«من با نیمرو راحتتر میتوانستم روزه بگیرم. نیمرو انگار انرژی بخشتر بود؛ نیمرویی که یک بار شتاب در پختنش، روی دستم لکهای به اندازه دهانه یک فنجان انداخت و تا مدتها تاولش آزارم داد.
زمان جنگ بود. آن روز رفته بودم بیرون و برگشتنی یک نان سنگک گرفتم و هی خدا خدا کردم یادم برود روزهام تا چند تکه از آن را بی هوا بخورم که ضعفم برود، اما نشد. نان را توی آشپزخانه گذاشتم و رفتم توی حیاط. کسی خانه نبود. صدای بچهها از توی کوچه میآمد. لای در را باز کردم. افسانه، دختر همسایه، پای تیر چراغ برق نشسته بود کنار مادرش و یکی از همسایهها. توی چادر گل گلی چقدر زیباتر شده بود. ابروهای کمانی و چشمهای متینش وادارم میکرد بیشتر نگاهش کنم. خیلی زیبا بود و من خیلی عاشق. فکر کنم کلاس سوم راهنمایی بودم.
آن قدر غرق دیدن افسانه بودم که همه چیز را فراموش کردم، حتی گرسنگی را. جرات نداشتم بهش بگویم دوستت دارم. یک برادر بزرگ داشت به اسم حمید که فوتبالیست بود و همه بچهها بهش احترام میگذاشتند. من هم. میترسیدم اتفاقی بیفتد و دیگر نتوانم به او نگاه کنم.
افسانه برگشت و نگاهم کرد که از لای در مات و مبهوتش بودم. سرم را پایین انداختم و در نیمه باز را بستم. راهروی تاریک را با حسرت تا حیاط ادامه دادم و رفتم نشستم کنار حوض. با خودم میگفتم: من به نامحرم نگاه کردم. من به نامحرم نگاه کردم، ….
نیمرویم که تمام شد، راضی بودم از شکستن روزه …. رفتم توی حیاط و رو به آسمان گفتم: خدایا ببخش. قول میدهم آخرین بار باشد. اما نبود. هنوز هم نیست ….»
فرماندهان نیروی انتظامی در استانهای مختلف، از برخورد شدید با روزه خواران خبر دادهاند. به عنوان نمونه، عبدالرضا آقاخانی، فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان، گفته است که پلیس بر اساس قانون با هرگونه روزهخواری در ملاء عام برخورد جدی و مقتدرانه میکند.
این روایت، خاطره یک نویسنده ساکن تهران است از روزهای نوجوانیاش در شهرستان، اما ایرانیهای دیگری هم هستند که خاطرههای اینچنینی از ماه رمضان دارند. خاطراتی برآمده از نوع نگاهشان به زندگی در روزهای نوجوانی و جوانی و ممنوعیتهایی که از باورهای دینی، عرفی و حکومتی میآمدند و هنوز میآیند؛ محدودیتهایی که هنوز پابرجا هستند حتی اگر اعتقاد به آنها سست شده باشد.
عذاب وجدان، ناراحتی یا فشارهایی که برخی فکر میکنند بیدلیل به خودشان آوردهاند و روزهای زیادی از دوران خوشیشان را تلخ و تباه کردهاند، میتواند بخشی از گذشته هر ایرانی باشد. از روزه گرفتن به اجبار گرفته تا دعوا و درگیری به دلیل خوردن و آشامیدن در کوچه و خیابان و گاهی حتی بازداشت شدن و شلاق خوردن به جرم روزه خواری در ملاء عام.
تهدید روزهخواران و حقوق شهروندی
ماه رمضان که به ایران میرسد، مجموعه ممنوعیتها و محدودیتهای اجتماعی، به میزان قابل ملاحظهای افزایش پیدا میکند. رمضان سال ۱۴۳۴ هجری قمری (۱۳۹۲ خورشیدی) هم در حالی آغاز شده است که از چند روز مانده به آن، رسانههای دولتی تهدیدهای نیروی انتظامی را درباره برخورد با روزهخواران منتشر کردند.
