با آغاز اعتراضها و خیزش سراسری مردم ایران در شهریور سال گذشته اکثر گروههای تئاتری، نمایشی روی صحنه نبردند و به یک معنا صحنه را تحریم کردند. با فروکش کردن اعتراضها در اواخر سال پیش، از ابتدای سال جاری کمکم گروههای تئاتری فعالیت خودشان را پس از حدود شش ماه خاموشی از سر گرفتند و سالنهای نمایش با نزدیک شدن به ماه دوم بهار رونق گرفتند. معمولاً آمار دقیقی از تعداد نمایشهای روی صحنه و فروششان از طرف مرکز هنرهای نمایشی ارائه نمیشود و فقط آمار فروش سالنهای دولتی از طرف این مرکز اعلام میگردد. درخصوص دیگر سالنها هم با نگاهی به سایتهای فروش آنلاین بلیط تئاتر میتوان ارزیابی کرد که تعداد نمایشهای روی صحنه نسبت به سالهای گذشته کمتر شده و براساس همان اعلام فروش سالنهای دولتی نیز مشخص است استقبال از نمایشها به نسبت سال پیش در همین زمان کمتر شده است. به جز تورم افسارگسیخته و افزایش فقر و در نتیجه عدم توان خرید بلیط از سوی تماشاگران به خاطر بالا رفتن قیمت بلیطها و همچنین هزینههای بالای سالن و… برای خود گروهها، دلیل عمده خمودگی فضای تئاتر، نظارت و دخالت بیشتر مرکز هنرهای نمایشی و اعمال شدیدتر سانسور است.
با افزایش فقر، اعتیاد، دزدی و بزهکاری در جامعه، انتظار میرود هنرمندان تئاتر به این معضلها بیشتر بپردازند اما در این مدت نمایشهایی که رویکردی اجتماعی، سیاسی و انتقادی داشته باشند و به موضوعها روز جامعه ایران بپردازند به ندرت روی صحنه رفتهاند و بیشتر نمایشهای فرمالیستی و خارجی و… که اثری از این دغدغهها در آنها نمیتوان یافت روی صحنه میروند. برای مثال میتوان به نمایش «موسیقی دردنوشان» به کارگردانی و نویسندگی عمار تفتی و تهیهکنندگی محمد معیری اشاره کرد که با یک درونمایه عرفانی در سالن استاد ناظرزاده کرمانی در مجموعه ایرانشهر اجرا میشود. «هیاهوی بسیار برای هیچ» شکسپیر که در سالن شهرزاد اجرا میشود، و «جایی میان خوکها» فوگارد از دیگر آثاری از این دست است.
روند سانسور ادبیات نمایشی
از همان ابتدا که متن نمایشنامه جهت اخذ مجوز به مرکز هنرهای نمایشی ارائه میشود، بازخوانان با تنگنظری و حساسیت شدیدتری نسبت به سال گذشته متون را بررسی میکنند که البته این به دلیل دستوریست که به آنان داده شده است. سانسورگران ارشاد اسلامی برخی نمایشنامهها را به طور کلی رد کرده و توقیف میکنند و یا این نمایشنامهها میبایست آنقدر اصلاح شده و بخشهایی از آن حذف گردد که در نهایت متنی تکهتکه شده و مثله باقی خواهد ماند.در این میان هربار که نمایشنامهای سانسور میشود، نویسنده میبایست پس از اعمال سانسورها، متن تحریفشده را مجددا برای بازخوانی به ارشاد اسلامی ارسال کند.
تا پیش از این کارگردان یا تهیهکننده میبایست یک نسخه چاپ شده روی کاغذ از متن نمایشی را به مرکز هنرهای نمایشی برای دریافت مجوز ارسال میکرد. اکنون، روند چنین است که متنها از طریق یک درگاه اینترنتی به شکل فایل پی دی اف همراه با مشخصات نویسنده و کارگردان برای بخش شورای ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی ارسال میشود. روند ممیزی معمولاً ۱۰ روز و گاهی بیشتر هم ممکن است به درازا بکشد. در صورت ممیزی مجدد معمولا نتیجه زودتر اعلام می شود. در مجموع همه چیز به میزان پیگیری نویسنده و کارگردان دارد.
ممیزیها به هیچعنوان از طریق نامه کتبی و با سربرگ رسمی اعلام نمیشود، بلکه از طریق همان درگاه ارائه میگردد. به شکلی که حتی در صفحه مربوط به ممیزی و اصلاحات مشخص نیست این اصلاحات مربوط به کدام نمایشنامه و نویسنده است. در واقع قرار نیست این ممیزیها به عنوان سندی به دست نویسنده برسد.
اگر متن نیاز به اصلاح داشته باشد طبق نظرات کارشناسی که متن را خوانده باید نظرات اعمال شود و متن سانسور شده دوباره ارسال گردد. در مرکز هنرهای نمایشی رئیس شورای ارزشیابی تنها مرجع پاسخگوست وگرنه با خود کارشناس از آنجایی که نامش قید نشده نمیتوان در ارتباط بود.
