آیا دولت و حکومتها از برخی حقوق انسانی استفاده تبلیغاتی میکنند تا نقض برخی حقوق دیگر را لاپوشانی کنند؟ هنگامی که مسئله مربوط به حقوق دگرباشان جنسی است، از ایران تا اسرائیل شاهد استفاده تبلیغاتی حکومتها از دگرباشان جنسی به قیمت لاپوشانی نقض دیگر حقوق انسانی هستیم.
زمانی که حکومت جمهوری اسلامی ایران، از طریق رسانههای خارجی، فیلمهای مستند، و سخنرانی برخی از روحانیون، سعی بر این داشت تا به جهانیان ثابت کند که ایران «بهشت تراجنسیتیها» یا افرادی است که تمایل به تغییر جنسیت دارند، هدفی سیاسی پشت این تبلیغ بود. گفتمان تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران سعی بر این داشت تا نشان دهد که با به رسمیت شناختن حق انسانها برای تغییر جنسیت، قدمی به سمت «مترقی» بودن برداشته و حتی از بسیاری از کشورهای «دمکراتیک» جهان در به ثمر رساندن فرآیند حقوقی و قانونی تغییر جنسیت و اخذ شناسنامه جدید هم پیشی گرفته است.
زمانی که حکومت جمهوری اسلامی ایران، از طریق رسانههای خارجی، فیلمهای مستند، و سخنرانی برخی از روحانیون، سعی بر این داشت تا به جهانیان ثابت کند که ایران «بهشت تراجنسیتیها» یا افرادی است که تمایل به تغییر جنسیت دارند، هدفی سیاسی پشت این تبلیغ بود.
محمدمهدی کریمینیا که رساله پژوهشی خود را در حوزه تغییر جنسیت نگاشته و بعد به صورت کتاب منتشر شده، بارها مقابل دوربین خبرگزاریهای خارجی ظاهر شده و قوانین «مترقی» ایران در حوزه تغییر جنسیت را با کشورهای اروپایی و آمریکایی مقایسه کرده است.
اگر قبول کنیم که انسانها تفاوتهایی باهم دارند و مجموعه شاخصهای نژادی، اقتصادی، ایدئولوژیک، جنسی، جنسیتی، باوری و غیره، انسانها را از هم تمایز میدهد، آیا حکومتها میتوانند حقوق برخی از انواع انسانها را به رسمیت بشناسند و از آن برای تبلیغ انسان دوستی خود در جامعه جهانی استفاده کنند و حقوق بقیه انسانها را نقض کنند؟ این اتفاقی است که امروز هم در ایران و هم در اسرائیل در مورد برخی از هویتهای دگرباش جنسی صورت میگیرد.
جمهوری اسلامی ایران مقابل جامعه جهانی، مفتخر است که حقوق تراجنسیتیها را به رسمیت میشناسد، اما حق آزادی بیان، آزادی عقیده، حق انتخاب گرایش جنسی، حقوق زنان، دانشجویان، روزنامهنگاران و بسیاری دیگر از افراد را نقض میکند. دولت اسرائیل نیز مفتخر است که تنها حکومت دمکراتیک در خاورمیانه است که ارزشهای لیبرال را به رسمیت میشناسد و به همجنسگرایان، دوجنسگرایان و تراجنسیتیها آزادی و حقوق شهروندی میدهد، اما حقوق دیگر شهروندان و به خصوص فلسطینیان ساکن سرزمینهای اشغالی و نوار غزه را نقض میکند.
دگرباشان جنسی در اسرائیل
تل آویو شهری است که چندی پیش از سوی وبسایت سیتیگی (۲۰۱۱) بهترین شهر برای زندگی و سفر دگرباشان جنسی دنیا انتخاب شد.
این سایت، موفقیت تلآویو برای به دست آوردن این مقام را سنت دموکراسیخواهی اسرائیلی میداند؛ سنتی که جامعه دگرباش هم از فضای باز سیاسی آن در خاورمیانه می تواند بهرهمند شود.
