی است که قشقاوی سادهانگارانه به استناد افزایش صدور گذرنامه، صدور شناسنامه، صدور کارت ملی، ثبت ازدواج، ثبت ولادت و امثال آن معتقد است که بازگشت مهاجران ایرانی به کشور از ۱۵ سال پیش در حال افزایش است.
وی برای اطمینانبخشی به ایرانیانی که بیم ورود به کشور را دارند، یادآور میشود که اتباع ایرانی میتوانند وضعیت قضائی خود را از طریق یک پست الکترونیکی (ایمیل) از وزارت خارجه جویا شوند.
چرا چنین اقدامی؟
اگر خروج این همه ایرانی هجرت فرهنگی-علمی (به تعبیر بذرپاش) باشد، دلیلی ندارد که وزارت خارجه درصدد رفع نگرانی اتباع ایرانی برآید، ولی اگر یکی از دلایل نگرانی ایرانیان را تعقیب قضائی بدانیم (که قشقاوی آن را ناشی از هراسافکنی اپوزسیون و رادیوهای بیگانه میداند) دولت حسن روحانی در شرایط فشار تحریمها، نیم نگاهی به جذب سرمایههای ایرانیان مهاجر دارد تا بلکه با کمک آنان بخشی از مشکلات کمبود جذب سرمایه برطرف شود.
راه اندازی ایمیل و اعلام وضعیت قضائی هر ایرانی، در واقع اقدامی است به منظور جلب اعتماد ایرانیان به شرط آنکه عمل مجرمانه (به گقته قشقاوی) نکرده باشند.
عمل مجرمانه چیست؟
بزه یا عمل مجرمانه در قوانین کیفری ایران یک به یک شناسایی و تعریف شده است؛ اما مگر نهاد قوه قضائیه که خود مرجع تشخیص وقوع جرم است، ملتزم به قوانین کیفری است؟
ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان مقام اول را در سال ۲۰۰۹ داشت که برابر با خروج ۵۰ میلیارد دلار سرمایه سالیانه از این کشور است.
آیا حصر خانگی رهنورد، موسوی و کروبی به حکم دادگاه صورت گرفته است؟ آیا تحویل دادن جنازه یک کارگر وبلاگنویس (ستار بهشتی) در فاصله چهار روز، به حکم قضائی انجام شده بود؟
آیا پس از دعوت وزیر اطلاعات حسن روحانی برای بازگشت ایرانیان به کشور، غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل کشور، به صراحت فعالان سیاسی خارج از کشور را تهدید به تعقیب قضائی در صورت مراجعت نکرد؟
هزاران مثال از این قبیل را میتوان نمونه آورد که قوانین کشوری در ایران به دست صاحبان قدرت لگدمال شده است. برای نمونه، بد نیست برای تشخیص عمل مجرمانه در جمهوری اسلامی، نگاهی بیاندازیم به اظهارات غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل کشور، که درباره فیسبوک گفته است:«در مورد فیسبوک به دلیل انتشار مسائل خلاف عفت عمومی، فحشا و منکرات، مسائل ضد امنیتی و آموزشهای ناصحیح تا زمانی که این موضوعات ادامه داشته باشد، کمیته فیلترینگ با آن برخورد میکند؛…اگر این شبکهها مصادیق “مجرمانه” خود را حذف نکنند برخورد با آنها ادامه خواهد داشت.»
حال پرسش ساده این است که اگر داشتن حساب کاربری در فیسبوک یک جرم تلقی شود، آیا میلیونها ایرانی اطمینان خاطر خواهند یافت که با یک ایمیل از سرنوشتی که برایشان در هنگام مراجعت رقم خواهد خورد، اطمینان حاصل کنند؟ آیا تغییر دین، فعالیت سیاسی یا حقوق بشری، کار در رسانههای خارجی، وبلاگنویسی و صدها مورد مشابه عمل مجرمانه در جمهوری اسلامی تلقی نمیشوند؟
از اینها گذشته، آیا هنگامی که اتومبیل حسن روحانی در بازگشت از آمریکا هدف کفشپرانی و حمله “افراد خودسر” قرار میگیرد، اطمینانی در کار خواهد بود که اتباع عادی با خیالی آسوده از رفتار خودسرانه نهادهای موازی به کشور مراجعت کنند؟
هر منتقد به فساد و ارتجاع و رشوه و دروغ و رابطه بازی و سانسور را فتنه گر و منافق و جاسوس و…….نامیدند و باعث خروج میلیونها نفر تحصیلکرده از مملکت شدند که به این آسانی بر نخواهند گشت .
farid / 30 December 2013
دولت ایران به افراد غیر سیاسی هیچ کاری ندارد و شما هم ایرانیان را بیهود نترسانید!
