دیدگاه

دخالت‌های نظامی دولت ایران در خاورمیانه و اوکراین  در حال حاضر یکی از عوامل مهم رشد اقتدارگرایی و سرکوب در خاورمیانه است.  دولت نتانیاهو در اسرائیل که خود نیز یک دولت اقتدارگرا و بنیادگرای مذهبی است از این مسئله استفاده می‌کند تا حملات نظامی و جنایت‌هایش علیه فلسطینی‌ها و همچنین سرکوب فعالان صلح‌طلب درون اسرائیل را توجیه کند. 

 ایرانیان ترقی‌خواه موظفند هم موضعی اصولی علیه دخالت‌های نظامی ـ‌ سیاسی دولت جمهوری اسلامی بگیرند و  هم تلاش کنند با دراز کردن دست همکاری به سوی فعالان ترقی‌خواه در منطقه و اوکراین بدیلی صلح آمیز را بپرورانند.    

نقش ایران در ایجاد و پیشبرد حزب‌الله لبنان 

در سال ۱۹۸۲ در محیط جنگ داخلی، فرقه‌گرایی، تفکیک قومی/مذهبی، حاکمیت جنگ‌سالاران و شبه نظامیان بود که حزب‌الله فعالیت خود را تحت لوای «مقاومت اسلامی» آغاز کرد. اولا از دهه ۶۰ میلادی به بعد، روحانیون جوان شیعی در عراق تحت نظارت آیت‌الله خمینی تعلیم دیده و به لبنان بازگشته بودند. ثانیا، در سال ۱۹۸۲، ایجاد اردوگاه‌های آموزش نظامی توسط نیروهای سپاه پاسداران در زبدانی و غرب دره بقاع در سوریه گلوگاه‌های مناسبی برای تعلیم و تامین نیروهای حزب‌الله فراهم آورد. (ضاهر، ص ۱۵۴) این اقدامات همراه با «شورای لبنان‌» که در سال۱۹۸۳ با پشتیبانی ایران تشکیل شد، نظارت بر فعالیت و ارتباط حزب‌الله با ایران را متحقق کرد. دو نفر از پنج رهبر «شورای لبنان» ایرانی بودند (از جمله علی اکبر محتشمی پور، سفیر وقت ایران در دمشق). هدف این شورا هم اشاعه بنیادگرایی شیعی خمینی بود.

جوزف ضاهر، نویسنده کتاب حزب‌الله: اقتصاد سیاسی حزب خدا تاکید می‌کند که عامل کلیدی دیگر در تعمیق نفوذ حزب‌الله، همزیستی مسالمت آمیز امل با اسرائیل پس از حملات اسرائیل  به لبنان در سال ۱۹۸۲ بود. اما  اعضای امل در تقابل با رهبری امل (نبیه بری) به حزب الدعوه، اتحاد علمای بقاع و سایر سازمان‌های شیعه پیوستند. در ۱۹۸۵ این سازمان‌ها که رهبری اسلامی شیعی را در گستره‌ای جغرافیایی از بیروت تا دره بقاع به عهده داشتند، اتحادی را تحت عنوان «بیانیه گروه نه نفره» شکل دادند و اهداف زیر را اعلام کردند: اسلام به‌عنوان بنیان فکری تشکیلات، مقاومت علیه اشغال‌گری اسرائیل و اعتقاد به ولایت فقیه (خمینی و جانشینانش).

حزب‌الله توانست در نقاط عقب‌مانده اقتصادی مانند بقاع و حومه جنوبی بیروت با استفاده از کمک‌های هنگفت مالی ایران برای تأسیس بنیادها، موسسات خیریه و انواع سرویس‌های خدمات اجتماعی مستقل از دولت لبنان، به تقویت پایگاه مردمی خود بپردازد. این حزب همچنین برای جوانان بیکار شغل ایجاد کرد و با منابعی که از ایران دریافت می‌کرد، حقوق ماهانه‌ای برای جنگجویان حزب‌الله و مستمری برای خانواده‌های شهدا تامین کرد. 