پس از اعلام این انتخاب، شهردار وقت تلآویو رون هولدآی در فیسبوکاش مینویسد: «پیروزی در این مسابقه به روشنی نشان میدهد که تلآویو شهریست که برای برابری انسانها احترام قائل است و به همه انسانها فرصت میدهد براساس ارزشها و نیازهای شخصی خودشان زندگی کنند.»
آزادی فعالیت اجتماعی و سیاسی دگرباشان جنسی در این شهر تا حدی است که امسال در انتخابات شهردای شهر تلآویو یک مرد همجنسگرای اسرائیلی نفر دوم شد.
نیتزان هوروویتز کاندیدای همجنسگرا برای انتخابات شهرداری، قبل از انتخابات به خبرگزاری رویترز میگوید: «من نه تنها اولین شهردار همجنسگرای اسرائیل، بلکه تنها شهردار آشکارا همجنسگرای تمام خاورمیانه خواهم شد.»
حمایت از دگرباشان جنسی اسرائیل به چه قیمتی؟
در کنار کنشگران و سیاستمدارانی که برای حقوق دگرباشان جنسی در شهر تلآویو و کشور اسرائیل فعالیت میکنند، گروهی از کنشگران حقوق دگرباشان جنسی و حقوق بشر معتقدند که پشت کمپینهای احقاق حقوق و آزادی برای برای دگرباشان جنسی در شهر تلآویو و تبلیغ این آزادی؛ در سطح جهانی، به خصوص از طرف سیاستمداران کشور اسرائیل هدفی سیاسی- ملی نهفته است.
کنشگران معترض به سوء استفاده تبلیغاتی اسرائیل از دگرباشان جنسی، معتقدند این دولت با دادن آزادی نمایشی به دگرباشان جنسی تلاش میکند افکار عمومی مردم جهان را از توجه به بحران اسرائیل – فلسطین و نقض حقوق بشر فلسطینان منحرف کند؛ آنها این فرآیند سیاسی را صورتینمایی می خوانند.
آنها مدعی هستند که دولت اسرائیل برای نمایش چهره دموکراسیخواهانه و مدرن خود در تضاد با کشورهای اسلامی و عرب، از دگرباشان جنسی سوءاستفاده تبلیغاتی میکند.
این کنشگران، برای توضیح مخالفت خود، واژه «پینک واشینگ» را استفاده میکنند که معادل آن «صورتی نمایی» است؛ اصطلاحی که از کلمه «وایت واشینگ» یا همان سفیدنمایی آمده، به معنای؛ پنهان کردن ایرادات و کثیفیها زیر لایهای از رنگ سفید است.
کنشگران معترض به سوء استفاده تبلیغاتی اسرائیل از دگرباشان جنسی، معتقدند دولت اسرائیل با دادن آزادی نمایشی به دگرباشان جنسی، و مقایسه وضعیت دگرباشان جنسی در اسرائیل با کشورهای عرب و اسلامی منطقه تلاش میکند افکار عمومی مردم جهان را از توجه به بحران اسرائیل – فلسطین و نقض حقوق بشر فلسطینان منحرف کند.
منتقدان این سیاستهای تبلیغاتی تاکید میکنند تل آویو تنها شهر اسرائیل است که در آن همجنسگرایان، دوجنسگرایان و تراجنسیتیها از آزادی حضور عمومی و آشکار برخوردارند، در برخی شهرهای اسرائیل حضور آشکارا دگرباشان جنسی واکنش منفی مقامات شهری را به دنبال داشته است و تا زمانی که حقوق دگرباشان جنسی در قوانین اسرائیل به صورت کاملا قانونی ثبت نشود، آزادیهای نمایشی جشن همجنسگرایان در تل آویو خوب است اما کافی نیست. این منتقدان همچنان به این مسأله تاکید دارند که حقوق دگرباشان جنسی جزئی از حقوق بشر است و دگرباشان جنسی و فلسطینان ساکن سرزمینهای اشغالی هردو باید به حقوق شهروندی دست یابند. دادن حق به یکی، منجر به نادیده گرفتن نقض حقوق بشر دیگری نمیشود.در سالهای اخیر، پس از به رسمیت شناختن حقوق برابر زنان، حقوق شهروندی برای دگرباشان جنسی، یکی از معیارهای ارزشگذاری رعایت حقوق بشر در سطح جهانی شده است. کشورهایی که در سالهای اخیر در قوانین دگرباشستیزی خود تجدیدنظر و برای ایجاد شرایط اجتماعی مناسب این اقلیت جنسی تلاش کردهاند در رسانههای جهانی چهرهای مدرن و امروزی گرفتهاند.
