صبح شنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۰، جمعی از رانندگان بخش خصوصی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه مقابل ساختمان ادارهٔ مرکزی این شرکت واقع در خیابان “هنگام” (شرق تهران) یک گردهمایی اعتراضی برپا کردند. آنان به وضعیت معیشتی خود و تحقق نیافتن مطالبات خود معترض هستند. پرداخت سختی کار و بیمه، نوسازی و بازسازی اتوبوسها، رسیدگی به تخلفها و انحلال بخش خصوصی اتوبوسرانی از مهمترین مطالبات رانندگان بخش خصوصی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه است.
حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ راننده در تجمع اعتراضی سیام بهمنماه مقابل ساختمان اداره مرکزی شرکت واحد اتوبوسرانی حضور دارند. بر خلاف تجمعهای قبل، اینبار خبری از حمل پلاکارد و دستنوشتههای اعتراضی نیست و رانندگان با سردادن شعار و سخنرانی اعتراضات و مطالبات خود را بیان میکنند.
حضور نیروهای پلیس و یگان ویژه بیشتر از تجمعهای گذشته است. آنان در محدوده ۱۰ تا ۲۰ متری نسبت به معترضین صف کشیدهاند و پلیس راهنمایی و رانندگی نیز با حضور خود جلوی توقف خودروها و بروز ترافیک را میگیرد. خبری از حضور مسئولین شرکت واحد و یا مدیران شهری هم نیست. حراست شرکت واحد، درهای ساختمان را بسته و از پشت در ناظر تجمع رانندگان است.
هدف از گردهمایی
یکی از رانندگان در مورد تجمع امروز میگوید:
«امروز در اینجا جمع شدهایم تا از مدیران شرکت واحد بخواهیم که به داد ما برسند. به خدا اتوبوسهای ما به گِل نشسته. ۴۵۰ روز است که اتوبوس من در پارکینگ سامانه ۵ خوابیده. زندگیهایمان در حال نابودی است. دیگر نمیدانیم چه باید بکنیم. اگر هم به خیابان بیاییم میگویند که شما اغتشاشگرید و شلوغ کردید! پس ما چه کنیم؟ »
راننده دیگری این گونه از از مشکلات و مطالباتش میگوید:
«از تاریخ ۲۳ آبان ماه ۱۳۹۹ اتوبوس من را در پارکینگ سامانه پنج خواباندهاند. اتوبوسهای زیادی از همکاران ما هم همانجاست. داروندار من همین ماشین بود. چرخ زندگی من با زن و چهار بچه با این ماشین چرخیده است. الان هیچی ندارم بخورم. زندگیام فلج شده است. چه کسی باید به داد من برسد؟ خسارت این یکسال و خردهای را چه کسی باید بدهد؟ چرا کسی به ما توجهی ندارد؟ خود آقایان مدیران و مسئولان اگر یک روز حقوقشان را دیرتر بدهند انصافاً چه میکنند؟ زمین و زمان را بهم میریزند! خدا را خوش نمیآید. یکسال و خردهایست که زندگی من فلج شده. از زندگی عقب افتادهام. شرمنده خانوادهام هستم.»
