«بدبختی تونس از مدت‌ها پیش است. آن چه بیش از هر چیز جامعه‌ای را از بین می‌برد، بی‌فرهنگی است، بنابراین مهم‌تر از سقوط دیکتاتور، ساختن فرهنگی است که در آن دموکراسی و نظر دیگران رعایت شود؛ آزادی بیان، آزادی مذهب و آزادی خلاقیت.» این، خلاصه نظر طاهر بکری درباره بهار عربی است.

طاهر بکری، نویسنده آزاداندیش تونسی
طاهر بکری، نویسنده آزاداندیش تونسی

شاید از این نظر، نگرانی طاهر بکری، شبیه نگرانی اسماعیل کاداره، نویسنده آلبانیایی است که می‌گوید: «چیزهای حقیری که زیر سایه دیکتاتوری وجود داشتند، پس از دیکتاتور هم باقی می‌مانند.»
به همین دلیل بکری بر نقش «فرهنگ» در آن دسته از کشورهای عربی که دستخوش تحولات سیاسی شده‌اند، تأکید بسیار می‌کند.

زندگی ادبی در میانه دو زبان

طاهر بکری، شاعر و استاد دانشگاه، سال ۱۹۵۱ در شهر ساحلی قابس، در شرق کشور تونس به دنیا آمد. ورودش به دبستان، تقریباً همزمان بود با استقلال تونس که در سال ۱۹۵۶ اتفاق افتاد. با این حال، او ‌زاده شده در نسل‌های‌ تونسی‌ دوزبانه بود و در‌‌ همان مدرسه با دو زبان فرانسه و عربی آشنا شد.

بکری مثل خیلی از شاعران، شعر را از نوجوانی آغاز کرد و سیزده ساله بود که اولین شعرهایش را به دو زبانی که می‌دانست، سرود. او این قابلیت را در خود حفظ کرد و بعدها نیز آثارش را به دو زبان عربی و فرانسوی نوشت و به این دو زبان منتشر کرد.

طاهر بکری: «بدبختی تونس از مدت‌ها پیش است. آن چه بیش از هر چیز جامعه‌ای را از بین می‌برد، بی‌فرهنگی است، بنابراین مهم‌تر از سقوط دیکتاتور، ساختن فرهنگی است که در آن دموکراسی و نظر دیگران رعایت شود؛ آزادی بیان، آزادی مذهب و آزادی خلاقیت.»

طاهر بکری معتقد است که هر زبان ویژگی‌های زبانی و ظرفیت‌های خاصی برای تخیل دارد. او در طول عمر ادبی‌اش همواره تلاش کرده از ویژگی‌‌های زبان‌ فرانسه در زبان عربی و بالعکس بهره ببرد؛ برای مثال ریتم شعرهای عربی را وارد زبان فرانسه کند یا استعاره‌ها و ایماژهای شعر فرانسه را به زبان عربی بیاورد.

این شاعر می‌گوید که با این کار خود، گفت‌وگویی را میان این دو زبان برقرار کرده است. او معتقد است همانطور که معنای واژه‌ها در زبان اصلی متحول می‌شوند، می‌توان با ورودشان با زبان دیگر، معنای دیگری به آنها بخشید.

در واقع طاهر بکری با این کار هم در زبان فرانسه و هم در زبان عربی به دنبال خلق سبک خاص خود است و اساساً ادبیات را نیز در خلق و اضافه کردن یک سبک خاص به شیوه‌های ادبی پیشین می‌داند. او می‌گوید اگر هر زبان امضای مخصوص خود را دارد، هر نوشتار نیز باید امضای ویژه‌ای داشته باشد.

البته او این کار را تا حدودی در کودکی و از زبانی که در اطرافش می‌شنیده، یاد گرفته است. زبان کوچه و بازار تونسی‌ها مثل مراکشی‌ها و الجزایری‌ها، پر است از واژه‌های فرانسوی که گاه این واژه‌ها را در مواردی به خدمت گرفته‌اند که فرانسوی‌ها در این موارد به کار نمی‌برند.

اما طاهر بکری با برخی از نویسندگان و شاعران بزرگ شمال آفریقا یک تفاوت اصلی دیگری نیز دارد. به عنوان نمونه، مالک حداد (۱۹۲۷-۱۹۷۸) شاعر و نویسنده الجزایری، علی‌رغم این که در مدرسه فرانسوی درس خوانده بود و تمام آثارش را به زبان فرانسه می‌نوشت، اما حس چندان خوبی به این زبان نداشت.

