معضل «بیهویتی» در استان سیستان و بلوچستان از دیرباز وجود داشته و مردم این استان در روستاها و حاشیه شهرها با آن دست و پنجه نرم کرده و میکنند. آنها که تا چندین نسل گذشته متعلق به این این خاک و سرزمین بودند اکنون به علت نداشتن شناسنامه و سجل، هویت قانونی خودشان را از دست داده و از حداقلترین خدماتهای دولتی و شهروندی محروماند. اغلب بیشناسنامهها در سیستان و بلوچستان مرکزی و جنوب و در مناطق صعب العبور زندگی میکنند. آنها با شدیدترین وضعیت اقتصادی و معیشتی روزهای خود را سپری میکنند و در در این سالها حتی اندک کمک یارانهای نیز دریافت نکردند؛ شهروندانیکه بالای پنجاه سال از عمر زندگی خود را سپری کردهاند اما هنوز شناسنامه ندارند.
در چند دهه گذشته شهروندان مناطق مرکزی سیستان و بلوچستان در یک محرومیت دردناک به سر بردهاند. به گونهای که هیچ اداره ثبتاحوالی در این مناطق و نزدیکی آن مستقر نبوده و مردم این مناطق نیز سواد کافی برای دریافت شناسنامه و مزیت آنرا نداشتند. تمام زاد و ولدهای این مناطق به شکل سنتی و محلی انجام میشده است. شاید ماهها طول میکشید تا اهالی روستا گذرشان به شهرستانی میافتاد. در چنین وضعیتی هزاران شهروند استان سیستان و بلوچستان از ثبت هویت خود در ادارات دولتی عقب ماندند، و این عقبماندگی اجباری اکنون مشکل «بیهویتی» آنها را دوچندان کرده است.
در سالهای اخیر نمایندگان مجلس شورای اسلامی و فعالان مدنی تلاشهای زیادی برای حل این معضل انجام دادند اما نبود یک اراده محکم در بدنه سیستم احساس میشود. وعدههای زیادی برای حل این معضل به مردم داده شده؛ دم انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی بسیاری از کاندیدها با موج سواری روی این موضوع به صندلی ریاست مینشینند، اما بعد از آن هیچ خبری از روند حل این مشکل به چشم نمیخورد.
شهروندان بیشناسنامه در سیستان و بلوچستان با مشکلات زیادی مواجهاد و آنها همیشه پیگیر حقوق خود بوده و از روشهای زیادی برای بلند کردن صدای خود استفاده کردند، پایگاه خبری «حالوش» سخنانی از یک شهروند فاقد شناسنامه در زاهدان منتشر کرده که میگوید:
روی سخنم با دولتمردان ایران است، بنده به همراه خانوادهام چهارده نفر هستیم و همه بدون شناسنامهاند. همانطور که میبینید از زمان حکومت شاه درخواست شناسامه دادیم، به وزارت کشور درخواست دادیم، به فرمانداری درخواست دادیم و همه جاهایی که شما فکر کنید درخواست دادیم، اما جوابی از کسی نگرفتیم. از این کاغذها (پرونده اوراق هویتی) به ما دادند که شما ایرانی هستید، شاهد دارید و به شما کاری ندارند و در محضر هم ثبت شده و گفتند به شما شناسنامه میدهیم اما تا امروز به ما شناسنامه ندادند و هر بار که میروم و پیگیری میکنم به من به چشم یک بیگانه نگاه میکند.
رد مرز ایرانیهای بیشناسنامه
پس از سالها کشمکش این شهروندان با دولت، اکنون آنها با یک چالش جدی مواجه شدهاند: رد مرز کردن افرادی که مدارک هویتی ندارند. بر اساس گزارشهای چند ماه اخیر بسیاری از این شهروندان توسط نیروهای امنیتی به اردوگاهای مرزی انتقال داده شده و از آنجا از کشور اخراج شدند.
