دور جدید خشونتهای دولت اسرائیل علیه فلسطینیها و جنگ دوباره در غزه، مسأله فلسطین را به بخشی از تحلیلها درباره سرنوشت «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) بدل کرده است. تحلیلهای منتشرشده اما هر چه بیشتر بر ابهام درباره سرنوشت برجام میافزایند. آیا خشونتها از سوی دولت اسرائیل که دیدهبان حقوق بشر دو هفته پیش آن را یک «دولت آپارتاید» خواند و از مخالفان سرسخت احیای برجام است، کار رسیدن به توافق در وین را دشوارتر کرده است؟
شماری از نمایندگان طیف چپ دموکراتها و بخش زیادی از بدنه اجتماعی جوان این حزب منتقد اسرائیل هستند و هرچند دولت جدید ایالات متحده به ریاستجمهوری جو بایدن دولتی متمایل به چپ توصیف میشود، پاسخ رسمی کاخ سفید در برابر خشونتهای اسرائیل حمایت از «حق دفاع از خود» این دولت بوده است. به همین ترتیب، جمهوری اسلامی به ارسال سلاح به گروه حماس در غزه متهم شده و تحلیلگران نزدیک به جمهوریخواهان آمریکا رویدادهای فلسطین را دلیلی برای بازنگشتن به برجام میدانند.
روزنامه محافظهکار وال استریت ژورنال در سرمقاله خود دراینباره با دفاع تمام قد از دولت راستگرای بنیامین نتانیاهو مینویسد:
«حقیقتی که باید به خاطر سپرد، این است که درگیری را حماس و دیگر گروه رادیکال، جهاد اسلامی آغاز کردند. آنها تلاش میکنند با راکتهای فراهمشده از سوی ایران یا ساختهشده در غزه از طریق قطعات فراهمشده از سوی ایران، غیرنظامیهای اسرائیلی را بکشند. زرادخانه موشکی حماس از همیشه بزرگتر و پیشرفتهتر است و نیروهای ارتش اسرائیل از پرتاب حدود سه هزار راکت تا یکشنبه به اسرائیل خبر داده اند.»
با وجود این، شمار کشتهشدگان غیرنظامی در نوار غزه بر اثر حملههای هوایی اسرائیل (حدود ۲۰۰ فلسطینی از جمله ۵۸ کودک) ۲۰ برابر کشتهشدگان در اسرائیل در اثر حمله راکتی حماس (۱۰ کشته از جمله دو کودک) است.
وال استریت ژورنال در سرمقالهاش اما حمله موشکی حماس را که پس از درگیریها بر سر تخلیه اجباری فلسطینیان از اورشلیم (بیتالمقدس) شرقی آغاز شد، نقشه ایران برای بر هم زدن «توافق ابراهیم» بین اسرائیل و شماری دولت عربی ــ امارات متحده عربی و بحرین و سودان ــ میخواند:
«این توافق جبهه متحد بالقوهای علیه برنامههای ایران برای سلطه منطقهای خلق کرد … با رفتن دولت ترامپ که در به وجود آمدن توافق ابراهیم نقش مهمی داشت، حماس و ایران فرصتی برای بازگشت به جریان سالهای اوباما یافته اند؛ وقتی روابط اسرائیل و آمریکا بد بود و ایران در حال پیشروی».
وال استریت ژورنال به این ترتیب استدلال میکند که دولت بایدن باید با توجه به این موارد از بازگشت به برجام خودداری کند.
سیمون تیسدال، از دبیران ارشد روزنامه بریتانیایی «گاردین» نیز در ستونی به سوء ظنها به جمهوری اسلامی در مسأله فلسطین در کنار دیگر موارد اشاره میکند:
«آیا این انتقام است؟ دلایل خوبی وجود دارد که شک کرد برافروختهشدن آتش ناگهانی و خارق العاده نزاع اسرائیل ــ فلسطین در تهران برنامهریزی و کلید زده شده باشد. منتقدان بنیامین نتانیاهو اما میگویند عجله نکنید. سیاستهای سرکوبگرانه و نژادپرستانه نخستوزیر اسرائیل که تا همین اواخر تحت حمایت دونالد ترامپ بود، دلیل اصلی این انفجار است. دیگران نیز آن را تقصیر حماس و جهاد اسلامی و رهبری ضعیف فلسطینی میدانند».
