مجید محمدی – از آرایش نیروهای سیاسی چنین بر میآید که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ چهار بازیگر عمده وجود دارند: بیت، تیم احمدینژاد، اصلاحطلبان و اقتدارگرایان منتقد دولت.
هر یک از این چهار بازیگر چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی دارند؟ نگرانیها و نقاط امید هر یک چیست؟ کدام یک بخت بیشتری دارد؟ رویارویی نهایی میان کدام بازیگران است؟
“نظام”: بیت و ۲+۱
ائتلاف ۲+۱، ائتلاف بیت در برابر سه بازیگر عمده دیگر است. از سه نفر این ائتلاف دو نفر از مشاوران رهبر هستند (حداد عادل و علی اکبر ولایتی) و نفر سوم یعنی محمدباقر قالیباف نیز بدون مشورت با بیت کاری نمیکند. این ائتلاف به پشتیبانی اعضای بیت و شخص خامنهای پشتگرم است.
خامنهای پس از عزل مصلحی میدانست که دیگر نمیشود با تیم احمدینژاد کار کرد و باید از نزدیکان خود کسی را برای این مقام درنظر بگیرد. در عین حال برای این که به وفاداران نشان دهد روی یک نفر خاص تاکید ندارد، این ائتلاف را به عنوان جایگزینی برای بازیگران موجود در نظر گرفته است.
اتتلاف ۲+۱ با پشتیبانی رسانهها و سازمان سرکوب تحت نظر خامنهای آنقدر به خود اطمینان دارد که از هم اکنون رئیس ستاد انتخاباتی (حسین مظفر)، شعار انتخاباتی و شورای هماهنگیاش را نیز برگزیده است (ائتلاف برای پیشرفت).
مشکل اصلی ائتلاف ۲+۱ آن است که فروش حداد و ولایتی به کسانی که هنوز رای میدهند دشوار است و قالیباف که نسبت به دو نفر دیگر کمتر “از بروبچههای” بیت حساب میشود، بخت بیشتری دارد.
مشکل اصلی ائتلاف ۲+۱ آن است که فروش حداد و ولایتی به کسانی که هنوز رای میدهند دشوار است و قالیباف که نسبت به دو نفر دیگر کمتر “از بروبچههای” بیت حساب میشود، بخت بیشتری دارد.
همچنین اگر فردی مثل هاشمی رفسنجانی به میدان بیاید، بسیج نیروهای جبهه پایداری و اقتدارگرایان مخالف دولت پشت سر این سه، سخت خواهد بود.
“اسلام آمریکایی” سابق: ۷ منهای ۳
اقتدارگرایان منتقد دولت هفت نفر را به عنوان نامزد احتمالی خود مطرح کردهاند: محمد باقر قالیباف، غلامعلی حداد عادل، علیاکبر ولایتی، یحیی آلاسحاق، منوچهر متکی، محمدرضا باهنر و مصطفی پورمحمدی. (رئیس ستاد انتخابات جامعه اسلامی مهندسین، الف، ۲۳ بهمن ۱۳۹۱).
این فهرست هفت نفره که سه نفر آن همان ائتلاف ۲+۱ هستند و هیچ یک ازآنها نیز ارتباط اندامواری با موتلفه و گروههای اقماریاش ندارند؛ نشان می دهد که اقتدارگرایان منتقد دولت یکی از آن چهار نفر (۷ منهای ۳) را میخواهند (محمد رضا باهنر). اما این را همه آنها با صراحت نمی گویند و نام او را میان چهار نفر دیگر پنهان میکنند.
البته برخی از گروههای این جناح، مثل نمایندگان ادوار نزدیک به آن، با صراحت از محمد رضا باهنر به عنوان نامزد خود یاد کردهاند (خبر آنلاین، ۲۴ بهمن ۱۳۹۱). کسی در سیاست امروز در ایران نیست که نداند متکی، پورمحمدی و آل اسحاق شانسی ندارند.
باهنر مثل حداد و ولایتی شانس زیادی در میان بخش عمدهای از طیفهای طرفدار حکومت ندارد. همچنین معلوم نیست بیت و سپاه بخواهند که وی در مقام رئیس دولت قرار گیرد. این ائتلاف به اندازه تیم احمدی نژاد از منابع مالی و سازمانی برخوردار نیست اما از حیث رسانهای می تواند با تیم دولت رقابت کند.