در شامگاه ۸ مهر ۱۴۰۲ نیروهای نظامی و امنیتی با یورش گسترده به منازل شهروندان بلوچ فاقد شناسنامه در مناطق شیرآباد، دایی آباد، قاسم آباد، کریم آباد، کوثر، مشترک، بعثت، جام جم، چهار راه رسولی و جاده قدیم زاهدان بسیاری از شهروندان را بصورت فلهای بازداشت و تهدید به رد از مرز کردهاند. خانوادههای این بازداشتیها به رسانهها گفتهاند که ماموران امنیتی آنها را تهدید کردند که شما دارای مدارک هویتی نیستید و بر این اساس ماندن شما در این کشور غیرقانونی است. درحالیکه بسیاری از این شهروندان دارای استشهاد محلی هستند که اصالتاً از همین سرزمین و شهراند و اجداد آنها کاملا مشخصاند.
زهره صیادی یکی از فعالان حقوق شهروندان بیشناسنامه سیستان و بلوچستان بود که در ۱۳۹۸ توسط ماموران امنیتی بازداشت و نهایتا به یک سال حبس محکوم شد. او درخصوص این معضل گفته بود:
فاقدینِ شناسنامه موروثی، جمعیت گستردهای هستند که البته به دلایل مختلف ازجمله عدم ثبت تولد و مرگ این جمعیت و بیتوجهیِ مسئولان، امکان ارائهی آمار درست و دقیق را ندارند. فاقدینِ شناسنامهی موروثی بیشتر از استانهایی چون سیستان و بلوچستان، کردستان، خوزستان و لرستاناند. دلیلِ این فراوانی، شکل بومیِ زیست، عدم احساس نیاز در زیستِ ساده و بومی و البته اعتبارِ حضور و قول و مناسباتِ انسانی در این جوامع است. لیکن شکلِ فراگیر و غالبِ یکسانخواه و یکسانسازِ سرمایه و شاید ضروریاتی در مفاهیمِ تازهتر زندگی، جامعهی بیشناسنامههای ایرانی را نیز نیازمندِ دریافتِ شناسنامه کرده است. متقاضیهایِ دریافتِ شناسنامه در استانهایی غیر از سیستان و بلوچستان، شرایط و راهِ هموارتری برای دستیابی به این حقِ بدیهی دارند. سیستان و بلوچستانیهای بیشناسنامه، به دلایلی چون شباهت زبان و پوشش با همسایههای افغانستانی و پاکستانی به عنوانِ غیرِ ایرانی مطرح میشوند. گذشته از امکانِ شناخت و تشخیص ایرانی بودن و غیرایرانی بودن با همین پوشش و زبان، این مسئولیت وزارت کشور و اردوگاهها و سازمان ثبت احوال است که راهکاری برای شناخت، شناسایی و شناسنامهدار شدن این بخش از فاقدین ِ شناسنامه ایجاد کند.
صیادی یک سوال اساسی مطرح میکند که چطور وزارتخانهای مرتبط با دولت و مسئولان، کارتِ هنری یک هنرمند را جهتِ اجرا و نمایش صادر میکند اما به ایرانی بودن و فاقد شناسنامه بودن و نیاز دریافتِ شناسنامهی همان انسان و فرزندانش بیتوجه میشود.
برخی از فعالان مدنی به خشونت و عدم احقاق حقوق شهروندان بیشناسنامه هشدار دادهاند. آنها معتقدند این بیهویت نگهداشتن شهروندان بلوچ ریشه سیاسی و عقیدتی در سیاست جمهوری اسلامی دارد، چنانکه مجتبی عزیزی امام جمعه اهلتشیع و حکومتی زابل در سخنانی تند از این سیاست دفاع کرده و گفته: «نباید بسم الله گویان به همه شهروندان سیستان و بلوچستان شناسنامه اعطا کرد».
هزاران شهروند سیستان و بلوچستان با مشکل بیهویتی و بیشناسنامهای مواجهاند که تاکنون با وجود درخواستها و حتی تحصن در مقابل مجلس شورای اسلامی برای حل این مشکل چارهای اندیشیده نشده، دولت به راحتی میتواند برای حل این مشکل قدم بردارد، آنها میتوانند با طرح استعلام محلی شهروندان بیشناسنامه را شناسایی کنند، طبیعی است که هرشخصی را حتی با خطوط چهره شناسایی کرد که متعلق به کدام سرزمین است، استشهاد محلی و ریشسفیدان و افراد معتمدی که اطلاعات کافی نسبی از شهروندان مناطق میتواند برای تایید هویت شهروندان بیشناسنامه کمک کند.