حاج عمران، عراق: گروه کوچکی از مردم از یک گذرگاه مرزی معمولاً شلوغ از کوههای شمال عراق عبور میکنند. یک زن ایرانی با اشاره به دروازه بزرگی که مرز با جمهوری اسلامی ایران را نشان میدهد، میگوید: «آنجا یک زندان بزرگ است».
پرتره ای از بنیانگذار رژیم ایران، روح الله خمینی، در پس زمینهای از تپههای غلتکی پوشیده از چراغهای خیابان خودنمایی میکند. تکهتکههای مکالمههای خاموش مسافران، سکوتی وهمآور را نشان میدهد.
با وجود ترس از دستگیریهای بیرویه، بسیاری از خطر سفر خودداری میکنند. اما برخی از معدود کسانی که عبور میکنند میگویند که حلقه در حال تنگشدن است: معترضان به ضرب گلوله کشته میشوند، منع آمد و شد در روستاهای مرزی و یورش شبانه به خانهها ادامه دارد.
آنها با لحنی آرام از زنان معترض و وحشتی که برخی از زنان و مردان در بازداشتگاههای ایران متحمل شدهاند، صحبت میکنند.
دولت ایران درهای کشور را به روی خبرنگاران خارجی بسته است، مرتب اینترنت را قطع میکند و صدای مخالفان را با دستگیریهای جمعی سرکوب میکند. با تشدید سرکوب، جو شدید ترس و خفقان در ایران حاکم شده است.
یک زن کرد ایرانی که سیانان برای امنیتش او را هانا مینامد، میگوید که در حین بازداشت هم شاهد خشونت جنسی بوده و هم متحمل خشونت جنسی شده است. او میگوید: «دخترانی بودند که مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند و سپس به شهرهای دیگر منتقل شدند.»
زنان از دو ماه پیش، همزمان با شعلهور شدن قیام ایران، نقش محوری در آن داشتند. شعار «زن، زندگی، آزادی» از طریق تظاهرات ضد رژیم به زبان کردی (ژن، ژیان، آزادی) در کل کشور طنین انداز شد. این قیام نتیجه کشتهشدن یک زن ۲۲ ساله کرد بود. ژینا (مهسا) امینی به دلیل «حجاب نامناسب» از سوی پلیس اخلاق ایران به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار گرفت و چند روز بعد درگذشت.
از زمان آغاز اعتراضات، حقوق زنان نیز در کانون بحث در میان نهادهای روحانیت ایران بوده است. برخی از روحانیون و سیاستمداران خواستار کاهش قوانین سختگیرانه اجتماعی شدهاند، در حالی که برخی دیگر زنان معترض را «زنان پرسرو صدا»یی میخوانند که صرفاً مهرهای هستند در توطئهای که توسط دولتهای غربی طراحی شده است.
زینب سلیمانی، دختر قاسم سلیمانی، در یکی از برجستهترین اظهارنظرها در کمپین بدنام کردن زنان معترض، زنان شرکتکننده در تظاهرات را متهم کرد که میخواهند «برهنه شوند».
در هفتههای اخیر، ویدئوهایی در رسانههای اجتماعی منتشر شده است که ظاهراً نشان میدهد نیروهای امنیتی ایران به تظاهرکنندگان زن در خیابانها تجاوز جنسی میکنند. گزارشهایی مبنی بر خشونت جنسی علیه فعالان در زندانها منتشر شده است.
در حالی که دسترسی رسانهها در داخل ایران به شدت محدود شده، سیانان به منطقهای نزدیک مرز عراق با ایران رفت و با شاهدان عینی که کشور را ترک کرده بودند مصاحبه کرد و گزارشهای بازماندگان و منابع داخل و خارج از ایران را تأیید کرد. سی ان ان چندین گزارش از خشونت جنسی علیه معترضان را تأیید میکند و روایتهای بسیاری را شنیده است. حداقل یکی از این موارد باعث جراحت شدید شده و دیگری تجاوز به یک پسر کم سن و سال است. به گفته منابعی که با قربانیان صحبت کردند، در برخی از موارد از تجاوز جنسی فیلمبرداری شده و از این فیلمها برای باجگیری از معترضان و تهدید به سکوت استفاده شده است.