“فتنهگران”: بعدا اعلام میشود
مجید انصاری میگوید که برنامه ائتلاف اصلاحطلبانی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند، بعدا اعلام میشود. (فارس ۲۴ بهمن ۱۳۹۱). آنها هنوز مشغول رایزنی هستند و در اصل موضوع تصمیم نگرفتهاند. به همین جهت همه چهرههای شاخص آنها روزه مصاحبه گرفتهاند.
بیت، تیم احمدینژاد و اقتدارگرایان مخالف دولت میدانند که خاتمی نمیآید. تنها نگرانی شان رفسنجانی است که میدانند اگر بیاید میتواند اپوزیسیون درون نظام را با بخشی از اصلاحطلبان و قتدارگرایان منتقد دولت همراه کند.
اردوگاه اصلاحطلبان با حدود ده نامزد احتمالی (کسانی مثل محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد رضا عارف، محمد علی نجفی، اسحاق جهانگیری، حسن روحانی) و با در نظر گرفتن تردیدهای خاتمی و هاشمی رفسنجانی در باب اصل رقابت خود یا نزدیکان در انتخابات و تهدیدهای شورای نگهبان برای رد صلاحیت “فتنه گران” یا “ساکتین فتنه” کاملا آشفته به نظر میرسد.
بیت، تیم احمدینژاد و اقتدارگرایان مخالف دولت نباید نگرانی چندانی از آنها داشته باشند چون دستگاههای امنیتی و نظامی، کشتی رسانهای و سازمانی آنها را در سال ۸۸ شکستند. آنها میدانند که خاتمی نمیآید. چهرههای دیگر آنها را نیز به حساب نمیآورند.
تنها نگرانی آنها رفسنجانی است که میدانند اگر بیاید میتواند اپوزیسیون درون نظام را با بخشی از اقتدارگرایان منتقد دولت (بخشی از اعضای جامعه روحانیت مبارز و بخشی از اعضای موتلفه) و اصلاحطلبان همراه کرده و برای خامنهای و تیم احمدینژاد چالش ایجاد کند؛ چالشی که فرماندهان سپاه و نیروهای امنیتی را اندکی به دردسر می اندازد.
“منحرفان”: زنده باد بهار
تیم احمدینژاد با دو اقدام جنجالی فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز کرد. البته آنها نیز همانند اصلاحطلبان نامزد خود را اعلام نمیکنند تا با حملات رقبا به او مواجه نشوند و امکان چانهزنی با شورای نگهبان را نیز داشته باشند. این دو اقدام عبارت بودند از افشاگری احمدینژاد علیه لاریجانیها در جلسه استیضاح وزیر کار و بعد حمله به علی لاریجانی در قم و شعار “زنده بار بهار” احمدی نژاد در تظاهرات روز ۲۲ بهمن.
اولی برای آن بود که فرصت کاندیداتوری را از علی لاریجانی بگیرند که در این امر تا حدی موفقیت حاصل شده است. بعد از بدنامی روز استیضاح، دیگر نام علی لاریجانی چندان جایی در میان نامزدهای احتمالی ندارد و اسمی از وی در میان نامزدهای جامعه اسلامی مهندسین به چشم نمیخورد.
خامنهای و بیت نیز یک لاریجانی را در مقام ریاست دولت نمیخواهند. اگر آنها از رخداد روز استیضاح ناراضی بودند، سخنرانی اصلی ۲۲ بهمن را دو دستی تقدیم احمدینژاد نمیکردند.
شاید خامنهای دل خوشی از احمدینژاد نداشته باشد، اما به لاریجانیها نیز آن قدر اطمینان ندارد تا قوه مجریه را در یک انتخابات هر چند مهندسی شده، به آنها بسپارد.
خامنهای و بیت اگر از رخداد روز استیضاح ناراضی بودند، سخنرانی اصلی ۲۲ بهمن را دو دستی تقدیم احمدینژاد نمیکردند. شاید خامنهای دل خوشی از احمدینژاد نداشته باشد، اما به لاریجانیها نیز آن قدر اطمینان ندارد تا قوه مجریه را در یک انتخابات هر چند مهندسی شده، به آنها بسپارد.