در سال‌های ۹۰-۱۹۸۹ براساس توافقنامه طائف که به جنگ داخلی لبنان پایان داد و نظام فرقه‌ای در لبنان را بازسازی کرد، مقام ارتقاء یافته حزب‌الله قانونی شد.  ایر شبه نظامیان خلع سلاح شدند، اما حزب‌الله اجازه یافت تا جناح مسلح خود را تحت عنوان مقاومت ضداسرائیلی نگاه دارد. حمایت‌های مالی از سوی حکومت‌های ایران و سوریه ادامه یافتند. سوریه نیز سلطه بالفعل خود را بر لبنان حفظ کرد.

سپس در ۱۹۹۲، حزب‌الله با کمک فتوای آیت‌الله خامنه‌ای، جانشین آیت‌الله خمینی، در انتخابات مجلس لبنان شرکت کرد و متعاقب آن پست‌های کلیدی را در ارتش و ارگان‌های امنیتی لبنان تصرف کرد. رهبران حزب‌الله به‌عنوان اعضای پارلمان و پس از سال ۲۰۰۵ به‌عنوان بخشی از دولت حاکم، در سیاست‌هایی نظیر کاهش دستمزدها و مزایا و محدود ساختن خدمات اجتماعی و مقررات نقش داشتند. حزب‌الله استراتژی حکومتی سرکوب اعتصابات و ایجاد اتحادیه‌های رقیب و بازسازی اتحادیه‌های موجود بر اساس خطوط فرقه‌گرایانه را پیش برده است. (ص ۱۳۳-۱۳۱) تمام این اقدامات تا چندین سال موجبات تقویت سرمایه‌داری در لبنان و تسهیل جریان جذب سرمایه‌گذاری چه از سوی کشورهای خلیج فارس و چه از سوی کشورهای غربی را برای تقویت اقتصادی در زمینه تجارت، مبادلات مالی و گردشگری فراهم آورد.

اگرجه بخش‌های اصلی اقتصاد همچنان در کنترل بورژوازی سنی و مسیحی باقی ماند، بورژوازی شیعی جدیدی نیز سر برآورد. این بخش بعضا از طریق جنگ‌سالاری در دوران جنگ داخلی و بازگشت شیعیان متمول از غرب آفریقا و خلیج فارس ایجاد شد. پس از جنگ داخلی، بورژوازی شیعه از طریق سرمایه‌گذاری با منابع دریافت شده از ایران و به موازات آن سرمایه‌گذاری‌های دولتی در بخش ساخت و ساز در مناطق شیعه‌نشین قادر به ثروت‌اندوزی شد. (ص ۷۹) آنها همچنین در تجارت، بخش خدمات و کسب و کارهای خرد فعال شدند. (ص. ۹۱) حزب‌الله وام‌هایی را در اختیار کارسالاران جوان قرار داد تا در آفریقا صاحب کسب و کار شوند. (ص. ۸۴). بنا بر گزارش اخیر نیویورک تایمز ایران علاوه بر کمک‌های نظامی به حزب‌الله سالانه ۷۰۰ میلیون دلار برای حزب‌الله می‌فرستد. علاوه بر این بسیاری از سربازان حزب‌الله  از دولت لبنان نیز  حقوق دریافت می‌کنند. 

این حزب همچنین به سبب جایگاهش درون دستگاه دولت از حامی پروری بهره می‌برد. حزب‌الله در تولید مواد مخدر در سوریه و صادرات آن نیر فعال است. با این حال حتی پیش از حملات اخیر اسرائیل به حزب‌الله، بحران اقتصادی مداوم در لبنان و فشار مالی ناشی از تحریم‌های بین‌المللی مشکلات بسیاری را برای حزب‌الله ایجاد کرده بود.

