برای آشکار کردن خصلت کار در دنیای سرمایه‌داری شاید هیچ وسیله‌ای بهتر از بدن ما نتواند آن را عریان کند. بدنی که برای به دست آوردن پول در کار مصرف و تمام می‌شود. در این میان بدن کارگران، به ویژه کارگران ساده، بدن مهاجران و بدن آن‌ها که نیروی کار خود را بالاجبار با بهایی اندک به فروش می‌رسانند این رابطه را سریع‌تر و بیشتر آشکار می‌کند.

ssiershs02

نشان دادن رابطه بدن با کار در دنیای سرمایه‌داری امروز ویژگی اصلی آثار سانتیاگو سیه‌را، هنرمند معاصر اسپانیایی است. سانتیا‌گو در سال ۱۹۶۶ در مادرید به دنیا آمد اما تحصیلاتش در زمینه هنرهای تجسمی را به جز مادرید در شهرهای مختلف از جمله مکزیکوسیتی و هامبورگ نیز به انجام رسانده است. او کارش را با روش‌های مختلف هنری از جمله عکاسی، مجسمه‌سازی و اینستالیشن آغاز کرد، اما از دهه ۹۰ میلادی تمرکز خود را بر بازنمایی اشکال گوناگون سرکوب و بهره‌کشی در دنیای معاصر گذاشت. این درک و دریافت حاصل سفرهای او به نقاط مختلف جهان بود.

سانتیاگو سیه‌را کارش را با روش‌های مختلف هنری از جمله عکاسی، مجسمه‌سازی و اینستالیشن آغاز کرد، اما از دهه ۹۰ میلادی بر بازنمایی اشکال گوناگون سرکوب و بهره‌کشی در دنیای معاصر متمرکز شد. این درک و دریافت حاصل سفرهای او به نقاط مختلف جهان بود.

آثار سیه‌را برآمده از دیدگاه جدید و کنکاشگر او نسبت به مینیمالیسم است که آن را با بدن‌های انسانی، مجسمه‌های نمایشی و ترکیب عکس و ویدیو اجرا می‌کند.

او در تعدادی از معروف‌ترین آثارش کارگرانی را استخدام کرد تا کارهایی گاه دشوار، گاه پوچ و بی‌معنی و گاه تحریک‌کننده را برای مدتی طولانی در داخل مکعب‌هایی سفید انجام دهند. کارگران استخدام‌شده می‌بایست در داخل این فضاهای کوچک چمباتمه می‌زدند یا استمنا می‌کردند. در آثار دیگرش او در ازای پرداخت پول جماعتی را واداشت تا موهایشان را بور کنند یا آنکه کنده سنگین درختی را روی پشت خود حمل کنند. او یک بار شش مرد کوبایی جوان را به خط کرد و نفری ۳۰ دلار به آن‌‌ها پرداخت تا طولانی‌ترین خط ممتد خالکوبی را روی بدن‌ آن‌ها نقش بزند. بدن‌های انسانی در آثار سیه‌را رابطه کار با سرمایه را بیان ‌می‌کند و نشان ‌می‌دهد فروش نیروی کار برای پول چگونه صورت می‌گیرد.

سانتیاگو سیه‌را برای تأکید بیشتر روی رابطه پیچیده بهره‌کشی و محرومیت از تکنیک ایجاد مانع و پوشیدگی استفاده می‌کند. او در کارهایش که بسیاری اوقات خصلت نمایشی نیز به خود می‌گیرند مدام موانع مختلف ایجاد و انسان‌ها را پشت آن موانع اسیر می‌کند تا به این وسیله جدایی کارگر از محصول کارش، زندانی بودن دائمی مهاجر در فقر و وابستگی بی‌پایان ما به طبقه اجتماعی خود را بیشتر برملا کند.

خالکوبی ۱۶۰ سانتی بر گرده چهار نفر

در یکی دیگر از آثار معروفش که در سال ۲۰۰۰ آن را اجرا کرد، مردی را اجیر کرد تا به طور مخفیانه ۱۵ روز پشت یک دیوار آجری زندگی کند تا به این وسیله غیاب واقعی از جریان زندگی و تجارب وابسته به آن را بیازماید. یک بار دیگر او صد نفر آدم بیکار را در خانه‌های خالی، فضاهای تجاری متروک و انبارهای یک خیابان مخفی کرد. اما هیچ‌کس برای مدت زمانی طولانی متوجه هیچ چیز نشد. به گفته سیه‌را این افراد و این فضاها نامرئی هستند.

بدن‌های انسانی در آثار سیه‌را رابطه کار با سرمایه را بیان ‌می‌کند و نشان ‌می‌دهد فروش نیروی کار برای پول چگونه صورت می‌گیرد.