دولت احمدینژاد پس از استیضاح در وضعیت روحی سر زندهای به سر میبرد. دولت پس از چند روز حذف نام سعید مرتضوی از سایت سازمان تامین اجتماعی او را دوباره با عنوان قبلی به فهرست مدیران وزارت رفاه بازگرداند. گویی استیضاحی برای برکنار کردن وی و رئیساش انجام نشده است.
حملات شدید و همه جانبه اقتدارگرایان به شعار “زنده باد بهار” احمدینژاد تحت عنوان مهندسی انتخابات (که همان تقلب است و ظرفیت آن نیز در دولت وجود دارد و قانون اخیر انتخابات صرفا برای پیشگیری از آن تصویب شد)، نشانه خوبی برای ترس اقتدارگرایان از برنامههای انتخاباتی تیم احمدینژاد است.
تیم احمدینژاد در انتخابات مجلس نهم ورود چندانی پیدا نکرد، چون اصولا باوری به قدرت مجلس ندارد و در هشت سال گذشته با موفقیت مجلس را نادیده گرفته است.
برگهای برنده تیم احمدینژاد، مرحله دوم هدفمندی یارانهها و وعده دادن پول نقد بیشتر (گفته شده دو تا پنج برابر میزان موجود)، مذاکره با امریکا (که احمدینژاد چندین بار از آن سخن گفته و البته وعده توخالی است)، برخی وعده های مربوط به کاهش فشارهای اجتماعی به مردم، و مهمتر از همه افشاگری فساد بالاییها (البته از طرف مقابل) در جامعهای بسته و محروم است.
علیرغم همه گرانیها، تجربه سه دهه گذشته به مردم نشان داده که تورم و بیکاری وجود دارد و در اقتصاد رانتی- نفتی ادامه خواهد داشت اما همه دولتها پول نقد در جیب مردم نریختهاند یا به آنها سیب زمینی مجانی ندادهاند یا در سفرهای استانی پول پخش نکردهاند.
بنابراین در میان نامزدهایی که بخواهند با شعارهای عوامگرایانه به میدان بیایند، تیم احمدینژاد از هم اکنون برنده میدان است.
در میان کسانی که بخواهند با شعارهای عوامگرایانه به میدان بیایند، تیم احمدینژاد از هم اکنون برنده میدان است.
نامزدهایی که شانسی ندارند
دو جبهه ایستادگی و پایداری که در انتخابات مجلس نهم شرکت داشتند نه کاندیدایی قابل توجه برای عرضه دارند، نه میتوانند با قدرت اقتصادی و رسانهای بیت و تیم احمدینژاد رقابت کنند.
سایتهای نزدیک به آنها را یک روزه می توانند فیلتر کنند کاری که با سایت تابناک انجام شد تا اخطار لازم به آنها داده شود. آنها همچنین ظرفیت سازمانی لازم برای عمل را نیز ندارند.
تیم احمدی نژاد میتواند در شهر قم که علی لاریجانی از آنجا به عضویت مجلس درآمده و از خانوادهای روحانی است، گروهی را برای پرتاب مهر و کفش به وی بسیج کند و سخنرانی او را نیمه تمام بگذارد.
نامزدهای جبهه ایستادگی (محسن رضایی، که ماههاست سفرهای استانیاش را آغاز کرده) و جبهه پایداری (صفار هرندی، کامران باقری لنکرانی یا سعید جلیلی) شانسی در برابر دیگر رقبا ندارند.
***
چنانچه از نقاط ضعف و قوت هر چهار بازیگر و نوع برخوردهای آنها بر میآید، رقبای اصلی در انتخابات ۹۲ تیم احمدینژاد و تیم خامنهای هستند.
تیم احمدینژاد هر چقدر بتواند در این رقابت دو جانبه پیشروی کند، در واقع از سهم قدرت خامنهای و بیت به خود اختصاص داده است.
گویی کابوس احمدینژاد و تیمش به این زودیها برای خامنه ای به پایان نمیرسد. به همین دلیل اگر تیم مورد نظر بیت، قوه مجریه را به خود اختصاص دهد باید منتظر برخوردهای قضایی شدید با تیم احمدینژاد پس از پایان دوران ریاست جمهوری وی بود.
