shahrnoush-parsipour

مسعود نقره كار، پزشك و در عين حال نويسنده‌اى است با بيست اثر گوناگون در رشته هاى مختلف اجتماعى، روانشناسى، تاريخى و ادبى. او درباره كانون نويسندگان ايران كار تحقيقى جالبى انجام داده است. برنامه امروز اختصاص دارد به رمان او به نام بچه‌هاى اعماق كه در دو جلد منتشر شده است. داستان در لحظه‌اى آغاز مى شود كه  پسر بچه‌ى داستان، در بيابان زغالى، كه در مجاورت خانه او قرار دارد با بچه هاى ديگر شرط  بسته است كه مگسى را كه روى يك تپه گه نشسته بكشد. او براى انجام اين كار دستش را روى گه فرو مى آورد و البته گويا مگس هم در مى رود. بدين ترتيب بوى گه در اعماق داستان نشست پيدا مى كند و باعث اذيت خواننده مى شود. اين كتاب شرح احوالى ست از حالت لمپن مآبى ويژه اى كه در سده چهاردهم هجرى خورشيدى مردم ايران دچار آن بوده‌اند. رشد شهرنشينى، بى آن كه تكيه بر رشد كارخانه‌ها داشته باشد، باعث شد كه مردمان روستاها و شهرهاى كوچك روانه تهران و چند شهر بزرگ ديگر بشوند. نفت فروشى به عنوان تنها منبع درآمد جدى در ايران مردم را به پولى كه از لابلاى دست حكومت روى سر آنها سر ريز مى كرد عادت داد. اينك تمامى نهادهاى سنتى جامعه فرو ريخته بود و مردم بى هويت شده با تمام قوا مى كوشيدند تمامى نهادهاى از دست رفته را دست بيندازند و تخطئه كنند، شايد به اين اميد كه چيزى به جاى آنها سبز شود. رشد قارچ گونه حزب ها و سازمان هاى وابسته به كشورهاى به اصطلاح كمونيستى نيز در حالى كه عده اى را به سمت خود مى كشيد بيشتر از پيش به اين حالت بى هويتى دامن زد. آنها نيز براى آن كه ميخ شوروى را در زمين ايران فرو كنند تمام ارزش هاى سنتى را دست مى انداختند. چنين است كه بزرگ لمپن داران اين كتاب كه شخصى به نام شريعت است دهان بى چاك و بست خود را باز مى كند و با ركيك ترين كلماتى كه بتوان تصور كرد به شاه و همسر او و فرزندشان كه در آن موقع پسر كوچكى ست ناسزا مى گويد. پامنبرى او زنى به نام احترام السادات است كه به نوبه خود به همين طريق ناسزا مى گويد. اما شما تا انتهاى كتاب را مى خوانيد تا ببينيد اين شريعت چه تئورى و طرحى براى نجات ايران ارائه مى دهد، كه بدبختانه كوشش شما در درك اين معنا به بيهوده مى رود. او يك معلم بوده است و اكنون بر اساس همان اخلاق لمپنى اش كار نمى كند. اغلب باد در مى دهد تا مردم را بخنداند و جز اين دو عمل، ناسزاگوئى و باد در دادن، كار ديگرى بلد نيست. البته متوجه مى شويد كه او مخالف حزب توده هم هست. اما كتاب در برابر نهضت مصدق ساكت است و لابد نويسنده علاقه اى به اين نهضت نيز ندارد كه اين مسئله را به سكوت برگزار كرده است.

[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130729_Shahrnush_Baa_Xaanome_Nevisandeh_Masoud_Noqrekar_No_65.mp3[/podcast]