مقامهای ایرانی هنوز به درخواست سی ان ان برای اظهار نظر در مورد سوء استفادههای ادعا شده در این گزارش پاسخ ندادهاند.
مورد آرمیتا عباسی
آرمیتا عباسی، ۲۰ ساله، تمام ویژگیهای یک نسل زد را داشت: مدل موهایش و رنگ بلوند پلاتینیوم آن و ابروهایش که سوراخ کرده بود. او از لنزهای تماسی رنگی استفاده میکرد و برای تیکتوک با گربههایش از داخل اتاق نشیمنش فیلم میگرفت.
اعتراضات در ایران زندگی او را تغییر داد و به نظر میرسد نیروهای امنیتی ایران او را در معرض وحشیانهترین شکنجههای خود قرار دادهاند.
مشخص نیست که آیا آرمیتا در اعتراضات شرکت کرده است یا خیر. با این حال، برخلاف اکثر ناراضیان ایرانی در داخل کشور، او پستهای ضد رژیم خود را در شبکههای اجتماعی به شکل ناشناس نمینوشت.
آرمیتا نزدیک به یک ماه پس از شروع تظاهرات در زادگاهش کرج در غرب تهران دستگیر شد. حکومت ادعا کرد که او «رهبر شورشها» بوده و پلیس «۱۰ کوکتل مولوتف» از خانه او کشف کرده است.
بیانیه شوم حکومتی حاکی از آن بود که سیستم قضایی ایران مجازات سختی را برای این جوان ۲۰ ساله در نظر گرفته است. اما این بیانیه به منزله تکذیب ادعاهای یکسری حسابهای فاش شده در اینستاگرام بود که در روزهای پس از دستگیری او در شبکههای اجتماعی غوغایی ایجاد کردند. آرمیتا – مانند ژینا امینی و نیکا شاهکرمی – به نماد جنبش اعتراضی ایران تبدیل شد.
محتویات اکانتهای فاش شده -مکالمات بین پزشکان در سرویس پیامرسان خصوصی اینستاگرام – حاکی از آن است که نیروهای امنیتی ایران آرمیتا عباسی را شکنجه داده و به او تجاوز جنسی کردهاند.
بر اساس اطلاعاتی که از بیمارستان منتشر شده، آرمیتا ۲۶ مهرماه با همراهی ماموران لباس شخصی به بیمارستان امام علی کرج منتقل شد. سرش تراشیده شده بود و به شدت میلرزید. کادر پزشکی که از او مراقبت میکردند از وحشتی که با دیدن شواهد تجاوز وحشیانه احساس کردند، صحبت کردهاند:
«حالش انقدر بد بود که فکر کردیم سرطان داره.»
«قلب منی که دیدمش و نمیتونستم فراریش بدم داره دیوانم میکنه.»
یک منبع در بیمارستان امام علی صحت این اطلاعات را برای سیانان تایید کرده است. این منبع به دلایل امنیتی نخواسته نامش فاش شود.
زمانی که او برای اولین بار به بیمارستان منتقل شد، ماموران گفتند که به دلیل تجاوز مکرر، مقعدش خونریزی داشته است. یکی از اعضای کادر پزشکی در یکی از پیامها نوشته: «مردان لباس شخصی اصرار داشتند که دکتر گزارش تجاوز را مربوط به قبل از دستگیری بنویسد.»
این پزشک نوشته است: «بعد از اینکه حقیقت برای همه آشکار شد، آنها کل فیلمنامه را تغییر دادند.»
این پزشک درباره نیروهای امنیتی افزوده: «گند زده بودند. گند بالا آوردند و نمیدانند چگونه دوباره آن را جمع و جور کنند.»
