نمایش «بوستان حیات ژوراسیک» نوشته‌ی نوشین تبریزی به کارگردانی پرستو گلستانی که در سالن انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه رفته یک ملودرام سطحی‌ست‌. این نمایش می‌بایست یک کمدی انتقادی باشد درباره تجمع‌های اعتراضی مالباختگان و بحران محیط زیست (خشکاندن عامدانه و قطع درختان) اما عملاً یک ملودرام سطحی‌ست با دیالوگ‌هایی نزدیک به زبان روزمره که تماشاگر را درگیر نمی‌کند و به زودی فراموش می‌شود.

در این نمایش وحید ‌آقاپور، پرستو ‌گلستانی، پانیذ ‌تاج‌بخت، فرزاد ‌سقا، مینا ‌حیدری، پریسا ‌عابدینی، ملیکا ‌سلیمی، آرشین ‌ساکی، مهگل ‌استقلال، عرفان سلیمی بنی، آرسام ‌یعقوبی، رها ‌خسروی بازی می‌کنند.

تجمع اعتراضی مالباختگان

«بوستان حیات ژوراسیک» درباره‌ی مالباختگانی‌ست که در بوستانی مجاور یک شرکت که سرمایه‌شان را دزدیده تجمع اعتراضی برپا کرده‌اند و علیه شخصی که او را «الف. ب. پ» خطاب می‌کنند و رئیس شرکت است، شعارهای اعتراضی سرمی‌دهند. در این جمع بازیگری قدیمی با نام «بابک توجهی» که چند سال است بیکار شده، حضور دارد. همسرش که یک شرکت پیمانکاری دارد، قصد دارد درخت‌های پارک را از بین ببرد تا بتواند در آنجا یک بازار بسازد. او برای تغییر کاربری بوستان، بابک را هم به کار گرفته است. در این بین «الف. ب. پ» کشته می‌شود و مالباختگان که در تجمعات‌شان او را تهدید به مرگ کرده‌اند و فیلم این تجمع‌ها را هم در فضای مجازی به اشتراک گذاشته‌اند به هراس می‌افتند. آن‌ها از بازیگر قدیمی می‌خواهند شهادت بدهد زمان وقوع قتل، در محل پارک بوده‌اند که یکباره خبر می‌رسد که «الف. ب. پ» ظاهراً سرمایه آنها را زیر یکی از درخت‌های پارک به شکل «والت سخت‌افزاری» (Wallet Hardware) یا همان کیف پول الکترونیک، پنهان کرده و مشخص می‌شود شرکت مربوطه یک شرکت سرمایه‌گذاری ارز دیجیتال است که سرمایه مالباختگان را به ارز دیجیتال تبدیل کرده. از طرفی همسر بازیگر قدیمی به سربازی فراری که از پادگان فرار کرده و در پارک کارتن‌خواب شده پول داده که پای همه‌ی درختان پارک اسید بریزد تا بخشکند. والت‌های مال‌باختگان هم با ریختن اسید از بین رفته است.

ما وارثان غمگین عصمت اعصار

با تجمع اعتراضی مالباختگان نمایش آغاز می‌شود و عده‌ای رو به تماشاگران علیه رئیس شرکت شعار می‌دهند. نکته قابل تأمل این است که هیچ‌کدام از این افراد عصبی یا ناراحت نیستند و در دیالوگ‌هایی که بین‌شان ردوبدل می‌شود بی‌تفاوتی، بی‌خیالی و تمسخر موج می‌زند. گویی آمده‌اند تفریح، تا جایی که خودشان حرکت اعتراضی خودشان را مسخره، بیهوده و بی‌نتیجه می‌دانند. مثلا پس از شعار دادن همه از هم می‌پرسند: «تموم شد!» سپس قهقهه سرمی‌دهند.

