لئون فراری (Leon Ferrari)، هنرمند معترض و جنجالی آرژانتینی در واپسین روزهای ماه جولای در سن ۹۲ سالگی درگذشت. فراری بیشتر به خاطر آثار مفهومی یا هنر کانسپچوآل خود به شهرت جهانی رسیده بود. اسقف سابق بوئنس آیرس و یا پاپ فعلی، فرانسیس اول، از اصلیترین مخالفان هنر لئون فراری بود.
او که از سرشناسترین هنرمندان معاصر در آرژانتین و همچنین یکی از پیشگامان هنر مفهومی در دنیا بهشمار میآمد در سال ۱۹۲۰ در بوئنس آیرس به دنیا آمد. آثار فراری معمولاً با بهره بردن از مواد گوناگونی مانند چوب، بتن و سیم خلق میشد. او همچنین از درآمیختن تکنیکها و شگردهای مختلف هنری مانند کولاژ، تکهچسبانی روزنامهها، عکاسی، فتوکپی و مجسمهسازی برای خلق آثار مفهومی خود استفاده میکرد؛ تکنیکهایی که ترکیب آنها در دهههای شصت و هفتاد میلادی اندک اندک در حال فراگیر شدن بود و هنوز مانند امروز چندان مرسوم نشده بود. خصوصیت کارهای فراری استفاده از نمادها و نشانههای مذهبی در کنار نمادهای قدرت و غریزه بود؛ خصوصیتی که خود آن را انقلابی مینامید و معتقد بود هنر باید از این روحیه انقلابی برای مقابله با قدرت در تمام اشکال آن استفاده کند.
فراری در اکثر آثارش با اشکال مختلف تبعیض در نبرد بود. تبعیض علیه زنان، تبعیض علیه همجنسگرایان و همچنین تبعیض علیه یهودیان و اقلیتهای قومی دیگر.
در سال ۲۰۰۴، نمایشگاهی که به مرور آثار یک عمر خلاقیت هنری او اختصاص داشت به دستور دادگاهی در آرژانتین و به دلیل اعتراضهایی که به «پیام ضد کلیسایی» آن صورت گرفته بود تعطیل شد. با اینحال مدتی بعد، یک قاضی دیگر حکم به بازگشایی آن نمایشگاه داد. این اعتراضها پس از سخنان اسقف برگولیو یا همین پاپ فعلی که در آن زمان اسقف ارشد بوئنس آیرس بود انجام شده بودند. لئون فراری در بخشی از آثار این نمایشگاه مجسمههای مریم باکره را در یک مخلوطکن، تعدادی از قدیسهای مسیحی را در شیشه شیر نوزادان و همچنین تمثالهای مسیح را در تستر نان قرار داده بود. او خود در مورد این اثر گفته بود که «مذهب از کودکی به زور به مردم خورانده میشود».
فراری در حالی درگذشت که درست چند ساعت بعد، پاپ فرانسیس اول در دیدار خود از شهر بوئنس آیرس به جوانان توصیه کرد مبادا ایمان و اعتقادات خود را در مخلوطکن بگذارند. با اینحال یکی از سخنگویان واتیکان اعلام کرد سخنان پاپ فرانسیس در دیدارش از بوئنس آیرس هیچ ربطی به اثر لئون فراری و مخلوطکن معروف او نداشته است.
فراری در اکثر آثارش با اشکال مختلف تبعیض در نبرد بود. تبعیض علیه زنان، تبعیض علیه همجنسگرایان و همچنین تبعیض علیه یهودیان و اقلیتهای قومی دیگر. او در مصاحبهای گفته بود علاوه بر تمام این تبعیضهایی که علیهشان مبارزه کرده، علیه تبعیضها و شکنجههایی که کلیسا وعده آن را به گناهکاران میدهد نیز به مقابله برخواسته است، زیرا به گفته او، مسیحیت انسانها را به دو گروه مؤمن و گناهکار تقسیم میکند و بدترین و شدیدترین شکنجههای جاودانی را برای بیایمانان در نظر گرفته است.
پدر او یک نقاش ایتالیایی ساکن آرژانتین بود که روزگارش را بهسختی با نقاشیهای مذهبی و کار ترمیم و مرمت کلیساها میگذارند و از پسرش خواسته بود راهی به جز هنر را در زندگی انتخاب کند. برای همین او ابتدا مهندسی خواند، بعد به سرامیکسازی پرداخت و سرانجام به نقاشی و هنر انتزاعی یا آبستره گرایش پیدا کرد. اما آرام آرام به این اعتقاد رسید که باید از هنرش برای به چالش کشیدن «قدرتهای نامشروع» استفاده کند.
مهمترین ویژگی آثار فراری استفاده از نمادها و نشانههای مذهبی در کنار نمادهای قدرت و غریزه است
یکی از مشهورترین آثار او «تمدن غربی و مسیحیت» نام دارد. در این اثر او مجسمه یک هواپیمای آمریکایی در جنگ ویتنام را ساخته که بدن عیسی مسیح به آن مصلوب شده است. این اثر او به عنوان یکی از نمادهای اعتراضی علیه جنگ ویتنام شناخته شد. به گفته خودش حتی اگر آثار او را به عنوان بیانیههای سیاسی و چالشبرانگیز مورد قضاوت قرار میدادند، به هیچوجه ناخرسند نمیشد. در سال ۱۹۶۵ و در هنگامه جنگ ویتنام چنین نوشت: «تنها چیزی که من از هنر میخواهم آن است که به من برای بیان کردن آنچه که به آن معتقدم به به روشنترین وجه ممکن کمک کند. من میخواهم نشانههایی بصری و نقادانهای خلق کنم که بتوانم به شکل مؤثرتری به محکومکردن بربریت غرب بپردازم. حال اگر کسی به من بگوید که این هنر نیست، من مشکلی با آن نخواهم داشت. من راهم را عوض نمیکنم، فقط به سادگی اسم کارم را عوض میکنم و به جای هنر به آن میگویم سیاست یا مثلاً نقد فرسایشی یا هر چیز دیگر».
فراری اندکی قبل از کودتای نظامی در آرژانتین کشور را ترک کرد و از سال ۱۹۷۶ تا ۹۱ در تبعید در برزیل بهسر برد. پسر او توسط حکومت نظامی ربوده شد و دیگر خبری از سرنوشتاش به دست نیامد.
یکی از نخستین آثاری که او پس از بازگشت به آرژانتین خلق کرد اثری بود با نام «ما از آن چیزی نمیدانیم» که کولاژی بود از خبرهای روزنامهها در مورد بدنهای نیمهسوختهای که در زمان حکومت نظامیان پیدا میشد ولی کسی اشارهای به کشته شدن آنها توسط حکومت نمیکرد. هدف او از این اثر در درجه اول انتقاد از رسانههایی بود که به انعکاس درست اخبار آدمرباییها و قتلهایی که توسط نظامیان صورت میگرفت نمیپرداختند.
گرچه برای لئون فراری اهمیت نداشت که کارهایش اثر هنری خوانده شود یا نه، اما آثار او در صدها گالری و موزه در سرتاسر جهان به نمایش درآمدند و او را به عنوان یکی از اثرگذارترین هنرمندان مفهومی تثبیت کردند. او در سال ۲۰۰۷ برنده شیر طلایی بهترین هنرمند از دوسالانه هنری ونیز شد. فراری به هنگام درگذشتش، از سوی موزه گوگنهایم در حال مطالعه و کار روی موضوعی به نام «سکس و خشونت در هنر مسیحی» بود.
گالری زمانه:
پارهای از آثار لئون فراری