راننده دیگری مطالبات خود و همکارانش را این گونه بیان میکند:
«ما روز بیستم دیماه هم مقابل ساختمان ریاستجمهوری در پاستور جمع شده بودیم. امروز هم اینجا آمدهایم تا حقمان را بگیریم. چیز زیادی هم نمیخواهیم. خواستههای ما کاملاً صنفی و برای بهتر شدن وضعیت کار ماست. مثلاً حرف ما این است که اتوبوسهای فرسوده با کارکرد بیش از ۱۲ ساله باید تعویض شوند. این اتوبوسهای فرسوده با عمر بالا استهلاک زیادی دارند و تعویض و تعمیر قطعات آنها هزینه سنگینی میطلبد. از همه مهمتر مسافرین هم ناراضی میشوند. در تابستان صدای مردم بلند میشود که چرا کولر خراب است، در زمستان هم اعتراض دارند که چرا بخاری روشن نمیشود. حق هم دارند. به شهرداری عوارض میدهند تا خدمات با کیفیتی دریافت کنند و وقتی بیتوجهی میبینند، اعتراضشان را به ما میگویند و ما را مقصر میبینند. از طرف دیگر مشکلات مربوط به بیمه و سختی کار را داریم. حق بیمهها بصورت نامنظم پرداخت میشود و این مشکلات زیادی را برای ما به دنبال دارد. وقتی حق بیمهای رانندهای پرداخت نگردد و یکی از اعضای خانوادهاش مریض شود، باید بدون استفاده از بیمه و با نرخ آزاد از پس هزینههای کمرشکن درمانی برآید. آیا چنین چیزی با این حقوقها ممکن است؟»
یکی از رانندگان معترض از نامهنگاری به ارگانهای مختلف و عدم تحقق وعدههای آنان میگوید:
«ما در تمام این یکی دوسال اخیر مشکلاتمان را با همه ارگانها مطرح کردهایم. شرکت واحد، فرمانداری، سپاه پاسداران محمد رسولالله، شهرداری، شورای شهر، وزارت کشور، پلیس امنیت، دادسرای اوین، دادگاه جنتآباد، قوه قضاییه، سازمان شهرداریها و دهداریها و ارگانهای دیگر چه با فرستادن نماینده و چه با ارسال نامه، همگی از مشکلات ما باخبرند. ۲۰ دیماه مقابل ساختمان ریاستجمهوری جمع شدیم، در آبانماه از میدان منیریه به سمت مرکز ارتباطات مردمی قوه قضاییه راهپیمایی کردیم. رئیس آنجا نامه داد به دفتر رییسجمهور و تلفنی جلوی خود ما با معاون وزیر کشور و شهرداری صحبت کرد و همه اینها قول دادند که به مشکل ما رسیدگی کنند ولی خدا شاهد است در این یکی دوسال گذشته، وعدههایشان در عمل هیچ خروجیای نداشته و فقط در سطح حرف بوده. عملاً ما را مثل توپ فوتبال به هم پاس دادند و هیچ راهی جز کف خیابان برای ما نگذاشتند.»
یک همکارش در ادامه چنین میگوید:
«سرویس بهداشتی اختصاصی رانندگان در پایانه میدان آزادی که بزرگترین پایانه اتوبوسرانی شهر تهران است، هفتههاست که خراب شده و هیچ اقدامی هم برای رفع خرابی انجام ندادهاند. پایانه به آن بزرگی تنها دو سرویس بهداشتی دارد که جوابگوی ظرفیت موجود نیست. با اینحال همین دو سرویس بهداشتی نیز چند هفته است که نیاز به تعمیر دارد. البته قطعاً مطالبات ما فراتر از این چیزهاست. اما میخواهم بگویم وقتی مسئولان شهری در حد تعمیر یک دستشویی برای ما ارزش قائل نیستند و بیتوجهی میکنند، مطالبات دیگر ما که جای خود دارد! این نهایت بیکفایتی مسئولان ماست که امروزه به این اوضاع دچار شدهایم و به جای تمرکز روی کار و ارائه خدمات بهتر به مردم باید ماهی یکبار برای بدیهیترین حقوقمان اعتراض و اعتصاب کنیم.»
شکایت از مدیران شرکت واحد
رانندگان بخش خصوصی سالهاست که به فساد و ظلمی که در بخش خصوصی شرکت واحد در حقشان میشود معترض هستند و علاوه بر تجمعات متعدد، شکایاتی نیز مبنی بر سوءاستفاده مدیریت وقت شرکت واحد، «پیمان سنندجی» نیز انجام دادهاند.