به نوشته این تحلیلگر، کسانی که انگشت اتهام را به سوی ایران میگیرند، چند دلیل دارند:
- دستگاه امنیتی ایران به دلیل حملههای اسرائیل همچون حمله به نطنز و نیز ترور محسن فخریزاده تحقیر شده بود و به دنبال فرصت میگشت. ایرانیان همچنین میگفتند انتقام ترور قاسم سلیمانی را هنوز به طور کامل نگرفته اند.
- ایران به لحاظ دیپلماتیک پس از امضای توافق ابراهیم بین اسرائیل و دولتهای عربی باخته بود. رویدادهای جدید در فلسطین میتواند این توافق را به خطر بیندازد.
- انتخابات ایران ماه آینده برگزار میشود و اگر خشونتهای جدید مانع دستیابی به توافق تا آن زمان بشود، این یک پیروزی برای تندروها در تهران (و البته اسرائیل) خواهد بود.
با وجود این، نباید از خاطر برد که آغاز تنشها تخلیه اجباری ساکنان شیخ جراح از خانههایشان بود؛ سیاستی در ادامه سیاست بیرون راندن فلسطینیها برای غصب زمینشان که از «روز نکبه» در ۱۹۴۸ جریان داشته است.
مذاکرات دوستان عرب جدید اسرائیل با ایران
هرچند تحلیلهای بالا از احتمال تلاش جمهوری اسلامی برای برهم زدن «جبهه واحد اسرائیل و دولتهای عربی» شکلگرفته در توافق ابراهیم علیه ایران سخن میگوید، الی لیک، تحلیلگر محافظهکار بلومبرگ خبر داده است که عربستان سعودی ۲۰۱۹ نیز مذاکرات مستقیم با ایران را ترتیب داده بود و امارات نیز اکنون در حال مذاکره با جمهوری اسلامی است.
سه سال پیش محمد بن سلمان ولیعهد سعودی گفته بود که علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی «هیتلر را روسفید میکند». یک ماه پیش اما خود او با تغییر موضعی آشکار از میل به داشتن «روابط خوب» با ایران سخن گفت. به همین خاطر الی لیک این تغییر گفتار را «عقبنشینی گفتاری» میخواند و یک دلیل آن را تغییر دولت در واشنگتن.
اما به نوشته این تحلیلگر، دلیل یادشده توضیحگر همه چیز نیست:
«این توضیح همه چیز نیست. دیپلماتهای آمریکایی به من میگویند که سعودیها نزدیکشدن مخفیانه به ایران را در اواخر ۲۰۱۹ و بعد از حمله ویرانگر موشکی به زیرساخت نفتیشان در سپتامبر آن سال آغاز کردند. ولیعهد سعودی از ترامپ تقاضا کرد که به تنشافزایی ایران پاسخ دهد اما ترامپ طفره رفت. به همین خاطر، مذاکرات سطح پایین بین ایرانیها و سعودیها آغاز شد. تنها تفاوت بین ۲۰۱۹ و ۲۰۲۱ این است که دولت جدیدی در ایالات متحده بر سر کار آمده و شاهزاده محمد این دیپلماسی را به شکل عمومی تصدیق کرده».
الی لیک مینویسد که دولت ترامپ پس از آن به عربستان گفت که عجله نکند، قاسم سلیمانی را در عراق ترور کرد و نیروهایش در خاورمیانه را افزایش داد. اما دولت بایدن عربستان را به پیگیری گفتوگوها با ایران تشویق کرده.
امارات متحده عربی نیز، به نوشته الی لیک، در حال پیگیری دیپلماسی چراغ خاموش با ایران است:
«اگر دولت بایدن به وعدهاش برای خروج از خاورمیانه تحقق بخشد، آنوقت دولتهای عربی دوستان هر چه بیشتر و دشمنان هر چه کمتری نیاز خواهند داشت».
این تحلیلگر اما با اشاره به دشمنی ایران و اسرائیل مینویسد که سرنوشت توافق ابراهیم بین دولتهای عربی و اسرائیل به این بستگی دارد که «دوستان عرب جدید اسرائیل این موضوع را بفهمند که غذا دادن به کروکودیل ایران تنها اشتهایش را بازتر میکند».
پیش از آغاز خشونتها در فلسطین و اسرائیل، نمایندگان دولت دموکرات آمریکا به خاورمیانه سفر کرده بودند تا خیال متحدان عرب و اسرائیلی در مورد احیای احتمالی برجام را آسوده کنند.
