دومین جلسه دادگاه حامی بهادری، جوان ۲۶ ساله‌ بهائی، به زودی در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی برگزار خواهد شد. دادگاه در شرایطی تشکیل می‌شود که این شهروند بهائی با تمدید غیرقانونی قرار بازداشت موقت و علی‌رغم گذشت هشت ماه از زمان دستگیری، همچنان زندانی است. 

همسر حامی بهادری در اینستاگرام نوشته او علاوه بر تحمل فشارهای جسمی و روحی بسیار، با روحیه‌ای قوی در انتظار برگزاری دادگاه است.

بازداشت حامی بهادری

حامی بهادری در شامگاه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ در منزل شخصی خود در تهران بازداشت شد. این شهروند بهائی در نیمه‌های شب روز بعد توانست با خانواده تماس بگیرد و از بازداشت و انتقال خود به زندان اوین خبر داد.

لازم به ذکر است که ماموران ضمن بازداشت حامی، منزل او را تفتیش و برخی وسایل شخصی از جمله لپ‌تاپ، دوربین، آلبوم عکس‌های خانوادگی، هارد کامپیوتر و کتاب‌های او را نیز ضبط کردند.

در طول بازداشت بر حامی بهادری چه گذشت

برای پرداختن به آنچه از زمان بازداشت در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۱ بر حامی گذشته است، هیچ شرحی بهتر و گویاتر از آن چیزی نیست که خود او در فایلی صوتی به زبان انگلیسی از زندان منتشر کرد. 

در این فایل صوتی که در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ در زمانه منتشر شد، او در مورد شرایط غیر انسانی نگهداری‌اش در زندان گفته بود: 

من را ساعت‌ها در هوای سرد بیرون نگه داشتند. آن‌ها به من اجازه‌ی‌ استفاده از توالت را وقتی به آن احتیاج داشتم، ندادند. سعی کردند مجبورم کنند تا از همسرم طلاق بگیرم. تهدیدم کردند که اعدامم می‌کنند و من را مجبور کردند که به سوالات آن‌ها در مورد کوچک‌ترین جزئیات زندگی‌ام پاسخ دهم. حتی من را جلوی دوربین گذاشتند و گفتند قرار است اعدام شوی، وصیت‌ خود را بگو! بعد فیلم اعتراف اجباری از من گرفتند.

حامی در قسمت دیگری از این فایل صوتی به شرح شرایط ناعادلانه‌ی بازجویی‌‌‌هایش پرداخت و گفت: 

در حدود ۸۰ روز، ۱۷ بار مورد بازجویی قرار گرفتم. تمرکز آن‌ها بر بهائی بودن من بود. به مدت سه ماه به من اجازه‌ی‌ داشتن وکیل انتخابی ندادند. در دفتر بازپرس مجبورم کردند کاغذهایی را بدون خواندن امضا کنم. تنها چیزی که به من اجازه دادند بخوانم، یک برگه بود که مثلا قرار بود من را از اتهاماتم مطلع کند، در حالی که این برگه خالی بود و من تا اواخر بازجویی از اتهاماتم اطلاعی نداشتم.

حامی بهادری در تاریخ ۲۸ دی ۱۴۰۱ از زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شد و در ادامه این فایل صوتی توضیح داد که محمود حاجی‌مرادی، بازپرس شعبه ۲، او را بدون اینکه محکوم شده باشد، در بازداشت نگه داشت و به زندان منتقل کرد. 

او همچنین با اشاره به نام قاضی ابوالقاسم صلواتی گفت که بیش از ۲ ماه به وکیل‌اش اجازه‌ی دسترسی به پرونده یا حتی ورود به دفترش را نداد.

برگزاری نخستین جلسه دادگاه، اتهامات و انتظار برای جلسه دوم

نخسین جلسه دادگاه حامی بهادری، یک‌شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ برگزار شد. در جریان این دادگاه در شعبه‌ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، او با اتهام‌هایی چون «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» و «فعالیت تبلیغی به نفع دیانت بهائی» به دفاع از خود پرداخت. 

لازم به ذکر است که این جلسه بدون حضور وکیل حامی بهادری برگزار شد و در نهایت قاضی با تعیین قرار وثیقه برای آزادی موقت او مخالفت کرد، اما در پایان نخستین جلسه دادگاه قاضی صلواتی به او اجازه داشتن وکیل تعیینی داد.

طبق اظهارات وکیل تعیینی حامی بهادری، پس از مراجعه او به دادگاه، تاریخ جلسه رسیدگی به پروند‌ه این زندانی بهائی با فاصله چهار ماه از دادگاه اول و بدون ارائه هیچ توضیح موجهی به تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ موکول شده است.

برخی از موارد فاحش نقض حقوق انسانی حامی بهادری

از جمله موارد فاحش نقض حقوق این شهروند بهائی، تمدید غیرقانونی بازداشت او علی‌رغم گذشت هشت ماه از زمان دستگیری‌اش است. 