حزب‌الله به‌ دلیل مقاومت در مقابل تهاجم اسرائیل به لبنان در سال ۲۰۰۶ از محبوبیت در جهان عرب برخوردار شد. اما این اعتبار از سال ۲۰۱۱ به بعد به دلیل شرکت مستقیم شبه نظامیان حزب‌الله در حمایت از رژیم بشار اسد در سرکوب خشونت بار خیزش مردمی سوریه به شدت خدشه‌دار شد. فعالیت‌های حزب‌الله در سوریه تحت هدایت نیروهای سپاه پاسداران ایران و در هماهنگی با حملات هوایی روسیه و نیرو‌های آنها صورت گرفت و هنوز ادامه دارد. ‌البته به سبب حملات اخیر اسرائیل به حزب‌الله و ترور حسن نصرالله و چند رهبر دیگر این حزب در لبنان و سوریه روشن نیست که این حزب تا چه حد بتواند قدرت پیشین خود را باز بیابد. (ص ۱۸۵-۱۸۰).

استفاده ابزاری ایران از مبارزه فلسطینی‌ها با حمایت نظامی و ایدئولوژیک ایران از حماس 

جمهوری اسلامی از آغازش در ایران مسئله ی حمایت از فلسطینی ها و مخالفت با کشور اسرائیل را به عنوان هدفی اصلی ارائه داده است. پس از انقلاب۱۳۵۷ یاسر عرفات نخستین رهبر خارجی بود که به دیدن خمینی آمد و جمهوری اسلامی نیز حامی حزب آزادی‌بخش فلسطین بود. اما هنگامی که عرفات و سازمانش به سمت مذاکرات صلح با رهبری حزب کارگر اسرائیل حرکت کردند، ایران از آنها فاصله گرفت و حماس، انشعابی از اخوان المسلمین را برگزید. پس از انتفاضه اول فلسطینی‌ها در سال ۱۹۸۷، برخی از رهبران حماس به لبنان تبعید شدند. سپاه پاسداران و حزب‌الله لبنان به تبعیدی های حماس پناه دادند. برخی از اعضای حماس نیز  برای دریافت تعلیمات نظامی به ایران رفتند. در سال۱۹۹۲ پس از این که اسرائیل صدها عضو حماس و جهاد اسلامی را  به لبنان تبعید کرد، دولت ایران با کمک حزب‌الله لبنان پایگاهی در دره بقعا ایجاد کرد تا جنگجویان حماس را  تعلیم نظامی دهد. ایران برای آنها پول و اسلحه می‌فرستاد و آنها نیز پول و اسلحه را به غزه و کرانه غربی می‌فرستادند. پس از سال ۲۰۰۵ هنگامی که ارتش اسرائیل از غزه خارج شد و حماس کنترل دولت غزه را  به دست گرفت، ایران از طریق یمن و سودان و صحرای مصر و از طریق تونل‌هایی که با کمک حماس حفر می‌کرد، سلاح‌های بیشتری به غره فرستاد و همچنین جنگجویان حماس را تعلیم داد تا از مهمات منفجر نشده اسرائیل و اجزائی که ایران می‌فرستاد اسلحه تولید کنند. بنا بر گزارش اخیر نیویورک تایمز ایران سالانه مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار برای حماس می‌فرستد.   

در سال ۲۰۱۱ پس از خیزش مردم سوریه علیه رژیم بشار اسد و کشتار فلسطینی‌های سوریه توسط این رژیم، مناسبات  حماس با ایران به مدت سه سال تا حدی خصومت‌آمیز شد چون دولت ایران حامی اصلی بشار اسد در منطقه بوده است. اما چون حماس موفق نشد از دول عرب مبالغی مشابه مبالغ ایران دریافت کند بنابراین در سال ۲۰۱۶ پس از به روی کار آمدن یحیی سینوار به عنوان رهبر حماس، حماس دوباره به دولت ایران نزدیک شد.  

اگرچه حماس و جهاد اسلامی سنی‌اند  و دولت ایران شیعه، این مانعی در راه همکاری نبوده است. وجه اشتراک آنان  بنیادگرایی مذهبی، اقتدارگرایی، زن‌ستیزی و  یهودی‌ستیزی است. 

