امارات متحده عربی و اسرائیل ۱۳ اوت / ۲۳ مرداد در بیانیهای مشترک عادیسازی روابط بین دو طرف را اعلام کردند. اندکی بعد بحرین نیز رسماً از عادیسازی رابطه با اسرائیل خبر داد و یک ماه بعد، ۱۵ سپتامبر / ۲۵ شهریور، سه کشور در کاخ سفید به میزبانی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده «توافق ابراهیم» (آبراهام) را امضا کردند. فرستاده ایالات متحده به سازمان ملل وعده داده که «ظرف امروز و فردا» یک دولت عربی دیگر هم اسرائیل را به رسمیت خواهد شناخت.
تحلیلگران بسیاری ائتلاف جدید بین شماری از کشورهای عربی و اسرائیل را ــ که به شکل غیررسمی از چند سال پیش در حال شکلگرفتن بود ــ اقدامی برای مقابله با ایران در منطقه خاورمیانه شمردهاند. مقامهای ارشد جمهوری اسلامی نیز پس از امضای توافقها واکنش تندی به آن نشان دادند.
اما یک کشور دیگر نیز از این توافقها بهشدت ناخشنود است: ترکیه. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه حتی امارات را به کاهش سطح روابط دیپلماتیک تهدید کرده است.
از سوی دیگر، انور قرقاش وزیر خارجه امارات به ایران اطمینان داده است که معاهده با اسرائیل علیه تهران نیست. امارات اخیراً محدودیتهای ویزا برای صاحبان کسب و کار را نیز برداشته و ایرانیها از نو به سرمایهگذاری در املاک و مستغلات دوبی مشغول شدهاند.
وزیر خارجه امارات رهبر کارزار فشار و تبلیغ علیه ترکیه است. قرقاش در آخرین نشست «اتحادیه عرب» گفت که «مداخله ترکیه در امور داخلی کشورهای عربی مثال بارزی از مداخله منفی در منطقه است». او دو هفته پیش از امضای قرارداد با اسرائیل نیز با اخطار به ترکیه برای دست برداشتن از مداخله در کشورهای عربی، به ویژه لیبی، در توئیتر نوشته بود:
«مناسبات را نمیتوان با تهدید مدیریت کرد و جایی برای توهمات استعماری در این دوره و زمانه وجود ندارد.»
پیش از سخنرانی قرقاش در اتحادیه عرب چند روز قبل، وزیر خارجه مصر، متحد نزدیک امارات گفته بود که ترکیه جدیترین تهدید در برابر دولتهای عربی است:
«مصر در مواجهه با بلندپروازیهای ترکیه که در شمال عراق، سوریه و لیبی به طور خاص آشکار شده اند، ساکت نخواهد نشست».
مصر از معدود کشورهای عربی بود که از عادیسازی روابط بین اسرائیل و امارات حمایت کرد.
دیود هیرست در گزارشی در میدلایستآی که نمیتوان صحت آن را مسلم دانست، به نشستی مخفی بین عربستان، امارات، مصر و اسرائیل اشاره میکند که در آن یوسی کوهن، رئیس موساد جمهوری اسلامی را قابل مهار دانسته اما نسبت به ترکیه هشدار داده است: «قدرت ایران شکننده است. تهدید واقعی از سمت ترکیه میآید.»
در خود آنکارا، سیاستمداران و تحلیلگران ترکیهای بر این تصورند که نزدیکشدن امارات و اسرائیل بیش از آنکه حاوی پیامی برای ایران باشد، حاوی پیامی برای ترکیه است.
روزنامه دولتی «دیلی صباح» در یادداشتی درباره این قرارداد با عنوان «ترکیه هدف واقعی قرارداد اسرائیل و امارات است» مینویسد:
«چند وقتی ست که اتحادی غیرمتقارن بین کشورهایی که هدف مشترکشان محدودکردن نفوذ ترکیه در منطقه است، رو به شکلگیری بوده. علنیکردن روابط مخفیانه موجود بین اسرائیل و امارات تنها نشان میدهد که چنین اتحادی تثبیت شده. اسرائیل و امارات در کنار مصر، یونان، عربستان سعودی و فرانسه همگی در محدود کردن نفود ترکیه در خاورمیانه و مدیترانه شرقی هدفی مشترک یافته اند.»
بر اساس این گزارش، وزیران خارجه شش کشور نامبردهشده در هفتههای اخیر در رابطه مداوم بودند تا در برابر اقدامهای ترکیه واکنش نشان دهند:
«مرزگذاریهای دریای مصر و یونان، حمایت ناگهانی اسرائیل از موضع یونان علیه ترکیه در مدیترانه و تماسهای تلفنی بیوقفه بین کشورهای حوزه خلیج فارس با آتن را همگی باید در زمینهای مشترک با توافق اسرائیل و امارات دید.»
ترکیه بر سر منابع انرژی شرق مدیترانه با یونان دچار تنش است. در لیبی، مصر و فرانسه و امارات در جبهه مخالف ترکیه قدم گذاشته اند. در شمال سوریه، ترکیه مناطقی را اشغال کرده و به حمله به مناطق شمال عراق نیز ادامه میدهد که هدفش سرکوب کردها است. احتمال نفوذ ترکیه در لبنان و حمایت آنکارا از اپوزیسیون اسلامگرا علیه عبدالفتاح سیسی در مصر هم دولتهای عربی را آشفته کرده.
