بیانات اعتراضی مولوی عبدالحمید (امام جمعۀ زاهدان) بعد از هر سخنرانی بین مردم دست به دست میشود. دهها روحانی سرشناس کُرد ( ۱۲ مهر ١٤٠۱) در حمایت از اعتصابات و اعتراضات سراسری مردم ایران و محکوم کردن خشونت حکومت بیانیه صادر کردند. درحالیکه بین معترضان هزاران فرد مذهبی دیده میشود اما روحانیون وابسته و مسئولان جمهوری اسلامی اصرار دارند اعتراضات اخیر مردم را منتسب به ضدیت با اسلام و مخالفت آنها با حجاب اسلامی تقلیل دهند.
اگرچه تا کنون تلاش نیروهای وابسته به حکومت در انحراف اعتراضات سودی نداشته است اما تعداد معدودی از رهبران شیعی را مجاب کرده است. در روزهای گذشته، مقتدی صدر، روحانی عراقی، با اشاره به مواردی از جمله «عمامهپرانی» روحانیون و اعتراض به حجاب اجباری در ایران، از نگرانی خود از سرایت این کارزار به سایر کشورها گفت. این درحالیست که مقتدی صدر همواره از مخالفان دخالتهای جمهوری اسلامی در عراق بوده است.
معترضان اما در ایران چیز دیگری میگویند.
مخالفت با قوانین دینی جمهوری اسلامی
اگرچه معترضان مخالفت خود را با حجاب اجباری نشان میدهند و در حرکتهای نمادین، پوشش روحانیون را به چالش میکشند، اما مسئلۀ آنها نه اسلام به معنای عام آن، بلکه اسلام سیاسیست که بانی و گردانندۀ آن علی خامنهای و ولایت دست نشاندۀ اوست. یکی از معترضان در گفتوگو با رادیو زمانه میگوید:
«در شعارهای ما بیشتر از هر چیزی بر آزادی تاکید میشود، آزادی مذهبی، آزادی بیان، آزادی در انتخاب پوشش، آزادی سبک زندگی و… این یعنی ما مشکلی با اسلام نداریم. من خودم در خانوادۀ مسلمان بزرگ شدهام. پدر و مادرم هنوز به همۀ اصولی مذهبی باور دارند. ولی من مشکلی با عقاید مذهبی آنها ندارم. ما با سیاستی مشکل داریم که همۀ آزادیها را سلب کرده است. مشکل ما نبود آزادی و دخالت در زندگیمان است. اگر نظام حاکم بر ایران به جای جمهوری اسلامی، جمهوری مسیحی یا یهودی هم بود و باز این محدودیتها را داشت، ما باهاش مخالف بودیم. اعتراض ما ربطی به اسلام و غیر اسلام ندارد. البته کاملاً صحیح است که حکومت تحت لوای اسلام این آزادیها را محدود میکند ولی از سمت دیگر، صدها روحانی و افراد مذهبی را داریم که اسلام آنها را قبول ندارند. پس مشکل خود جمهوری اسلامی ایران و ولایت مطلقۀ فقه در آن است، نه ذات اسلام.»
یکی از حرکتهای نمادینی که مسئولان نظام آن را به اسلامستیزی معترضان تعبیر میکنند، عمامهافکنی یا آنگونه که معترضان میگویند «عمامهپرانی» است. در روزهای گذشته علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه در سفرش به خرمآباد لرستان، به عمامهافکنی از سر آخوندها واکنش نشان داده و گفت:
«بدخواهان اسلام و نظام که به عمامه روحانیت تعرض کردهاند بدانند که عمامه روحانیت کفن آنها خواهد بود.»
در همین رابطه محمد تقی نقدعلی، نماینده معمم خمینیشهر، در گفتوگو با سایت رویداد ٢٤ «پراندن عمامه» را بازی کردن با دم شیر عنوان کرده و اظهار داشته: «پدیده پراندن عمامه از سر روحانیون توطئه شیاطین است.»
