«اتفاق»، فیلم دوم اودره دیوان (Audrey Diwan ) نویسنده و کارگردان فرانسوی، که توازنی لطیف اما تاثیری برانگیزنده دارد، نشان میدهد که او فیلمساز بسیار با استعدادی است. هفتاد و هشتمین جشنواره فیلم ونیز شامگاه شنبه ۱۱ سپتامبر/ ۲۰ شهریور با معرفی برگزیدگان بخشهای مختلف و اهدای جایزه شیر طلایی بهترین فیلم به «اتفاق» به کارگردانی اودری دیوان، فیلمساز فرانسوی لبنانیتبار به پایان رسید.
«اتفاق» که در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و جایزه شیر طلایی این جشنواره را هم به دست آورد، خود را به شکلی غیرمعقول به عنوان یک درام تاریخی نشان نمیدهد. زنان جوانی که فیلم بر روی آنها تمرکز کرده، به گونهای صحبت میکنند که کمابیش امروزی به نظر میرسد و اگرچه لباسهای آنها کمی قدیمی است، اما فیلم با چنان لطافتی فیلمبرداری میشود، و چنان از نزدیک به چهرهی صاف و امیدوارشان نگاه میکند که به سختی متوجه بستر تاریخی داستان میشوید. اما سپس، با دیدن مردانی که کراوات میزنند، تلفنهایی که وجود ندارند، و مجلس رقص عجیبی که در اوایل فیلم نمایش داده میشود، متوجه میشویم که فیلم نهدر زمان حال، بلکه زمان احتمالا در سال ۱۹۶۳ روی میدهد و شما آرزو میکنید که کاش داستان در زمان دورتری اتفاق میافتاد. قهرمان داستان، آنه، ۲۳ ساله و ناخواسته باردار است. او که مصمم است دربارهی این بارداری ناخواسته کاری انجام دهد، بلافاصله تمام درهای جهان را به روی خود بسته مییابد.
این اثر آهسته و ویرانگر آدری دیوان، جدیدترین فیلم از سری فیلمهای هنری و هوشمند از نظر اجتماعی است که صراحتا با موضوع «امکان سقط جنین» سروکار دارند: این اثر در کنار فیلمهای «۴ ماه، ۳ هفته و ۲ روز» ساخته کریستیان مونجیو، «هرگز، به ندرت، گاهی اوقات، همیشه» اثر الیزا هیتمن و فیلم جدید «لینگی» اثر محمد صالح هارون، جایگاه خود را به دست آورده است.
این فیلم، اقتباسی از یک رمان نیمه اتوبیوگرافی اثر آنی ارنو (نویسندهی اثری که منبع الهام درام اروتیک، زنانه و صریح سال گذشته، “شور ساده” نیز بود) بوده، و داستان جدیدی ندارد، اما در زمانهای که زنان در نبرد برای حقوق باروری خود هیچ پیروزیای کسب نکردهاند، ارزش تکرار را دارد. چرا که این موضوعی است که میتواند بدیهی تلقی شود. بدون داشتن بیانی ادبی یا دادن جنبهی سیاسی به داستان، «اتفاق» به طور قدرتمندی خطراتی را بیان میکند که منع کنترل زنان بر بدن خودشان، به همراه میآورد. از آنجا که این فیلم در رقابت ونیز به نمایش درآمد، غیر ممکن است تماشاگر آن را تماشا کند و به یاد قانون منع سقط جنین که اخیرا در تگزاس تصویب شد، نیفتد. با این که پنجاه و هشت سال از زمانی که این فیلم در آن اتفاق میافتد، میگذرد، اما درسهای زیادی است که هنوز یاد نگرفتهایم.
آنه (با نقش آفرینی آناماریا وارتولومی، در فیلمی که باید به پیشرفت حرفهای او بیانجامد) دانشجوی با استعداد رشتهی ادبیات است؛ او میگوید: «دوست دارند فکر کنند که من یک دختر هرزه هستم». منظور او، دختران آراسته، مذهبی و بدجنس خوابگاه آنگولیم است، که همچون یک شاهین بر بدن همسالان خود نظارت دارند، تا هر گونه علائم فعالیت جنسی، اعم از رد بوسه یا تبخال ناشی از سرماخوردگی که به هرپس دهانی شباهت دارد را پیدا کنند. از قضا، آنه با این که باکره نیست، اما بسیار معقول و متواضع است. او سه هفته پس از آن که با یک دانشجوی نجیب و محترم از شهری دیگر رابطهی غیر جدی جنسی برقرار میکند، متوجه میشود که باردار است، و از این بابت بسیار متعجب میشود.