در بی‌ینال یا دوسالانه هنری ونیز هم او خبرساز شد. سیه‌را ساختمان پاویون اسپانیا در محل نمایشگاه را برای اجرای اثرش انتخاب کرد و روی بخشی از کلمه بزرگ «اسپانیا» را با پلاستیک‌های سیاه پوشاند و ورود به ساختمان را نیز مسدود کرد. بازدیدکنندگان که از پوشانده شدن کلمه اسپانیا در مراسم رسمی متعجب شده بودند به هنگام ورود به داخل ساختمان می‌بایست پاسپورت‌های خود را به نگهبانان قلدر اجیر شده نشان می‌دادند و تنها «اسپانیایی‌های اصیل» می‌توانستند وارد ساختمان پاویون شوند. اما در آنجا نیز چیزی به جز آت و آشغال‌هایی که از نمایشگاه پیشین بر جای مانده بود نمی‌یافتند. به این ترتیب او مسأله نژادپرستی و حضور پررنگ مرزهای سیاسی برای مهاجران را در قلب یکی از مهم‌ترین اتفاقات هنری جهان تصویر کرد. او خود در مصاحبه‌ای در مورد این اثرش گفته است:« در دو سالانه ونیز همه ما باید به اجبار بازیگران افتخارات ملی‌مان باشیم و من خواستم این قاعده را که بر ما حکومت می‌کند به همه یادآوری کنم. در داخل ساختمان نیز چیزی برای نمایش نگذاشتم چون در حقیقت “کشور” یک چیز ساختگی است که وجود ندارد و از محتوا خالی است. فضانوردان از فضا هیچ خطی بین کشورها نمی‌بینند.»

۴۶۵ مزدبگیر

سانتیاگو را برای برخی آثار مورد انتقاد قرار داده‌ و گفته‌اند او از آدم‌ها در کارهایش بهره‌کشی می‌کند. به عنوان مثال در یکی از کارهایش او به آدم‌ها پول داده بود تا روزی چند ساعت در یک گالری بنشینند. او در پاسخ گفته که منتقدانش به این نکته ساده توجه نمی‌کنند که نگهبان همان گالری روزی حداقل هشت ساعت باید سرپا بیاستند و هرگز نیز بخت دیده شدن و مورد توجه واقع شدن را نمی‌یابند.

سیه‌را در ویدیویی که در سال ۲۰۰۸ ساخت کارخانه مکانیکی سکس را بازآفرینی کرد. در این ویدیو هشت زن و مرد سیاه و سفید مقابل آینه‌های موازی و روی پتوهایی که روی زمینه قرار گرفته و در حالی که صورت‌‌هایشان در تدوین فیلم شطرنجی شده است با هم از پشت سکس انجام می‌دهند. صورت‌های پوشیده‌شده و نحوه تدوین فیلم به گونه‌ای است که تداعی‌کننده یک فعالیت غیر انسانی و مکانیکی است. اما در لایه عمیق‌تر این ویدیو که در آن حالت‌های چندگانه بین زنان و مردان سیاه‌پوست و سفیدپوست در تمام ترکیبات ممکن به نمایش گذاشته می‌شود، اشاراتی به فتح قاره آمریکا توسط اسپانیایی‌ها نیز نهفته است. او در این اثرش همچنین اشاراتی واضح به بهره‌کشی، ستم، نژاد، جنسیت و طبقه افراد داشت.

بازوی یک کارگر

در یک اثر دیگرش، او ۱۰ مرد عراقی را انتخاب کرد و بدن آن‌ها را با مواد و کف‌های عایق‌کننده ساختمانی پوشاند و گذاشت تا خوب خشک شوند. سپس آن‌ها را کنار هم ایستاند و از آن‌ها فیلم گرفت. تماشای این ویدیو بلافاصله حس شکنجه و حبس‌شدگی را در بیینده زنده می‌کند و او را به یاد زندان ابوغریب در عراق می‌اندازد.

در اجرایی دیگر که به شدت هم برایش مسأله‌ساز شد و سر و صدا به پا کرد، او به سراغ یک کنیسه در آلمان رفت و در آن‌جا یک «اتاق گاز» را بازسازی کرد. او برای این کار لوله اگزوزهای شش ماشین را با لوله‌های پلاستیکی به اتاقکی داخل ساختمان کنیسه متصل کرد. بازدید‌کنندگان برای وارد شدن به اتاق باید ماسک ضد گاز استفاده می‌کردند و پس از امضای یک رضایت‌نامه می‌توانستند به همراه یک مأمور آتش‌نشانی وارد ساختمان شوند. با این‌حال این اثر که به گفته هنرمند برای نشان دادن ابتذال هولوکاست طراحی شده بود اعتراض برخی از اعضای بلندمرتبه جامعه یهودیان آلمان را در سال ۲۰۰۶ برانگیخت و آن را سوءاستفاده از آزادی هنری و توهین به جامعه یهودی خواندند.

سربازان جنگ افغانستان و عراق

سانتیاگو سیه‌را بی‌تردید یکی از بحث‌برانگیزترین هنرمندان امروز اروپاست که به صراحت می‌گوید هنرش در خدمت نقد نظام مسلط است. سیه‌را مخاطبانش را بدون واسطه با رابطه‌ پول، بدن و تسلط قوانین کار و سرمایه بر زندگی ما مواجه می‌کند. او در کارهایش به سراغ رؤیاها و فانتزی‌های هنرمندانه نمی‌رود، بلکه واقعیت را در سریع‌ترین و خلاصه‌شده‌ترین شکل ممکن پیش چشمانمان منفجر می‌کند.