ایرانیان سیاسی هم برای رژیم چند دسته اند:
۱ ایرانیانی که معترض اجتماعی می باشند وعلاقمند به اصلاحات و برقراری عدالت اجتماعی هستند و
دولت هیچ کاری با انان ندارد.
۲ – ایرانیان علاقمند به دمکراسی و انتخابات ازاد که در سازمانهای غیر دمکرات و تروریستی عضو می باشند،
ولی مسئولیتی در سازمان و حزب خود که خواهان سرنگونی نظام است،نداشته و فعال هم نیستند.لذا دولت با این اشخاص هم کاری ندارد.
۳- اعضاء فعال و مسئولین سازمانها و احزاب مخالف نظام،در این صورت ،دولت بر طبق اطلاعات خود سلیقه ای عمل می کند.
۴- اعضا و اطرافیان کادرهای مرکزی،جمله مشکل دار هستند
۵ -اعضای فعال و کادر رهبری گروه های وابسطه به اجنبی که حکم ستون پنجم دشمنان مردم ایران و نظام تک حزبی کنونی را دارند،جایشان مستقیم در زندان است.
۶ – اعضا و کادر رهبری سازمانهای جاسوسی و تروریسی ضد ایرانی و ضد آخوندی،جمله برانداز و ضد انقلاب شمرده شده و حکم اعدام در انتظارشان است.
mmansour piry khanghah / 30 December 2013
شما لحن تحقیراز کجا دریافت کردید؟
نوشته شما از اصول اولیه روزنامه نگاری فاصله داشت
با احترام
حسن
hassan / 30 December 2013
در جوا ب mmansour piry khangha:
خودت جزو چه گروهی میباشی و در خارج چکار میکنی ؟!
موسوی و کروبی هم جاسوس و تروریست ضد ایرانی و ضد آخوندی برانداز و ضد انقلاب شمرده شده وگروه های وابسطه به اجنبی که حکم ستون پنجم دشمنان مردم ایران و در سازمانهای غیر دمکرات و تروریستی عضو می باشند، مسئولین سازمانها و احزاب مخالف نظام، اعضا و اطرافیان کادرهای مرکزی، سئولیتی در سازمان و حزب خود که خواهان سرنگونی نظام است، ……… !!!!! .هستند که ۵ سال بدون محاکمه در زندان هستد؟
نداو سهراب و ستارها چی ؟!
dara / 31 December 2013
ایمیل نزده برگشتند!
امیرحسین موسویان به ایران بازگشت !
امیرحسین موسویان در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، سفیر ایران در آلمان بود که ترورهای زنجیری در المان رخ داد و نام او در جریان رسیدگی به ترور چند تن از مخالفان جمهوری اسلامی در رستوران میکونوس برلین نیز مطرح شده بود.
آقای موسویان در دولت محمد خاتمی، معاون حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی بود!
dara / 31 December 2013
۱۲دانش آموز مدرسهای دخترانه در قائمشهر با نوشیدن شیر رایگان در مدرسه دچار مسمومیت شدند.
به گزارش خبرگزاری مهر، دانشآموزان مدرسهی ندای آزادی قائمشهر عصر یکشنبه، با نوشیدن شیر رایگانِ مدرسه دچار تهوع و مسمومیت و با آمبولانس راهی مرکز بهداشتی و درمانی شدند.
اولیای مدرسه نمونهی شیر رایگان مدرسه را برای ارزیابی و آزمایش به علوم پزشکی ارسال کردهاند.
