سرنوشت «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) بر خلاف پیش‌بینی‌ها در ماه‌های ابتدایی سال ۲۰۲۲ میلادی مشخص نشد. اختلاف‌های باقی‌مانده بین تهران و واشنگتن و آغاز جنگ در اوکراین در تأخیر رخ‌داده مهم‌ترین نقش را داشته‌اند.

بنا به گزارش‌ها، بزرگترین اختلاف باقی‌مانده بر سر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. تهران خواهان خروج سپاه از فهرست تحریم تروریستی ایالات متحده است. واشنگتن تاکنون سر باز زده است اما مشخص نیست که به مقاومت در برابر این خواسته ادامه خواهد داد یا نه. ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا دراین‌باره دوشنبه هفته جاری ۱۷ آوریل به خبرنگاران گفت:

«اگر ایران می‌خواهد تحریم‌هایی را بردارد که ورای برجام می‌روند، باید به نگرانی‌های ما ورای برجام نیز پاسخ بگویند. اگر نمی‌خواهند این مذاکرات دیگر مسأله‌های دوجانبه را حل کند، آنگاه ما مطمئنیم که می‌توانیم خیلی سریع به تفاهمی بر سر برجام برسیم و خود توافق را پیاده‌سازی کنیم.»

با وجود این، اصغر خطیب‌زاده سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی همزمان دوشنبه گفته بود که «بیش از یک مسأله» محل اختلاف کاخ سفید و مقام‌های جمهوری اسلامی است و پاسخ‌های آمریکا به پیام‌های ارسالی ایران از طریق اروپایی‌ها به گونه‌ای نیست که به یک توافق بینجامد.

ششم فروردین سال جاری بود که حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی به «ازخودگذشتگی» سپاه در مسأله برجام اشاره کرد و گفت فرماندهان ارشد سپاه اعلام کرده‌اند تحریم سپاه نباید مانعی بر سر احیای برجام باشد. اما به نظر می‌رسد واکنش‌ها به سخنان او باعث شد که دولت ابراهیم رئیسی (عضو هیأت مرگ در کشتار زندانیان سیاسی در ۶۷) مطالبه رفع تحریم سپاه را جدی‌تر بگیرد.

اما اگر تحریم سپاه به عنوان خواسته محافظه‌کاران تندرو در ایران مانع اصلی برجام است، محافظه‌کاران تندرو در ایالات متحده بهانه دیگری برای مخالفت با برجام پیدا کرده اند: حضور روسیه در توافق. اگرچه آنها همچون همتایان ایرانی قدرت را در دست ندارند، جنگ روسیه فضای احساسی عمومی را برای اصرار هر چه بیشتر آنها بر این بهانه مهیا کرده است. 

بهانه روسیه

حتی پیش از آغاز حمله روسیه به اوکراین، تحلیلگران سرنوشت برجام را به تنش‌ها در دونباس وابسته می‌دیدند. پس از آغاز جنگ اما مخالفان احیای برجام در ایالات متحده به سرعت حضور روسیه و نیز چین در توافق هسته‌ای را یادآور شدند و درباره تشکیل بلوک قدرتی با ائتلاف مسکو و پکن و تهران در برابر غرب به رهبری آمریکا هشدار دادند.

به باور این منتقدان عموماً جمهوری‌خواه و حامی اسرائیل، برجام تشکیل چنین ائتلافی را برای تضعیف هژمونی آمریکا آسان‌تر می‌کند. آنها همچنین مخالفت خود با برجام به دلیل حضور روسیه را بر زمینی «اخلاقیاتی» استوار کرده اند: پوتین جنایتکار است و نباید با او در هیچ کجا معامله کرد.

یک نمونه اخیر، تاد یانگ نماینده جمهوری‌خواه ایدیانا در مجلس نمایندگان ایالات متحده است. او در ستونی برای «فاکس‌نیوز» می‌نویسد:

«توافقی را تصور کنید که با ایران، حامی اصلی تروریسم در جهان و به میانجیگری مشترک روسیه ولادیمیر پوتین و حزب کمونیست چین امضا شود. این توافق مسیر تهران برای توسعه تسلیحات هسته‌ای و نیز افزایش خشونت‌هایش در خاورمیانه را هموار می‌کند. آمریکا باید احمق باشد که چنین توافقی را بپذیرد. اما اگر رئیس‌جمهوری جو بایدن تغییر عقیده ندهد، شاید تلاش کند دقیقاً چنین چیزی را به مردم آمریکا بفروشد.»

پیش از او جمهوری‌خواهان دیگر همین موضع را تکرار کرده بودند. جیم ریش سناتور جمهوری‌خواه آیداهو و عضو ارشد کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده چنین بایدن را خطاب قرار داده بود:

«آقای رئیس‌جمهور! شما تنها کسی هستید که دارید با روسیه کسب‌و‌کار می‌کنید. کسب‌و‌کار با روس‌ها را متوقف کنید. نگذارید آنها برای ما مذاکره کنند!»

