تئاتر زیرزمینی در یکی دو دههی گذشته البته به شکل پراکنده در پلاتوها و یا زیرزمین خانهها و اماکن کاملا شخصی توسط گروههای کوچک و بزرگ بدون داشتن مجوز رسمی اجرا میشد. گروههای پراکنده تئاتر به خصوص در دوران کرونا، در کانال تلگرامی و ایسنتاگرامی خودشان فیلم تئاترهایشان را پخش میکردند و در زمینهی انتشار مجلات تئاتری و نمایشنامه فعالیت داشتند و البته برخی همچنان فعالاند. اما با وقوع جنبش ژینا این گروهها کمکم گسترش پیدا کردند و فعالیت برخی از آنها نیز معطوف شد به جنبش جاری.
در حال حاضر گستردگی تئاتر غیررسمی به شکلیست که در بسیاری از پلاتوهای بزرگ، کافههای خصوصی و خانگی این نوع تئاترها در تهران هر روزه اجرا میشوند؛ حتی برخی از سالنهای خصوصی هم در ساعتهایی به خصوص سالنشان را در اختیار چنین گروههایی قرار میدهند البته به شرط اینکه گروهها تبلیغات علنی در رسانهها نداشته باشند.
معمولا تئاترهای غیررسمی در فضای مجازی، اینستاگرام، واتسآپ، فیسبوک و تلگرام و گروهها و کانالهای خصوصی تبلیغاتشان را انجام میدهند. اکثرا نامی از محل اجرا و حتی گاه نام بازیگران و عوامل نمیبرند و یا صرفاً به عنوان نام اثر، نویسنده و کارگردان بسنده میکنند. برخی هم به شکل خصوصی از علاقهمندان و آشنایانشان دعوت میکنند به دیدن نمایش بیایند. معمولاً یک تکاجرا دارند و یا هفتهای یک اجرا، برخی هم در روزهایی بهخصوص در طول هفته اجرا دارند. تعداد اجراهاشان بستگی به استقبال مخاطبان دارد که به هر حال به دلیل محدودیتهایی که با آن درگیرند نسبت به تئاتر رسمی کمتر است.
دعوت به کنشگری و ترک انفعال اجتماعی
نمایشهایی که بدون مجوز اجرا میشوند همگی نمایشهای اعتراضی با مضامین سیاسی نیستند. یک نمایشنامهنویس که با یکی از گروههای تئاتر زیرزمینی همکاری میکند، میگوید:
مسلما همین که گروههای زیرزمینی کاملا مستقل عمل میکنند، خود این عمل یک امر سیاسی و اعتراضیست.
او در ادامه میافزاید:
در هیچیک از این اجراها حجاب و آن نوعپوششی که مدنظر حکومت است رعایت نمیشود.
پس از جنبش زن، زندگی، آزادی موضوع نمایشهای بسیاری از تئاترهای زیرزمینی رخدادهای اعتراضات ۱۴۰۱ است. گروه تئاتر «بیداری» علاوه بر تولید نمایشنامههای کوتاهی صرفا درباره جنبش ژینا، در دو نمایش قتل حکومتی جانباختگان جنبش و نیز اعمال خشونت جنسی توسط نیروهای امنیتی در برخورد با دستگیرشدگان در اعتراضات را مضمون قرار داد. در این دو نمایش تماشاگران هم روی صحنه میآیند و به بازیگر اصلی در اجرا کمک میکنند. از یک تماشاگر مرد برای بازی در نقش پدر دختری که دخترش را در جریان اعتراضات کشتهاند و یک تماشاگر زن برای بازی در نقش دختری که در جریان اعتراضات دستگیر شده و حالا پس از آزادی مدتیست با هیچکس حرف نمیزند و دوست پسر او میخواهد بداند چه بر سر او آمده خواسته میشود که در روند نمایش مشارکت کنند. طبق قراری که بازیگر با آنها میگذارد در یک لحظهی تعیین شده باید واکنششان را هر چه باشد نشان دهند. نوعی تئاتر مواجهه که با ایجاد یک کنش بهگونهای عمل میکند که تماشاگر با موقعیتی درگیر شود که ناگزیر به تصمیمگیری شود و وادار به واکنش شود که این خود حامل یک پیام سیاسی و اجتماعیست و ضرورت برونرفت از انفعال اجتماعی را یادآوری میکند. گروه «بیداری» پس از اجرای این دو تئاتر با برگزاری یک جلسهی گفتوگو، از تماشاگران دعوت میکند که نظراتشان درباره نمایش را مطرح کنند و به بحث بگذارند.