Ad placeholder

نقش ایران در ایجاد دولت شیعی عراق پس از حمله نظامی آمریکا و سقوط صدام حسین

حمله نظامی آمریکا و انگلستان به عراق در سال ۲۰۰۳ در واقع بنیاد گرایی شیعه و سنی را تقویت کرد.  این حمله نظامی موجب افزایش نفوذ ایران در عراق شد و رشد امپریالیسم منطقه‌ای ایران نه فقط در عراق که در لبنان و سوریه را تسهیل کرد. همچنین حمایت آمریکا از پاکسازی قومی سنی‌ها توسط دولت شیعه و تحت حمایت ایران شرایطی را ایجاد کرد که به رشد گرایش ضد شیعه قوی‌تری در میان جهادیان سنی منجر شد. داعش در واقع نتیجه وحدتی بود که بین نظامیان دولت ساقط شده صدام حسین و بخشی از القاعده به وجود آمد. داعش شاخه‌ای از القاعده بود که گرایش ضد شیعه قوی‌تری از القاعده داشت. این وضعیت بود که منجر به اتحاد بین بعثی‌های دولت صدام حسین و اعضای القاعده علیه دشمنان مشترکشان ( ایالات متحده و بنیادگرایان اسلامی شیعه) شد. اتحاد بین بعثی‌ها و القاعده‌ای‌ها که به نام دولت اسلامی شناخته شد، توسط شبکه‌ها و تماس‌هایی امکان پذیر شد که در زندان‌های ایالات متحده مانند ابو غریب ایجاد شده بود. 

اکنون ایران علاوه بر نفوذ مستقیم بر دولت عراق و گروه‌های نظامی و  شبه نظامی که دراین کشور دارد، مناسبات اقتصادی بسیاری با  عراق دارد.  عراق پس از چین دومین شریک تجاری ایران است. ایران بزرگترین صادر کننده جنس به عراق است و نیمی از صادراتش به این کشور گاز طبیعی و برق است. ایران همچنین از دولت عراق استفاده می‌کند تا تحریم‌های غرب را دور بزند و دلار تهیه کند. دولت عراق  با عربستان سعودی هم مناسبات قوی دارد.

خیزش مردمی که در سال ۲۰۱۹ در عراق رخ داد عمدتا متوجه دخالت‌های دولت ایران در امور عراق و فساد و  بنیادگرایی مذهبی دولت عراق بود. اما متاسفانه این خیزش نتوانست موفق شود.

دولت اقلیم کردستان هم مناسبات خوبی با دولت ایران دارد و بنا بر درخواست ایران اخیر پایگاه‌های کردهای ایرانی مخالف جمهوری اسلامی در مرز این دو کشور را برچیده است. کردهای ایرانی ساکن آن را خلع سلاح کرده و قرار است ساکنان پایگاه‌ها را در اردوگاه‌هایی جمع‌آوری کند تا سازمان ملل مسئول آنان شود.  

دولت ایران چرا و چگونه در سوریه مداخله کرده است؟ 

در سال ۲۰۱۱ در خیزش سوریه شاهد شرکت وسیع طبقات کارگری، زنان، جوانان و کردها برای تحقق عدالت اجتماعی بودیم. متاسفانه میزان ناچیز همبستگی بین‌المللی در سطح غیر دولتی و مردمی، خشونت فزاینده رژیم اسد، مداخله نظامی ایران و روسیه به منظور حمایت از این رژیم،  رشد فرقه گرایی، بنیاد گرایی مذهبی و جهاد گرایی با کمک رژیم اسد، عربستان سعودی، دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیج و ترکیه منجر به یک فاجعه شد.

رابین یاسین کساب و لیلا الشامی در کتاب کشوری که می سوزد: سوریه در انقلاب و جنگ می‌نویسند: «نقش ایران در سوریه یادآور نقشی است که ایالات متحده در ویتنام ایفا کرد.» (ص.۲۰۱۳)  