زن: ما اینقدر اینجا می‌مونیم تا یکی بیاد! (قهقهه جماعت)

زنی دیگر: یارو الان داره پول‌های ما رو خرج می‌کنه و به ریش ما می‌خنده! (قهقهه جماعت)

در این بین یکی از معترضان می‌گوید درست است که شکایت کرده‌ایم اما این تجمع حرکتی نمادین است تا آنان که کلاهبرداری می‌کنند دست از این کارشان بکشند و کسی بیاید و‌ پاسخگو باشد. یکی‌ از معترضان معتقد است که اینجا قانون دارد و حتما یکی به شکایت ما رسیدگی می‌کند. مشخص نیست جماعتی که مالباخته‌اند به کدام علت بعد هر اظهارنظری همه با هم شلیک خنده سر می‌دهند؟ زنی از شعر استفاده می‌کند از جمله بیتی از «آخر شاهنامه» اخوان ثالث، آنجا که می‌گوید: «ما وارثان غمگین عصمت اعصاریم!» آن هم با لحنی تمسخرآمیز، و باز همراه شلیک خنده روی صحنه. در این میان یکی از معترضان هم که می‌گوید در کلاس نوزده ساعته فیلمنامه‌نویسی شرکت کرده متنی شاعرانه را به طنز دکلمه می‌کند. (پیش‌کشیدن موضوع کلاس‌های هنری که فقط سعی می‌کنند با گرفتن پول به هنرجویان مدرک بدهند.)

 مشخص نیست دقیقا هدف این اجرا چیست. نمایش آرمانباختگی و نومیدی معترضان که در استهزاء و ریشخند نمود پیدا کرده؟ لودگی به عنوان یک ویژگی فرهنگی در جمع؟ یا شاید هم به ریشخند گرفتن تجمع‌های اعتراضی؟ آیا نمایش قرار است بیانگر این نکته باشد که تجمع‌های اعتراضی بی‌فایده است؟ باید توجه داشت که در نمایش نه از مأموران یگان ویژه خبری هست و نه مسئولی پاسخ‌گوی مطالبه‌های تجمع‌کنندگان است‌. گویا قانون هم تعطیل شده و در آن میان فردی که مرتکب فساد اقتصادی شده کشته می‌شود و معلوم نیست چه کسی او را به چه انگیزه‌ای کشته است. بنابراین خواست دست‌اندرکاران نمایش هر چه بوده، در عمل، بر اساس آنچه که روی صحنه اتفاق می‌افتد می‌توان گفت نمایش به جای آنکه بیانگر اعتراضات باشد، نمایانگر یک اغتشاش است و از این جهت همسوست با قرائت رسمی حکومت.  

در مجموعه‌های تلویزیونی مهران مدیری، برای مثال در «حاشیه» و یا در «هیولا» کارکرد این نوع طنز را می‌توان یافت. مقادیری وقایع روز که مخاطب آن‌ها را در زندگی روزانه خودش سراغ دارد، همراه با چهره‌ها و رویدادهایی که از آن وقایع آشنایی‌زدایی می‌کنند، درآمیخته با گفته‌های باریک و کنایه‌های طنزآمیز که از روحوضی به ما رسیده.

Ad placeholder

از هر چمن گلی

بنیادی‌ترین مشکل نمایش «بوستان حیات ژوراسیک» در وهله نخست نمایشنامه ضعیف آن است که نه طرح داستانی مستحکمی دارد نه به درستی پرداخت شده است. نویسنده حتی به اندازه یک تیپ به ابعاد شخصیتی افرادی که به عنوان مطالبه‌گر تجمع اعتراضی راه انداخته‌‌اند نپرداخته. حتی بازیگر قدیمی با نام «بابک توجهی» و همسر سرمایه‌دارش که بار اصلی داستان را به دوش می‌کشند در حد تیپ‌های کلیشه‌ای و نخ‌نما ظاهر می‌شوند. متن نمایشنامه و دیالوگ‌ها بیشتر شبیه متن‌های انتقادی روزنامه‌نگاران در ستون‌های خبری روزنامه‌هاست. استفاده از شعارهایی چون «بی‌شرف، بی‌شرف»، «تا حقمونو نگیریم آروم نمی‌گیریم!» و…. رقصیدن بازیگران استفاده از رقص «صادق بوقی» و دیالوگ‌هایی که بیشتر در فضای مجازی گل کرده آن هم در نمایشی که قرار است به موضوع فساد اقتصادی و… بپردازد، در خور ادبیات نمایشی و تئاتر حرفه‌ای نیست.