فابریزیو رونجیونه که نقش یک پزشک را بازی میکند، خواستهی آنه را درک میکند اما بیان میکند که به هیچ وجه قادر به کمک به او نیست. پزشک دیگری با تشویق کردن او به مصرف داروهای تقویت کنندهی جنین، او را فریب میدهد. فقط گزینهی مرکز زیرزمینی سقط جنین برای او باقی میماند، ولی آن نیز از طریق ارتباط کلامی محرمانه قابل دسترسی است، و آنه به چنین چیزی دسترسی ندارد. با گذر هفتهها، که با شمارش معکوسی به سمت نقطهی بدون بازگشت بر روی صفحه نمایش نشان داده میشود، «اتفاق» شکل یک فیلم هیجانی انسانی را به خود میگیرد و گزینههای آنه یک به یک کنار میروند. هنگامی که شکمش آنقدر بزرگ میشود که بارداریاش را آشکار کند، زندگیای که آنه به شکلی بلندپروازانه برای خود ساخته بود، به پایان میرسد.
با این حال، اودری دیوان، پس از اولین فیلم خود با عنوان “از دست دادن” (۲۰۱۹) که مطالعهای در باب اعتیاد میباشد، به طور قابل توجهی پیشرفت کرده است، و نیازی نمیبیند که درام را با خطرهای اغراقآمیز یا درگیریهای اضافی تقویت کند. این سکوت کلی، که زندگی آنه را به هم میریزد باعث میشود فیلم بسیار ناراحت کننده باشد، زیرا حتی معدود افرادی که راز دل او را میشنوند، عقب میکشند و از او میخواهند که اجازه دهد طبیعت مسیر خود را طی کند. بهترین دوستش این چنین به او توصیه میکند: «هر کاری که دوست داری انجام بده، به ما ربطی نداره.» هنگامی که همسن و سالانش این چنین سست از او حمایت میکنند، او دیگر جرات اعتماد کردن به بزرگترها را ندارد؛ این بزرگترها شامل مادر گیج و نگرانش (ساندرین بونیر، کمحرف)، و پروفسور سرسخت و لیبرالی (پیو مارمای) میشود که نمرههای پایینی به او داده است. سرانجام او در حلقهی اجتماعی خود متحدی به شدت غیر منتظره پیدا میکند.
«اتفاق» با چنان نرمی و ظرافتی فیلمبرداری و اجرا میشود، که در حالی که وحشت فزایندهی آنه از وضعیتش تشدید میشود، فیلم سرانجام به قلمرو وحشت فیزیکی کاملاً واقعگرایانهای وارد میگردد. حتی هنگامی که آنه سعی میکند روی جنین درون خود کنترل فیزیکی داشته باشد، بدن او به گونهای پاسخ میدهد که توسط او قابل پیشبینی یا مدیریت نیست. سه صحنهی بسیار سخت و خونین (که صریح اما بدون جزئیات، و از دیدی زنانه و همدلانه فیلمبرداری شده اند) داستانی هشداردهنده و واضح را دربارهی خطرات سقط جنینهای غیر ایمن و مخفیانه شکل میدهند. با این حال، وحشت چنین صحنههایی کمتر از موارد مکرری نیست که معمولا توسط مردان به آنه گفته میشود که باید جنگ را متوقف کرده و بدن خود را تسلیم قانون کند.
وارتولومی شخصیتی خویشتن دار دارد، اما هرگز روی صحنهی نمایش این گونه عمل نمیکند؛ وی مسئولیت نقش اصلی را با شانههای محکم مربع شکل و چهرهای شجاع که در هر لحظه آمادهی خرد شدن است، بر عهده دارد. یک جور حالت وحشتزده و عصبی و پایدار برای مبارزه درون آنه وجود دارد، که وجودش فقط به این دلیل است که میخواهد افسردگی را از خود دور نگاه دارد. فیلمبردار، لوران تانگی، به همراه اودری دیوان، چهرهی آنه را برای یافتن علامتهایی از تغییر حالت یا ضربههای ناگهانی و مخوف به دقت بررسی میکنند، اما به ندرت او را در سایه قرار میدهند. «اتفاق» از نظر بصری، با نور خنک بهاری و رنگهای کمرنگ سرخ گونه مشخص میشود؛ یادآوری زیبا و بیرحمانه از جهان خارج که به ناامیدیهای قهرمان داستان توجهی ندارد.