مالک حداد از همان وقتی که در دبستان زبان فرانسه یاد گرفت احساس می‌کرد به این زبان تبعید شده است. او می‌گفت: «استعمار، روح‌ها را استعمار می‌کند. و هر الجزایری که از مدرسه فرانسوی‌ها دیپلم می‌گیرد در واقع فرانسوی شده است. این شاعر و نویسنده بزرگ الجزایری معتقد بود که مدرسه فرانسوی، او را از گذشته‌اش جدا کرده است.

طاهر بکری با این که شیفته ادبیات مالک حداد است و درباره آن کتاب نوشته، اما درباره زبان فرانسه چنین فکر نمی‌کند. او می‌گوید زبان فرانسه به عنوان یک زبان خارجی، پنجره‌ای است که روبه‌رویم قرار دارد و همیشه باز است.

در واقع خانه ادبی طاهر بکری، دو پنجره دارد، پنجره زبان عربی که به روی بیش از ۲۰ کشور باز است و پنجره زبان فرانسه که چشم‌انداز بیش از ۵۰ کشور را شامل می‌شود.

برج رومی، زندان مخوف در شمال تونس
برج رومی، زندان مخوف در شمال تونس

با این حال، هستند برخی از شاعران و نویسندگان شمال آفریقا که علی‌رغم دانستن زبان فرانسه و حتی مهاجرت به فرانسه، ترجیح داده‌اند که به زبان عربی بنویسند. حبیب سالمی، که دقیقاً با طاهر بکری هم‌سن است، جزو این دسته از نویسندگان و شاعران شمال آفریقاست. این نویسنده تونسی با این که از سال ۱۹۸۵ مقیم پاریس است، اما آثارش را در بیروت منتشر می‌کند، زیرا چاپ کتاب در خاورمیانه به ویژه قاهره و بیروت، برای نویسندگان عرب، دیده و خوانده شدن اثر و شهرت نویسنده و شاعر را تضمین می‌کند.

أحلام مستغانمی، نویسنده زن الجزایری نیز در زندگی ادبی خود مثل حبیب سالمی عمل کرده است، اما انگار طاهر بکری، بخت بیشتری داشته و آثارش (بیش از ۲۰ عنوان کتاب) که همواره با استقبال منتقدان همراه بوده، علاوه بر خوانده شدن به دو زبان عربی و فرانسوی و در کشورهای عرب‌زبان و فرانسه‌زبان، با ترجمه به برخی زبان‌های دنیا‌ از جمله انگلیسی، روسی، ایتالیایی، اسپانولی و ترکی ترجمه شده و به دیگر کشورهای جهان هم رفته است.

حالا دیگر طاهر بکری یکی از چهره‌های مهم ادبیات شمال آفریقا به شمار می‌آید، اما هنوز برای ما فارسی‌زبانان ناشناخته است.

«شخم‌زن آفتاب» که در سال ۱۹۸۳ در پاریس منتشر شده از اولین کتاب‌های طاهر بکری، «گفت‌وگوی برف و آتش» (۱۹۹۷) از معروف‌ترین، و «به یاد یونس امره (شاعر ترک)» که سال ۲۰۱۲ به زبان عربی منتشر شده، از آخرین آثار طاهر بکری است.

از برج رومی تا دانشگاه نانتر

«من عاشق وطنم هستم و برای این عشق، بهای سنگینی داده‌ام.» این شاعر و پژوهشگر تونسی، پس از آن که به اتهام فعالیت سیاسی و عضویت در اتحادیه دانشجویی تونس، سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵ به زندان افتاد، اول ژوئن سال ۱۹۷۶ از تونس فرار کرد و به فرانسه پناهنده شد.