آیا اسرائیل از مسئله دگرباشان سوءاستفاده میکند؟
وندی الیسهوا سومرسون یک دگرباش یهودی- آمریکایی در مقالهای با عنوان «پردهبرداری از حقیقت پشت رنگینکمان» که اشارهای است به جنبش سازمان داده شده دولت اسرائیل برای حمایت از دگرباشان جنسی، مینویسد: «هدف ما برای بهم زدن تور سازمان داده شده رهبران دگرباشان اسرائیلی در آمریکا این بود که برچسب رنگینکمانی که دولت اسرائیل روی این تور زده را برداریم و نشان دهیم که دولت اسرائیل چطوری از دگرباش بودن ما، به نفع حقانیت بخشیدن به سرکوب فلسطینیها سوءاستفاده میکند.»
به گفته این نویسنده، دولت اسرائیل کمپین دگرباشان را در سال ۲۰۰۵ زمانی به راه انداخت که کمپین “بایکوت و تحریم” برای دفاع از حقوق بشر فلسطینیها موفقیت چشمگیری کسب کرده بود. «با این حرکت اسرائیل تلاش دارد نشان دهد که این کشور یک آبادی سرسبز بین کشورهای غیر متمدن و دگرباشستیز عرب منطقه به خصوص فلسطین است. سازمانهایی مانند
A Wider Bridge و StandWithUs میخواهند نشان دهند که چقدر فلسطینیهای دگرباش مخصوصاً در مناطق اشغالی تحت فشار هستند.»
دستاوردهای غیر قابل انکار کنشگران دگرباش در اسرائیل
آرتور سلیپیان: کسانی که با دستاوردهای دگرباشان اسرائیل مخالفت میکنند، کسانی هستند که به اسرائیل فقط در کادر بحران اسرائیل و فلسطین نگاه میکنند.
کنشگران حقوق دگرباشان اسرائیلی اما معتقدند که فعالیتهای آنها، دستاوردهایی برای دگرباشان اسرائیل داشته است که غیر قابل انکار هستند و شرایط زندگی دگرباشان جنسی در این کشور را تغییر داده است، ازجمله جرمزدایی از رابطه با همجنس، صدور مجوز برای تغییر جنسیت به طور مجانی، ثبت تغییر جنسیت در کارت هویت و پذیرش مدرک ازدواج دو همجنس خارج از کشور اسرائیل (ازدواج همجنسگرایان در داخل خاک اسرائیل قانونی نیست اما مدارک ازدواج همجنسگرایانی که در کشورهای دیگر ازدواج کردهاند، مورد قبول است).همچنین شهر تلآویو زوجهای همجنس را دارایی حقوق یکسان شهروندی مانند زوجهای دیگر میداند.
آرتور سلیپیان (Arthur Slepian) در مقالهای با عنوان «حقیقت ناخوشایند» مینویسد: «کسانی که با دستاوردهای دگرباشان اسرائیل مخالفت میکنند، کسانی هستند که به اسرائیل فقط در کادر بحران اسرائیل و فلسطین نگاه میکنند که در آن اسرائیل یک کشور اشغالگر است مانند دولت آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید. من با این تحلیل هم که کشور اسرائیل بدون مشکل و اشتباه است مخالفم. اسرائیل کشوری است بسیار پیچیده، آشفته، الهامبخش و هیجانانگیز. اسرائیل کشوری است پر از تناقض که نمیشود ارزشهای آن را در یک شعار محدود کرد، ولی یکی از چشمگیرترین دستاوردهای آن در این ۲۵ سال گذشته، حقوق شهروندی دگرباشان است که برای دگرباشان اسرائیلی زندگی را راحتتر کرده است.»
