جهت‌گیری ضدکارگری جمهوری اسلامی و رهبر آن مربوط به امروز و چند دهه اخیر نیست،‌ بلکه ریشه و سابقه‌ای ۴۰ ساله دارد. نماز جمعه‌ ۲۹ فرودین ۵۹ به اقامت علی خامنه‌ای گواهی است بر عمق و قدمت این نفرت از سوسیالیسم. 

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در مقام پیش‌نماز- عکس: آرشیو

۲۵ شهریور ۱۳۷۰، در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور؛

۲۷ شهریور ۱۳۷۰، در دیدار با جمعی از فرماندهان سپاه؛

۲۴ شهریور ۱۳۸۱، در دیدار با جمعی از فرماندهان سپاه؛

۱۴ خرداد ۱۳۸۳،‌ در پانزدهمین سالگرد رحلت آیت‌الله خمینی؛

۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز؛

۲۰ تیر ۱۳۹۴ در دیدار با جمعی از دانشجویان؛

۱۲ تیر ۱۳۹۵،‌ در دیدار با جمعی از دانشجویان ؛

۳۱ خرداد ۱۳۹۶، در جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها.

مناسبت‌ها و تاریخ‌های مورد اشاره از جمله مواردی اند که علی خامنه‌ای در سخنرانی‌هایش مستقیماً به مارکسیسم، سوسیالیسم و  کمونیسم یا گروه‌های چپ‌گرای ایرانی حمله کرده‌ است. و البته جالب اینکه بیشتر این حملات یا در میان دانشجویان بوده یا در  دیدار با سپاهی‌ها.  بله، در میان گروهی که احتمال می‌رود کمونیست شود و گروهی که باید کمونیست‌ها را سرکوب کند. 

تا آنجایی که به رهبر جمهوری اسلامی برمی‌گردد، نفرت از سوسیالیسم و کمونیسم عمری ۴۰ ساله دارد و درهم‌آمیخته با نوعی ضدیت با کارگران است. 

علاقه‌ علی خامنه‌ای به رئالیسم سوسیالیستی، خط رسمی ادبیات در سوسیالیسم شوروی، برکسی پوشیده نیست؛ سوی دیگر این علاقه اما نفرتی عمیق از «داس و چکش» و «اعتصاب» است. خامنه‌ای «دن آرام» شولوخوف را تحسین کرده و آن را «یکی از بهترین رمان‌های دنیا» دانسته است، اما از سوی دیگر، مترجم این اثر، به‌آذین، در نظامی که خامنه‌ای و همرانش پایه گذاشته‌اند به زندان افتاده و زیر شکنجه مجبور به اعتراف علیه خویش و نفی عقایدش شده است.

علی خامنه‌ای به طور ویژه نقش مهمی در معماری نظامی ضدسوسیالیستی در ایران داشته است. آنچه درآخرین روزهای فرودین ۵۹ گذشت، نشان می‌دهد این جهت‌گیری ضدچپ تصادفی و محصول گردش‌های روزگار نبوده است.

۲۹ فرودین ۱۳۵۹ روزی مهم در تثبیت نظام نوپای جمهوری اسلامی است. در آن روزها، انقلاب همچنان نفس می‌کشد و حزب جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته گشایش سیاسی پسا-انقلابی را به نفع خویش سرکوب و فضا را یکدست کند.    

ترکمان صحرا ناآرام است، سنندج سنگربندی شده. اعدام محمد باقر صدر به دست صدام و انفجار در تأسیسات نفتی جنوب از جمله اخبار اصلی روزنامه‌‌هاست. چند ماه پیش از آغاز رسمی جنگ ایران و عراق، خمینی اما حواسش به عراق است. او با دعوت از ارتش عراق به قیام، روز ۲۸ فرودین می‌گوید : «این صدام حسین، عقلش هم عقل درستی نیست و پوسیده است.»

تحول اصلی اما به دانشگاه‌ها مربوط می‌شود. ۲۶ فرودین پس از ناتمام ماندن سخنرانی هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز، دانشجویان مسلمان، این دانشگاه را به تصرف خود در می‌آوردند و خواستار اخراج دانشجویان «چپ‌گرا» از دانشگاه می‌شوند.

اقدام دانشجویان مسلمان تبریز، اما به هیچ‌وجه خودانگیخته نیست. کمتر از یک ماه قبل، خمینی در پیام نوروزی خود در اول فرودین ۱۳۵۹ گفته بود:‌«باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به‌وجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب اند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.»

در این شرایط، جمعه ۲۹ فرودین ۱۳۵۹، خامنه‌ای بر منبر نمازجمعه  می‌رود. یک نماز جمعه تاریخی.

گزارش نمازجمعه ۲۹ فرودین در کیهان

قبل از خامنه‌ای،‌ سخنران پیش از خطبه‌ها برای دشمن خارجی و داخلی شاخ و شانه می‌کشد. او صادق خلخالی، نماینده مردم قم در مجلس شورای ملی است که نمازگزاران با شعار «دادگاه‌های خلخالی ایجاد باید گردد» به استقبال او می‌روند. خلخالی قذافی را تحسین می‌کند که گفته «فرزند امام است» و بعد به فدایی و کومله می‌تازد که اینجا یک کشور اسلامی است و جای آنها اینجا نیست. سپس نوبت حجت‌الاسلام خامنه‌ای است که  روغن بر آتش بریزد. 