زندانی که این شاعر تونسی در آن محبوس بود «برج رومی» نام دارد و در شهر ساحلی «بنزرت» در شمال تونس واقع شده است. در رژیم گذشته، این زندان مخوف، به «جهنم تونس» شهرت داشت.
زندانیان سیاسی در سردابه‌ها و زیرزمین این زندان نگهداری می‌شدند که نمناکی و تاریکی آنجا اغلب آنها را بیمار می‌کرد. وقتی اعتراضات تونس در جریان بود، این زندان، ۵۰۰ زندانی سیاسی داشت که با سرنگونی حکومت، همه آن‌ها آزاد شدند. پس از انقلاب نیز دولت تونس در سال ۲۰۱۲ تصمیم گرفت که این زندان را به موزه‌ تبدیل کند تا گواهی باشد بر شکنجه‌ها و آزار و اذیت آزادی‌خواهان تونس در دوران دیکتاتوری گذشته.

در حالی که صخره‌های ساحل زیر آب رفته بودند
تو،
صدایم کردی
و از غرق شدن نجات یافتم…

از آنجا که بنزرت، از همان دوران استعمار یک شهر نظامی بود، فرانسوی‌ها «برج رومی» را در سال ۱۹۳۲ بنا کردند تا از آن به عنوان یک پایگاه نظامی استفاده کنند. اما بعدها که حبیب بورقیبه، به قدرت رسید این محل را به زندانی تبدیل کرد که فعالیتش به مدت ۳۵ سال، تا سقوط حکومت زین‌العابدین بن‌علی ادامه داشت.

طاهر بکری در فرانسه ۱۳ سال پناهنده سیاسی بود تا اینکه در سال ۱۹۸۹ ملیت این کشور را گرفت. او اکنون استاد دانشگاه پاریس ۱۰ (نانتر) است. علی‌رغم این که بکری خود قربانی دوران حبیب بورقیبه است و می‌گوید که «انحرافات» تونس از دوران او آغاز شده، اما این شاعر در اظهارنظرهایش پس از انقلاب تونس، دوران بن علی را بسیار سیاه‌تر از دوران بورقیبه توصیف کرده است: «در دوران حبیب بورقیبه، نویسنده بزرگی مثل محمود مسعدی می‌توانست به مقام وزارت برسد، اما بن‌علی به هیچ روشنفکری اجازه نداد که در کارهایش دخالت کند.»

او همچنین معتقد است که آن چه از فرهنگ تونسی‌ها مانده، زاده دوران بن‌علی نیست، بلکه اغلب مراکز فرهنگی و جشنواره‌های هنری و ادبی محصول دوره پیش از اوست. بکری سطح تولیدات فرهنگی به ویژه تولید در زمینه کتاب را در دوران گذشته تونس بسیار پایین می‌داند.

همچنین این شاعر در مجموعه شعری که سال ۲۰۱۱، درست چندی پس از وقوع انقلاب تونس با عنوان «تو را تونس می‌نامم» منتشر کرد، دوران تبعید خود را به «جراحت عمیق» تشبیه کرده است.
طاهر بکری اغلب اشعار این کتاب را در جزیره «گروا» در غرب فرانسه سروده است؛ جایی که حبیب بورقیبه، پدر تونس جدید، در آن تبعید بود.
او با سرودن اشعار این مجموعه، در واقع می‌خواست دین خود را به انقلاب کشورش ادا کند. با این حال این شاعر می‌گوید نخواسته به این واقعه مهم تاریخی فرصت‌طلبانه نگاه کند و سرودن این شعرها به نوعی در ادامه شعرهای قبلی اوست:

«و حالا ما سرود عشق را سر می‌دهیم
زیرا انقلاب بدون عشق نمی‌شود..
من صدایت را ابتدای هر روز می‌شنیدم
انگار سپیده‌دمی سرخ بودی در آغوش تاریکی
سال‌های گذشته باز می‌گشتند و دوباره می‌رفتند
مثل جزر و مد
که آب دریا را بالا می‌آورد و پایین می‌برد
من هم پر و خالی می‌شدم
نور تو را می‌گرفتم
هزار بار در فاصله‌ات از دستش می‌دادم
و هزار بار می‌یافتمش
آن سوی مه‌ها
آن سوی رؤیاها

در حالی که صخره‌های ساحل زیر آب رفته بودند
تو،
صدایم کردی
و از غرق شدن نجات یافتم…»

و بالاخره تونس، طاهر بکری را به خاک خود فراخواند و پس از انقلاب این کشور، او توانست به وطنش بازگردد: «خیلی خوشبختم از این که می‌توانم در یکی از کافه‌های خیابان حبیب بورقیبه تونس با مردم با صدای بلند صحبت کنم، بدون آن که ترسی داشته باشم.»