خبرگزاری مهر، شانزدهم تیرماه ۱۳۹۲، اطلاعیه پلیس برای ماه رمضان را با تیتر «برخورد با روزهخواری در ملاء عام» انتشار داد که در ادامه همین تیتر بر ضرورت رعایت عفاف و حجاب تاکید شده است. در این اطلاعیه ششبندی، نکاتی درباره حق خوردن و آشامیدن در ماه رمضان مطرح شده است.
هر چند در اطلاعیه نیروی انتظامی خبری از مجازات و ارعاب نیست، اما فرماندهان نیروی انتظامی در استانهای مختلف، از برخورد شدید با روزهخواران خبر دادهاند. به عنوان نمونه، عبدالرضا آقاخانی، فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان، گفته است که پلیس بر اساس قانون با هر گونه روزهخواری در ملاء عام برخورد جدی و مقتدرانه میکند.
منوچهر اماناللهی، فرمانده نیروی انتظامی استان یزد هم با اشاره به برخورد قاطع ماموران این اداره با خاطیان هتک حرمت در ماه رمضان، از رسانهها خواست تا درباره رعایت شئونات اسلامی به آحاد جامعه اطلاعرسانی کنند.
شاید در راستای این اطلاعرسانی مورد نظر نیروی انتظامی بوده که خبرگزاری فارس، شانزدهم تیرماه امسال، با استناد به قانون مجازات اسلامی، از حبس و شلاق به عنوان مجازات روزهخواری در ملاء عام خبر داده است: «در قانون مجازات اسلامی به طور دقیق به مجازات روزهخواری در ملاء عام اشاره نشده اما در ماده ۶۳۸ این قانون آمده است که تظاهر به هر عمل حرامی در انظار عمومی، جرم است.»
این خبرگزاری کسانی را که به صورت آشکار روزه میخورند، بیاطلاع از حقوق شهروندی دانسته است و اینکه به حقوق دیگران احترام نمیگذارند و آن را زیر پا میگذارند.
این در حالی است که علی، شهروند تهرانی، درباره ماه رمضان به رادیو زمانه میگوید: «از قدیم گفتهاند عیسی به دین خود، موسی به دین خود. تازه در قرآن هم هست که لا اکراه فی الدین. اما حالا ماه رمضان که میآید نه موسی و عیسی به دین خود میمانند و نه اختیاری در اجرای احکام دین میماند. تابستان و زمستان هم ندارد. همه یا باید روزه بگیرند یا تظاهر کنند به گرفتن روزه. اجرای احکام ماه رمضان در ملاء عام، سالم و مریض هم نمیشناسد و این سالها که این ماه افتاده به ماههای گرم و کشدار تابستان، یعنی دقیقأ از صبح تا شب هم اگر بیرون از خانه باشی، نه حق داری برای رفع تشنگی آبی بنوشی، نه حق داری برای رفع گرسنگی لقمهای در دهان بگذاری و سیگار کشیدن هم که صد البته جزو ممنوعات است.»
رمضان و ساعت کار
در طول ماه رمضان اما تغییراتی هم در برنامه و سبک زندگی افراد به وجود میآید. بسیاری از فعالیتها در هنگام روز به حالت نیمه تعطیل در میآیند و به جای آن، برنامههایی با عنوان از افطار تا سحر برگزار میشوند. در طول سالهای گذشته این تغییرات رسمی شده است و توسط دولت ابلاغ میشود.
سهشنبه، هجدهم تیر ماه ۱۳۹۲، استاندار تهران اعلام کرد که ساعات کاری سازمانها و ادارههای کل در استان تهران در ماه رمضان از ۹ صبح تا ۱۴:۳۰ بعد از ظهر است. البته مرتضی تمدن به خبرگزاری ایسنا گفته است که کسری ساعات کار در ماه رمضان از طریق دورکاری و همچنین اضافهکاری در دیگر ایام جبران خواهد شد.
خبرگزاری فارس، شانزدهم تیرماه امسال، با استناد به قانون مجازات اسلامی، از حبس و شلاق به عنوان مجازات روزهخواری در ملاء عام خبر داده است: «در قانون مجازات اسلامی به طور دقیق به مجازات روزهخواری در ملاء عام اشاره نشده اما در ماده ۶۳۸این قانون آمده است که تظاهر به هر عمل حرامی در انظار عمومی، جرم است.»