سیانان میتواند تأیید کند که چهار تا پنج پزشک این نوشتهها را در رسانههای اجتماعی فاش کردهاند. همه آنها گفتند که معتقدند او در بازداشتگاه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
برخی از پیامهای آنها چنین است:
«مریض خودمون بود. رفتیم بالاسرش. موهاشو تراشیده بودن سرش بسته بود. از ترس به خودش میلرزید»
«قصد انتشار ترس و وحشت ندارم. ولی حقیقت و جنایتیه که داره اتفاق میافته و نمیشه ساکت موند!»
حکومت ایران در بیانیه خود گفته است که آرمیتا به دلیل «مشکلات گوارشی» تحت درمان قرار گرفته است. پزشکان بیمارستان امام علی گفتند که این ادعا با علائمی که آرمیتا داشت مطابقت ندارد. آرمیتا همچنین توسط یک متخصص زنان و یک روانپزشک معالجه شده بود که به گفته پزشکان، این امر نیز با اظهارات حکومت مغایرت دارد.
سیانان گزارشهای فاش شده از جراحات آرمیتا عباسی را به یک پزشک ایرانی در خارج از ایران ارائه کرده است که میگوید علائم آنطور که شرح داده شده، نشاندهنده تجاوز جنسی وحشیانه است.
این اطلاعات به یک فرآیند بسیار محرمانه اشاره دارد که نیروهای امنیتی ایران آن را به شدت کنترل میکنند. یکی از پزشکان در رسانههای اجتماعی گفت که پلیس از صحبت کارکنان بیمارستان با آرمیتا جلوگیری کرده است و گزارش بیمارستان از وضعیت پزشکی او مدام تغییر میکند. هنگامی که سیانان با بیمارستان امام علی تماس گرفت، یکی از کارکنان بیمارستان گفت که هیچ سابقهای از او در این بیمارستان وجود ندارد.
بر پایه گزارشهای فاش شده، نیروهای امنیتی آرمیتا را درست قبل از ورود خانوادهاش برای ملاقات با او از در عقب بیمارستان خارج کردند.
به گفته دولت ایران، آرمیتا عباسی در حال حاضر در زندان مخوف فردیس کرج نگهداری میشود. سیانان نتوانسته با او یا اعضای خانوادهاش برای اظهار نظر تماس برقرار کند.
روایت هانا
گذرگاه حاج عمران در غرب ایران و شمال عراق قرار دارد، منطقهای با اکثریت کرد را به دو نیم تقسیم میکند.
بسیاری از کردها در دو طرف مرز خانواده دارند و معمولاً با سهولت نسبی رفت و آمد میکنند.
هانا، زن کرد ایرانی در ۲۰ سالگی، سفری خطرناک را در امتداد مسیرهای کوهستانی انجام داد تا از گذرگاه رسمی عبور نکند. او چند روز پس از اینکه گفت در بازداشت پلیس مورد تجاوز جنسی قرار گرفته، از ایران فرار کرد.
قبل از دستگیری هانا، به او هشدار داده شده بود که با زنان در زندانهای ایران «بسیار بد رفتار میشود». هانا به سیانان میگوید که مادرش از همسایهشان -یکی از مقامهای عالیرتبه در زندان مهاباد در شمال غرب کشور – یک تماس تلفنی دریافت کرد که از او خواسته بود «تحت هیچ شرایطی» به دخترانش اجازه ندهد که از خانه بیرون بروند.
هانا اما منصرف نشد. به تظاهرات ملحق شد و مانند بسیاری دیگر از زنان در تظاهرات، در حالی که روسری خود را قبل از سوزاندن در هوا تکان میداد، دور خود چرخید و رقصید.
این تصویری است که به ویژگی نمایشی اعتراضات سراسری تبدیل شده است.
هانا میگوید وقتی دستگیر شد، پلیس گفت که او را در حال آتش زدن روسری خود در فیلمهای نظارتی دیدهاند.