با وجود این، پیچیدگی موقعیت بیشتر از اینها است. ترکیه از نخستین کشورهایی است که اسرائیل را به رسمیت شناختند. این کشور مناسبات تجاری گستردهای با اسرائیل دارد، در هما حال لحن رئیسجمهوریاش در قبال اسرائیل، تبلیغ برای «آرمان فلسطین» است. آنکارا حتی پس از حمله اسرائیل به کاروان «ناوگان آزادی غزه» (۲۰۱۰) که از انتالیا راه افتاده بود، روابطش را با اسرائیل قطع نکرد و آن را کاهش داد. مراودات تجاری دو طرف اما پس از آن پنج برابر شد.
در این رابطه، ودات دایان، پژوهشگر سیاسی دانشگاه آزاد برلین به «زمانه» میگوید:
«حکومت و رسانههای تبلیغاتیاش اخیراً در حال تصویرکردن یک توطئه خارجی علیه ترکیه هستند. به علاوه، ترکیه و اسرائیل خیلی هم رابطهشان بد نیست.»
با وجود این، دولتهای عربی نسبت به مداخلههای ترکیه در برخی کشورهای عربی حساس شده اند. نقد اصلی که در سخن قرقاش آمده، اشاره به «بلندپروازیهای استعماری» یا «بازگشت به امپراتوری عثمانی» است.
ودات دایان به این نکته هم اشاره میکند اما بر اساس آن، عمق چندانی برای تضاد ترکیه و اسرائیل قائل نیست:
«ترکیه فقط در حال ادعا کردن رهبری جهان اسلام است و برای همین هر انتقادی از اسرائیل را در بوق و کرنا میکند. ولی جز این نباید فراموش کرد که ترکیه عضوی از ناتو است.»
سیمون هیرست در میدلایستآی اما نظر دیگری دارد. او در مقالهای استدلال میکند که ترکیه هدف اصلی اتحاد اسرائیل و دولتهای عربی است، چرا که این کشور به قدرتی مستقل به لحاظ اقتصادی و نظامی بدل شده.
یادداشت تحلیلگر دیلی صباح در مورد واکنش احتمالی ترکیه به این موضوع اینگونه پایان میگیرد:
«قدرت سخت ترکیه برای پیشگیری و دفع حمله آن قدر هست که ائتلاف کنونی را سرجایش نگه دارد… ترکیه اما علاوه بر بازوی نظامی، بازوی دیپلماتیکاش را نیز فعال میکند… به نفع ترکیه است که امارات متحده عربی را از عربستان سعودی و دیگر کشورهای جهان عرب جدا کند و پاسخ رسمی ترکیه تا کنون چنین جهتی داشته.»
آیا ائتلاف ترکیه و ایران در برابر صفآرایی جدید محکمتر خواهد شد؟
یا این عضو ناتو در نهایت همسو با متحدان غربیاش در ضمن ادامه دادن برخی مانورهای منطقهای جهتگیری میکند؟
باید دید چند کشور دیگر به اتحاد جدید با اسرائیل خواهند پیوست.
اسرائیل در گذشته به سبب درگیری در فلسطین دشمنی خود را در برابر کشورهای عرب تعریف کرده بود که البته می توان گفت هنوز هم این دشمنی از میان نرفته و اسرائیل کشورهای عربی را خطر اصلی در راه ثبات و قدرت خود می داند. در عین حال تورکیه در گذشته متحد و حیاط خلوت اسرائیل بود و اسرائیل علیه اعراب با تورکیه همکاری کرده و از اعطای هرگونه ابزار نظامی و حتی همکاری در سرکوب مخالفان سیاسی و احزاب مخالف تورکیه دریغ نمی کرد. همکاری اسرائیل در سرکوب پ.ک.ک و شرکت موساد در عملیات آدم ربایی که طی آن عبدالله اوجالان رهبر کوردها در خطر هوایی آتن-نایروبی دزدیده شد و به تورکیه تحویل داده شد گویای این موضع اسرائیل است. اکنون تورکیه از این احساس خطر می کند که با توافق میان جهان عرب و اسرائیل نه تنها این همکاری دراز مدتش با اسرائیل لطمه خواهد خورد، بلکه مرکز سرمایه گذاری اسرائیل به کشورهای عربی منتقل خواهد شد، همان جایی که تورکیه به عنوان مستعمرۀ تاریخی خود خواهان نفوذ در آن بود و می خواست با برنامۀ احیای امپراتوری عثمانی بار دیگر آن ها را به حوزۀ نفوذ خود تبدیل کرده و یا حتی به خاک خود الحاق کند. اکنون تورکیه می ترسد با تغییر مرکز ثقل سیاست اسرائیل از شمال آسیای غربی به جنوب آن، نه تنها امکان تحقق رؤیای نوعثمانیگری خود را نیابد، بلکه با حمایت جهان عرب از جنبش کوردستان نیز مواجه شود و این بار کفۀ ترازو به نفع کوردها برگردد. تورکیه می ترسد همانگونه که اسرائیل به مدت چندین دهه جهان عرب را غرق در جنگ و درگیری های مسلحانه کرد و ثبات آن را به چالش کشید، اکنون همین سیاست را در قبال تورکیه اعمال کند و این تورکیه باشد که به مدتی نامعلوم به مرکز جنگ های درازمدت و بی پایان تبدیل شود، امری که به دلیل فقدان ظرفیت فاشیسم نژادی این کشور برای حل مسئلۀ ملی کوردستان، و نیز اقتصاد ورشکستۀ آن و البته برهم خوردن توازن قدرت در درون هیئت حاکمه می تواند امکانپذیر شود.
کارو / 25 September 2020