لیندزی گراهام، سناتور جمهوری‌خواه کارولینای جنوبی هم حرف مشابهی زده بود: «اینکه روس‌ها را به عنوان میانجی [در مذاکرات برجام] داشته باشی، دیوانگی است.»

آیا روسیه واقعا چنین نقشی در برجام دارد؟

هرچند سناتورهای جنگ‌طلبی مثل گراهام از «میانجیگری» روسیه در برجام انتقاد می‌کنند، اما مسکو اساساً میانجی بین تهران و واشنگتن نیست. نقش میانجی را اروپایی‌ها ایفا می‌کنند.

اکشای ویکرام و ساموئل ام. هیکی، دو کارشناس سیاست هسته‌ای و مقابله با اشاعه تسلیحات اتمی در ستونی به انتقاد از این بهانه‌گیری می‌پردازند و می‌نویسند که جنگ پوتین علیه اوکراین دلیلی برای ترک کردن مذاکرات احیای برجام نیست.

آنها «میانجی» شمردن روسیه را نادیده گرفتن تلاش‌های اروپایی‌ها برای حفظ برجام پس از ترامپ و تلاش‌های کنونی‌شان برای احیای آن توصیف می‌کنند و قدرتمندتر جلوه دادن روسیه از آنچه هست. و سپس می‌نویسند:

«حالا که بسیاری نقش روسیه در مذاکرات برای ورود دوباره به برجام را به شکلی نادرست تصویر می‌کنند، مشخص کردن نقش واقعی روسیه در آن اهمیت دارد. هدف توافق این بود: تضمینی باشد که ایران سلاح اتمی نخواهد ساخت. و بنابراین هر توافقی نیازمند برداشتن ذخیره اورانیوم غنی‌سازی‌شده بیش از حد ایران و جابه‌جا کردن آن به کشور دیگری بود. طرفین اروپایی و آمریکایی تمایل یا توانایی این کار را نداشتند و روسیه داوطلب شد.»

آیا روسیه برنده توافق هسته‌ای با ایران است؟

همان طور که اشاره شد، بسیاری از مخالفان برجام در میان محافظه‌کاران آمریکایی استدلال می‌کنند که برنده توافق هسته‌ای آمریکا و ایران را باید روسیه (و چین)‌ دانست.

پاسخ از منظر سیاسی به این پرسش دشوار است. مشخص نیست که ائتلاف بین ایران و چین و روسیه علیه آمریکا اساساً ممکن یا برای طرفین مطلوب است یا خیر. و نیز مشخص نیست که مناسبات قدرت در سطح جهانی پس از جنگ اوکراین چه ساختاری خواهد یافت.

اما از منظر هسته‌ای، به نظر نمی‌رسد روسیه «برنده» (و یا بازنده) توافق باشد.

اکشای ویکرام و ساموئل ام. هیکی در پاسخ به این استدلال که برنامه هسته‌ای روسیه از انتقال اورانیوم اضافه ایران به آنجا سود خواهد برد، می‌نویسند:

«روسیه به عنوان کشوری با بیشترین شمار تسلیحات هسته‌ای در جهان، نیازی به توسعه زرادخانه‌ی هسته‌ای‌اش ندارد. روسیه تا ۲۰۲۰ حدود ۷۴۷ تن اورانیوم غنی‌سازی‌شده با غلظت بالا در اختیار داشت که هیچ سودی از ذخیره ۰,۰۳۶ تنی ایران نمی‌برد… به علاوه “پیمان آغاز جدید” هم روسیه را از ساختن تسلیحات استراتژیک جدید منع می‌کند و ما می‌دانیم که روسیه در حال عمل کردن به این پیمان است.»

این دو کارشناس مقابله با اشاعه تسلیحات هسته‌ای همچنین به قوت بازرسی اتمی در خود توافق نیز اشاره می‌کنند و می‌نویسند که در صورت احیای برجام، ۱۸ تأسیسات هسته‌ای ایران و ۹ تأسیسات دیگر تحت بازرسی‌های سرسختانه آژانس خواهد بود و اگر روسیه بخواهد از اورانیوم اضافه ایران در خود این کشور استفاده خطرناکی ببرد، جهان از آن مطلع خواهد شد.

به همین دلیل، آنها در نتیجه‌گیری ستون خودشان می‌نویسند:

«توافق هسته‌ای احیاشده کمکی به روسیه به قیمت ضرر به آمریکا نیست. توافق صرفاً به ایالات متحده کمک خواهد کرد ــ با تضمین کردن اینکه ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست نمی‌یابد.»