آنها  استدلال می‌کنند که حمایت ایران از رژیم اسد ریشه در اتحادی دین محور و مبتنی بر شیعه گری ندارد  بلکه اتحادی سیاسی و مورد نیاز برای حفظ پیوند ایران با حزب‌الله در لبنان و گسترش قدرت ایران در منطقه خاورمیانه است. (ص. ۱۱۲).  این اتحاد نخست توسط  آیت‌الله خمینی و حافظ اسد در زمانی منعقد شد که حافظ اسد با دیگر قدرت های عرب در منطقه اختلاف داشت و حمایت (دست کم  لفظی) خود را  از ایران در جنگ ایران و  عراق اعلام کرد. رژیم اسد مبدل به حلقه اتصالی ضروری با حزب‌الله در لبنان شد و اجازه داد که دولت ایران بتواند سلاح‌های خود را به لبنان انتقال دهد  و اطلاعات محرمانه را  رد و بدل کند. سوریه برای ایران به‌عنوان کریدوری نظامی به لبنان و همچنین ‌دسترسی به دریای مدیترانه اهمیت فوق العاده‌ای دارد.

پس از آغاز خیزشی مردمی در بهار ۲۰۱۱،  حمایت ایران از رژیم اسد نخست لفظی بود و تبلیغات توطئه محور اسد را تکرار می کرد. اما در تابستان ۲۰۱۳ تضعیف شدید نیروهای اسد به سبب ترک خدمت سربازان و افسران و مسلح شدن مردم عادی برای دفاع از شهرها و محلاتشان باعث شد که ایران مستشاران نظامی خود را به سوریه بفرستد. (ص.  ۹۲) جنگ‌های اسد اکنون به‌شکلی فزاینده توسط کارشناسان ارتشی ایرانی مدیریت می‌شدند. شمار بسیاری از شبه‌نظامیان  شیعه لبنانی، عراقی و افغان که توسط حکومت ایران تعلیم دیده و تامین می‌شدند، وارد خط مقدم جبهه‌های جنگ  رژیم اسد شدند. (ص. ۱۹۸) سپاه پاسداران ایران به تعلیم «نیروی دفاع ملی» جدید رژیم و سپاهی متشکل از ۷۰ هزار سوری علوی و شیعی پرداخت. ایران همچنین علاوه بر کمک‌های نظامی و فرستادن محموله‌های حاوی نفت به قیمت ارزان تر از بازار، وامی به  مبلغ ۳٬۶ میلیارد دلار در اختیار دولت سوریه قرار داد.

از این رو انقلابیون سوری در مورد اطلاق اصطلاح «جنگ داخلی» به وضعیت سوریه شکایت داشتند. با در نظر گرفتن وابستگی فزاینده رژیم اسد به این شبه‌نظامیان و سپاه‌ها، این جنگ بیشتر مشابه جنگی علیه  اشغال نظامی خارجی بود.» (ص. ۱۹۸)

هم اپوزیسیون میانه رو و هم اپوزیسیون بنیادگرای مذهبی در سوریه در تابستان ۲۰۱۵ در حال پیشروی بودند. دولت اسد نیز در آستانه فروپاشی بود و نیروهایش در حال عقب‌نشینی به دمشق و ساحل دریای مدیترانه بودند. در این مقطع، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به روسیه سفر کرد تا خواهان کمک بیشتری از ولادیمیر پوتین شود که تا آن زمان میلیاردها دلار اسلحه، مهمات، سوخت، هلیکوپتر و همچنین مستشاران نظامی، اطلاعات محرمانه و یک مرکز جاسوسی را در اختیار دولت سوریه قرار داده بود.  

در ۳۰ سپتامبر، روسیه به بهانه «حمله به داعش» بمباران‌های هوایی بسیار گسترده‌ای را در مناطق تحت کنترل اپوزیسیون میانه‌رو از جمله بخشی از شهر حلب آغاز کرد. این بمباران ها «هیچ محلی را در نزدیکی مناطق تحت کنترل داعش مورد هدف قرار ندادند. در عوض به مناطقی حمله کردند که داعش را برون رانده بودند. بخش عمده بمب‌ها بر سر کسانی ریخته شد که هم علیه اسد و هم علیه داعش بودند. (ص. ۲۲۳) و دیدیم که پس از آن میلیون‌ها سوری آواره شدند و  موج مهاجرت مردم  آواره  به ترکیه و اروپا آغاز شد. 

کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل تخمین زده که از مارس ۲۰۱۱ تا مارس ۲۰۲۲ بیش از ۳۰۶ هزار غیر نظامی سوری مشخصا به سبب جنگ و نه حتی عوارض جانبی جنگ کشته شده‌اند و اینها اکثرا قربانیان حملات رژیم اسد بوده‌اند و نه داعش اگرچه حملات داعش نیز وحشیانه بوده است. طی این ده سال رژیم اسد همچنین ده‌ها هزار شهروند را به‌عنوان زندانی سیاسی محبوس و به شکلی سبعانه شکنجه کرده است.  بسیاری از این افراد سال‌هاست که ناپدید شده‌اند.   

 سایت بلومبرگ در سال ۲۰۲۰ تخمین زده بود که ایران از سال ۲۰۱۱ تا سال ۲۰۲۰ حدود ۳۰ میلیارد دلار هزینه کرده تا دولت بشار اسد را بر مسند قدرت نگه دارد. 

اکثر ایرانیان در مارس ۲۰۱۱ از خیزش سوریه استقبال کرده، با خواسته‌های آن مبنی بر عدالت اجتماعی موافق بودند و امید داشتند که این خیزش الهام بخش توده‌های ایرانی شود. متاسفانه بعدتر بسیاری این ادعای رژیم ایران را پذیرفتند که دخالت نظامی ایران در سوریه برای جلوگیری از رسیدن داعش به مرزهای ایران لازم بود. برخی در میان چپی‌های ایرانی نیز مدافع و مبلغ این ادعا شدند که «اسد گزینه بهتر بین بد و بدتر است». یاسین کساب و الشامی این ادعاها را رد می‌کنند و نشان می‌دهند که دولت ایران نه تنها در ادامه کشتارهای رژیم اسد بلکه در ایجاد شرایطی که منجر به ظهور داعش شد نقش مهمی ایفا کرد.

Ad placeholder

نقش ایران در جنگ روسیه علیه اوکراین چه بوده است؟ 

نقش ایران در جنگ روسیه علیه اوکراین بسیار تعیین کننده بوده است.  ایران به عنوان نیرویی که در زمینه تولید پهپاد و موشک تخصص یافته،  این پهپادها و موشک ها را به روسیه می فرستد تا برای حمله خصوصا  به زیرساخت‌های شهرها و مناطق مسکونی اوکراین از آن استفاده شود. علاوه بر این ایران اخیرا یک کارخانه پهپاد و موشک‌سازی در حومه مسکو ساخته است و مسکو نیز در ازای این کمک‌ها به ایران اسلحه و تاسیسات اتمی می‌فروشد. می‌دانیم که سپاه پاسداران از این تسلیحات برای سرکوب اپوزیسیون داخل کشور و برای ادامه دخالت‌های نظامی‌اش در خاورمیانه استفاده می‌کند. 

حمله نظامی پوتین به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ ادامه حمله‌ای بود که در سال ۲۰۱۴ پس از جنبش دموکراسی خواهانه مردمی اوکراین انجام داد و طی آن بخشی از شرق اوکراین و کریمه را تصاحب کرد.  

اگرچه رقابت بین روسیه و ناتو یکی از عوامل جنگ اوکراین بوده، دلیل اصلی نبوده است. حمله نظامی روسیه در سال ۲۰۲۲ یک حمله تمام و کمال برای تصاحب کل خاک اوکراین بود و با اعزام ۲۰۰ هزار سرباز روسی به خاک اوکراین آغاز شد. پوتین همانطور که در مصاحبه اخیرش با تاکر کارلسون خبرنگار دست راستی و نژادپرست مدافع ترامپ گفته است،  خواهان بازگرداندن عظمت امپراطوری تزاری و قدرت شوروی سابق به روسیه است.

روسیه انتظار نداشت که مردم اوکراین شجاعانه با حمله نظامی روسیه مقابله کنند و برای حفظ استقلال خود بجنگند. اما اوکراین حتی پیش از کسب استقلال در سال ۱۹۹۱ صدها سال هویت خود را داشته و سابقه طولانی مقابله علیه استعمار روسیه را دارد.  

