روسای جمهوری اسلامی ایران دوستداشتنیهایشان را با خود به سمتهای دیگر میبرند و یا با خود به ریاست جمهوری میآورند. هاشمی رفسنجانی مرکز تحقیقات استراتژیک را از ریاست جمهوری به مجمع تشخیص مصلحت برد، حسن روحانی اما در تلاش است، پرونده هستهای را از شورای عالی امنیت ملی در خیابان آذربایجان به وزارت امور خارجه در باغ ملی ببرد، جایی که از ابتدا متصدی پرونده هستهای بود.
وزارت خارجه دولت خاتمی از این حق خود چشمپوشی کرد تا شاید نتیجه بهتری برای پرونده هستهای رقم بخورد. دولت خاتمی احساس میکرد حامیان رهبری پنبه هر توافقی با غربیها را خواهند زد، به این ترتیب خاتمی به فردی متوسل شد که آن روزها مورد اعتماد رهبری، هاشمی رفسنجانی و بخشی از اصولگرایان بود.
حسن روحانی در تلاش است، پرونده هستهای را از شورایعالی امنیت ملی در خیابان آذربایجان به وزارت امور خارجه در باغ ملی ببرد، جایی که از ابتدا متصدی پرونده هستهای بود.
پس از توافق سعدآباد بین ایران و سه کشور اروپایی در ۲۹ مهر ۱۳۸۲ حسن روحانی به عنوان سرپرست تیم مذاکرهکننده هستهای در انظار ظاهر شد. برای این حضور اما از ماهها قبل پیغام فرستاده شده بود. روحانی هم با یک دست پس میزد و با یک پا پیش میکشید. او در کتاب خود به پیشنهادهای چندین باره برای پذیرش پرونده هستهای و حکم دستنویس خاتمی اشاره میکند. روحانی «نامه را در کشوی میز» خود میگذارد اما ساعاتی بعد در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی این حکم را میپذیرد.
پس از توافق سعدآباد، حسن روحانی نماد پرونده هستهای شد. خبرنگار روزنامه همبستگی از تمایل او برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ سئوال کرد، روزنامه شرق عنوان “شیخ دیپلمات” را برایش برگزید و عکس این روزنامه از لیوان آبی که روحانی سر میکشید شوخیهای بسیاری را در افواه مطرح کرد.
آن روزها تیم مذاکره کننده هستهای ایران شامل چهرههایی چون محمدجواد ظریف، حسین موسویان و سیروس ناصری بود. چهرههایی که علیاکبر ولایتی، وزیرخارجه دولت هاشمی معتقد بود بهترین تیم مذاکره کننده ایرانی هستند.
آبنبات لاریجانی
” دُرّ غلتان دادیم و آبنبات گرفتیم” عبارت مشهور علی لاریجانی بود برای انتقاد از تیم مذاکرهکننده هستهای. انتقادات او اما چندان جدی گرفته نمیشد و بیشتر زمینه شوخی اعضای شورای عالی امنیت ملی را فراهم میکرد تا آن جا که محسن امینزاده، معاون وزیر خارجه دولت خاتمی، او را به سبب نظریات این چنینی وزیر جنگ مینامید.
علی لاریجانی در انتقاد از تیم مذاکره هستهای خاتمی و مذاکرات سعدآباد میگفت “دُرّ غلتان دادیم و آبنبات گرفتیم” اما خود او از غربیها همان آبنبات را هم نتوانست بگیرد.
دو سال بعد اما چرخش سیاست در ایران سبب شد حسن روحانی پس از جلسه با احمدینژاد به علی لاریجانی خبر دهد که خود را برای دبیری شورای عالی امنیت ملی آماده کند. لاریجانی اما از غربیها همان آبنبات را هم نتوانست بگیرد، شاید به این دلیل که احمدینژاد دست او را برای هر مذاکرهای بسته بود.
حسن روحانی پیش از استعفای خود به رهبری گفته بود که خاتمی به او اعتماد ۹۰ درصدی داشته و در کارهای او دخالت نمیکرده اما زمانی که علی لاریجانی مشغول مذاکرات هستهای بود طرف غربی خبر سخنرانی احمدینژاد را به رخ او کشید که همزمان با مذاکرات لاریجانی گفته بود”هیچ کس نمیتواند درباره حق مردم ایران برای غنیسازی مذاکره کند”. در جلسه دیگری باز غربیها خبر آوردند مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور احمدینژاد گفته “ما ۱۰۰ کیلو اورانیوم غنی شده در انبارهایمان داریم.”