تحلیل حقوق دگرباشان با لنز بحران اسرائیل و فلسطین
زمانی که همه چیز در اسرائیل، حتی گفتمان حقوق دگرباشان در این کشور، با لنز بحران اسرائیل و فلسطین تحلیل میشود، این خود نوعی کمپین منحرفسازی است؛ یک بیاحترامی بزرگ است به دهها سال مبارزه کنشگران حقوق دگرباشان در اسرائیل.
در مقالهای با عنوان «صورتینمایی شست و شوی مغزی و همبستگی با دگرباشان فلسطینی»، اوری هورش (Uri Horesh ) مینویسد: «یک ایراد بنیادین در طرز فکر سیاسی کنشگران دگرباش اسرائیلی وجود دارد مبنی بر اینکه این غیر ممکن است که همزمان دگرباش و صهیونیست باشی». او در ادامه توضیح میدهد که کنار هم آمدن یهودیت و حکومت مردمسالارانه هراس انگیزاست؛ بهخصوص زمانی که بیش از ۲۰ درصد از شهروندان اسرائیل غیر یهود هستند. در اینجاست که کنار آمدن یهودیت به عنوان یک نژاد و شاخص برای تشکیل یک حکومت دمکراتیک، پر از تناقض نژادپرستانه میشود. «پس زمانی که گروههای مدافع حقوق دگرباشان معتقدند که فقط برای حقوق دگرباشان مبارزه میکنند و تحت فشار بودن و سرکوب گروهی دیگر را نادیده میگیرند، به نظر من حقانیت مبارزهشان از دست میرود.»
آرتور سلپیان (Arthur Slepian) در پاسخ میگوید که پیشرفت در احقاق حقوق دگرباشان در اسرائیل ارتباطی با اختلافات اسرائیل و فلسطین ندارد و به عنوان نمونه به مبارزه حقوق مدنی در آمریکا اشاره میکند که زمانی که آمریکا در جنگ ویتنام، خارج از مرزهایش مردم کشوری را سرکوب میکرد، در خود آمریکا مبارزه برای حقوق برابر آفریقاییهای آمریکایی ادامه داشت: «نمیتوان گفت که چون آمریکا در ویتنام دچار اشتباه بوده است، پس پیشرفت در احقاق حقوق سیاهپوستان در این کشور را باید نادیده گرفت.»
او معتقد است زمانی که همه چیز در اسرائیل، حتی گفتمان حقوق دگرباشان در این کشور، با لنز بحران اسرائیل و فلسطین تحلیل میشود، این خود نوعی کمپین منحرفسازی است (پروپاگانداست): «این یک بیاحترامی بزرگ است به دهها سال مبارزه کنشگران حقوق دگرباشان در اسرائیل.»
دگرباشان فلسطینی رانده شده از خانواده
شاول گانون: دگرباشان فلسطینی نه تنها در محیط خانواده و محل زندگی مذهبی تحت فشار هستند، بلکه از سوی سازمانهای جاسوسی اسرائیل نیز برای همکاری با آنها تحت فشار قرار میگیرند. این باعث شده است که برخی از آنها برای نجات جان خود و حفظ آبروی خانواده تن به جاسوسی بدهند یا به طور غیر قانونی در شهر تلآویو زندگیای پر از وحشت و تلاطم را تجربه کنند.
بحث حقوق دگرباشان در اسرائیل و سوء استفاده از این حقوق درحالی ادامه دارد که وضعیت دگرباشان جنسی فلسطینی در مناطع اشغالی و حتی در اسرائیل بسیار تکاندهنده است.
به گفته شاول گانون (Shaul Gannon)، وکیل سازمان اسرائیلی دگرباشان آگودا، دگرباشان فلسطینی نه تنها در محیط خانواده و محل زندگی مذهبی تحت فشار هستند، بلکه از سوی سازمانهای جاسوسی اسرائیل نیز برای همکاری با آنها تحت فشار قرار میگیرند. این باعث شده است که برخی از آنها برای نجات جان خود و حفظ آبروی خانواده تن به جاسوسی بدهند یا به طور غیر قانونی در شهر تلآویو زندگیای پر از وحشت و تلاطم را تجربه کنند.
