رودی، رپری از جریان مستقل هیپ‌هاپ ایران است. او که از دوازده‌سالگی وارد دنیای موسیقی غیررسمی ایران شده و نخستین کار خود را در سیزده‌سالگی منتشر کرده، رپری طغیان‌گر و توانا و صاحب سبک است. تا به حال از او یک مجموعه به نام «سلول» با هفت آهنگ در پلتفرم ساندکلود منتشر شده است و به جز آن تک آهنگ‌هایی هم بیرون داده که برای بعضی از آنها موزیک ویدئو هم ساخته شده.

رودی در یکی از اندک گفت‌وگوهایی که با او در دست است، درباره مجموعه «سلول» می‌گوید:

رشته تحصیلی من ژنتیکه و همیشه خیلی اطلاعات در مورد مسائل زیستی پیدا می‌کردم. در مورد کالبد، سلول، مولکول و اتم و هر چیزی که چیز دیگری را تشکیل می‌دهد، تحقیق می‌کردم. برایم دنیا همیشه یک‌شکل بوده مثلا سلول فلان گیاهی که دیواره‌ای داره که بسته می‌شود و هسته‌ای داره که یا در مرکز هست یا نیست. کارکرد همه سلول‌ها شبیه همه. من دنیا را خیلی کُدوار می‌بینم و اون کد DNA است. خلاصه این فکرها خیلی در سرم هست که دنیا را از نگاه زیست و این‌که چطور درست شده ببینم.

او در همان حال به این نکته هم اشاره می‌کند که «سلول» حاصل خفقان او در اتاقش است:

یعنی خشمی که درون من شعله‌وره و خیلی زیاد و عمیقه. به خاطر تمام چیزهایی که می‌خوام و نمی‌تونم داشته باشم به دلایل کاملا غیرضروری. و حاصل خشم از دست دادن بعضی چیزهاست؛ از جان انسان، تا آزادی بیان، تا صدا. جدای از اینکه من به عنوان زن در این اتاق خفه شدم، فکر می‌کنم به عنوان یک انسان در اجتماع همه دارن خفه می‌شن. حس می‌کنم نه تنها من، خیلی از آدمای دیگه هم در این اجتماع تو سرشون یک سوراخ باز شده و به بیرون می‌پاشه. من غرق این احساسات سلول را نوشتم.

از عصیان رودی تا قیام ژینا

رودی یکی از حامیان زنان ایرانی و جنبش زن زندگی آزادی بوده است. او همیشه دغدغه‌ی زنان ایرانی و محدودیت آنان را داشته است و می‌توان رد این دغدغه را در آثار او دنبال کرد. همچنین او ضد جریان اصلی و بازاری هیپ هاپ ایران حرکت کرده و خود را از هنرمندان بدنه‌ی این ژانر جدا کرده است. شاید بتوان نخستین نشانه‌ها از این مخالفت را در همان دوران نوجوانی در او سراغ کرد. رودی درباره تبعیض‌های جنسیتی، حتی در محیط معترض موسیقی غیررسمی ایران می‌گوید:

با هر جمعی کار می‌کردی، اگه فکرات شبیه بقیه نبود، امکان رشد نداشتی. اگه نزدیک به مردی توی اون جمع نبودی، خیلی جدی گرفته نمی‌شدی. سخت بود. من دوستان مرد زیادی داشتم و با این فضا وفق پیدا کردم. عده‌ای‌شون کمکم کردن و عده‌ای هم بالعکس. تو جمع‌های بداهه‌ای که شرکت می‌کردم معمولا جز یکی دونفر دختر دیگه‌ای نبود. بیشتر از هر چی زن‌بودنت محور قرار می‌گرفت. خب خیلی‌ها در این فضا دوستی هم پیدا نمی‌کنند. این فضا با حرف‌هایی مثل اینکه تو به‌خاطر اینکه زنی مخاطب بهت توجه می‌کنه و در واقع توانایی خاصی نداری، سرکوب و تحقیرت می‌کرد که جلوتر نری، رشد نکنی.

ردی از این تجربیات را بی‌تردید می‌توان در یکی از بهترین آهنگ‌های رودی سراغ کرد: «پیروز». آهنگی درباره مفهوم زندگی، باخت و پیروزی و نفی جلوه‌هایی از زندگی مادی که به عنوان موفقیت و به یک معنا «پیروزی» درک می‌شود اما ته آن صرفاً به تسلط بر دیگری می‌انجامد اما در آن سمت هم او که خود را جدا می‌کند از این درک و به یک معنا «بی‌تفاوت» است به «بردن»، محکوم است که است که زندگی کند برای نمردن: «بی‌تفاوت به مردن، تا زنده‌ام نمردن»:

به هر حال رودی بعد از یک وقفه چهار ساله، با «تهران» دوباره به دنیای موسیقی بازگشت و با آهنگ «دیس» و همکاری‌های ویدیویی‌اش با واله هستی بیش از پیش شناخته شد.

