[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130527_Symphony_AlfredSchnittke_AmirhosseinAhooie.mp3[/podcast]

آلفرد اشنیتکه، آهنگساز معاصر روس و از پایه‌گذاران پلی استایلیسم در موسیقی است. او یکی از نخستین کسانی بود که درباره استایلیسم کتاب نوشت و مبانی آن را تدوین کرد.

آلفرد اشنیتکه، آهنگساز معاصر روس و از پایه‌گذاران پلی استایلیسم در موسیقی
آلفرد اشنیتکه، آهنگساز معاصر روس و از پایه‌گذاران پلی استایلیسم در موسیقی

آلفرد اشنیتکه در سال ۱۹۳۴ در روسیه متولد شد و تحصیلات موسیقایی‌اش را در وین گذراند. اشنیتکه اصالتاً اهل آلمان بود ولی پدرش برای کار ترجمه و روزنامه‌نگاری چند سال قبل از تولد او به اتحاد جماهیر شوروی آمده بود. پس از بازگشت به شوروی از کنسرواتوار مسکو فارغ التحصیل شد و برای گذران زندگی به موسیقی فیلم روی آورد. طی ۳۰ سال کار در این حوزه برای ۷۰ فیلم موسیقی ساخت.

موسیقی اشنیتکه در دوره نخست آفرینش هنری‌اش تحت تأثیر شوستاکویچ شکل گرفت، اما پس از سفر لویجی نونو به شوروی، به سریالیسم روی آورد و «موسیقی برای پیانو و ارکستر زهی» را نوشت.

آلفرد اشنیتکه: «هدف من در زندگی ایجاد وحدت بین موسیقی متعالی و سبک است.»

او گرایش به سریالیسم را به‌زودی از دست داد و سبک تازه «پلی‌استالیسم» را به وجود آورد؛ پلی استایلیسم در موسیقی یعنی تقابل و تلفیق موسیقی سبک‌های مختلف گذشته و حال.
اشنیتکه می‌نویسد: «هدف زندگی من ایجاد وحدت بین موسیقی جدی و سبک است، حتی اگر گردنم در این راه بشکند.»

او اولین اثر کنسرتی این تکنیک را در سونات ویلنش استفاده کرد. سپس در ساخت موسیقی برای یک فیلم کوتاه انیمیشن به نام «سازدهنی شیشه‌ای» با تکنیک‌های مختلف به تجربه‌گرایی پرداخت. از آن پس تکنیک پلی‌استایلیستی را توسعه داد و نتیجه کار را در سمفونی اول و اولین کنسرتو «گروسوی» او می بینیم.

البته اشنیتکه در همان زمان آثاری با وحدت سبکی بیشتر هم نوشت، مانند کوینتت پیانواش که به یاد مادرش ساخته بود. در سال‌های دهه ۱۹۸۰ موسیقی اشنیتکه به دست هنرمندان مهاجر روس به خارج از مرزهای شوروی رسید. او در آن دوره با اینکه اوضاع جسمی و سلامتی خوبی نداشت، ولی همواره مشغول کار بود و بسیاری از آثار مهمش را در این دوره پدید آورد؛ آثاری مانند کوارتت زهی دوم و سوم، تریوی زهی، اپرای دکتر فاستوس و تعدادی سمفونی و کنسرتو.

با وخامت سلامتش از پلی استایلیسم روی برگرداند و به سمت سبکی غمگین روی آورد. کوارتت چهارم و سمفونی‌های ششم، هفتم و هشتم او از آثار شاخص او در این دوره به شمار می‌آیند. بسیاری از منتقدان موسیقی، از جمله جرارد مک برنی معتقدند که این دسته کارهای اشنیتکه تأثیرگذارترین دستاوردهای او هستند.

اشنیتکه در سال ۱۹۹۴ بر اثر سکته مغزی فلج شد و نتوانست مثل سابق به آهنگسازی ادامه دهد. اما با این حال تعدادی قطعه‌ کوتاه و یک سمفونی نوشت. نت این قطعه بسیار ناخواناست، چون اشنیتکه آن را با سختی فراوان و با دست چپ نوشته است. سمفونی نهم سال ۱۹۹۸ توسط یک رهبر ارکستر روس رمزگشایی، تنظیم و اجرا شد. اما وقتی اشنیتکه نسخه‌ ضبط‌شده را شنید، خواست اجرا متوقف شود.

در دستگاه شوروی اشنیتکه و موسیقی‌اش همواره مشکوک به نظر می‌رسید. اتحادیه‌ آهنگسازان اولین سمفونی‌اش را توقیف کرد و در دهه ۱۹۸۰ ممنوع‌الخروج شد. اشنیتکه از لحاظ سلامتی وضعیت خوبی نداشت و در سال ۱۹۸۵ بر اثر سکته‌ مغزی به کما رفت. او در جریان بیماری طولانی‌اش بارها از لحاظ پزشکی مرده اعلام شد، اما دوباره به زندگی بازگشت و به آهنگسازی ادامه داد. سال ۱۹۹۰ روسیه را ترک کرد و برای زندگی به هامبورگ رفت. آلفرد اشنیتکه در سال ۱۹۹۸ در هامبورگ از دنیا رفت.