خبرگزاریهای ایران از بازداشت دستکم سه نفر به دلیل آنچه آنها «توهین به لباس روحانیت» مینامند خبر میدهند. در مقابلِ موضع حکومتیها، معترضان تصاویری از توهین افراد معمم به پوشش زنان در سالهای اخیر را منتشر میکنند، و در شبکههای اجتماعی سخنان روحالله خمینی در دهۀ ٤٠ و کتاب ولایت فقیه از او که جوانان را به برداشتن عمامۀ «آخوندهای درباری» تشویق میکند را یادآور میشوند. یکی از معترضان دربارۀ عمامهپرانی میگوید:
«تمام مملکت دست آخوندهاست. از رهبری گرفته تا ارگانهای امنیتی و نهادهای اقتصادی حتماً یک سرش به آخوندها میرسد. به همین خاطر مردم از آنها دل خوشی ندارند. آنها آخوندها را مسبب وضع موجود میدانند. این حرکت خودش مانند روسری سوزاندن یک نماد است و به چیز دیگری اشاره دارد. ما برای روحانیونی که پشت مردم هستند احترام قائلیم و آنها را از خودمان میدانیم. ولی برای کسی که جنایتهای رژیم را توجیه میکند مانند خودش برخورد میکنیم. حرف بر سر مخالفت با اسلام و دینداری نیست. ما مخالف قوانین دینی و اجبارهایش هستیم. هر کسی با هر دینی آزاد است، به این شرط که در زندگی ما دخالت نکند. جمهوری اسلامی به چنین دینی معتقد نیست. اساس دین در جمهوری اسلامی امر به معروف و نهی از منکر است. این یعنی دخالت در خصوصیترین وجوه زندگی هر شهروند. آنها به خودشان اجازه میدهند در هر چیزی دخالت کنند و به اسم اسلام همه چیز را به نفع خودشان تفسیر کنند. مخالفت ما با این نوع از دینداری و قوانینش است.»
همراهی مذهبیون
سیاستهای جمهوری اسلامی نه تنها اعتراضات طیف گستردهای از مردم را برانگیخته بلکه برخی از روحانیون شیعه را هم در صف منتقدین قرار داده است. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و انجمن محققان و مدرسان روحانی اصفهان در بیانیه منتشر شده در پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه، شفقنا (١٦ آبان ١٤٠١)، ضمن اشاره به بحران مقبولیت و مشروعیت جمهوری اسلامی آوردهاند:
« ترویج تفاسیر خرافی از مفاهیم دینی، تحمیل عقاید و نظریات مذهبی گروهی خاص به عنوان اسلام ناب و سلب آزادی و ابراز عقیده نواندیشان دینی و دیگران، ارائه تصویری مستبدانه از دین و نظام اسلامی، نپذیرفتنِ حقوق طبیعی اقشار اجتماعی به ویژه زنان، جوانان و کسانی که وابستگی با مدیریت حاکم ندارند، فساد مالی و تورم افسارگسیخته، امید به سادهترین زندگی را برای مردم به ویژه نسل جدید مبدل به رؤیایی محقق ناشدنی کرد و امیدی برای مشارکت در تعیین حق سرنوشت خویش باقی نگذاشته.»
این بیانیه در ادامه پیشنهادهایی برای پرکردن گسل بین حاکمیت و مردم ارائه داده است. اما آنچه این روزها در بین معترضان رواج دارد، عزم در گذشتن از جمهوری اسلامیست. آنها شرط رسیدن به آزادیهای مشروع و طبیعی خود را انقلاب علیه جمهوری اسلامی میدانند و به نظر نمیرسد حتی با نهادینه شدن پیشنهادهای روحانیون حوزه علمیه خیزش انقلابی مردم خاموش شود.
تصاویر بیشماری از حضور خانمهای چادری و همراهی افراد مذهبی در خیزش اخیر منتشر میشود. معترضان بین افراد دیندار و وابستههای حکومت تقاوت قائل میشوند. آنها جمهوری اسلامی را متهم به دستآویز قرار دادن اسلام برای سرکوب بیشتر میدانند. از یک فرد مذهبی میپرسم آیا ایمان به اسلام اساساً به معنای همراهی با جمهوری اسلامیست؟ در پاسخ میگوید:
«اعمالی که جمهوری اسلامی در این چهار دهه انجام داده بیشتر نشانۀ ضدیت با اسلام است تا موافقت با آن. حکومتیها خودشان را سایه خدا بر زمین میدانند، به نام دین فتوا میدهند، هیچ تفسیری را جز تفسیر خودشان از دین قبول ندارند، شکنجه میکنند، تجاوز میکنند و هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند. اسلام با این چیزها مخالف است. آنهایی که اعتراض به جمهوری اسلامی را مخالفت با اسلام تعبیر میکنند، میخواهند مجوز سرکوب بیشتر را صادر کنند. من با داعش مخالفم آیا این به معنای مخالفت با اسلام است؟ هرگز! مخالفت با جمهوری اسلامی هم همینطور است. کارهایی که جمهوری اسلامی انجام داده مردم را از اسلام زده کرده است. ما روحانیون کمی نداریم که جمهوری اسلامی را نمیخواهند. برای وابستگان به جمهوری اسلامی، اسلام یعنی علی خامنهای، یعنی هرچیزی که به تاکید خامنهای رسیده باشد. این از اساس با دین اسلام منافت دارد.»