با پایان جلسات بازجویی‌ حامی در انتهای هشتادمین روز از زمان دستگیری، خانواده او به دفعات درخواست آزادی موقت کردند. با این حال قاضی صلواتی به دلیل بهائی بودن حامی مانع از تعیین قرار وثیقه برای او شد.

در دی‌ماه ۱۴۰۱ با وجود صدور وثیقه یک میلیارد تومانی از سوی بازپرس و سه مرتبه احضار حامی به دادسرا جهت دفاع آخر، هر بار با مخالفت بازجو از آزادی موقت او جلوگیری شد. بازجو به صراحت به حامی بهادری گفته بود که «من نمی‌گذارم تو بیرون بروی…». 

همچنین با پایان جلسه نخست دادگاه در اسفند ۱۴۰۱ و با شکل‌گیری اندک امیدی برای آزادی موقت او، بار دیگر با بیان اینکه «قانون شامل حال بهائیان نمی‌شود» از آزادی این شهروند بهائی ممانعت شد و قرار بازداشت او به شکل غیرقانونی تمدید شد.

از دیگر حقوق نقض شده این زندانی بهائی عدم مطلع کردن او از کیفرخواست‌ صادره بود. علی‌رغم ذکر این مطلب در گزارش جلسه نخست دادگاه که «کیفرخواست برای متهم خوانده شد»، هرگز این اتفاق در دادگاه صورت نگرفت. زمان این جلسه تنها ۵ دقیقه بود و به حامی فرصت دفاع داده نشد.

لازم به ذکر است اگرچه بر طبق آئین‌نامه زندان‌، زندانی حق دارد در روز دادگاه لباس خود را انتخاب کند، اما با هدف تحقیر، حامی بهادری را با دستبند و لباس آبی زندان و در حالی که همراه با چند زندانی دیگر با زنجیر به یک‌دیگر بسته‌ شده بودند، به دادگاه برده شد.

شرحی از زندگی شخصی

حامی بهادری در تبریز و در یک خانواده بهائی متولد شد. در همان دوران کودکی به همراه خانواده‌ به اردبیل نقل مکان کرد. هجوم اخیر نیروهای امنیتی به منزل حامی، اولین تجربه او در این زمینه نیست. حامی پیش از این در کودکی نیز شاهد تفتیش خانه، ضبط وسایل و ایجاد مانع برای کسب و کار پدرش بوده است.

طبق اظهارات افرادی که حامی را از نزدیک می‌شناسند، او جوانی منطقی، صبور، مهربان، با پشتکار و پایدار به اصول اخلاقی است. اگرچه حامی همچون دیگر جوانان بهائی از ورود به دانشگاه‌های ایران محروم ماند، اما با شیوه خودآموز موفق به یادگیری برنامه‌نویسی کامپیوتر شد. 

به گفته یکی از آشنایان حامی بهادی، او در کار و هنگام مواجهه با مباحث جدید نیز همیشه با سرسختی و پیگیری‌های شخصی توانسته است تا در مدت زمانی کوتاه دانش خود را به روز کند. یکی از باورهای اصلی و تعیین‌کننده در شیوه زندگی حامی، اعتقادش به برابری زنان و مردان است. او این باور خود را زندگی کرده و از سپردن نقش‌های سنتی و کلیشه‌ای به زنان دوری می‌کند.

حامی بهادری در اردیبهشت ۱۴۰۰ با همسرش، بشری راسخی ۲۶ ساله، ازدواج کرد. این زوج جوان زندگی مشترک خود در شهر تهران آغاز کردند.

دومین سالگرد ازدواج پشت میله‌های زندان

بشری راسخی، همسر حامی بهادری، در ارتباط با دومین سالگرد ازدواج خود که در نبود حامی سپری شد، در حساب کاربری خود در اینستاگرام نوشت: 

«امروز دومین سالگرد ازدواج من و حامی بود. از داخل زندان برایم سبد گلی همراه با کتاب “نامه‌های احمد شاملو به آیدا” سفارش داد… بعد هم یکی از متن‌هایی که آنجا برایم نوشته بود را خواند. ظهر هم دم اوین رفتم و سعی کردم در نزدیک‌ترین حالت به او، سالگردمان را جشن بگیرم… چند دقیقه‌ای آنجا قدم زدم و دعائی خواندم…»

همسر حامی بهادری همچنین در شرح آخرین ملاقات حضوری‌ با او در اینستاگرام نوشت: 

دیروز، سه‌شنبه ۹ خرداد، ملاقات حضوری بود. من و بابا رفتیم. سالن حسابی شلوغ بود و این‌بار به همه شانس ملاقات حضوری را داده بودند. همه بچه‌ها با کیک و آبمیوه‌ای که از بوفه خریده بودند پیش خانواده‌هایشان آمدند و همه سعی کردیم نهایت استفاده را از این لحظات ببریم. حامی یک تی‌شرت صورتی پوشیده بود که با ذوق نشانمان داد و گفت با یک نفر دیگر تاخت زده است و خوشحال بود که رنگش صورتی است. حالش خوب بود و با یک روحیه‌ عالی منتظر روز دادگاه است.