نویسنده دست به ترفند نه چندان تازه‌ای زده است: گشت و گذار در شبکه‌های اجتماعی و رونویسی از نوشته‌هایی که سر زبان‌هاست. در این میان، نویسنده احتمالا به این دلیل که نمایشنامه فاقد شالوده و دراماتولوژی‌ست (به یک معنا یک روحوضی مخدوش و امروزی‌شده است) مبنا را بر این گذاشته که به هر معضل اجتماعی اشاره‌ای کند و بگذرد: از دختر شهرستانی که به دنبال یک پسر پول‌دار افتاده، تا سرباز فراری کارتن‌خوابی که خودش را به مردن می‌زند و روی تنش سکه می‌ریزند. نوازنده‌ای که اشعار سطحی رپ می‌خواند به یکباره روشنفکر شده و روی جسد سرباز تکه‌ای از شعر شاملو را می‌خواند که «من مرگ را دیده‌ام/ من مرگ را زیسته‌ام با آوازی غمناک»، تا زوجی که مشکل ارتباطی دارند با یکدیگر و بلاگری که به دنبال استفاده از شهرت بازیگر قدیمی‌ست. طبعاً این پراکنده‌گویی‌ها قصه‌ی اصلی را از مسیر خود خارج می‌کند‌.

ضعف کارگردانی

پرستو گلستانی، خواهرزاده مهدی اخوان ثالث بازیگر حرفه‌ای تلویزیون و سینماست. او در نوجوانی بازی در تئاتر را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۹ با فیلم «مجنون» از رسول ملاقلی‌پور. او در دو نمایش به کارگردانی محمد یعقوبی و در نمایش‌هایی به کارگردانی محمد رحمانیان، رویا افشار و اکبر زنجانپور به عنوان بازیگر روی صحنه رفته است. بر اساس بانک اطلاعات هنرمندان، «بوستان حیات ژوراسیک» نخستین تجربه جدی او در زمینه کارگردانی تئاتر است.

او که بازیگر خبره‌ای است در ایفای نقش‌اش در نمایش «بوستان حیات ژوراسیک» فقط پرستو گلستانی‌ست. بیشتر میزانسن‌ها از پیش طراحی شده که این امر بازیگران را محدود کرده است.

گلستانی در طراحی میزانس‌ها فقط سعی کرده از تمام فضای صحنه بازی بگیرد و ریتم تند و نشاط‌آوری به نمایش بدهد. حاصل نمایشی‌ست که نه می‌تواند تلنگری به تماشاگر بزند نه او را به فکر وادارد و نه از نظر حسی او را درگیر کند.

بار اصلی نمایش هم روی دوش وحید آقاپور و خود اوست. سایر بازیگران از جمله چند کودک ظاهراً از هنرجویان تئاترند.

 وحید آقاپور از بازیگران خوب تئاتر است که در این سال‌ها بیشتر در تلویزیون و سینما فعال است. او فارغ‌التحصیل کارشناسی بازیگری از دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشکده سینما ـ تئاتر، در چند فیلم‌ پربیننده در شبکه خانگی بازی کرده. در «بوستان حیات ژوراسیک» اما او با یک بازی معمولی روی صحنه ظاهر می‌شود: بدون انرژی، در نقشی که بیشتر دیالوگ‌هایش شعاری‌ست. در بسیاری از بخش‌های نمایش به شکل شعاری از قانون حرف می‌زند و حتی وقتی تجمع‌کنندگان از او کمک می‌خواهند که حمایت‌شان کند می‌گوید همه‌چیز از راه قانونی باید حل شود. از طرفی از دختر فال‌فروش با مهربانی فال می‌خرد یا برای سرباز فراری ساندویچ تهیه می‌کند.

Ad placeholder