وقتی صحبت از انتخابات است لاجرم بحث مشارکت مردم در تعیین موضوعی مطرح است که رئیس جمهور است انتخاب ریاست جمهوری و همه ی آنچه که بنام انتخابات و مشارکت مردم مطرح است در جمهوری اسلامی به پشزی نمی ارزد از اینرو ما اینرا نمی توانیم انتخاباتی بنامیم که موضوع مشارکت مردمی در آن تعیین کننده باشد پس در جمهوری اسلامی ما دو موضوع برخورد داریم یکی مهندسی انتخابات و دیگری انتخابات در بین خودی ها ی جمهوری اسلامی یعنی افرادی تعیین کننده ی این نوع انتخابات هستند که دارای قدرت در بین نیروهای حکومتی هستند از اینرو ما با یک نیروی سپاه پاسداران و یک نهاد یعنی ولایت مطلقه ی فقیه روبرو هستیم که هر دو ربطی به حضور مردم و مشارکت مردم ندارد .از اینرو با توجه به قدرت سپاه که هم دارای قدرت اقتصادی و هم دارای قدرت نظامی ست تعیین کننده ی بالانس قدرت است اینکه احمدی نژاد و خامنه ای کدامیک قادر هستند نظر فرماندهان سپاه را بخود جلب کنند برنده ی بازی قدرت در جمهوری اسلامی را مشخص می کند . اگر در سابق نهاد ولایت مطلقه ی فقیه تعیین کننده ی نتایج انتخابات بود امروز با افتضاهاتی که از بیت بیرون زده است و ایستادگی احمدی نژاد که قدرت آنرا به بازی گرفته کاملا مشهود است که نه احمدی نژاد و نه خامنه ای بازی گران اصلی صحنه ی انتخابات نیستند . این سپاه است که آخرین سنگرهای قدرت را فتح می کند . وزن کدام کاندیدا در بین سپاهیان بیشتر است تا کنون نان داده که احمدی نژاد از قدرت برتری برخوردار است و با توجه به هوش و ذکاوتش قطعا قادر به جذب نظر سپاه نیز خواهد شد . و خامنه ای از سال 88 بازنده ی همه ی مناقشات سیاسی در ایران بوده و با انتخابات پیش رو آخرین مواضعش نیز تسلیم سپاهیان خواهد شد . در چهار سال گذشته خامنه ای نتوانسته کوچکترین برنامه هایش را به کرسی بنشاند احمدی نژاد آنچنان غیر منتظره حمله می کند که همه ی جناجهای حکومتی را حیرت زده می کند و خامنه ای چاره ای جز عقب نشینی ندارد هم اکنون تنها احمدی نژاد است که برای انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری برنامه ای مشخص برای استمرار قدرتش دارد اصلاح طلبان و روحانیون بطور کلی از قدرت حذف شده اند یعنی نهاد ولایت مطلقه ی فقیه که بر گرده ی روحانیون تراز اول سوار شده دارای هیچ پشتوانه ی اجتماعی خود نیست یکه و تنها در بین نظامیها مضحکه شده است و هیچ رجل سیاسی دارای اتوریته ی لازم در برابر احمدی نژاد باقی نمانده است .
تکلیف مردم نیز مشخص است مرم ایران همیشه به نیروئی روی آورده اند که توانسته درگیریهای داخلی حکومت را تشدید کند به همین خاطر هیچ تحلیل گر عاقلی تا بعد از شمارش آرا و اعلام نتایج نمی تواند فرد برنده را پیش بینی کند زیرا مردم دقیقا در لحظه ی رای دادن تصمیم قطعی خود را مشخص می کنند و آن کسی ست که سلطه ی حکومتی را کاهش خواهد داد . احمدی نژاد در دو دوره ی قبل با برگ برنده ی رفسنجانی و فساد دستگاه حکومتی برنده ی مناقشه ی قدرت شد و حتی اصول گرایان در شب انتخابات احمدی نژاد را بعنوان کاندیدای واقعی خود دانستند . تا قبل از آن دیگران بودند که تصور میشد از صندوقهای شورای نگهبان بیرون می آیند .
رای گیری هم در جمهوری اسلامی مسخره است برای هر حوزه دوبرابر مورد نیاز صندوق رای است که نصف آن توسط مردم ریخته می شود که شمارش نمی شود و نیم دیگر پر شده و شمارش شده برای شورای نگهبان ارسال می شود به همین دلیل است که شورای نگهبان و سپاه مخالف شمارش الکترونیکی انتخابات هستند .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 15 February 2013