 تابه‌حال در حمله نظامی کنونی بیش از   ۱۱۵ هزار سرباز روسی کشته و  ۵۰۰ هزار زخمی شده‌انددر میان اوکراینی‌ها بیش از ۷۰ هزار سرباز کشته و ۱۲۰ هزار زخمی شده‌اند و همچنین میلیون‌ها اوکراینی آواره یا پناهجو شده‌اند. ده‌ها هزار زن و مرد اوکراینی مورد تجاوز جنسی ارتش روسیه قرار گرفته اند. هزاران کودک اوکراینی را نیز روسیه ربوده و به روسیه برده است. آمار نشان می‌دهد که اکثریت مردم شرق اوکراین که اکنون توسط روسیه اشغال شده نمی‌خواهند تحت حاکمیت روسیه باشند.   

ناتو پس از حمله نظامی روسیه ناگزیر شد به اوکراین کمک نظامی کند چون متوجه شد که اوکراینی‌ها به هیچ وجه تن به استعمار روسیه نمی‌دهند و می‌خواهند مقاومت کنند. اما دولت‌های آمریکا و اروپا حاضر نشدند از لحاظ هوایی به نیروهای روسیه حمله کنند. از سویی دیگر، روسیه از چین، ایران و کره شمالی و دیگر دولت‌های اقتدار گرا کمک گرفته و از حمایت نیروهای راست افراطی در آمریکا و اروپا نیز برخوردار است. 

 دولت پوتین هرگونه مخالفت با جنگ درون روسیه را سرکوب کرده و با استفاده از دروغ‌پردازی و پروپاگاندا تلاش کرده مبارزه اوکراین را بی اعتبارجلوه دهد. در روسیه از جوانان فرودست عضو اقلیت‌های ملی و از زندانیانی که مرتکب جرم‌های سنگین شده‌اند به‌عنوان سرباز استفاده می‌کند.  این عوامل و حال ورود چند هزار سرباز از کره شمالی به روسیه برای جنگ در اوکراین اجازه داده که علی‌رغم تلفات بسیار هنوز دست بالا را داشته باشد. اگر این روند ادامه پیدا کند،  احتمالا روسیه از ایران نیز درخواست می‌کند که علاوه بر موشک برایش سرباز بفرستد.

انگیزه دخالت‌های نظامی ایران در خاورمیانه و اوکراین چه بوده است؟

هدف اصلی دولت ایران گسترش نفوذش در منطقه نه فقط برای ترویج بنیاد گرایی شیعی بلکه  کسب نیروی سیاسی نظامی و در نهایت اقتصادی است. اگرچه اقتصاد حاکم بر ایران سرمایه‌داری دولتی نظامی ناکارآمدی برای مردم ایران است، هرچه بیشتر از لحاظ نظامی در حال رشد است. دولت ایران  اکنون دست کم ۵۰۰ هزار سرباز فعال دارد و دارای صنعتی نظامی است که اسلحه و موشک و پهپاد تولید می کند و به کشورهای دیگر نیز اسلحه و موشک و پهپاد علاوه بر نفت صادر می‌کند. در اینجا فرصتی نیست تا به برنامه اتمی ایران بپردازیم.  

 همانطور که حسن روحانی در سال ۱۳۹۷ در سخنرانی خود در ستایش از سپاه پاسداران گفته بود: «عمق راهبردی ایران از شرق تا شبه قاره، در غرب تا مدیترانه، در جنوب تا دریای سرخ و در شمال تا ‌‌‌قفقاز است.» 

 از زمانی که ایران برای سرکوب خیزش سوریه  و برای کمک به رژیم اسد نیرو فرستاد، دولت ایران  نام «محور مقاومت» را بر اتحادش با حزب‌الله لبنان، حماس، جهاد اسلامی در فلسطین، انصارالله، حوثی‌ها در یمن، گروه‌های مختلف شبه نظامی در عراق و دولت بشار اسد در سوریه گذاشته است.   

