محمد ميرمحمدی، استاندار يزد با اشاره به اينکه مردم يزد دچار افسردگی هستند، گفت: “برنامههای صدا و سيمای يزد با ديگر استانها تفاوت زيادی دارد بهطوری که عمده برنامههای يزد حزن و اندوه است.”
به گزارش يزدینيوز، استاندار يزد افزود: “الان مذهبیهای ما هم با صدا و سيمای يزد مشکل دارند، ما بايد توجه داشته باشيم که دين اسلام يک دين سرزنده و شاداب است.”
وی گفت: “آقای معاديخواه بهعنوان يک پژوهشگر دينی معتقد است که در سخنرانیها توصيه نشده اشک بريزيم در صورتی که ما مرتبا تأکيد میکنيم که هرچه بيشتر اشک بريزيم عبادت بيشتری نمودهايم.”
اين سخنان استاندار يزد با واکنش محافل مذهبی در ايران مواجه شده است.
معلوم است جمهوری اسلامی ایران فقط بهائیان را اذیت نمی کند، بلکه خود مسلمانان عزیز را هم می آزارد. این مقاله را اخیرا دیدم.
https://khodnevis.org/article/54148#.Ur8Am9IW2cB
آیا یزد به پایگاه بهایی ستیزی در ایران تبدیل میشود؟
اندازه حروف۲۲/آذر/۱۳۹۲ آریا حق گو
از یک طرف سوابق تاریخی و جلوههای تمدن قبل از اسلام در این منطقه باعث علاقهمندی عموم مردم به حفظ تنوع تاریخی و فرهنگی منطقه میشود و فضایی از همزیستی مسالمتآمیز بین پیروان ادیان مختلف را ایجاد مینماید و از طرف دیگر نفوذ شدید روحانیونی که غیرمسلمانان را نجس میدانند، تنفر از غیرمسلمانان و دوری از آنان را به مردم آموزش میدهد.
بیشتر بخوانید
یورش افراد ناشناس به منزل نسرین ستوده
امن برای همسایه، ناامن برای صاحب خانه
امواج سه گانه بهایی ستیزی در ایران؛ آیا موج چهارمی در راه است؟
فرار پیمان عارفی؛ گزینههای احتمالی
حکایت طوطی و بازرگان روزگار ما
یزد شهری است زیبا و تاریخی در حاشیه کویر با مردمانی سخت کوش، مهربان و البته سنتی و مذهبی. این شهر به دلیل سابقه تاریخی و حضور پررنگ بناها و حتی سنتهای به جای مانده از قبل از ورود اسلام به ایران، دارای تنوع مذهبی و فرهنگی قابل توجهی در میان شهرهای ایران است. این شهر نه تنها موطن اصلی زرتشتیان ایران به شمار میرود، بلکه محلههای یهودینشینی را نیز از قدیم در دل خود جای داده است. وجود اماکن مقدس زرتشتیان از جمله آتشکده، دخمه، زیارتگاه پارس بانو، پیر هرشت و از همه مهمتر زیارتگاه معروف به «چَک چَک» و برگزاری آیینهای مذهبی در ایام مختلف سال در این اماکن باعث شده است که استان یزد جلوهای از تنوع فرهنگی ایران را به نمایش گذارد.
اما این تمام آنچه از یزد باید بدانید نیست. یزد از قدیم یکی از مهمترین پایگاههای پرورش روحانیون پرنفوذ شیعه نیز بوده است. مردم یزد و شهرهای اطراف آن علاقه خاصی به روحانیون داشته و احترام به این صنف جامعه در میان ساکنین این بخش از ایران بسیار قابل توجه بوده است. البته به تدریج با افزایش سطح سواد و تحصیلات مردم و همچنین گسترش ارتباطات، به میزان قابل توجهی از نفوذ روحانیون تندرو در میان مردم این منطقه کاسته شده است. بهویژه در سالهای پس از انقلاب روحانیون نزدیک به حکومت جایگاه خود را در میان عموم مردم از دست دادهاند. رفتارهای این روحانیون از جمله مال اندوزی و توجه به منافع شخصی از جمله مهمترین دلایل رویگردانی مردم از این افراد بوده است.
مشهور شدن امام جمعه سابق یزد(که سال گذشته درگذشت) به «محمد دو دونگی» در بین مردم یزد نمونهای از این دست است. این روحانی پرنفوذ که فرزند امام جمعه یزد در اوایل انقلاب بود به این خاطر این لقب را از مردم گرفت که شایع بود که هر کس که میخواهد کسب و کار پردرآمدی را برای خود فراهم نماید، باید ابتدا دو دانگ از آن را به نام موسسه تحت مدیریت ایشان منتقل نماید تا اجازه کار بگیرد. به هر روی روحانیونی از این دست در این منطقه کم نیستند و البته هنوز نفوذ بسیاری در میان دستگاههای حکومتی دارند. دادگستری یزد و مراجع امنیتی این استان به طور کلی حیاط خلوت روحانیون پرنفوذ این منطقه محسوب میشود. این روحانیون علاوه بر تصدی مقامات قضایی عالی استان، در عزل و نصب قضات و ترفیع درجه آنان نیز نقش مستقیم دارند و محافل امنیتی از جمله ادارات اطلاعات و سپاه نیز زیر نفوذ مستقیم آنان اداره میشود. این روحانیون در مناسبتهای مذهبی متعدد- از جلسات هفتگی مذهبی گرفته تا محرم و رمضان- فرصتی برای طرح نظرات خود در میان عموم مردم نیز پیدا میکنند و میتوانند بخشی از مستمعین منابر خود را با عقاید خود همراه سازند.