۱۱ مه، فرانک مککنزی فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ارتش ایالات متحده (سنتکام) نیز در گفتوگویی با العربیه خبرگزاری حکومتی عربستان بار دیگر تأکید کرد که در تقابل با ایران، «همه گزینهها روی میز است».
مککنزی به العربیه گفت ایران هنوز «بزرگترین تهدید» برای ثبات منطقه است، هرچند واشنگتن به دنبال جنگ با جمهوری اسلامی نیست. او با اشاره به مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا از خلال شرکای برجام در وین گفت:
«آنچه دوست داریم آنها انجام دهند، بازگشت به خانواده ملتها به شیوهای مسئولانه است».
فرمانده آمریکایی هشدار نیز داد:
«درحالیکه دیپلماتهایمان در حال انجام کارشان هستند … به نفع ایران نیست که با اخلال در این قضیه برای خود نوعی ماجراجویی نظامی ترتیب دهد».
شهروندان اسرائیل چه میگویند؟
دولت بنیامین نتانیاهو یکی از بزرگترین مخالفان احیای برجام است. شهروندان اسرائیلی نیز گویا با حمله نظامی به ایران در صورت احساس خطر موافقند.
دورین هورشیگ، پژوهشگر مطالعات امنیت در «بولتن دانشمندان اتمی» ۱۴ مه نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که همراه با «میدگام» (Midgam)، یک شرکت نظرسنجی اسرائیلی انجام داده است. او نتیجه نظرسنجی را چنین شرح میدهد:
«نتایج نظرسنجی من حضور اکثریت جنگطلب بزرگی را درون عامه اسرائیل تصدیق میکند. پاسخدهندگان به نظرسنجی یک بیانیه مطبوعاتی حکومتی را خواندند که چنین سناریویی ارائه میدهد: وجود تهدید هستهای ایران و پیشنهاد حمله هستهای اسرائیل که میتواند تأسیسات هستهای ایران را به طور موثری نابود کند. آنگاه از پاسخدهندگان پرسیده شد: “با توجه به واقعیتهای توصیفشده، اگر اسرائیل تصمیم به حمله بگیرد، شما چقدر با چنین تصمیمی موافق یا مخالف هستید؟” نتایج نشان میدهد که ۶۰ درصد اسرائیلیها با حمله اتمی به نطنز موافقند اگر از جانب ایران فرضاً دارای سلاح هستهای احساس تهدید کنند. حتی با تذکر درباره احتمال تلافیجویی ایران، میزان پذیرفتن تصمیم به حمله (۴۵ درصد) بسیار بیشتر از مخالفت با آن (۳۸ درصد) بود».
هورشینگ در توضیح حمایت اسرائیلیها از حمله اتمی به ایران به «نظریه مدیریت وحشت» (Terror Management Theory) رجوع میکند که بنا به آن، وقتی افراد به مرگ خودشان فکر میکنند، کمتر از ریسک پرهیز دارند و به حمایت از حمله افراطی به هر آنچه جهانبینیشان را تهدید کند، میپردازند.
این پژوهشگر هشدار میدهد که نمیتوان روی مردم اسرائیل به عنوان نیرویی جهت محدودکردن جنگطلبی رهبران اسرائیل حساب باز کرد. او به همین خاطر مینویسد «برای پرهیز از یک درگیری شدید، به نفع اسرائیل است که از گامهای دیپلماتیک» و احیای برجام حمایت کند.
دورنمای فعلی برجام
هیچ چیز مشخص نیست. اگرچه چند هفته پیش گزارشها از توافقی قریبالوقوع خبر میداد، چنین اتفاقی رخ نداده است.
جیسون رضاییان، ستوننویس واشنگتنپست که مدتی در ایران زندان بود و در جریان مبادله زندانیان برجام آزاد شد، دراینباره مینویسد:
«در هفتههای گذشته، گزارشهای تأییدنشدهای درباره دولت بایدن و مذاکراتش با ایران دست به دست میشدند ــ به ویژه اینکه دولت در حال تسلیم شدن در برابر خواستههای بیسابقه تهران برای بازگشت به توافق هستهای ۲۰۱۵ است. آنها را باور نکنید. از صحبتهایی که ماه گذشته با چندین مقام کلیدی داشته ام، آشکار است که آنها برای طیفی از نتایج خود را آماده میکنند؛ از جمله عدم بازگشت به توافق و حرکت ممکن ایران به سمت تسلیحاتی کردن برنامه هستهایاش».
