نقطه شروع

آنچه را در ایران در حال رخ دادن است، می‌شود بزرگترین و به حق‌ترین انقلاب زنانه طول تاریخ نامید. به این معنی که در مقیاس گسترده‌ای، این بار زنان نه این که برای حق سقط جنین یا رهایی از خشونت جنسی، نه برای درخواست حقوق مساوی با مردان یا دستمزد برابر مبارزه می‌کنند، که خواهان حق اولیه انتخاب پوشش و اختیار بر بدن خود که در طول ۴۳ سال از آن‌ها گرفته شده، هستند. 

اما چه شد که زنان با این به‌پا خاستن و حق‌طلبی، توانستند هنری بر پایه اعتراضات خلق کنند که جنبش را به‌صورت نمادین همراهی کند؟

هنر اعتراضی یا همان «Protest Art»، در یک تعریف مختصر و ساده، اثری خلاقانه است که توسط جنبش‌های اجتماعی مخالف ساختار قدرت و سرکوب تولید می‌شود و یک راه ارتباطی است برای متقاعد کردن شهروندان و تزریق نیروی تازه به بدنه جنبش و پیشبرد آن. به این روش که احساسات آن‌ها را برمی‌انگیزد و فرصت‌های تازه‌ای برای ابراز حس مقاومت و مخالفت ایجاد می‌کند، ابزاری مهم برای شکل‌دهی آگاهی‌های اجتماعی و اطلاع‌رسانی عمومی است.

یکی از راه‌های به نمایش گذاشتن این هنر، هنر مفهومی یا «Conceptual Art» است و هنر اجرا  را که ما آن را به نام پرفورمنس می‌شناسیم، شامل می‌شود.

در روز خاکسپاری ژینا (مهسا) امینی، زمانی که زنان کرد روسری‌های خود را از سر برداشتند اولین پرفورمنس و اولین هنر اعتراضی جنبش زن، زندگی، آزادی اجرا شد. روسری برداشتن عمومی آن‌ها، سوای مخالفت در برابر حجاب اجباری و گفتن یک «نه» بزرگ به سیستم ضد زن حاکم، به نوعی هنر محسوب می‌شود. درست مثل حرکت قلم‌مو بر روی تابلوی نقاشی یا سکانسی از یک فیلم و اجرای یک پرده از نمایشی بر صحنه تئاتر.

مراسم خاکسپاری ژینا امینی
مراسم خاکسپاری ژینا امینی در سقز که در آن شعار زن زندگی آزادی سر داده شد و شماری از زنان روسری‌ها را برداشتند

مهم نیست که این اثر توسط هنرمند یا غیر هنرمند، بداهه یا فکر شده، برنامه‌ریزی شده یا نشده، در قالب یک اثر هنری یا فقط یک حرکت اعتراضی دسته‌جمعی اجرا شده، مهم این است که تمام ویژگی‌های یک اثر هنری را داراست. نقطه شروع و اوج دارد، حاوی پیام است، هدفی را دنبال می کند، مخاطب دارد و همین طور ابزار اجرایی. حاصلش هم ماندگاری و تأثیرگذاری است و البته دوربین‌هایی که ثبتش کردند.

با این معیار که بدن من خود ابزاری است برای ارائه هنر و این هنر، اعتراض من است. و برعکس آن؛ بدن من ابزاری است برای نمایاندن اعتراض و این اعتراض، هنر من است. 

این شد که آغازگر هنر اعتراضی در این جنبش انقلابی، زنان بودند.

اگر بخواهیم براساس نظریه زیبایی شناسی آدورنو، هنر استعلایی را تعریف کنیم، با توجه به این که هدفش رستگاری است و مهمترین کارکردش انتقاد از ساختار سلطه و سرکوب، نمایش‌های نمادین اعتراضات زنان در جنبش زن، زندگی، آزادی به سمت درست هدایت می شود و مثل یک اثر هنری مؤثر و بادوام و مکرر، جنبش را به هدف خود نزدیک می‌کند. در اینجا خود زنان می‌توانند تمام عوامل موجود در این بستر باشند. ابزار ارائه هنر، هنرمند، تماشاگر و البته کنشگر.

حالا می شود هنر اعتراضی را با تعریف دیگری عنوان کرد. هنر کنش‌گرا (Activist art) که تاریخش به اوایل دهه ۶۰ میلادی برمی‌گردد، زمانی‌که جنبش هنر فمینیستی در جریان موج دوم فمینیسم ظهور کرد.