سختگیری به هنرمندان تئاتر
یک نمایشنامهنویس و بازیگر تئاتر زیرزمینی درباره مهمترین دلیل روی آوردن هرچه بیشتر گروههای تئاتری ربه تئاتر زیرزمینی و غیررسمی میگوید:
بدون شک اعمال شدید سانسور، کجسلیقهگیها و سختگیریهای بیش از حد مرکز هنرهای نمایشی برای دادن مجوز اجرای یک نمایش دلیل اصلی روی آوردن گروههای تئاتری به تئاتر بدونمجوز و غیررسمیست. اعمالنظرها و نظارتها از شهریور ۱۴۰۱ شدت پیدا کرده.»
شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۷ ضوابط نظارت بر نمایش و صدور پروانه نمایش را اعلام کرد. از آن زمان تاکنون ماده ۳ این شیوهنامه تغییر نکرده است. در این آییننامه قید شده: اجرای هر گونه نمایش در کلیه تالارها در صورتی که فروع و اصول دین را نفی کند، یا به عنوان اهانت به پیامبران الهی، ائمه و خمینی و خامنهای و مراجع تقلید باشد و همچنین مردم را نسبت به «اصل نظام و انقلاب اسلامی» نومید کند و یا بنا به درک ناظران و ضابطان اشاعهدهنده « فساد، فحشاء و اعمال منافی عفت عمومی» باشد مجاز نیست.
رعایت این موارد که همگی تفسیرپذیرند به معنای سلب آزادی و اختیار هنرمند در اجراهاست. به این مسائل سختگیری نسبت به پوشش بازیگران زن و بداههگوییها هنگام اجرا را هم باید افزود. در این میان از مضامین سیاسی نمایشها هم نباید غافل ماند که ممکن است به عنوان تلاش هنرمندان برای نومید کردن مردم به «اصل نظام و انقلاب اسلامی» درک شود.
با نظام حاکم مشکل داریم
آگوستو بوآل، نویسنده برزیلی و بنیانگذار تئاتر ستمدیده میگوید:
تئاتر در نهایت امر اجبارا سیاسی است؛ چرا که تمام فعالیتهای انسان سیاسی است و تئاتر یکی از آنها… تئاتر یک اسلحه است، یک سلاح موثر. باید برای تئاتر ستیز کرد، چرا که طبقات حاکم پیوسته سعی میکنند تئاتر را زیر سلطه خود نگه دارند و از آن به صورت ابزار حاکمیت استفاده کنند. اما تئاتر یک اسلحه آزاد جهت آزادیست.
یکی از فعالان تئاتر که در فضای مجازی بهطور مفصل به تئاتر زیرزمینی میپردازد در مقالهای درباره روی آوردن گروههای تئاتری به زیرزمین مینویسد:
با نظام حاکم مشکل داریم. منتقد نه، مخالفش هستیم. آن را نمیخواهیم. پس نمیتوانیم در حوزه نفوذ و سیطره آن کار کنیم. در نتیجه هرگونه خوانش، نظارت و ارزیابی حکومت بر آثارمان به منظور کسب اجازه و مجوز را برنمی تابیم. تا وقتی این حکومت باقیست شیوه ما نیز همین است. نیاز داریم راجع به موضوعاتی که حکومت حرف زدن از آنها را قدغن کرده، آشکارا و بی پروا سخن بگوییم. پس هر چه حکومت را به هراس می اندازد و آن را عصبانی و ناراحت می کند حیطه کار ما خواهد بود. باید تئاتر کار کنیم. این کمترین حق ما است که تحت ظلم و سرکوب تئاتر کار کنیم. پس ما آن تئاتری را کار خواهیم کرد که بدان ایمان و باور داریم. تئاتری که مورد تایید ما است زیرزمینیست و همچون خاری در چشم حکومت خواهد بود. و ما همین را میخواهیم. ما از حقمان نخواهیم گذشت.