علی اما در این زمینه میگوید: «چندسالی است که با مصوبه هیئت دولت، ساعت کار ادارهها و سازمانهای دولتی در ماه رمضان یکی دو ساعتی کمتر میشود تا روزهداران فشار کمتری تحمل کنند، اما در عمل این به معنای آن است که در این ماه خیلی نباید انتظار انجام کاری از دستگاههای دولتی داشته باشید. کارمند روزهدار هم از حدود ساعت ۱۲ دیگر نه رمقی دارد و نه اعصابی. این است که از ۱۲ ظهر به بعد اغلب به بهانه آماده شدن برای نماز ظهر کسی را پشت میز کار نمیبینید. کارمندانی که روزه نمیگیرند هم با همان اعصاب به هم ریخته از محدودیتهای ماه رمضان، همپای روزهدارها غیب میشوند و از همین رو است که خود به خود همه کارها به بعد از ماه رمضان موکول میشود.»
در مقابل کاهش ساعت کاری ادارهها، ساعت کار میدانهای میوه و ترهبار در پایتخت ایران در ماه رمضان افزایش یافته است. خبرگزاری ایسنا روز سهشنبه، هجدهم تیر ماه ۱۳۹۲، این خبر را منتشر کرده است، اما پرسش این است که افزودن به ساعت کار کارگران در ماه رمضان با چه توجیهی امکانپذیر شده است؟
از سوی دیگر این تنها ساعت کار کارگران میدانهای میوه و ترهبار نیست که افزایش یافته، بلکه قیمت لبنیات نیز در آستانه ماه رمضان مثل سالهای گذشته بالا رفته است. جامجم آنلاین در گزارش مفصلی به این موضوع پرداخته و از احتمال افزایش قیمت ۸۱ محصول لبنی خبر داده است.
فشارهای اقتصادی حاصل از گران شدن کالاها که البته منحصر به لبنیات نیست و همه مواد مصرفی را در بر میگیرد، در کنار فشارهای اجتماعیای که در ماه رمضان روندی فزاینده به خود میگیرند، دشواریهای ذهنی، روحی و روانی بسیاری را برای ایرانیها به ارمغان میآورد.
آنها که ماه رمضان را در شهرهای بزرگی مثل تهران و البته در تابستان تجربه کردهاند، اغلب راوی این دشواریها هستند. کلافگی و عصبیت در شهر موج میزند و به عنوان نمونه، برخی رانندگان خودروهای عمومی، خسته و کوفته از گرما، تشنگی و گرسنگی آمادهاند تا با کوچکترین جرقهای با مسافران و عابران درگیر شوند و این نشان میدهد که فضای خیابانها هم دست کمی از فضای ادارهها ندارد.
مسافران، روزهداری، خاطرههای پراکنده
داریوش دماوندی، شهروند ایرانی مقیم مالزی، با روایت خاطرهای برای رادیو زمانه میگوید: «به جز یک بار که نمیدانم چه اتفاقی افتاده بود که بیوقفه به جای یک ماه، دو ماه روزه گرفتم، هیچوقت نتوانستم با این ماه کنار بیایم. چه در بچگی و چه در بزرگی یا حتی در سربازی.
من هم مثل خیلی از بچهها از صف نان فراری بودم؛ آن هم صفهای زمان جنگ که مثل انتظار خانواده اسرا طولانی بود. ولی آن روز نمیدانم چه کسی زد پس سرم که روز جمعهای پاشو برو نان بربری تازه بخر و برای یک بار هم که شده بساط صبحانه را تو علم کن.
فشارهای اقتصادی حاصل از گران شدن کالاها که البته منحصر به لبنیات نیست و همه مواد مصرفی را در بر میگیرد، در کنار فشارهای اجتماعیای که در ماه رمضان روندی فزاینده به خود میگیرند، دشواریهای ذهنی، روحی و روانی بسیاری را برای ایرانیها به ارمغان میآورد.