خطبه‌هایی خامنه‌ای دو محور دارد و دو افق :‌ انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها و تظاهرات اول ماه مه،‌ روز کارگر.

خبری از کلمات «رونق» و «جهش» نیست، اما رهبر آینده جمهوری اسلامی مشخصاً از «افزایش تولید» می‌گوید و در مورد دعوت کارگران به اعتصاب هشدار می‌دهد: 

«امروز کسانی که افراد را به بیکاری سوق می‌دهند، خائن اند… کار چیزی است که می‌تواند مشکلات را برطرف کند. کسانی که امروز ما را دعوت می کنند کار نکنیم ، یا بد کار کنیم ضدانقلاب هستند. هرکسی که مردم را در صنعت نفت تحریک می‌کند در جنوب یا در کارخانه‌های فولادسازی در اصفهان که کار نکنند، ضد انقلاب است.»

پس از نفی اعتصاب کارگری،‌ محور دوم سخنان خامنه‌ای «انقلاب فرهنگی اسلامی» در دانشگاه‌هاست:

«از ابتدا دشمنان ما سعی کردند یکسری از افراد را به نام چپ‌گرایی علیه ما سازمان دهند. این مضحک است… دانشجویان مسلمان، من به شما می‌‌گویم که حق دارید ناراضی باشید از اینکه عکس‌های لنین و پرچم‌های کمونیستی با داس و چکش همه جای دانشگاه‌هاست. مردم شهید و زخمی ندادند که شاهد چنین چیزهایی باشند. مردم این گروه‌ها را نمی‌خواهند و دوست ندارند که پسران و دخترانشان از این گروه‌ها هواداری کنند.»[i]

پس از نماز، گرو‌ه‌های حزب‌اللهی به محوطه دانشگاه می‌ریزند و به طرفداران گروه‌های چپ‌گرا حمله می‌کنند. همزمان شورای انقلاب، پس از ملاقات با آیت‌الله خمینی، بیانه‌ای ۱۰ ماده‌ای صادر می‌کنند و  سه روز مهلت می‌دهند برای برچیده شدن دفاتر و تشکیلات گروه‏‌های چپ‌گرا در دانشگاه‏‌ها. 

درگیری اصلی اما روز دوشنبه اتفاق می‌افتد، جلوی دانشگاه، میان حزب‌اللهی‌ها و به‌ویژه با اعضای پیکار،‌ پیشگام ( سازمان جوانان فدایی خلق ایران) و راه کارگر. همزمان دانشگاه‌ها در رشت و اهواز هم صحنه درگیری است. عصر دوشنبه سرانجام گروه‌های چپ‌گرا دانشگاه‌ها را ترک می‌کنند.  و این سرآغاز انقلاب فرهنگی‌ای است که به تعطیلی دانشگاه‌ها به مدت بیش از دو سال و اخراج صدها استاد و هزاران دانشجو می‌انجامد.

شواهد متعددی در تاریخ معاصر وجود دارد که دانشگاه‌ها نخستین مکان‌هایی هستند که مسیر تحولات آتی را نشان می‌دهد. ایران اواخر دهه ۵۰ از این قاعده مستثنی نیست.

انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها درست مثل تسخیر سفارت آمریکا به دست دانشجویان خط امام، مرحله‌ای مهم از دومینوی اتفاقات آتی ایران متأخر است. هر دو رویداد نشانگر مرحله‌ای تعیین کننده از حذف نیروهای چپ‌گرا از صحنه سیاسی ایران اند که خود بخشی از یک پروژه بزرگتر است که شامل تسخیر و استحاله شوراهای کارگری و … نیز می‌شود. 

۴۰ سال پس از آن روزها، و مشخصاً پس از ابلاغیه خامنه‌ای به قوای سه‌گانه در مورد اصل ۴۴ قانون اساسی، موضع ضدکارگری و ضد سوسیالیستی رهبر جمهوری خالا کاملاً از پرده بیرون افتاده است. امروز در حالی که کارگران بار اصلی بحران اقتصادی را به دوش می‌کشند، آماج هارترین سیاست‌های نئولیبرالیستی قرار گرفته اند. 

 از ۴۰ سال پیش تا امروز خیلی چیزها در جمهوری اسلامی تغییر کرده است. موضع خامنه‌ای در قبال سوسیالیسم اما نه.

از نماز جمه ۲۹ فرودین ۱۳۵۹ تا دیدار با ۲۵۰۰ نفر از کارآفرین‌ها در ۲۸ آبان ۱۹۸ (درست پس از خیزش آبان‌ماه) این موضع را در چند کلمه می‌توان خلاصه کرد: نفرت از سازمان‌یابی کارگران و سازمان‌های مدافع آنها.


[i] برگرفته از گزارش کیهان ۳۰ فرودین ۵۹، و ترجمه انگلیسی گزارش روزنامه جمهوری اسلامی ۳۰ فرودین ۵۹ منتشر شده در :

Michel Rovere, “Iran: the Social Crisis and the Attack on the Universities”, Intercontinental Press 18(30), August 4, 1980


از همین نویسنده :