او با هنرمندان و آهنگساز‌های مستقل ایرانی همکاری کرده است مانند «فارسی» و «آتور» که آنها نیز آهنگسازهایی از جریان مستقل هیپ‍هاپ فارسی هستند.

از او در خرداد ۱۴۰۲ آهنگی به نام «کی؟» منتشر شده است که می‌توان در پلتفرم‌های ساندکلود و یوتوب آن را شنید.

ضدیت رودی و رادیکال بودن او سبب شده که جریان‌های اصلی موسیقی همواره او را نادیده گرفته‌اند و سعی در محو کردن این هنرمند طغیانگر داشته‌اند.

در اینجا از میان آثار او روی آهنگ «زن» از رودی تمرکز می‌کنیم که فقط در کانال یوتوب رودی (rccdy@) برای مخاطبان در دسترس است و در کانال ساندکلود او اثری از این آهنگ نیست.

Ad placeholder

از زن به زن

آهنگ زن با صدای اخبارگو و خبری ضد و نقیض از آتش‌سوزی در زندان اوین شروع می‌شود، اخبارگو ابتدا تعداد قربانیان را ۴۰ نفر اعلام می‌کند و سپس تعداد را تصحیح می‌کند و ادعا می‌کند که فقط چهار نفر در این حادثه کشته شده‌اند: یک واقعه مستند که در همان حال نمایانگر دروغ‌پردازی رسانه‌های حکومتی‌ست.

موسیقی ریتمی شلوغ و پر از اضطراب دارد و هم‌چون خطابه‌ای برای زنان است، از سوی یک زن برای زنان.
ترانه نوشته‌ی رودی است و ادبیات طغیانگری دارد که لحظه‌ای از حرکت باز نمی‌ایستد.

آرتورک اثر به خشونتی که علیه زنان ایرانی در جریان است اشاره دارد؛ دهانی که با لوله‌ی اسلحه پر شده است تصویری دهشتناک که خبر از ادبیات خشن این اثر نیز دارد.

صدای ساز‌های الکترونیک به خوبی باهم ترکیب شده‌اند و آرپجیو‌ها بر یک دیگر سوار می‌شوند؛ ریتم پیچیده‌ای که از ترکیب خطوط ریتمیک متفاوت به وجود آمده است و فضایی آخرالزمانی و یک دست را در سراسر این اثر به وجود می‌آورد.

رودی در ترانه‌اش از سویی زنان را به طغیانگری و ایستادگی برای دستیابی به حقوق انسانی و مدنی خود دعوت می‌کند و از سوی دیگر فعل امر «بزن» را با اجرای خود گاه گاه به دو قسمت تقسیم می‌کند.

این فعل امر در جای جای این اثر تکرار می‌شود و پر از صدا‌ی ضربه است. موسیقی ضرب‌دار و سریعی که گویی از دل یک آشوب تمام عیار بیرون آمده است.

برای رودی «زن» مبارزی خستگی‌ناپذیر است که در مقابل وحشی‌گری‌ها و حرف زور قد علم کرده است و آماده‌ی از پا در آوردن نیروی سرکوبگر حاکمیت است.

تعبیری که از جمله‌ی کلیدی این آهنگ می‌توان داشت چنین است: «به زن: بزن، زن.»

Ad placeholder

چرا که در همان ابتدا با ادامه دادن این جمله‌ی کلیدی معنی از ابهام در می‌آید:

«بزن
به سر
شرشُ بکن.
و الا ساچمه‌اس دونه دونه میشه چسب،
می‌چسبه به تن.»

رودی در این ترانه از این جمله‌ی کلیدی و ایهامی که در آن نهفته است به خوبی استفاده می‌کند؛ گاهی به این اشاره می‌کند که با زدن زنان نمی‌توان جلوی زنان مبارز را گرفت همانطور که جایی دیگر اشاره می‌کند:

«زن تو غلاف نمیره حتی بپاشین اسید»

و گاهی از آن روی دیگر این جمله کلیدی استفاده می‌کند: «خطاب به زن: بزن. مبارز باش و از خود دفاع کن.»

ادبیات این ترانه خاص رودی و آثار اوست، همچنین با استفاده از تکرار کلمات ساختار‌های تازه‌ای به وجود می‌آورد؛ زن را ابتدا به تفنگ تشبیه می‌کند و سپس به غلاف نرفتن اسلحه اینگونه اشاره می‌کند که زن به غلاف نمی‌رود.

صدای محکم رودی در اجرای این اثر خالی از احساس تصویر جنگجو و محکم و با ثباتی را از زن ارائه می‌دهد که بسیار متفاوت از تصویر کلیشه‌ای و تکراری و سنت‌زده‌ای‌ست ‌که از زن ارائه می‌شود.
زنی که در دنیای صورتی باربی نیست و بیشتر شبیه به مولان، یک سامورایی جنگجو است و اما از فانتزی مولان هم خبری نیست و خشونتی که در جامعه علیه او موج می‌زند، رنگ خون را به چشمانش وام داده است.