او در ادامه این مقاله یادآوری میکند:
آن کس که باید برود ما نیستیم؛ حکومت است. زیرزمینی کار کردن ما احترام به آنهاییست که در راه مبارزه و مخالفت با حکومت ستمگر کشته، زخمی، تبعید، فراری و زندانی شدهاند. همراهی با مبارزینیست که هنوز دست از تلاش برای رسیدن به آزادی و امنیت برنداشتهاند.
نکته قابل تأمل این است که قدرت و نفوذ تئاترهای زیرزمینی به حدیست که برخی کارشناسان در رسانههای حکومتی پیشبینی کردهاند که این نوع تئاتر به زودی ذائقه و سلیقه تماشاگر را دگرگون میکند. اعظم راودراد، استاد گروه ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) پیشبینی کرده بود که این نوع تئاتر و همینطور نمایشهایی که در فضای مجازی اجرا می شوند یک قشر جدید از مخاطب را می سازد.
موانع تئاتر زیرزمینی
پس از جنبش زن، زندگی، آزادی بسیاری از هنرمندان و گروههای تئاتری اعلام کردهاند که دیگر بههیچعنوان نه در زمینهی چاپ نمایشنامههاشان نه اجراهایشان با حکومت همکاری نمیکنند و با چاپ الکترونیک آثار و اجراهای مستقل دیگر الزامی به این کار نمیبینند. از دیدگاه این دسته از هنرمندان بهترین شیوهی اعتراض اجرای تئاتریست که بتواند بدون محدودیت با شکستن تابوها تماشاگر را به آگاهی سیاسی برساند. یک نمایشنامهنویس که با تئاتر زیرزمینی همکاری میکند درباره موانع پیش روی گروههای زیرزمینی میگوید:
از جمله این موانع میتوان به نبودن بازیگر جسور و توانا اشاره کرد چراکه در تئاتر معمولا کسی که در معرض دید و خطر قرار دارد بازیگر است به همین علت بازیگران کمتری با این نوع تئاترها همکاری میکنند. ترس از فیلمبرداری تئاترها و پخش فیلمها در فضای مجازی نخستین کسی را که در معرض خطر قرار میدهد بازیگر است. همچنین نداشتن امکان تبلیغات لازم برای جذب مخاطب نیز مانع بزرگیست که باعث میشود این نوع تئاترها نتوانند به مخاطبان خود دسترسی داشته باشند و اجراهای محدودی داشته باشند. مسئله مهم دیگر عدم امنیت لازم برای ضبط و انتشار اثر و نداشتن امنیت کافیست و اینکه ممکن است با نفوذ افراد جاسوس هر لحظه توسط نهادهای آتشبهاختیار افراد گروه دستگیر شوند.
تأمین هزینههای اجرایی و پیدا کردن محل مناسب برای اجرا را هم باید به این موارد افزود. نباید ناگفته گذاشت که از نظر محتوایی و فنی نیز این نوع تئاترها با خطر شعارزدگی مواجهاند. برخی از این تئاترها با پرداختن به موضوعات اجتماعی و سیاسی روز تبدیل به خطابهها و بیانیههای سیاسی بدون عناصر دراماتیک میشوند و یا با پرداختن به وقایع روز که هنوز بهطور کافی از زمینههای آن آگاهی ندارند، به ورطه سطحیگری میافتند.
با رشد گروههای تئاتر زیرزمینی و اقبال تماشاگران به آنها میتوان پیشبینی کرد که حساسیت حکومت هم افزایش پیدا کند. اما از طرف دیگر تئاتری در ایران در حال شکلگیریست که ممکن است به زودی به یک جریان تئاتری تازه در ایران تبدیل شود. شود. تئاتری معترض و سرکش که میخواهد با مردم همگام باشد.