به نوشته رضاییان، مقامهای دولت بایدن به دلیل انتخابات پیش رو در ایران با احتیاط بسیار زیاد در مسیر مذاکرات حرکت میکنند.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی نیز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت در نشست خبری گفت که هنوز توافق اولیهای ــ بر خلاف گزارشهای ابتدایی از وجود چنین چیزی ــ در کار نیست. او که با آرزوی آزادی فلسطین نشست خبریاش را آغاز کرد، درباره برجام گفت:
«درصد قابل توجهی از جاهای خالی در توافقات تکمیل شده است و درصدی هم به تصمیمات سیاسی نیاز دارد که حتما باید این تصمیمات در پایتخت ها گرفته شود.»
به نظر میرسید دولت بایدن استراتژی «کمتر در ازای کمتر» را برای دستیابی به توافق در پیش گرفته باشد. دنیس راس، یک دیپلمات کهنهکار آمریکایی ژانویه سال جاری این استراتژی را چنین توضیح داده بود: لغو بخشی از تحریمها در برابر بازگشت ایران به بخشی از تعهدات برجامی. راس این پیشنهاد را با مثالی چنین صورتبندی کرده بود:
«مثلاً اگر ایران غنیسازی ۲۰ درصدی را متوقف کند، ذخیره اورانیوم غنیسازیشده را از ۲۴۰۰ کیلو به ۱۰۰۰ کیلو برساند و سانتریفیوژهای پیشرفتهاش را از مدار خارج کند، ما به ایران اجازه دسترسی به حسابهای مسدودشدهاش در خارج را خواهیم داد.»
اما حالا به نظر میرسد این استراتژی به مشکل برخورده. هنری سوکولسکی، مدیر اجرایی سازمان غیردولتی «مرکز آموزش سیاستگذاری عدم اشاعه تسلیحات اتمی» و جان اسکاپاکان، پژوهشگر این مرکز در مقاله مشترکی استراتژی «بیشتر در برابر بیشتر» را پیشنهاد داده اند.
آنها در ستونی برای «الجزیره» نسبت به تنش بین ایران و اسرائیل در سرنوشت برجام حتی پس از بازگشت به آن هشدار میدهند:
«اگر اسرائیل پس از بازگشت بایدن به توافق قدیمی به حملات علیه ایران ادامه دهد ــ امری که بنیامین نتانیاهو اخیراً گفته بود اسرائیل انجام خواهد داد ــ ایران ممکن است از توافق خارج شود و علیه اسرائیل اعلام جنگ کند یا حتی در واکنش به توسعه سلاح اتمی دست بزند».
این دو پژوهشگر مینویسند که آمریکا باید توافقی امضا کند که به عربستان و اسرائیل اطمینان دهد ایران پس از امضای توافق بمب نخواهد ساخت و به ایران اطمینان دهد که اسرائیل به این کشور حمله نخواهد کرد.
استراتژی «بیشتر در برابر بیشتر» آنها اما بسیار پیچیده و ایدهآلگراست. آنها میگویند ایران باید غنیسازی در خاک خودش را متوقف کند درست همانطور که امارات متحده به عدم غنیسازی یا پردازش دوباره مواد هستهای با قابلیت تولید سوخت رآکتور هستهای یا تسلیحات اتمی متعهد شده؛ یا همان تعهدی که ایالات متحده از عربستان سعودی درخواست کرده است.
آنها برای عملیشدن چنین خواستهای از ایران پیشنهاد میانجیگری آمریکا برای مذاکرات غیرمستقیم بین تهران با دولتهای عربی و اسرائیل را داده اند و سپس پیشنهاد میدهند که عربستان در ازای پذیرفتن این خواسته از سوی ایران آن را بپذیرد، ریاض و ابوظبی به جای خریدن جنگندههای تهاجمی تسلیحات نظامی تدافعی بخرند، اسرائیل به سمت خلع سلاح هستهای گام بردارد و بخت هستهای شدن دیگر دولتها همچون ترکیه و مصر نیز با محدودیتها و استانداردهای تعیینشده از میان برود. اما آیا خاورمیانه آماده پذیرفتن چنین عقلانیتی است؟