دولت ایران همچنین بر حمایت روسیه به‌عنوان حامی نظامی خود و همچنین حمایت چین به‌عنوان حامی اقتصادی خود حساب می‌کند. در تاریخ ۲۴ اسفند ، نیروهای دریایی ایران،  چین و روسیه رزمایش مشترکی را با نام «کمربند مرکب امنیتی دریایی ۲۰۲۴» در خلیج عمان و دریای عرب آغاز کردند. این  پنجمین مانور نظامی مشترک سه کشور در سال‌های اخیر بود.  

گسترش دخالت‌های نظامی از سوی ایران همیشه با تشدید سرکوب نیروهای ترقی‌خواه داخل کشور همراه بوده است. در شرایط فعلی نیز انتظار می‌رود که جنگ مستقیم بین ایران و اسرائیل این سرکوب داخلی را افزایش دهد. در نظر سنجی که تارنمای زمانه سال گذشته انجام داده بود ۸۳ درصد پاسخٔدهندگان گفته بودند که با گسترش تنش در منطقه، جمهوری اسلامی سرکوب را  داخل کشور افزایش خواهد داد و می‌بینیم که واقعا چنین است. شمار دستگیری‌ها و حکم‌های زندان برای زنان و کارگران و معلمان و دانشجویان و فعالان کرد و عرب و بلوچ و موج افغان‌ستیزی افزایش یافته و افزایش حکم اعدام و میزان بالای اعدام ها در سال گذشته در ایران که دومین کشور پس از چین است، قابل مشاهده است.  

چشم‌انداز نیروهای ترقی‌خواه چه باید باشد؟  

برای مبارزه با نظام اقتدارگرای ایران و براندازی آن باید به دخالت‌های نظامی آن پایان داد. اما نه از طریق حمله نظامی خارجی که صرفا یک جناح اقتدارگرای درون دولت را به زیان دیگری تقویت می‌کند یا بازگردانی اقتدارگرایی سلطنتی به‌عنوان جایگزین بنیادگرایی مذهبی.  

تنها راه براندازی رژیم جمهوری اسلامی همبستگی نیروهای ترقی‌خواه داخل کشور و همبستگی با نیروهای ترقی‌خواه در منطقه و اوکراین است.

جنبش «زن، زندگی، آزادی» بسیار امیدوار کننده بود و در بیانیه‌های گروه‌های زنان و «منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی» ایده‌های خوبی را در زمینه حقوق زنان، کارگران، اقلیت‌های ملی، مذهبی و جنسی مطرح کرد که می تواند راه‌گشا باشد.  

در زمینه همبستگی منطقه‌ای و جهانی ما فمینیست‌های مبارزی داریم که از درون زندان یا حصر خانگی پیام‌های ضد جنگ صادر می‌کنند. برای مثال توجه کنید به پیام نرگس محمدی در مورد جنگ اسرائیل و فلسطین و همچنین نامه سرگشاده نسرین ستوده در حمایت از مبارزات مردم اوکراین.

اگر فعالان ایرانی در خارج کشور، با ترتیب گفت‌وگوهای بین‌المللی و نوشتن مقالات به زبان‌های مختلف، مخالفتشان را با دخالت‌های نظامی ایران در منطقه و حملات اسرائیل ابراز کنند و هم زمان حمایت آمریکا از عملیات نظامی اسرائیل و کشتار فلسطینی‌ها و همچنین حمایت روسیه و چین از جنایت‌های دولت ایران را محکوم کنند، می‌توانیم زبان و محتوای جدیدی را برای مبارزه علیه جنگ طلبی ایجاد کنیم. هدف باید این باشد که در دام هیچ یک از قدرت‌های اقتدارگرا و امپریالیست نیافتیم و همبستگی با نیروهای ترقی‌خواه و مخالف اقتدار گرایی، بنیادگرایی مذهبی، زن‌ستیزی و تبعیض قومی، نژادی و جنسیتی را برجسته کنیم.

Ad placeholder

*این متن روایت خلاصه‌ شده سخنرانی فریدا آفاری است که دوشنبه ۲۲ اکتبر  در کانون فرهنگی ایرانیان در واشنگتن دی سی ارائه داده است.