رانندگان از تخلف غیرقانونی مدیریت شرکت واحد در واگذاری دو دانگ از اتوبوسها به شرکتهای پیمانکاری شکایت دارند، موضوعی که پیگیری آن کماکان جزو مطالبات آنان است. یکی از رانندگان در اینباره میگوید:
«شرکتهای پیمانکاری بهوجود آمده از مدیریت وقت شرکت واحد بدون پرداخت هیچ هزینهای به طور غیرقانونی صاحب دو دانگ از اتوبوسهای ما شدند! در صورتی که این کارشان نه تنها تخلف و غیرقانونیست بلکه این شرکتها حتی یک ریال هم بابت سهم دو دانگ پرداخت نکردهاند. و بدتر از آن بدون اینکه در تمام این سالها هزینهای بابت استهلاک اتوبوسها بدهند، تمام درآمد رانندگان را هم شریک شدند! ما رانندگان بخش خصوصی با اینکه تمام اقساط اتوبوسها را هم پرداخت کردهایم اما عملاً هنوز صاحب و مالک این اتوبوسها نیستیم. شکایت هم کردیم و فرمانداری هم حتی حق را به ما داد. اما متأسفانه مدیران شرکت واحد با استفاده از نفوذی که دارند نه تنها به شکایات ما ترتیب اثر نداد بلکه شکایات را به کمیته داوری ماده ۱۷ ارجاع داد که از ۶ عضو آن، ۴ عضوش از شرکت واحد و زیرمجموعههای آن هستند و طبیعتاً به شکایت ما رسیدگی نشد.»
شعارهای معترضان
رانندگان معترض شرکت واحد اتوبوسرانی مقابل ساختمان اداره مرکزی این شرکت، سفرهای خالی را به نشانهٔ اعتراض پهن میکنند و به ردیف کنارش مینشینند. همزمان شعارها هماهنگ و یکدست میشود:
«وعده وعید کافیه/ سفره ما خالیه»
این شعاری است که تقریباً در تمام تجمعات کارگری کشور میتوان شنید. سفره زحمتکشان با افزایش روزافزون گرانیها و کمبود کالاها، هر روز خالیتر از قبل میشود.
در کنار این شعار محوری، شعارهای دیگری هم سرداده میشود:
«بازسازی، نوسازی/ حق مسلم ماست»
«رئیس بیلیاقت/ نمیخوایم نمیخوایم»
«شرکتهای خصوصی/ منحل باید گردد»
«سختی کار و بیمه/ حق مسلم ماست»
یکی از رانندگان معترض شرکت واحد با کمک همکارانش به بالای بشکهای رفته و با صدایی بلند وضعیت زندگی و مشکلاتش را برای سایرین شرح میدهد. او میگوید:
«ساعت ۴ صبح باید بیدار شویم و به اول خط برویم. روزانه ۱۵، ۱۶ ساعت باید کار کنیم. منِ راننده تا ساعت ۸ شب کار میکنم. تازه ساعت ۸ شب باید بروم به منطقه جهت شارژ کارت سوخت. با صفهای طویلی که آنجاست، هرشب دو ساعتی هم معطل میشویم. ساعت ۱۱ شب اتوبوس را در پارکینگ میگذارم. من ساعت ۱۲ شب وقتی به خانه میرسم که زن و بچههایم خوابیدهاند. و با روز از نو، روزی از نو! پس زندگی چه شد؟ ما انسان نیستیم؟ ما برده شما مسئولین شرکت واحد هستیم؟ ۱۶ سال است به شرافتم قسم، چند برابر بیشتر از حد مجاز کار کردهام. هرکس میخواهد آمار مرا در بیاورد. یک راننده مسئولین و حضرات مدیران ۸ میلیون تومان حقوق میگیرد. حساب و کتاب کنید من چقدر باید بگیرم؟»
صحبتهای این راننده با استقبال و حمایت همکارانش مواجه میشود. رانندگان معترض معتقدند که اوضاع زندگیشان کمابیش همینگونه است، با اینحال از مزایای سختی کار بهرهمند نیستند.
عزم جزم برای پیگیری خواستهها
رانندگان بخش خصوصی شرکت واحد در سال جاری اعتراضات متعددی را مقابل ساختمان نهادها و سازمانهای مختلف برگزار کردهاند. آنها میگویند مدیریت و عوامل ناکارآمد بخش خصوصی و شرکت واحد با بیتوجهی نسبت به مشکلات رانندگان، شرایط سختی را برای آنان رقم زدهاند. در حالی تجمع آخرین روز بهمنماه ۱۴۰۰ پایان مییابد که رانندگان تأکید دارند در صورت عدم تحقق مطالباتشان، دست به اعتصاب خواهند زد.
––––––––––––––––