روز ٢٠ آبان، جمعی از علما و ماموستایان دینی شهرستان سقز و حومه در طی بیانیهای «حمایت قاطع خود از اعتراضاتِ مدنی و حرکتهای حق خواهانه و عدالت محور مردم شریف» را اعلام کردند. این بیانیه ضمن تاکید بر آزادی بیقید و شرط تمام بازداشت شدگان و محکوم کردن خشنونت نیروهای امنیتی اشاره کرده، چنین برخوردهای «نه تنها با نص صریح قانون اساسی کشور در تضاد است، بلکه با اصول اخلاق اسلامی و انسانی که در نصوص قرآن کریم و سنت شریف نبوی صلی الله علیه و سلم بیان شده، در تقابل و تضاد کامل میباشد.»
یکی از ماموستایان آینی کردستان در گفتوگو با رادیو زمانه اعتراضات مردم را خواستۀ به جا و به حق میداند و در ادامه میگوید:
«برخلاف صحبتهای مسئولان، متعرضان توهینی به اسلام و مذهب صورت ندادهاند. آنها نه به قرآن و سنت و پیامبر توهین کردهاند، نه جامعۀ مسلمین را از خودشان رنجاندهاند. آنها بهحق، دنبال کرامت از دست رفتهشان هستند. آنها در برابر ظام برخواستهاند. هیچ دین و مذهبی، ظلم را قبول نمیکند و وظیفۀ اخلاقی و شرعی ماست که در برابر آن ایستادگی کنیم. اینکه جمهوری اسلامی و روحانیون وابسته به آن، اعتراضات را به مخالفت با اسلام تعبیر میکنند، از خودشیفتگی و بلاهتشان است. آنها فکر میکنند (استغفرالله) سایه خدا بر زمین هستند! اسلام دین آزادی و آزادگی است. هرکسی هر دینی میخواهد میتواند انتخاب کند. روز جزا کسی را به جای کسی محاکمه نمیکنند. مردم ایران با اسلامی مشکلی دارند که زندگیشان را به بدختی و فلاکت کشانده، این اسلام راستین نیست. مردم برای آزادی قیام کردهاند. آزادی ارزشمندترین چیزیست که خدا به انسان عطا فرموده است.»
اگرچه مسئولان جمهوری اسلامی مخالفت با اسلام را دستآویزی برای سرکوب معترضان قرار دادهاند اما در اظهاراتشان حفظ نظام را مقدم بر حفظ اسلام میدانند. حسین جلالی، نمایندۀ رفسنجان و انار در نطق میان دستور (١٥ آبانماه) مجلس شورای اسلامی با انتقاد از عملکرد دبیرشورای امنیت ملی تسریع کرد: «حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است». اظهارات این نماینده یادآور سخنان روح الله خمینی در ٢٥ آبان ١٣٦٠ است که در جمع هواخواهانش گفت: «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر، ولو امام عصر باشد، اهمیتش بیشتر است.» با اشاره به این موضعگیریهاست که معترضان میگویند شعارهای از قبیل «آخوند باید گم بشه» و « تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نمیشود» اشاره به آخوندهای حکومتی دارد و ارتباطی با مخالفت آنها با اسلام ندارد، چراکه «چه با حجاب چه بیحجاب، پیش به سوی انقلاب» میروند.
دین مذهب امر خصوصی افراد است که نباید در سیاست و دولت که امری زمینی ست دخالت نماید داشتن و نداشتن عقیده در یک حکومت دموکراتیک آزاد است فرانسه نمونه ای از انواع حکومتهاست که می تواند مانند تبلیفات مسموم طرفداران حکومت فاسد و جنایتکار و شکنجه گر باشد . در ایران حتی پرسیدن اینکه شما چه عقیده ای دارید جرم خواهد بود چه رسد باینکه کسی بخواهد به کسی برای داشتن عقیده تعرض نماید . دین دارای چهارچوبهائی از پیش تعیین شده است و چون طرفدارانش منشاء آنرا الهی و مقدس می دانند پس وقتی در حکومت یا جامعه دخالت می کند تعارض ایجاد شده و مانع پیشرفت و تکامل بوده و درجا زدن در بهترین شرایط یا مانند جمهوری اسلامی ما را صدها سال عقب برده است . در حالی که طندگی روز ما هیچ قرابتی با زندگی بادیه نشین ها ندارد .
فرهاد - فرهادیان / 21 November 2022