 اشکال نوظهور فمینیسم و ​​هنر فمینیستی آن زمان به ویژه بر این هنر، تأثیرگذار بود. این جنبش الهام‌بخش تغییر نگرش‌های فرهنگی و دگرگونی و به چالش کشیدن کلیشه‌های جنسیتی در هنر شد. با این ایده که « امر شخصی امر سیاسی است». یعنی حتی در مکاشفات فردی، روزمرگی و لحظات شخصی هم سیاست رخنه کرده و حضور دارد. به این تعبیر هنر، گاه دست‌آویزی سیاسی است و سیاست هم دست‌آویزی برای هنر. 

وقتی در جنبش اخیر، مسبب خلق آثار هنری بدن، مو و کنش زنان باشند در نتیجه این تن، که خصوصی‌ترین عنصر وجودی‌ اوست تبدیل به ابزار سیاسی می‌شود، پس هر اثر هنری که در این حیطه شکل بگیرد تبدیل به هنر کنش‌گرا خواهد شد. 

بر پایه این اصل و ضمن این که هنر کنش‌گرا اغلب می‌تواند ادامه‌دار یا جامعه‌گرا باشد و به سرعت در بین اقشار مختلف نفوذ کند، حرکت آن روز زنان کرد، سریعاً پیام خود را به تمام ایران مخابره کرد. در حقیقت آن‌ها با این حرکت یک فراخوان عمومی به تمام زنان ایرانی صادر کردند. 

در روز بعد، وقتی زنان و دختران جوان در سراسر ایران عمل آن‌ها را تکرار کردند، روسری‌ها را برداشته و یا با چرخیدن و رقصیدن و آواز خواندن آن را در آتش سوزاندند، به این فراخوان اولین پاسخ را ارسال کردند.

من اسم این موج را روسری‌پران و روسری‌سوزان می‌گذارم. یک جنبش فعال که با گذشت بیش از سه ماه همچنان ادامه‌دار است. چون شروعش به شدت قوی و محکم بود.

زنی در کردستان در حمایت از قیام ژینا روسری‌اش را آتش می‌زند

مثالی که می‌خواهم ذکر کنم، در قالب شعر است. آغازگر یک قطعه ادبی، مطلع خوانده می‌شود. اگر مطلع صریح و قوی باشد، خواننده را تا پایان به دنبال می‌برد. در خیلی مواقع مطلع شاخص اشعار توسط شاعرانی دیگر در قطعاتشان استفاده شده که اصطلاحا “تضمین” نامیده می‌شود. 

وقتی آغاز یک اثر به اندازه کافی قاطع باشد، سبب ادامه و استمرار می‌شود.

شاید در ابتدا می‌شد اینطور فرض کرد که هنر اعتراضی زنان به خودی خود تغییر ایجاد نمی‌کند. اما اتفاقی که افتاد این بود که به‌سرعت به خواست خود نزدیک و نزدیک‌تر شد. یک نافرمانی بزرگ مدنی که اقشار مختلف جامعه را در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تشویق و ترغیب کرد تا برای یک هدف غایی بسیج شوند.

در حال حاضر زنان هنری را اجرا می کنند که قرار است زندگی‌اش کنند. آزادی‌ای که فی‌الواقع در زندگی روزمره‌شان وجود ندارد، اما بر این باورند که آن را به حقیقت نزدیک خواهند کرد. در آن لحظه که روسری برمی‌دارند، قانونی را می‌شکنند اما اگر این اعتراض ادامه پیدا نکند، همین اجرا در همان لحظه می‌ماند و دیگر می‌تواند به یک امر محال تبدیل شود.

مسأله دیگر این که چون زنان در صف اول این نمایش هستند آنچه می‌آفرینند به همان اندازه در ردیف نخست قرار می‌گیرد، بیشتر دیده می‌شود و بر جامعه اثری علی‌حده دارد، به اقشار مختلف جرأت و جسارت افزون‌تر می‌دهد و البته سبب خلاقیت‌های بیشتر در بین معترضان می‌شود.

و نکته آخری که در این مقوله اهمیت ویژه‌ای دارد، این است که بسیاری از خالقین هنر کنش‌گرا ممکن است هنرمند نباشند یا خود را هنرمند ندانند بلکه صرفاً فعال سیاسی، مدنی باشند یا به آن بدل شوند. 

در امتداد تمام این مباحث و تعاریف، آن‌چه که این جنبش را تا این حد متمایز، زیبا و یگانه می‌کند مطلع آن است. اتفاقی که در روز خاکسپاری ژینا در گورستان شهر سقز رخ داد؛ زنانی که به واسطه آن رخداد به فاصله کوتاهی تبدیل به هنرمند و فعال مدنی شدند.

آن‌ها خالصانه و خلاقانه اثر هنری ماندگاری آفریدند که به گویاترین و  گیراترین حرکت اعتراضی بدل شد.