علی لاریجانی در نهایت ۲۸ مهر ۱۳۸۶ برکنار شد و با خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شام آخرش را در رم خورد. جایی که سعید جلیلی، جانشین خود را هم به همراه برده بود.
تیم پرایدی
در تیم جدید اما خبری از دیپلماتهای قدیمی نبود. افتخار تیم جدید هستهای نه نحوه مذاکرات بلکه رئیس پراید سوارش بود. در تیم جدید تنها دو چهره دانشگاه امام صادق خودنمایی میکردند. پس از سعید جلیلی، علی باقری دانشآموخته دانشگاه امام صادق و از منسوبان سببی رهبری نماد تیم مذاکرهکننده هستهای بود. سعید جلیلی به سبب ارتباط با مجتبی ثمره هاشمی، مشاور احمدینژاد، به او نزدیک شده بود اما رفته رفته خود را به رهبری نزدیک کرد و از احمدینژاد فاصله گرفت.
احمدینژاد هم که در سالهای ابتدایی مانور زیادی برروی پرونده هستهای میداد در یکی از آخرین مصاحبههای خود گفت که نقشی در پرونده هستهای ندارد.
پیشنهادی واگذاری مذاکرات به مجلس و مجمع تشخیص
گره کور مذاکرات هستهای در دوران لاریجانی و جلیلی پیشنهاد واگذاری مذاکرات هستهای به مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام را در رسانهها مطرح کرد. روزنامه اعتماد ملی درگزارشی واگذاری مذاکره برای آزادی دیپلماتهای گروگان گرفته شده سفارت آمریکا به مجلس را یادآور شد و امکان تکرار این ماجرا درباره پرونده هستهای را مطرح کرد.
عبارت”حدّ یقف” شاید دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی درباره مذاکرات هستهای را مشخص کند. مقصود آیتالله خامنهای این است که مطالبات غربیها درباره پرونده هستهای ایران در چه نقطهای متوقف میشود.
تعدادی از نمایندگان و اعضای هیات رئیسه مجلس از این پیشنهاد استقبال کردند. این روزنامه چندی بعد در مصاحبهای مکتوب از هاشمی رفسنجانی درباره واگذاری پرونده هستهای به مجمع تشخیص مصلحت نظام پرسید، پاسخ هاشمی هم این بود که “واگذاری پرونده هستهای به مجمع تشخیص مصلحت نظام بستگی به نظر رهبری دارد.” این پیشنهادها اما هیچگاه توسط رهبری و دیگر مسئولان نظام جدی گرفته نشد.
“حدّ یقف” اختیارات تیم مذاکره کننده
“تیم پرایدی هستهای” رقابت انتخابات ریاست جمهوری را به حسن روحانی باخت و اینک جواد ظریف، وزیر امور خارجه منتظر است تا مسئولیت پرونده هستهای بار دیگر به وزارت خارجه تعارف شود.
محل تیم هستهای خیابان آذربایجان باشد یا باغ ملی چندان فرقی نمیکند، افراد و اختیارات این تیم نتیجه پرونده هستهای را روشن میکند. اختیاراتی که واگذاری آنها بسته به اراده رهبری است.
یک کلمه شاید دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی درباره مذاکرات هستهای را مشخص کند. آن کلمه رهبر جمهوری اسلامی “حدّ یقف” است. این کلمه را میتوان “حد توقف” معنی کرد. مقصود آیتالله خامنهای این است که مطالبات غربیها درباره پرونده هستهای ایران در چه نقطهای متوقف میشود.
او در سخنان خود گفته است”فرض کنید فلان الحاقیه را قبول کنید، بعد یک مطالبه دیگرى را مطرح میکنند: فلان دولت غیرقانونى را به رسمیت بشناسید! باز همان فشارها و همان تهدیدها….. من این موضوع را بارها به بعضى از مسئولانى که دچار وسوسه و واهمههایى بودند، گفتهام که حدّ یَقفِ فشار آمریکا کجاست. “
این روزها برخی امیدوارند، تیم مذاکرهکننده هستهای جدید گرههای پرونده هستهای ایران را بگشاید. این تیم اما ابتدا باید در مذاکره با رهبری “حدّ یَقِف”اختیارات خود و مرز مذاکره با غرب را روشن کند. آنان که امیدوارترند میگویند تیم مذاکرهکننده هستهای میتواند “حدّ یَقِف”های رهبری را متوازن و به خواستههای غرب نزدیک کند.
باهزار دروغ و تعویض افراد ٬ دیگر نمیتوانند دنیا را فریب دهند.
hasani / 27 August 2013