سالانه ۲۵۰ میلیارد تومان یارانه برای توزیع شیر رایگان در مدرسههای ابتدایی و متوسطهی ایران در نظر گرفته شده بود که به گزارش خبرگزاری فارس در سال جاری، تنها ۳۰ درصد این بودجه اختصاص یافته است.
hasani / 31 December 2013
مشکل بسیار گشادتر از این است که با مشگل گشا حل شود. که مشکل همانا بی اعتباری کامل و
غیر قابل ترمیم نظام حاکم خوشگل است که چه معظم و چه غیر معظم در آن ز بسکی به خود و به
دیگران دروغ گفته اند که دیگر وعده هاشان به قدر یک پشکل هم ارزش ندارد!
Samad / 31 December 2013
«هستند که ۵ سال بدون محاکمه در زندان هستد؟
نداو سهراب و ستارها چی ؟!» .1 دی92 dara
دارا جان من یک معترض اجتماعی خواهان مردم سالاری هستم و هر سال هم به ایران میروم و از زمان دولت اقای خاتمی تا کنون هیچ ماموری ،چه مرزی و یا امنیتی از من نپرسیده است که در
خارج از کشور چه می کنم.در صورتی که در عصر طلایی مورد علاقه رهبران فاسد جنبش سبز
چون رفسنجانی و کروبی و نیز میر حسین موسوی متوهم،همه جوره به ایرانیان مقیم خارج از کشور
گیر میدادند.
در رابطه با زندانیان سیاسی – امنیتی هم خدمتتان عرض میکنم که اولأ بنده نمی دانم که در مغز
ستار بهشتی و امثالهم چه می گذرد و دوما وزارت اطلاعات لیست فعالیت های زندانیان را
تقدم من نکرده است که من پاسخی در حد دانش و شعور جنابعالی ارائه کنم و سومأ زندانیان در
این نظام معلوم نیست که سیاسی اند و یا امنیی هستند.
اگر توجه کرده باشید اخیرا دولت امریکا اعتراف کرد که افسر اف بی آی مفقود الاثر امریکای در
جزیره کیش یک جاسوس است. در صورتی که سالها همین امریکاییان و مدافعان حقوق بشر اروپایی
انان و نیز عده نادانی از هموطنان ما برای این جاسوس ضد ایرانی قرآن بر سر نیزه کرده بودند و می
گفتند که او یک توریست است وعده دیگری می گفتند که او یک تاجر است و دولت ایران باید این
جانی را آزاد کند.
-به فرزندان فاسد بسیاری از این آخوندهای فرصت طلب و قدرت طلب، چون کروبی و رفسنجانی هم
توجهی جدی بنمایید و به سوابق و عملکرد رهبران ادمکش و دزد بیت المال که رهبری جنبش سبز
را عهده دارند هم با چشم باز نظر افکنید،بعد پاسخ خود در رابطه با زندانیان متوهم و یا اگاه کودتای
۸۸ به رهبری رفسنجانی، پی خواهید برد.ضمنأ از خود سؤال بفرمایید که از یک حاکم مستبد و نظامی
تک حزبی چه انتظاری بیش از این می توان داشت.ایا اگر ازادی ،عدالت و انسانیت در جامعه ما بود،
نام نظام را دیکتاتوری می گذاشتیم؟ایا اگر اقای خامنه ای را برکنار و اکبر شاه را بر تخت بنشانیم و
مترسک هایی چون کروبی و موسوی را ولیعد ایشان و اقای خاتمی (امیر کبیر) را وزیر ایشان نماییم،
خدمت به مردم،خلق،امت و یا خود نموده ایم؟
ایا باید تاریخ دوباره و یا برای بار چندم تکرار شود و ما دوباره طبق مدیریت استعمارگران از چاله به
چاه و از چاه به چاله ای دیگر بیافتیم و روز از نو و نون خشک خوردن و جنگ و تحریم و وابستگی از
نو باشد؟
هموطن گرامی!
ما باید به دمکراسی واقعی دل ببندیم و تا زمانی که شخصیتهای دمکرات واقعی پا به
میدان سیاست در ایران بگذارند،امیدوار باشیم.شاید آنروز، ملت از شر سازمانها،احزاب ،گروه های چپ و راست و تروریست و نیز
حاکمان دیکتاتور در ایران رهایی یابند.پاینده ایران و برقرار باد مردم سالاری واقعی
mmansour piry khanghah / 04 January 2014