کیفیت و شدت سانسور
اعمال سانسور در حدیست که طبق مستندهای موجود، نمایشنامهنویس در دیالوگها نباید به اعتراضها، تجمعها، زندانی شدن و کشته شدن معترضان، دانشجویان، قتلهای زنجیرهای، اعدام و جنبشهای دانشجویی حتی در سالهای گذشته اشارهای کند. صحبت از مواد مخدر و آوردن نام مثلا شیشه و پایپ، کوکایین، کراک و مصرف آن، درست کردن و نشان دادن استعمال مواد و به خصوص نشان دادن اعتیاد زنان ممنوع است. روابط غیرمتعارف و غیرمانوس در بین شخصیتهای نمایشنامه، تنفروشی و به کارگیری زبان کوچه در دهان چنین شخصیتهایی ممنوع است. نشان دادن فقر و پرداختن به طبقههای محروم و فقیر جامعه و پرداختن به خشونت موجود در جامعه و صحنههایی که خشونت عریان جامعه را نشان میدهند، از نظر سانسورچیان به منزله سیاهنمایی محسوب شده، بدآموزی داشته و نباید روی صحنه برود. در همان حال باید توجه داشت که سال گذشته پیش از آغاز جنبش ژینا و اعتراضهای گسترده سال ۱۴۰۱ سختگیریها و تنگنظریها و سانسور تا بدین حد شدید نبود. این سختگیریها اکنون به جایی رسیده که حتی نمایشنامههای اجرا شده در سالیان پیش اگر بخواهند دوباره روی صحنه بروند با سانسور شدید مواجه میشوند و یا امکان اجراشان وجود ندارد.
درخصوص اجرای یک نمایشنامه پس از اخذ مجوز نیز، در بازبینی نمایشها نظارتها شدیدتر شده، نمایشها با سانسور شدید مواجه میشوند. سختگیری شدیدتر نسبت به حجاب و نوع پوشش بازیگران زن و به طور کلی تمام آن مواردی که در نمایشنامهها نباید به آن اشاره کرد در اجرا هم اعمال میشود. به شکلی که در طول همین چند ماه گذشته بسیاری از نمایشها یا در بازبینی و در حین اجرا به دلیل مغایرت اجرایشان با بازبینی توقیف شدهاند. توقیف آثار به شکلی که اجرا با بازبینی مغایرت داشته باشد به شدت تنگنظرانه است و به شکلیست که اگر حتی دیالوگی که از نظر بازبین باید حذف میشده در اجرا حذف نشود، نمایش تعطیل خواهد شد. معمولا اجراها به شکل محسوس و نامحسوس توسط ناظران در زمان اجرا کنترل میشوند و حتی از خود گروه میخواهند هربار از اجرا فیلم گرفته به مرکز ارائه دهد، این باعث شده گروههای تئاتری دیگر نتوانند سانسور را دور بزنند. چون معمولا قبلا بسیار پیش میآمد گروهها در بازبینی با اصلاحات و تغییرهای موردنظر سانسورچی کار را اجرا میکردند اما پس از اخذ مجوز زمان اجرایشان آن موارد را هم اجرا میکردند. اما با چنین نظارتهایی در این صورت به دلیل مغایرت با بازبینی، کارشان متوقف خواهد شد. این درحالیست که بسیاری از موارد یاد شده که نباید در نمایشنامهها بیاید و در تئاتر اجرا شود؛ در برخی از سریالهای تلویزیونی که در نمایشهای خانگی اکران میشوند و مخاطب میلیونی دارند حتی فیلمهای سینمایی وجودشان ایرادی ندارد. اما در تئاتری که نهایتا در خوشبینانهترین حالت هر شب ۲۰۰ تماشاگر دارد نباید وجود داشته باشد. بدون شک پشت آن سریالها و فیلمها کسانی هستند که یا مرتبطاند با حکومت و یا زورشان زیاد است.
ناخشنودی ممیزان، بازخواستها
طبق تحقیق نگارنده و اظهارنظر برخی از بازخوانان نمایشنامهها و بازبینان تئاترها و کارمندان مرکز هنرهای نمایشی که خودشان از هنرمندان تئاتر هستند؛ آنها به هیچ وجه نمیخواهند سانسور به این شدت اعمال شود اما واقعیت این است اعمال فشار به آنها هم شدت یافته و درصورتی که نمایشی و یا حتی صحنهای از یک نمایش در رسانههای حکومتی، مطبوعات مورد نقد قرار بگیرد که به هر شکلی موازین اسلامی و حکومتی را زیرپا بگذارد یا منتقد حکومت باشد و… مرکز هنرهای نمایشی باید پاسخگو باشد که مجوز اجرایش را داده است. بدین ترتیب است که معمولا خود همان هنرمندان نیز محافظهکار شده و از ترس توبیخ شدن و از دست دادن جایگاهشان سختگیری را بیشتر میکنند.
این رویکرد حکومت چنان روی هنرمندان تاثیر میگذارد که معمولا یا دیگر کاری اجرا نمیکنند و یا مجبورند تن به خودسانسوری بدهند و به بسیاری از مضامین که دغدغه خودشان و جامعه امروز است نپردازند. حتی در چند ماه گذشته چندین تن از کارگردانهایی که به تئاتر زیرزمینی روی آوردند نیز مورد بازخواست قرار گرفته یا دستگیر شدند و گروهایی هم از ادامه کارشان منصرف شدند، به شکلی تئاتر زیرزمینی هم نتوانسته رمقی به خود بگیرد. نهایتا این روزها شاهد هستیم تئاترهایی که روی صحنه میروند هیچ ارتباطی با تماشاگری که در جامعه امروز ایران زندگی میکند برقرار نمیکنند. جامعهای که دخترانش حجاب اختیاری دارند ولی در نمایشها حجاب اجباری! در جامعه با اعتراضها، دستگیری، زندان، فقر و اعتیاد و بزهکاری و دزدی و معضلاتی از این دست روبهرویند اما در نمایشها با فضاهای فرمالیستی و خارجی و… که هیچ سنخیتی با جامعه امروز ایران ندارند.