چنین فضایی پارادوکسی از تحمل غیرمسلمانان و فشار بر آنان را در این منطقه ایجاد نموده است. از یک طرف سوابق تاریخی و جلوههای تمدن قبل از اسلام در این منطقه باعث علاقهمندی عموم مردم به حفظ تنوع تاریخی و فرهنگی منطقه میشود و فضایی از همزیستی مسالمتآمیز بین پیروان ادیان مختلف را ایجاد مینماید و از طرف دیگر نفوذ شدید روحانیونی که غیرمسلمانان را نجس میدانند، تنفر از غیرمسلمانان و دوری از آنان را به مردم آموزش میدهد.
بیشک در این فضا، دیواری کوتاهتر از دیوار بهاییان برای بالارفتن نیروهای امنیتی و قضایی باقی نمیماند. بهاییان از یک طرف اقلیتی نوظهور در منطقه هستند که سابقه حضور آنان به قبل از مسلمان شدن مردم منطقه باز نمیگردد. به همین دلیل تعصب و تعلق خاطری که بین مردم نسبت به زرتشتیان وجود دارد، در رابطه با بهاییان وجود ندارد. از طرف دیگر متهم کردن بهاییان به تلاش برای تغییر دین مردم منطقه از اسلام به بهایی و در واقع سست کردن پایههای اعتقادی مردم، در فضای سنتی و مذهبی مردم این منطقه نگرانیهای شدیدی را ایجاد مینماید. به عبارت دیگر، بهاییان یزد هم از پوشش محافظتی تاریخی در برابر بهایی ستیزان محروم هستند و هم احساسات مردم سنتی و مذهبی یزد براحتی علیه آنان قابل تحریک است. در نتیجه نیروهای امنیتی استان تحت نفوذ روحانیون حکومتی با سهولت بیشتری میتوانند بر بهاییان این منطقه فشار وارد نموده و حقوق اساسی و شهروندی آنان را نقض نمایند.
البته حسن رفتار بهاییان با همشهریان و صداقت و امانت ایشان باعث شده است که عدهای از مردم که با بهاییان رفت و آمد داشته اند، نسبت به اتهامات وارده به بهاییان بیباور باشند اما به هر روی عموم مردم این منطقه که شناختی واقعی از بهاییان ندارند، در برابر نقض حقوق بهاییان بیتفاوت هستند. در چنین فضایی اقداماتی نظیر تخریب قبرستان بهاییان، دستگیری گسترده آنان، هجومهای پی در پی به منازل و بازرسیهای غیرمعمول به رویهای در این منطقه تبدیل شده است. مراجع قضایی این استان هم احکام بسیار شدیدی را در رابطه با دستگیرشدگان بهایی صادر مینمایند که حتی خلاف رویه معمول دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نیز هست. نمونه این احکام صدور حکم ۷ سال زندان برای شمیم اتحادی به دلیل تهیه فیلمی ۴ دقیقهای از تخریب قبرستان بهاییان یزد است. سایر بهاییان دستگیر شده نیز با احکام سنگینی مواجه شده اند و به دلیل فضای خاص حاکم بر دادگستری این استان، به حبسهای طولانی محکوم شدهاند.
با توجه به موارد متعدد دستگیری بهاییان یزد و حملات متعدد به اماکنی مانند قبرستان آنان و همچنین سختگیری غیرمعمول در موارد روزافزون تفتیش منازل بهاییان و نیز احکام محکومیت سنگینی که توسط دادگاههای یزد برای متهمین عقیدتی بهایی صادر میشود، این سوال مطرح میشود که آیا یزد در حال تبدیل شدن به پایگاهی برای بهایی ستیزی در ایران است؟ امید است با آگاهی مردم این منطقه از واقعیتها و تلاش فعالین حقوق بشر در رابطه با اطلاع رسانی در مورد نقض حقوق اساسی بهاییان این منطقه، پاسخ به این پرسش منفی باشد.
نوید / 28 December 2013
تحقیقات رسمی در ایران نشان داده که حدود یک سوم مردم از بیماری روانی نیازمند درمان رنج می برند. از هر سه نفر یکی! توزیع این مشکلات در استانهای مختلف فرق می کند و در جاهایی مثل ایلام و کرمانشاه آمار افسردگی به سمتی می رود که با میزانهای بالای خودکشی همراه شده است.
به هر حال این همان وضعیت مطلوب یک سیستم فاسد و ناکارآمد و غیر سازنده مثل نظام حاکم است که در سایه ی این مصیبت های بزرگ به سرقت دارایی های مردم دست می زند و ملت هم به دلیل افسردگی نمی توانند از خود دفاع کنند. شک ندارم که حکومت از این وضع استقبال می کند و آن را به نغع ثبات خود می داند. فقط یک دلیل قوی بیاورید که این نظام از افسردگی، فقر، بی سوادی و جهل و زمینگیر شدن مردم ضرر کند.
Matin / 29 December 2013