هانا به مدت ۲۴ ساعت در یک بازداشتگاه در یک پاسگاه پلیس در شهر ارومیه در شمال غرب ایران نگهداری شد: «در مرکز نگهداری حدود ۳۰ تا ۴۰ زن و بقیه پسر بودند.»
«بچههای ۱۳ و ۱۴ سالهای بودند که در تظاهرات دستگیر شده بودند. آنها به طرز وحشیانهای آسیب دیده بودند. اما دختران را بیشتر اذیت میکنند. آنها دختران را مورد تجاوز جنسی قرار دادند.»
هانا طرح مرکز نگهداری بازداشتشدگان را ترسیم کرد؛ جایی که به گفته او پلیس به معترضان بازداشت شده آزار جنسی میرساند.
او می گوید که مرکز نگهداری شامل یک سالن اصلی بود با اتاقهای بازجویی خصوصی در خارج از آن. مامور یک دختر زیبا را میبرد و به اتاقی می رفت تا با او خلوت کند و آنجا به او تجاوز جنسی میکرد.
سی ان ان توانست ایستگاه پلیس را از طریق توضیحات هانا، تایید شاهدان عینی و مکانیابی با استفاده از نشانههای کلیدی پیدا کند. این ایستگاه در محله اسلامآباد ارومیه است.
شهادت شاهدان یک الگو را نشان میدهد: از مراکز پلیس به عنوان نقاط تصفیه استفاده میشود، جایی که دستگیرشدگان ابتدا بازجویی می شوند و سپس در برخی موارد، از مکانی به مکان دیگر نقل مکان داده میشوند. به گفته گروههای حقوق بشری، صدها نفر در زندانها و بازداشتگاهها ناپدید شدهاند.
هانا برخلاف بسیاری از فعالان از ایران گریخت. او و خانواده عمویش، با گروهی از قاچاقچیان کرد از کوههای منطقه مرزی عبور کردند. تنها تعداد انگشتشماری از معترضان این سفر خطرناک را آغاز کردهاند. دلیلش این است که مرز در سمت ایران به شدت نظامی شده و نیروهای امنیتی مرتب به افرادی که عبور میکنند و کالاها را به صورت غیرقانونی قاچاق میکنند(کولبران)، شلیک میکنند.
هانا اکنون با بستگانش در یکی از شهرهای کوهستانی کردستان عراق زندگی میکند. موهای سیاه او تا کمرش میریزد. روزی که سیانان با او صحبت کرد، روسری سفیدی دور گردنش پیچیده بود. او میگوید روی گردنش یک کبودی است. او جای بوسه زورکی یک نیروی امنیتی را با روسری پوشانده است.
بیرون سلول کوچک بازجویی، مامور پلیس با وعده آزادی به او حمله و خواستههای جنسی خود را مطرح میکند. همان موقع درگیری دیگری شروع میشود و حواس پلیس را پرت میکند. هانا نقل میکند که چگونه دختری را همزمان که برادر نوجوانش میخواسته مطمئن شود که بلایی سرش نمیآید به اتاق بازجویی دیگری بردند و در آنجا محبوسش کردند. هانا تعریف میکند که پلیس پسر را با باتون کتک زد. او به یاد میآورد که پسر زخمی شده بود و در حین ضرب و شتم به خاک افتاده بود. در همین هنگام خواهرش در اتاق بازجویی جیغ میزد. هانا میگوید که معتقد است این زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
وقتی بازجوی هانا برگشت، آزار او را از سر گرفت و دست به اقدامات جنسی ناخواسته زد. اما در عرض چند دقیقه، پدرش آمد و او را از آنجا نجات داد.
