ترور بیولوژیک گامی نه چندان تازه اما با برنامه ریزی گسترده در تاریخ حاکمیت دینی-نظامی ج. ا. به شمار میآید.
تاکنون چه میدانیم؟ –
- همزمان و به صورت زنجیرهای در چند شهر شاهد این مسمومیت بودهایم.
- مسمومیتها اگر یکی دو مورد را که در مدارس پسرانه اتفاق افتاده نادیده بگیریم عمدتا در مدارس دخترانه بوده است.
- مسمومیتها همه سمپتومهای (دردنشانههای) مشابه در افراد مسموم شده پدید آوردهاند.
- سمپتومی که در بین همه مشترک بوده، ضعف عضلانی به خصوص در زانو، ران و ساق پاها بوده است؛ بقیهی سمپتومها در اغلب مسمومیتها به چشم میخورد. مسمومیتی که در عضلههای بدن موجب حالتی نیمه فلج و کرختی-بیحسّی شود، ما را متوجه مسمومیتهای با گازهای عصبی میکند.
- گروههای تروریست اسلامی مانند طالبان، القاعده و بوکوحرام تجربهی زیادی در این زمینه دارند. در تحقیقات سازمان ملل مشخص شده بود که مادهی مسمومیتزا که این گروهها از آن استفاده میکردند، ترکیبات ارگانوفسفاتها بوده است. مادهای که بنا به درجهی غلظتش احتمال دارد منجر به فلجهای دائم و حتا ایست مرکز تنفس و ایست قلبی شود.
- حاکمیت تاکنون رویهی همیشگی انکار و انحراف افکار عمومی را در پیش گرفته است. و کوچکترین عملی در جهت مهار این فاجعه از خود نشان نداده است.
چند نتیجهای که میتوانیم از اتفاقات اخیر در این زمینه بگیریم، به ترتیب از این قرار است:
- این کار نه از طرف مجاهدین خلق، و نه گروههای تروریست اسلامی منطقه ای- انجام شده است.
- رژیم بنا ندارد فقط به گرفتن زهره چشم اکتفا کند. زیرا به رغم رسانهای شدن این ترور زنجیرهای هم در داخل و هم در رسانههای مهم جهانی، بازهم ادامه یافته است.
- رژیم ج.ا. مثل هر رژیم سرکوبگر دیگری فاقد اعصاب حسّی است، چون از کلیهی حسیات انسانی، مانند رنج، درد، ترحّم و انتقام به دور است. انتقام یک حسّ انسانی است. ماشین سرکوب چیزی از انتقامگیری نمیفهمد؛ ما آن را به گرفتن انتقام تعبیر می کنیم. هدفش به پیش بردن استراتژیک اهدافش است و در این راه ممکن است از هر تاکتیکی بهره ببرد. این است که به احتمال زیاد گروههای تروریست اسلامی مانند طالبان و القاعده تنها مورد مشورت عالی مقامات امنیتی ج. ا. قرار گرفته باشند. توجه داشته باشیم که در همین روزهای اخیر رژیم، ساختمان سفارت افغانستان را در اختیار رژیم برادر، طالبان گذاشت.
- یک هدف سیستماتیک در ذهن اتاقهای فکری رژیم پرسه میزند. به نظر نمیرسد تنها به خانه نشین کردن دختران و زنان بیاندیشند. مثل هر برنامهی دیگر رژیم، اینجا هم اول میبینیم که به انجام آزمایشهای اولیه روی آوردهاند. در جریان اعدامهای معترضان قیام ژینا پس از چند اعدام دیدند که سطح تنش اجتماعی و موج مخالفت جهانی چنان بالاگرفت که ادامهی اعدامها برایشان لااقل به طور موقت دیگر ممکن نبود. این بود که دست کشیدند. حالا نیز دارند تست میکنند. منتظر واکنشهای مدنی و جهانی میشوند. اگر واکنش جدی ای نبینند، ادامه میدهند، وگرنه دوباره دست نگه میدارند و منتظر میشوند، البته بدون آنکه منصرف شوند.
گفتیم هدف تنها زنان و دختران نیستند. بخشی از رژیم که از آغاز ج.ا. تاکنون به گفتمان گروههای تروریست اسلامی منطقه نزدیک تر است، به نظر میآید، با توجه به قیامهای چندسالهی اخیر، کارگزاران اصلی رژیم را متقاعد کرده باشد که به همان راه بنیادگرایان بروند، و غلظت و تراکم سرکوب را نه فقط در سطح کوچه و خیابان که در زیربناها و نهادهای شهرنشینی اعم از آموزش و پرورش و ادارات و سازمانهای مدنی و غیردولتی بیشتر کنند.
هدف استراتژیک از این تاکتیکها بناگذاری یک حکومت اسلامی و حذف نام جمهوریت از آن است. جمهوری اسلامی پی برده است که از این تاریخ به بعد انتخابات از هر قسمی، دیگر در جامعه موضوعیت ندارد، و به دنبال مبنانهادن یک رشته تمهیدات نظری برای حذف انتخابات و بنیانگذاری حکومت بنیادگرای اسلامی است. رژیمی که نه تنها تمام پلهای ارتباطی اش با جامعه را ویران کرده است، بلکه معلوم میشود ارتباطش را با واقعیت عینی نیز از دست داده است، بعید نیست چنین موحش دچار خواب زدگی شده باشد. اما اینها چیزی جز خواب نیست، هرچند همین خوابنمایی هزینهی جانی برای مردم به همراه میآورد.
رژیم میداند که با هر گامی که به عقب میگذارد، با از دست دادن مواضع قبلیاش، دچار ریزش بیشتر میشود، و پایان این روند به سقوطش میانجامد. حتا در موقعیتی نیست که بتواند در همین نقطه که مجبور به ایست شده است، باقی بماند. تنها یک راه برایش مانده و آن فرار به جلوست.
در تاریخ سرکوبگری تشیع، ما شاه اسماعیل صفوی را داریم که در امر سرکوب پدرجدّ همین رژیم به حساب میآید. سپاهش از هر شهر ایران که گذشت، مردم به روح چنگیزخان فاتحه فرستادند. در تاریخ ایران پس از اسلام کمتر نمونهای داریم که به حدی از ابعاد قتل عامِ این شروع کنندهی جریان شیعه گری برسد. البته امروز در شرایطی نیستیم که ج.ا. بتواند به راه پدرجدش برود، و این را مرهون مقاومت مدنی داخل ایران هستیم. وگرنه این ماشین غیرانسانی سرکوب به راحتی میتواند صدهاهزار نفر را در آن واحد با دُوز بالای ارگانوفسفات مسموم کند.
همه چیز بستگی به ایستادن نیروهای مدنی در برابر اعمال سرکوبگرانهی رژیم دارد. هر قدمی که ما به عقب بگذاریم، پیش پایمان را اسپریهای مملو از سموم عصبی رژیم پر میکند.
هنوز از یک مرحله رونمایی نکردهاند. شاه اسماعیل عدهای هوادار از جان گذشته داشته معروف به چییی ین (که به اشتباه چگین ثبت شده) به معنای (چی) خام-(ییین) خوار. خامخوارها (چیییینها) دشمنان سلطان را زنده زنده میخوردند! بعدها در دربار شاه عباس این خامخواری به منصب رسمی هم ارتقا یافت.
صلاحی / 03 March 2023