صبح اول وقت بود و از قضا، نانوایی خلوت. رسیدم جلوی صف. پول دادم و دو تا نان خواستم. شاطر یک نان را که داد، تنور تمام شد. همانطور که منتظر نان دوم بودم، شروع کردم به خوردن از نان اول که دیدم پشت سریها چپ چپ نگاه میکنند. خیال کردم هوس کردهاند. نان را برداشتم و بهشان تعارف کردم که اخمشان چند برابر شد. تا برسم خانه و برای اولین بار چای دم کنم و خانواده بیدار شوند، نفهمیدم چه کردهام و ندانستم روز جمعه به مکتب رفتهام. روز اول ماه رمضان، آن هم صبح اول وقت، به مومنانی که شاید بعضیهاشان هم تظاهر میکردند روزه دارند، نان بربری تعارف کرده بودم.»
این ضرورت تظاهر به روزه داشتن، باعث میشود کسانی که از روزهداری معاف هستند به درستی دیده نشوند و این مسئله ممکن است دشواریهایی را برای آنها به همراه داشته باشد.
بر اساس احکام اسلامی روزه بر مسافران واجب نیست، اما آیا در سختگیریها برای روزهدار بودن، تفاوتی میان آنها و دیگران دیده میشود؟
علی در پاسخ به این سئوال میگوید: «اگر تهرانی نیستید و در ایام ماه رمضان ناچار به مسافرت به تهران شدهاید، میتوانید در مراکز مخصوص مسافران مثل هتلها جایی برای خوردن و آشامیدن پیدا کنید، اما مشکل اینجاست که تنها هتلهای لوکس و گرانقیمت در این ماه، رستوران و کافه باز دارند و علاوه بر قیمت بسیار بالای صرف غذا در این رستورانها، هتلداران اغلب موظفند تنها به مشتریان ساکن در همان هتل سرویس بدهند. یعنی روی هتل هم نمیتوان حساب چندانی باز کرد.»
در اطلاعیه رمضانی نیروی انتظامی هم آمده است که «گرچه اسلام مسافران و بیماران را از روزه معاف کرده، لکن باید تمامی کسانی که عذری دارند از خوردن، آشامیدن و استعمال دخانیات در ملاء عام خودداری نموده و مسافران عزیز از صرف غذا در فضای بیرونی غذاخوریها، کنار جادهها و تفرجگاهها پرهیز کنند.»
نیروی انتظامی اما اشارهای به حقوق شهروندی مسافران، بیماران و کسان دیگری که از روزهداری معافند نکرده است. ضمن اینکه بستن شیرهای آبسرد کنهای عمومی در سطح شهر و معابری مثل مترو که ممکن است مورد نیاز کودکان، بیماران یا سالخوردگان باشد، میتواند برای شهروندان مشکلساز باشد.
از سوی دیگر به نظر میرسد برخی از ایرانیها هم که در ماه رمضان روزه میگیرند، حقوق چندانی برای آنان که به هر دلیلی روزه نمیگیرند، قائل نیستند. این مسئله را در نگاههایی که گاه در این ماه میان برخی شهروندان رد و بدل میشود، میتوان دید. همینطور در درگیریهایی که گاهی میان روزهداران و روزهخواران در میگیرد. این برخوردها البته در طول سالهای گذشته و فروکش کردن تب تند انقلاب سال ۵۷، کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
علی میگوید: «روزهای طولانی ماه رمضان، روزهای پنهانکاری است. آنها که به هر دلیل روزه نمیگیرند، در این روزها تنها به مدد ترفندهای خود آموخته این سالها و به کمک انواع و اقسام شکلات و بیسکوییت و بطریهای کوچک آب که هر روز با خودشان حمل میکنند، میتوانند پنهانی و با احساسی شبیه به دزدی که از دیوار خانهای بالا میرود، جلوی تشنگی و گرسنگی خود را بگیرند.»
دین وقتی ملبس شد و به شکل آخوند و ملا تجلی کرد و به لوث کشیده شد روزه و عبادت آنهم نظامی میشود! وای بر ما!
Majid / 15 July 2013
تظاهر دین صفویه ای و دولتی به زور چماق کار بجایی نخواهد برد.
kamal / 16 July 2013