زنان دیگر اما چندان خوششانس نبودند. زنهای هم سلولی هانا به او گفتهاند که آنها هم در پاسگاه پلیس مورد تجاوز قرار گرفتهاند. هانا میگوید این زنان را تهدید میکنند که در مورد آزار و اذیت و اینکه چه کسی این آنها را آزار داده یا به آنها توهین یا تجاوز جنسی کرده حرفی نزنند. به گفته منابع و گروههای حقوقی، بسیاری از کسانی که در این پاسگاه نگهداری میشدند، از وثیقه محروم شدند و در سیستم پرپیچ و خم زندان که شامل مراکز بازداشت مخفی در پایگاههای نظامی است ناپدید شدند. گروههای مدافع حقوق کرد بارها گزارش دادهاند که صدها نفر در مناطق کردنشین ایران ناپدید شدهاند. این نهادها شواهد مستندی از بازداشتگاههای مخفی در پایگاههای نظامی ارائه کردهاند.
بیشتر گزارشهای مربوط به خشونت جنسی که از زمان شروع اعتراضات ناشی از مرگ امینی توسط سیانان بررسی شدهاند، از غرب کشور و مناطق کردنشین است، در طول این تحقیقات، سی ان ان با منابعی در نقاط مختلف اعتراضات کشور از جمله گروههای حقوق بشری و فعالان مرتبط با مناطق کردنشین، فعالانی که به طور منظم با زندانیان زن در زندانهای کلیدی مانند زندان اوین در تهران در تماس هستند و شبکه فعالان بلوچ که به اکثریت بلوچ ساکن جنوب شرقی ایران متصل است، صحبت کرده است.
تجاوز به پسران
در کنار بازداشت گسترده معترضان توسط مقامات، خاموشی رسانهها در کشور و انگی که به قربانیان خشونت جنسی وارد می شود، به پنهان ماندن موضوع کمک کرده است.
با وجود دشواری تحقیق درباره این ادعاها و خطراتی که متوجه قربانیانیست که آنها را گزارش میکنند، سی ان ان از ۱۱ مورد خشونت جنسی علیه معترضان در زندانهای ایران مطلع شده است.
در یک مورد، سی ان ان شهادت صوتی یک پسر ۱۷ ساله را دریافت کرده که گفته او و دوستانش پس از دستگیری در تظاهرات در بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفتند. شواهد شنیده شده توسط سیانان حاکی از آن است که تجاوز جنسی به پسر زیر سن قانونی یک حادثه منفرد نبوده است.
«آنها چهار مرد را که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند، آوردند. این مردان در سلول دیگری به شدت فریاد میزدند. یکی از مردانی را که شکنجه شده بود به اتاقی که من در آن بودم فرستادند. از او پرسیدم این همه فریاد برای چه بود؟ او گفت که به مردها تجاوز میکنند.»
این پسر گفته که از یک نگهبان مکالمه در مورد تجاوز جنسی را شنیده است.
سازمانهای بینالمللی حقوق بشری مانند دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل نیز گفتهاند که از زمان شروع اعتراضات در اواسط سپتامبر، چندین مورد تجاوز جنسی در زندانها را ثبت کردهاند.
ربین رحمانی، رئیس شبکه حقوق بشر کردستان، به سیانان گفت که دو زن بازداشت شده با او صحبت کرده و گفتهاند که برای اعتراف اجباری تلویزیونی تهدید به تجاوز به خواهران نوجوانشان شدند. او با استناد به روایت این زنان گفت، در یکی از آن حوادث، نیروهای امنیتی خواهر نوجوان این زن را به اتاق بازجویی آوردند و از او پرسیدند که آیا آماده است که به خواهرش تجاوز کنند یا نه. زن تسلیم شد و اعتراف کرد.
سی ان ان برای تهیه این گزارش درباره خشونت جنسی، به منابع و بازماندگان این آزارها در داخل ایران تکیه کرده که آزادی و جان خود را به خطر انداختهاند. در مورد آرمیتا عباسی، اگر پزشکان جزئیات را به مطبوعات و رسانههای اجتماعی نمیرساندند، بعید بود که خبر این تجاوز وحشیانه به اطلاع عموم برسد.