یکی از این دگرباشان جنسی فلسطینی که به کشوری اروپایی مهاجرت کرده است، مجد نام دارد. مجد از جنین در کرانه باختری میآید، منطقهای که ارزشهای سنتی مذهبی در آن حاکم است.
این مرد در سن ۲۳ سالگی، با اجازه پزشک یکی از بیمارستانهای اورشلیم، وارد این شهر میشود و از فرصت برای دیدن دوست پسرش که ساکن اسرائیل است استفاده میکند. زمانی که این دو مرد همجنسگرا در بخش قدیمی شهر قدم میزنند، پلیس جلوی آنها را میگیرد و از آنها کارت هویت میخواهد. وقتی پلیس متوجه میشود که مجد فلسطینی است و به بیمارستان مورد نظر هم سر نزده است، آنها را دستگیر میکند و جداگانه تحت بازجویی قرار میدهد.
مجد در گفتوگو با نیگل او-کانر Nigel O’Connor به یاد میآورد که به او گفتهاند: «دچار دردسر بزرگی شدهای و در ماشین دوستت یک بمب پیدا کردهایم.»
پس از چند بازجویی مجد بالاخره از دگرباش بودنش پرده برمیدارد و توضیح میدهد که علت دیدارش از اورشلیم به قصد دیدار با دوست پسرش بوده است. او را به اتاق دیگری میبرند و پس از عکسبرداری و انگشتنگاری، یک تلفن به دستش میدهند. مردی که خودش را سرهنگ ارتش اسرائیل در بخش جاسوسی معرفی میکند، ابتدا مجد را مطمئن میکند که ارتش اسرائیل او و خانوادهاش را خوب میشناسد و سپس به او دستور میدهد در یک قرار مخفیانه حضور پیدا کند. مجد میگوید: «اگر نمیرفتم، میدانستم که اسرائیلها، دولت حاکم فلسطین را از گرایش جنسی من باخبر میکند، سیستمی که دگرباش بودن را یک بیماری میداند و دلیلی برای جاسوسی. آنها من را به عنوان یک خائن نگاه خواهند کرد.»
«روزی که سر قرار مخفی رفتم، بعد از اینکه لختم کردند و چند ساعت منتظر نگاهم داشتند، ازم در کنار اسمم و یک سری کلمات عبری عکس گرفتند، که شکی باقی نماند که من پیش آنها بودم. و بهم گفتند در صورت همکاری با آنها، اجازه دارم نامحدود به اسرائیل سفر کنم. آنها میخواستند من برنامه هر تظاهرات را تلفنی به آنها خبر بدهم، اسامی برگزارکنندگان، افراد مذهبی محل زندگیام و حتی اسامی بچههایی که به سمت تانکهای اسرائیلی سنگ پرتاب میکنند.»
مجد در این مقاله میگوید که همکاری را نپذیرفته است. ولی نمونههای زیادی وجود دارد از دگرباشان فلسطینی که از ترس بر ملا شدن گرایش جنسیشان برای فامیل، دوستان مردشان و اهالی روستا و شهرشان و حتی مبارزان علیه اسرائیل، تن به همکاری میدهند و در ترسی دایم زندگی میکنند.
به رسمیت شناختن حقوق انسانها، آنچنان که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است، انتظار جامعه جهانی و سازمان ملل از دولتها و حکومت هاست. دولتها و حکومتها در این میان نمیتوانند، حق مورد پسند خود یا انسان مورد پسند خود را انتخاب کنند؛ نمیتوانند انتخاب کنند که تنها حقوق شهروندی زنان را به رسمیت بشناسند اما به اقلیتها اجازه آزادی بیان و عقیده ندهند. جهانی بودن ارزشهای حقوق بشر یعنی همه انسانها، صرف نظر از تفاوتهاشان، حق دارند از تمام حقوق اعلامیه جهانی حقوق بشر برخوردار باشند؛ چه انتخاب آنها این باشد که گرایش جنسی به همجنس داشته باشند و چه فلسطینی عرب ساکن نوار غزه باشند
Hi
Saman / 23 November 2013
Trackbacks