با گذشت سه روز از مرگ پرندگان مهاجر در تالاب بینالمللی میانکاله تعداد لاشههای این پرندگان به بیش از ۵۹۰۰ قطعه رسید. بیشترین گونه پرندگان تلف شده مربوط به فلامینگو و چنگر است. شهاب الدین منتظمی، مدیرکل دفتر مدیریت حیات وحش سازمان محیط زیست روز گذشته از مرگ حدود ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ قطعه پرنده مهاجر در تالاب حفاظتشده میانکاله خبر داده بود. او با رد احتمال ابتلای پرندگان به بیماریهای آنفولانزا و نیوکاسل، اعلام کرد که یک گروه پرندهشناسی سازمان محیط زیست برای بررسی علت تلف شدن این پرندگان به میانکاله اعزام شده است. مسئولان محیط زیست استان مازندران اعلام کردهاند در کنار بررسی سناریو مسمومیت ناشی از جلبک و پلانگتونها در مرگ دسته جمعی پرندگان وحشی در تالاب بینالمللی میانکاله، برخی دیگر از سناریوها از جمله احتمال دست داشتن صیادان و شکارچیان غیرمجاز و حتی تالابخواران نیز در دست بررسی است.
27 January 2020
هر روز که خبری تأسف بار از نابودی محیط زیست کشورمان در اخبار منتشر میشود، دل هر ایرانی دوستار محیط زیست به درد میآید، همانگونه که دل مردم دنیا از سوختن جنگلهای استرالیا به درد آمد.
اما درد بزرگتر در کشور ماست، درد بزرگتر، دولت و حاکمیتی ناکارآمد و فاسد است که با فسادش همه چیز را به فساد و مرگ کشانده است.
قصد این نوشتار مختصر به مسلخ کشیدن دوباره حاکمیت و عقده گشایی مجدد نیست که هر چه حاکمیت جمهوری اسلامی به نقد کشیده شود، باز احساس می شود که بسیار موارد از ناگفتهها باقی مانده است.
بعنوان یک ایرانی، اما باید بگویم که درد سوزاندن هر ساله جنگلهای زاگرس (توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) که مأمن و پناهگاه میلیونها گونه جانوری است هزاران بار بدتر از حوادث طبیعی است. محیط زیستی که متعلق به آیندگان هم هست و در کل متعلق به تمام دنیاست.
بیش از دو دهه از به عمد سوزاندن جنگلهای زاگرس بدستان کثیف سپاهیان میگذرد، بیش از دو دهه است که مردمان منطقه در فصل گرما هر روز شاهد سوختن یکی از کوههای زاگرس هستند.
با تأسف فراوان، هرگز دولت در این خصوص اقدامی برای فرونشاندن آتش نکرده است. هرگز در آن خصوص اطلاع رسانی نکرده است. و مردم منطقه بدلیل سعی در مهار آتش و نجات گونههای جانوری به انحاء مختلف تهدید شده و آزار، زندان و حتی ترور شدهاند. آخرین نمونه از ترور مردم منطقه بدستان سپاه، ترور شریف باجور و یارانش در کوههای مریوان بود.
اما تأسف بیشتر زمانی روح و روان انسان را خراش میدهد که این همه خیانت و خباثت بدستان یک سپاهی که اتفاقاً ایرانی هم هست اتفاق میافتد. یعنی یک ایرانی جنگلهای کشورش را به آتش میکشد، و مردمش را به دلیل خاموش کردن آتش ترور میکند. ما مردم ایران شاید جزو معدود مردم دنیا باشیم که اینگونه تیشه به ریشه خود و آینده فرزندانمان میزنیم. ما مردم ایران شاید جزو معدود مردمان دنیا باشیم که هیچ رحم و مروتی به هموطنان خودمان نداریم. در دریدن هموطنمان تردید نمیکنیم و دهانش را که برای فریاد و تظلم خواهی باز میشود با سرب داغ پر میکنیم.
عاقبت ما ایرانیان با اینهمه خائن به کشور و مردم ایران جز نیستی و تباهی، چه چیز دیگری می تواند باشد. بی سبب نیست که نرخ باروری ما ایرانیان به سمت منفی در شتاب است.
هموطن بیدار شو. کشور و هموطنانت را در آغوش بگیر. کینه و دشمنی در دلهای ما خانه کرده است. استعمار جدید، بدترینهای ما را بر ما مسلط کرده است، تا منابعمان را به تاراج ببرد. نیاز به یک عزم واحد برای باز پس گیری کشور از مهره های اجانب، امروز بیش از پیش احساس می شود.
صدیق / 27 January 2020